پاورپوینت کامل ریشه های تاریخی و نحوه شکل گیری وهابیت ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ریشه های تاریخی و نحوه شکل گیری وهابیت ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه های تاریخی و نحوه شکل گیری وهابیت ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه های تاریخی و نحوه شکل گیری وهابیت ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

وهابیت نامی است که شیعیان و
اهل سنت بر فرقه ای خاص نهاده اند؛
در حالی که آنها خودشان را سلفی
می دانند.

«سلف» در لغت به معنای «متقدم»
و «سابق» است و در اصطلاح متکلمان
و اصحاب ملل و نحل، به صحابه،
تابعین، تابعین تابعین و حتی علمای
اسلامی در سه قرن نخست هجری،
سلف گفته شده است. گاهی نیز از
نخستین تابعین، به «سلف صالح» تعبیر
می شود.

جریان سلفی گری را در قرن
چهارم هجری (۳۲۳ ه . ق) گروهی از
اهل حدیث به وجود آوردند. آنان،
خود را «سلفیه» نامیدند، به این اعتبار
که خودشان را پیرو سلف صالح
می شمردند و در رفتارها و
باورهایشان، خود را تابع پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله و اصحاب و تابعین
می دانستند.

این گروه به پندار خویش، در
صدد احیای سیره «سلف صالح»، یعنی
مسلمانان صدر اسلام بودند و مدعی
شدند که امت پیامبر صلی الله علیه و آله را از انحراف
و اشتباه به راه مستقیم بر می گردانند.
آنان برای تحقق اهداف خود،
می خواستند همه به سیره سلف صالح
باز گردند؛ یعنی مانند آنان بیندیشند و
عمل کنند و از آنچه در دوره های پس
از پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب بزرگش افزوده
شده است، دوری گزینند. سلفیه چون
خود را به احمد بن حنبل پیشوای
حنابله منسوب می کردند، به «حنابله»
نیز معروف اند.

سلفیان با معتزله به شدت به نزاع
پرداختند؛ زیرا معتزله به عقل و دلایل
عقلی استناد می کردند؛ ولی این گروه،
استفاده از شیوه های عقلی را در اسلام
از امور جدید می پنداشتند که در عصر
صحابه و تابعین مرسوم نبوده است.
همچنین آنان به ظاهر آیات و احادیث
بسنده می کردند و هرگز به تأویل و
تفسیر نمی پرداختند و تنها به نصوص
قرآن و حدیث و دلایل به دست آمده از
نص معتقد بودند. از این رو، به استقرار
پروردگار بر عرش و فرود آمدن
خداوند در سایه هایی از ابر اعتقاد
داشتند.

ابو محمد حسن بن علی بن خلف
بَر بَهاری از رهبران این گروه بود که
باورها و آرای ویژه ای داشت و با
مخالفان خود به شدت برخورد
می کرد. او به یاران خود دستور داده
بود هر کس با باورهای وی مخالفت
ورزید، اموالش را غارت کنند و خرید
و فروش او را بر هم بزنند.

بر بهاری هر نوع مرثیه خوانی
برای امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را
ممنوع کرد و به قتل کسانی که بر
اهل بیت علیهم السلام مرثیه خوانی کنند، حکم
داد. وی زیارت مزارهای ائمه علیهم السلام را
منع کرد و شیعه را کافر و گمراه خواند.
او برای خداوند مانند و شبیه قائل بود
و ذات احدیت را دارای کف و دست و
انگشتان و دو پا یا کفشی از طلا و
صاحب گیسوان تصور می کرد.
همچنین می گفت: خداوند به آسمان
بالا می رود و به زمین فرود می آید و
مردم در روز قیامت، خداوند را
خواهند دید.

برداشتهای سطحی و ظاهری از
آیات قرآن و فرو گذاشتن عمق و
معانی آن، تکیه بر باورها و دریافتهای
ذهنی، غرور، نادانی و تعصب بربهاری
و یارانش سبب شد که فتنه جویی آنان
بالا بگیرد و آرامش از جامعه رخت
بر بندد.

خلیفه الراضی با نکوهش باورها
و رفتار این گروه، آنان را تهدید کرد
چنانچه از عقاید و رفتارهای خلاف
خود دست بر ندارند، گردنشان را
می زند و خانه و محله هایشان را به
آتش می کشد.

پس از این حکم، بربهاری
متواری شد و در سال ۳۲۹ ه . ق در ۹۶
سالگی در حالی که در خانه زنی پنهان
شده بود، درگذشت. او را در همان
خانه بدون اینکه کسی بداند، غسل
دادند و کفن کردند و در همان جا به
خاک سپردند.

ابن تیمیه و احیای مکتب سلفیه

با ظهور مذهب اشعریه، مکتب
سلفیه به طور کامل از رونق افتاد؛ ولی
به کلی منسوخ نشد. این مذهب بار
دیگر در قرن هشتم هجری با تبلیغ ابن
تیمیه حرانی دمشقی حنبلی گسترش
یافت. وی بار دیگر احادیث تشبیه و
تجسیم و جهت داشتن خدا را مطرح
کرد و بر حفظ ظواهر آنها اصرار
ورزید.

بدین ترتیب، تفکر سلفیه را احیا
کرد و گسترش داد.

زندگی نامه ابن تیمیه

احمد بن تیمیه، در روز دهم ربیع
الاول سال ۶۶۱ ه . ق در شهر حران (از
توابع شام) دیده به جهان گشود و تا
هفت سالگی در آن سرزمین زندگی
کرد. به خاطر حمله سپاه مغول، عبد
الحلیم، پدر ابن تیمیه مجبور شد به
همراه خانواده، وطن خویش را ترک و
به سوی شام (دمشق) حرکت کند و در
آنجا اقامت گزیند.

چون پدر ابن تیمیه، روحانی
حنبلی مذهب بود، فرزند خود را به
مدارس حنابله فرستاد تا فقه حنبلی را
فرا گیرد.

ابن تیمیه در بیست سالگی پدرش
را از دست داد و خود به جای پدر
عهده دار تدریس شد. تا سال ۶۹۸ ه . ق
که در شام به عنوان یک روحانی حنبلی
زندگی می کرد، از او لغزشی دیده نشده
بود. از آغاز قرن هشتم، کم کم آثار
انحراف در او ظاهر شد. به ویژه
موقعی که ساکنان «حماه» از وی
خواستند تا آیه «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ
اسْتَوَی» را تفسیر کند. وی در تفسیر
این آیه دچار لغزش شد و برای
خداوند مکانی در فراز آسمانها تعیین
کرد که بر عرش متکی است. وی با
این تفسیر نادرست، آشکارا برای
خداوند، جهت و سمت جسمانی قائل
شد.

انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و
اطراف آن، غوغایی به راه انداخت.
گروهی از فقیهان بر ضد وی قیام
کردند و از جلال الدین حنفی ـ قاضی
وقت ـ محاکمه او را خواستار شدند؛
ولی ابن تیمیه از حضور در دادگاه سر
باز زد. در روز دوشنبه، هشتم رجب
سال ۷۰۵ ه . ق، قضات شهر همراه با
ابن تیمیه در قصر نایب السلطنه حاضر
شدند و رساله «الواسطیه» ابن تیمیه
قرائت شد. در دوازدهم همین ماه در
نشست دوم، کمال الدین زملکانی با او
به مناظره پرداخت و مردم از فضایل
کمال الدین زملکانی و مناظره نیکوی
او تشکر کردند. در هفتم شعبان، در
نشست سوم، وی به تبعید به مصر
محکوم شد و دمشق را به قصد مصر
ترک کرد. چون در آنجا نیز از نشر
اندیشه خود دست بر نداشت، در
مجلس مخصوصی، شمس بن عدنان
با او به مناظره پرداخت. سرانجام ابن
محلوف مالکی، قاضی وقت، او را به
زندان محکوم و به طور رسمی بر ضد
او در مصر و شام اعلامیه منتشر کرد.

ابن تیمیه در روز جمعه ۲۳ ربیع
الاول سال ۷۰۷ ه . ق از زندان آزاد شد
و اقامت در مصر را بر انتقال به دمشق
ترجیح داد. وی پس از آزادی، در نشر
باورهای خود پافشاری می کرد. از
این رو، گروهی از صوفیه و عرفای
مصر از وی به قاضی وقت شکایت
کردند و ابن عطا با او مناظره کرد و او را
به محکمه قاضی بدر الدین بن جماعه
کشانید. قاضی احساس کرد او در
سخنان خود، نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله ادب
را رعایت نمی کند. بنابراین، او را روانه
زندان کرد که در آغاز سال ۷۰۸ ه . ق
آزاد شد.

فعالیت دوباره ابن تیمیه سبب شد
آخر ماه صفر ۷۰۹ ه . ق، به اسکندریه
مصر تبعید شود. او پس از هشت ماه
اقامت در آنجا به سال ۷۰۹ ه . ق به
قاهره بازگشت.

پافشاری ابن تیمیه بر موضوع
باطل خود در برابر حق، سبب شد
قضات هر چهار مذهب، حکم
دستگیری و زندان کردن او را صادر
کنند. به گفته ابن کثیر، ابن تیمیه در روز
پنجشنبه ۲۲ رجب سال ۷۲۰ ه . ق به
خاطر فتواهای دور از مذاهب اسلامی
به دار السعاده احضار شد. قضات هر
چهار مذهب (شافعی، حنبلی، حنفی و
مالکی) او را نکوهش و به زندان
محکوم کردند. او در دوم محرم ۷۲۱
ه . ق از زندان آزاد گردید و سرانجام
در سال ۷۲۸ ه . ق در زندان در گذشت.
شوکانی می گوید:

«پس از زندانی شدن ابن تیمیه، بر
اساس فتوای قاضی مالکی دمشق که
حکم به کفر او داده بود، در دمشق ندا
در دادند که هر کس دارای عقاید ابن
تیمیه باشد، خون و مالش حلال
است.»

برخی از نظرات ابن تیمیه

ـ به نظر ابن تیمیه، هر کس به قصد
زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله مسافرت کند و
هدف اصلی سفر او، رفتن به مسجد آن
حضرت نباشد، چنین کسی با اجماع
مسلمانان مخالفت کرده و از شریعت
سید المرسلین خارج است.

ـ هرگونه زیارت قبور، چه قبر
پیامبر صلی الله علیه و آله و غیر آن، شرک و حرام
است.

ـ مسح و بوسیدن هر قبری ولو
قبر پیامبران، شرک است.

ـ سوگند به پیامبر صلی الله علیه و آله شرک
می باشد.

ـ هیچ گونه نذر بر انبیا جایز نیست
و نذر بر آنها معصیتی بزرگ تر از
سوگند به آنهاست.

ـ دست گذاشتن روی قبر
پیامبر صلی الله علیه و آله و بوسیدن قبر، جایز نیست
و مخالف توحید است.

محمد بن عبدالوهاب و تأسیس
فرقه وهابیت

محمد بن عبد الوهاب یکی از
عالمان حنبلی قرن دوازدهم است که
مسلک وهابیت را پایه گذاری کرد و
نسبتش به وهیب تمیمی می رسد.
وهابیت از نام پدرش عبدالوهاب
گرفته شده است و پیش از او مسلکی به
نام وهابیت وجود نداشت.

او در سال ۱۱۱۵ ه . ق در شهر
عُیَینَه واقع در صحرای نجد عربستان
چشم به جهان گشود و در سال ۱۲۰۶
ه . ق دیده از جهان فروبست.

پدرش، عبد الوهاب از عالمان
حنبلی و مورد احترام مردم و قاضی
شهر عیینه بود. محمد در آغاز، از
محضر جمعی از عالمان مکه و مدینه
بهره برد؛ ولی در همان زمان، مطالبی بر
زبان او جاری می شد که استادان و
علمای صالح نسبت به آینده او بدبین
بودند. آنان پیش بینی می کردند که این
شخص گمراه، در آینده مردم را نیز به
گمراهی خواهد کشید.

وی در جوانی به مطالعه
زندگی نامه کسانی که مدعی نبوت شده
بودند، مانند مسیلمه کذاب، اسود
عَنسی و طلیحه اسدی علاقه خاصی
داشت. این مطالب نشانگر آن است
که از همان آغاز، دنبال شهرت و مقام
بوده است. به همین دلیل، پدرش از او
راضی نبود و پیوسته او را سرزنش
می کرد و مردم را از اطاعت او بر حذر
می داشت. حتی برادرش، سلیمان بن
عبد الوهاب از مخالفان سرسخت وی
بود و سخنان او را باطل می دانست.
سلیمان در ردّ اندیشه برادرش کتابی
نوشت که اولین کتاب در ردّ وهابیت
است.

ارتباط محمد بن عبد الوهاب با
استعمارگران

محمد بن عبد الوهاب بر اثر
فشارهای عالمان و استادان خود،
سرزمین پدری اش را ترک و به بصره
مسافرت کرد. برخی از علمای اهل
سنت با ارسال نامه ای، مردم بصره را از
اندیشه های انحرافی ابن عبد الوهاب
آگاه ساختند و مردم را از همراهی با
وی بر حذر داشتند.

در آن روزها، استعمارگران
انگلیس در مناطق اسلامی در پی یافتن
راههایی برای از میان بردن اتحاد امت
اسلامی بودند. برابر دستور حکومت
بریتانیا، جاسوسان وظیفه داشتند در
کشورهای اسلامی برای ایجاد مذاهب
ساختگی، به نوع اختلافهای میان
مسلمانان پی ببرند و به آنها دامن بزنند.

مستر همفر از اعضای سازمان
جاسوسی بریتانیا، در خاطرات خود
می نویسد:

«وزارت مستعمرات بریتانیا در
سال ۱۷۰۰ م، برای تحقیق کافی به
منظور به دست آوردن راههای
منحرف ساختن ملّت اسلام و تقویت
این راهها برای ایجاد تفرقه میان
مسلمانان و گسترش تسلط بر
کشورهای اسلامی، ما را با یک اکیپ ده
نفره به سوی مصر، عراق، تهران،
حجاز و آستانه (ترکیه)، اعزام کردند و
از طرف این وزارت خانه، امکانات
کافی مانند: پول، اطلاعات لازم و
نقشه های طرح شده در اختیار ما
گذاشتند و حتی نامهای سلاطین و
حکام، علما و رؤسای قبایل را کاملاً به
ما آموختند.

من گفتار سکرتر دبیر کل را در
آخرین لحظه خداحافظی فراموش
نمی کنم که گفت: آینده کشور ما در گرو
پیروزی شماست؛ هرچه نیرو دارید،
در راه پیروزی خودتان به کار گیرید.»

«وقتی عازم عراق و شهر بصره
بودم، دبیر کل به من سفارش کرد:
عمده هدف تو در این سفر آن است که
به نوع اختلافات و نزاعها در میان
مسلمانان پی ببری و نقطه های انفجار
این نزاعها را به دست بیاوری و
اطلاعات دقیق و کافی در این باره به
وزارت مستعمرات برسانی و هرجا
هم توانستی اختلافی به راه اندازی،
عالی ترین خدمت را به انگلستان
کرده ای.

بر این اساس، مستر همفر برای
گسترش اختلاف میان گروههای
مسلمان، در به در، دنبال شخصی
مناسب برای اجرای اهداف خود بود
که سرانجام در بصره با محمد بن
عبدالوهاب آشنا شد. او آرام آرام،
برنامه دوستی تنگاتنگی با محمد را
پی ریزی کرد.

آن دو بعضی وقتها، با هم برای
تفریح به خارج بصره می رفتند و
ساعتهای طولانی را در کنار هم
می گذراندند. پس از مدتی، رابطه
دوستی میان محمد بن عبد الوهاب و
جاسوس انگلیسی گسترش یافت تا
جایی که همیشه با هم غذا می خور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.