پاورپوینت کامل داستانهایی از آمران به معروف ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستانهایی از آمران به معروف ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستانهایی از آمران به معروف ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستانهایی از آمران به معروف ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۹

امامان معصوم علیهم السلام به عنوان
پاسداران ارزشهای الهی و حافظ
سنتهای پیامبر صلی الله علیه و آله ، برای پیشرفت
اهداف والای اسلام از هیچ کوششی
فروگذار نمی کردند و از مهم ترین
اقدامات آنان در مدت عمر با برکت
خویش، تجدید حیات اسلام واحیای
ارزشهای فراموش شده آن می باشد.

به عنوان نمونه، شهادت خونین
حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام و یاران
با وفایش در راه امر به معروف و نهی از
منکر موجب شد که غبار جهل و ستم
که در طی سالهای بعد از رحلت رسول
گرامی اسلام صلی الله علیه و آله قوانین اسلامی را
تحت الشعاع قرار داده بود، از چهره
سنتهای حقیقی اسلام زدوده شود و
نور درخشان معارف الهی بار دیگر به
دلهای غفلت زده بتابد؛ چنان که در
زیارت نامه آن حضرت می خوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ
أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ؛ [یا ابا
عبداللّه [شهادت می دهم که تو نماز را
به پا داشتی و زکات را دادی و امر به
معروف و نهی از منکر نمودی.»

اساسا از دیدگاه فرهنگ و حیانی
اهل بیت علیهم السلام ، احیای امر به معروف و
نهی از منکر خیلی مهم تر و عظیم تر از
سایر ارزشهای الهی است؛ همچنان که
علی علیه السلام می فرماید: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ
الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ
النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَهٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ؛
تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا
در مقابل امر به معروف و نهی از منکر
همچون قطره ای در مقابل دریای موّاج
و پهناور است.»

در واقع، جهاد و سایر فرایض
دینی بخشی از امر به معروف و نهی از
منکر به معنای وسیع آن می باشد.

امام حسین علیه السلام چنان شیفته حفظ
دین و احیای امر به معروف و نهی از
منکر بود که هنگام وداع با قبر رسول
خدا صلی الله علیه و آله چنین گفت: «اَللَّهُمَّ اِنَّ هَذَا قَبْرُ
نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَ قَدْ
حَضَرَنِی مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ عَلِمْتَ اَللَّهُمَّ إِنِّی
اُحِبُّ الْمَعْروفَ وَ أُنْکِرُ الْمُنْکَرَ وَ اَسْأَلُکَ یَا ذَا
الْجَلَالِ وَ الْاِکْرَامِ بِحَقِّ الْقَبْرِ وَ مَنْ فِیهِ اِلَّا
اخْتَرْتَ لِی مَا هُوَ لَکَ رِضیً وَ لِرَسُولِکَ
رِضیً؛ خداوند! این قبر پیامبر تو
[حضرت [محمد صلی الله علیه و آله است و من
فرزند دختر پیامبرت هستم. برای من
پیشامدی رخ داده که خود می دانی.
پروردگارا! من معروف را دوست دارم
و از منکر بیزارم و از تو می خواهم ای
صاحب جلالت و کرامت! به حق این
قبر و صاحب آن، راهی را برای من
برگزینی که رضایت تو و رسولت در
آن باشد.»

در این راستا، علما و فقهای صالح
و پرهیزگار نیز به تبعیّت از فرامین الهی
و سیره اهل بیت اطهار علیهم السلام با امر کردن
به امور معروف و باز داشتن از
منکرات در حفظ و حراست از
ارزشهای الهی سعی وافر بذل کرده اند.

در این مقال، قصد داریم
نمونه هایی از امر به معروف و نهی از
منکر را که به صورت زبانی و یا عملی
توسط ائمه معصومین علیهم السلام یا برخی از
علما و مراجع صورت گرفته، بیان
کنیم.

سیره اهل بیت علیهم السلام

الف. امام حسین علیه السلام

۱. غیبت یکی از گناهان کبیره
محسوب می شود و هر مسلمانی باید
از این منکر جلوگیری کند. در این
مورد، امام حسین علیه السلام به زیباترین
صورت عمل کرده است. آن حضرت
به مردی که در حضورش غیبت
می کرد، هشدار داد و با این جمله او را
از عمل ناپسندش باز داشت: «یَا هَذَا کُفَّ
عَنِ الْغِیبَهِ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ؛ ای مرد! از
غیبت کردن بپرهیز که غیبت غذای
سگهای جهنم است.»

۲. امام حسین علیه السلام در نامه ای به
معاویه به اقدامات غیر شرعی و غیر
قانونی وی اعتراض کرد و او را در
خصوص عواقب تأسف بار اعمال
زشتش مورد سرزنش قرار داد و
فرمود: «ای معاویه! قصاص خدا را به
یاد داشته باش و به حساب رسی الهی
در روز قیامت یقین کن و بدان که
خداوند متعال کتابی دارد که از ثبت
هیچ عمل ریز و درشت فروگذاری
نمی کند.

۳. پیشوای سوم شیعیان در یکی از
مهم ترین سخنرانیهای خود، امر به
معروف و نهی از منکر را متوجه
عالمان صاحب نفوذ جامعه می کند و
کسانی را که باید در این مسیر ـ پیشقدم
باشند، مورد خطاب سرزنش آمیز خود
قرار می دهد. آن حضرت از بی توجهی
دانشمندان و عالمان به مسائل جاری و
توجه نکردن آنان به نابود شدن
ارزشهای اسلامی و تضییع حقوق
محرومان به شدت ناراحتی خود را
ابراز می دارد و می فرماید:

«شما ای عالمان، بزرگان و
مسئولین صاحب نفوذ جامعه! حق
ضعیفان و بینوایان را پایمال نمودید و
آنچه را که حق خود می پنداشتید، طلب
کردید و در به دست آوردنش اصرار
ورزیدید و آن را گرفتید؛ امّا در راه خدا
نه مالی بخشیدید و نه جانتان را به
مخاطره انداختید و نه با اقوام و
بستگانتان [که مقدّسات و ارزشهای
اسلامی را به سخره گرفته بودند] به
مخالفت برخاستید.

آیا با این پرونده سیاه و اعمال
زشت، بهشت و همنشینی با پیامبران را
آرزو می کنید و با این حال می خواهید
از عذاب خدا در امان بمانید!

شما می بینید که پیمانهای الهی
شکسته می شود، ولی هیچ نگران و
خشمگین نمی شوید؛ در حالی که برای
شکسته شدن پیمانهای پدرانتان [و
همفکرانتان] ناله سر می دهید و آشفته
خاطر می شوید.»

۴. بدون تردید امام حسین علیه السلام
تمام هستی خود را در راه امر به
معروف و نهی از منکر تقدیم کرد و
همچنان که قبلا در پیام آن حضرت
اشاره شد، ایشان بالاترین سعادت را
شهادت در این راه اعلام فرمود. امام
صادق علیه السلام در زیارت اربعین حضرت
سید الشهداء علیه السلام می فرماید:

«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ
الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ؛ [خداوندا!] امام
حسین علیه السلام خون خود را در راه تو نثار
کرد تا بندگان تو را از جهل و نادانی و
حیرت گمراهی رها سازد.»

آری، امام حسین علیه السلام با تمام وجود
تلاش می کرد تا معروف را به مردم
بشناساند و به سوی آن متمایل سازد و
منکر را نیز به آنان معرفی نماید و از
گسترش آن باز دارد و در این راه حاضر
شد که به شهادت برسد و خون خود و
یارانش را تقدیم کند تا ناآگاهان، آگاه
شوند و غفلت زدگان بیدار گردند.

خون او تفسیر این اسرار کردملت خوابیده را بیدار کرد

ب. امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام در مجلس مأمون با
عده ای از حاضرین گفتگو می کرد.
برادرش زید نیز در گوشه ای از مجلس
عده ای را دور خود جمع کرده بود و
برای آنان در فضیلت سادات و اولاد
پیغمبر صلی الله علیه و آله صحبت می کرد و افتخار
می نمود و مرتب می گفت: «ما خانواده
چنین هستیم! ما خانواده چنان هستیم!»
هنگامی که امام رضا علیه السلام متوجه وی شد
و گفته های او را شنید، با صدای بلند او
را صدا کرد و همه اهل مجلس را
متوجه خود نمود و سپس به زید
فرمود:

«أَ غَرَّکَ قَوْلُ نَاقِلِی الْکُوفَهِ إِنَّ فَاطِمَهَ علیهاالسلام
أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ فَوَ
اللَّهِ مَا ذَلِکَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ وُلْدِ بَطْنِهَا
خَاصَّهً وَ أَمَّا أَنْ یَکُونَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ علیهماالسلام
یُطِیعُ اللَّهَ وَ یَصُومُ نَهَارَهُ وَ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ تَعْصِیهِ
أَنْتَ ثُمَّ تَجِیئَانِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ سَوَاءً لَأَنْتَ أَعَزُّ
عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ إِنَّ عَلِیَّ بْنَ
الْحُسَیْنِ علیهماالسلام کَانَ یَقُولُ لِمُحْسِنِنَا کِفْلَانِ مِنَ
الْأَجْرِ وَ لِمُسِیئِنَا ضِعْفَانِ مِنَ الْعَذَابِ؛ سخن
ناقلان کوفه را باور کرده ای که
می گویند: فاطمه علیهاالسلام خود را حفظ کرد،
پس خداوند ذریه او را از آتش جهنم
مصونیت بخشیده است. به خدا
سوگند! آنکه شنیده ای، مقصود حسن
و حسین علیهماالسلام و فرزندان بی واسطه
ایشان است و امّا اگر گفته تو درست
باشد [که همه اولاد فاطمه علیهاالسلام
مصونیت دارند]، آن وقت تو از پدرت
موسی بن جعفر علیهماالسلام در نزد خداوند
عزیزتر و گرامی تر خواهی بود؛ چرا که
او خدا را اطاعت می کرد، روزها روزه
می گرفت، شبها به عبادت می پرداخت
و تو هم از فرمان خدا سر پیچی
می کنی؛ با این حال، هر دوی شما اهل
سعادت و بهشت خواهید شد! [او با
عمل به مقام سعادت رسید و تو بی
عمل به آنجا خواهی رسید!] و حال
آنکه علی بن الحسین علیهماالسلام می گفت:
نیکوکار ما اهل بیت دو برابر اجر دارد
و بدکار ما دو برابر عذاب خواهد
داشت.»

همچنین روزی غلامان آن
حضرت میوه ای را نیم خورده بیرون
انداخته بودند. امام رضا علیه السلام ناراحت
شد و در مقام نهی از منکر به آنان
فرمود: «إِنْ کُنْتُمُ اسْتَغْنَیْتُمْ فَإِنَّ أُنَاساً لَمْ
یَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ؛ اگر شما
[سیر شده اید و] به آن نیازی ندارید،
عده ای از مردم به این محتاج اند؛ آن را
به کسانی که نیاز دارند بدهید!»

ج. امام جواد علیه السلام

علی بن ابراهیم از پدرش نقل
کرده است که بعد از شهادت امام
هشتم علیه السلام ما به زیارت خانه خدا
مشرف شدیم و آن گاه به محضر امام
جواد علیه السلام رفتیم. بسیاری از شیعیان نیز
در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد علیه السلام
را زیارت کنند. عبد اللّه بن موسی،
عموی حضرت جواد علیه السلام که پیرمرد
بزرگواری بود و در پیشانی اش آثار
عبادت دیده می شد، به آنجا آمد و به
امام علیه السلام احترام فراوانی کرد و وسط
پیشانی حضرت را بوسید.

امام نهم علیه السلام بر جایگاه خویش
قرار گرفت. همه مردم به علت
خردسال بودن حضرت با تعجب به
همدیگر نگاه می کردند که آیا این
نوجوان می تواند از عهده مشکلات
دینی و اجتماعی مردم در جایگاه
رهبری و امامت آنان برآید؟ مردی از
میان جمع بلند شد و از عبد اللّه بن
موسی، عموی امام جواد علیه السلام پرسید:
حکم مردی که با چهارپایی آمیزش
نموده است، چیست؟ او پاسخ داد: بعد
از قطع دست راستش به او حد می زنند.

امام جواد علیه السلام با شنیدن این پاسخ،
ناراحت شد و به عبد اللّه بن موسی
فرمود: عموجان! از خدا بترس! از خدا
بترس! خیلی کار سخت و بزرگی است
که در روز قیامت در برابر خداوند
متعال قرار بگیری و پروردگار متعال
بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهی به
مردم فتوا دادی؟

عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت
ـ که درود خدا بر او باد ـ این گونه پاسخ
نداده است؟

امام جواد علیه السلام فرمود: از پدرم
پرسیدند: مردی قبر زنی را نبش کرده و
با او در آمیخته است، حکم این مرد
فاجر چیست؟ پدرم در پاسخ فرمود: به
خاطر نبش قبر دست راست او را قطع
می کنند و حد زنا بر او جاری می گردد؛
چرا که حرمت مرده مسلمان همانند
زنده اوست.

عبد اللّه بن موسی گفت: راست
گفتی سرورم! من استغفار می کنم.

حضرت امام محمد تقی علیه السلام
همواره د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.