پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۲) (اهمیت روش شناسی و انواع پرسش) ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۲) (اهمیت روش شناسی و انواع پرسش) ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۲) (اهمیت روش شناسی و انواع پرسش) ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۲) (اهمیت روش شناسی و انواع پرسش) ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۷۹

اشاره:

گذشت که پرسشگری و پاسخ دهی از منظر عقل و دین دارای اهمیت ویژه و انکارناپذیری است؛ ولی مسئله ای که از این دو مهم تر است «اهمیت روش شناسی پاسخ دهی» می باشد که به نظر نگارنده به آن توجه مناسبی نشده است. اگر به دنبال ارائه پاسخ صحیح، مناسب، قانع کننده و … هستیم، باید روش پاسخ دهی، تکنیکها و اصول آن را بدانیم.

تعریف روش شناسی

روش، در لغت به معنای قاعده، قانون، سبک، طریقه، گونه، سنت، نمط، رسم، آیین، هنجار، شیوه، اسلوب، نسق و منوال آمده است.[۱]

واژه روش شناسی، گاه به معنی روشمندی بکار می رود؛ ولی مقصود ما از روش شناسی این معنی نیست؛ بلکه معنی مشهور آن است؛ یعنی: شاخه ای از دانش که شیوه های حل مسائل را مطالعه و بررسی می کند.[۲]

علوم گوناگون، روش شناسیهای گوناگون و ویژه خود را دارند و مقصود از روش شناسی پاسخ دهی به پرسشها و شبهات، بررسی و ارائه چهارچوبها و روشهایی است که امکان پاسخهای مناسب به سؤالات و شبهات را به ما می دهد.

اهمیت روش شناسی

برخی از دلایل اهمیت روش شناسی از این قرار است:

الف. پاسخ به روز به پرسشها

با آموختن روش شناسی می توان به پرسشهای عصر پاسخ داد. بدون آموختن این دانش نه تنها در بسیاری از موارد به پاسخ درخور و شایسته ای دست نخواهیم یافت؛ بلکه پاسخهای ناصوابی که ممکن است به پرسشها داده شود، راه را برای کج فهمیها و کژاندیشیها باز می کند. روش شناسی، ماهی گرفتن و به دست دیگران دادن نیست؛ بلکه آموزش ماهی گیری است. روشن است کسانی که همیشه دنبال غذای آماده و پاسخهای نقد می گردند، هیچ گاه نمی توانند مرزهای کمال را در نوردند. آنان تنها پاسخ پرسشهایی را می دانند که قبلاً کسی پرسیده و دیگری جواب داده است؛ ولی کسانی که به دنبال شناخت روشهای پاسخ دهی هستند، نه تنها می توانند به پرسشهای جدید پاسخ بدهند؛ بلکه می توانند در مرز دانش حرکت کرده، راه را برای پویایی علم بگشایند.

دسته اول همیشه از پرسشهای جدید واهمه دارند و هرگاه سؤال جدیدی مطرح می شود، هراسان تصور می کنند که دیگر پایه های دین متزلزل شده است؛ ولی دسته دوم نه تنها از پرسشهای جدید نمی هراسند؛ بلکه از آن استقبال می کنند. راز پیروزی دانشمندان حقیقی و تفاوت آنان با افراد عادی در همین نکته نهفته است. مردان بزرگ از سؤالات و حتی شبهاتی که برای فهمیدن و فهماندن و پویایی ارائه می شود، استقبال می کنند. استاد شهید مرتضی مطهری گوید: من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند متأثر که نمی شوم هیچ، از یک نظر خوشحال هم می شوم؛ چون می دانم پیدایش اینها سبب می شود که چهره اسلام بیش تر نمایان شود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می کنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر سرد و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند؛ یعنی عکس العمل نشان ندهند.»[۳]

وقتی می توانیم «فرزند زمان خویشتن باشیم» که بتوانیم به سؤالات و شبهات روز پاسخ دهیم و این مهم با روش شناسی امکان پذیر است.

ب. سیره امامان:

سیره و روش ائمه:، آموزش روش پاسخ دهی به یارانشان بوده است؛ امامان شیعه اصول را به دست ما داده و از ما خواسته اند که خودمان فروع را بیابیم؛ چنانکه در روایتی منسوب به امام هشتم۷ می خوانیم: «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَیْکُمُ التَّفْرِیعُ؛ [گفتن و] القاء اصول بر عهده ماست و [استخراج] فروعات به عهده شماست.»[۴] به نظر نگارنده این اصل تنها در مورد فروع فقهی نیست؛ بلکه در تمام دانشها از جمله عقاید باید با توجه به اصولی که از جانب امامان معصوم: رسیده است، به پرسشهای عصری پاسخ داده شود؛ چنانکه رویه و سیره یاران امامان نیز اینگونه بوده است. آنان اصول را از امامان می گرفتند و خودشان با توجه به آن اصول به سؤالات و شبهات پاسخ می دادند.

وقتی می توانیم «فرزند زمان خویشتن باشیم» که بتوانیم به سؤالات و شبهات روز پاسخ دهیم و این مهم با روش شناسی امکان پذیر است

در روایتی می خوانیم: روزی جمعی از اصحاب و یاران امام صادق(ع) که حمران، و ابن نعمان، ابن سالم و طیّار در میانشان بودند، خدمت آن حضرت رسیدند. امام صادق(ع) رو به هشام بن حکم کرده، از او خواست جریان مباحثه اش با «عمرو بن عبید» که یکی از بزرگان اهل سنت بود را بازگو کند. وقتی هشام آن را بازگو کرد، امام(ع) فرمود:

«یَا هِشَامُ! مَنْ عَلَّمَکَ هَذَا؟ ای هشام! چه کسی این را یاد تو داده است.» هشام گفت: «شَیْ ءٌ أَخَذْتُهُ مِنْکَ وَ أَلَّفْتُهُ. فَقَالَ: هَذَا وَ اللَّهِ مَکْتُوبٌ فِی صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی؛ بخشی را از شما گرفتم و بحث را تشکیل دادم. امام فرمود: به خدا قسم این بحث در کتابهای ابراهیم و موسی مکتوب است.»[۵]

چنانکه مشاهده می شود، در این روایت هشام به صراحت اعلام می کند که اصول مباحثه را از امام فرا گرفته است و با توجه به آن اصول، مباحثه را ترتیب داده بود. امامان معصوم نیز نه تنها اصول و شیوه های پاسخ دهی را به یاران خود آموزش می دادند؛ بلکه در جلسات مباحثات یاران شرکت کرده و عملاً کارگاه های آموزشی روش پاسخ دهی برقرار می کردند.

یکی از یاران امام صادق(ع) به نام یونس بن یعقوب می گوید: روزی نزد امام صادق۷ بودم که مردی از اهل شام بر آن حضرت وارد شده و عرض کرد: من مردی هستم که به کلام و فقه و فرائض دانایم و برای مناظره با اصحابت نزد تو آمده ام…. امام در گفتگوی کوتاهی او را محکوم کرد؛[۶] سپس فرمود: ای یونس! اگر علم کلام خوب می دانستی، با او سخن می گفتی. یونس گوید: من عرض کردم: افسوس قربانت گردم! من شنیدم که شما از علم کلام نهی می نمودی و می فرمودی: وای بر اصحاب علم کلام! زیرا می گویند این درست می آید و این درست نمی آید، این به نتیجه می رسد و آن نمی رسد، این را می فهمیم و این را نمی فهمیم!!.

فرمود: من گفتم: وای بر گروهی که گفته ام را رها کنند و دنبال خواسته خود بروند.

سپس به من فرمود: بیرون برو و هر کس از متکلّمین را دیدی بیاور.

یونس گوید: من حمران بن اعین، احول و هشام بن سالم را که علم کلام خوب می دانستند، همراه با قیس ماصر که به عقیده من در کلام بهتر از آنان بود و علم کلام را از علیّ بن حسین(ع) آموخته بود آوردم؛ چون همگی در مجلس حاضر شدیم، آن حضرت سر از خیمه بیرون کرد و آن خیمه ای بود که در کوه کنار حرم برای حضرت می زدند که چند روز قبل از حجّ آنجا تشریف داشت چشم حضرت به شتری افتاد که به دو می آمد، فرمود: قسم به ربّ کعبه که این هشام است. ما فکر کردیم مقصود حضرت؛ هشام از اولاد عقیل است که او را بسیار دوست می داشت که ناگاه هشام بن حکم وارد شد و او در آغاز روییدن موی رخسار بود و همه ما از او بزرگ تر بودیم. امام صادق(ع) برایش جا باز کرد و فرمود: هشام با دل و زبان و دستش یاور ماست، سپس فرمود: ای حمران! با مرد شامی سخن بگو.

پس او وارد بحث شد و بر شامی غلبه کرد. سپس فرمود: ای طاقی (مؤمن الطباق أبو جعفر احول) تو با او سخن بگو. او هم سخن گفت و غالب شد، سپس فرمود: ای هشام بن سالم! تو هم گفتگو کن، او با شامی برابر شد و کارشان به تعارف کشید و پیروز و غالبی نداشت، سپس امام صادق(ع) به قیس ماصر فرمود: تو با او سخن بگو، او وارد بحث شد و حضرت از مباحثه آن دو می خندید؛ زیرا مرد شامی گیر افتاده بود. پس به مرد شامی فرمود: با این جوان یعنی هشام بن حکم صحبت کن، گفت: حاضرم، … سپس شامی با هشام نیز مباحثه کرد و هشام بر او غالب شد. آنگاه مرد شامی چند سؤال از امام صادق۷ پرسید و از شیعیان آن حضرت شد و گفت: من نیز شهادت می دهم که جز الله هیچ معبودی شایسته عبادت نیست و محمد(ص) رسول خدا است و تو جانشین اوصیایی … .

آنچه در این نوشتار برای ما بیش از دیگر مطالب حائز اهمیت است، داوری امام از مباحثه یارانش با دیگران است که همچون معلمی دلسوز که درسها را به دانش آموزان یاد می دهد، روش مباحثه را به یارانش آموخت و درباره گفتگوهای یارانش داوری کرد. در ادامه روایت می خوانیم:

سپس امام صادق(ع) رو به حمران کرده و فرمود: تو سخنت را دنبال حدیث می بری[۷] (سخنانت مربوط است) و به حقّ می رسی و به هشام بن سالم متوجّه شده و فرمود: تو در پی حدیث می گردی؛ ولی قدرت تشخیص نداری (قصد داری مربوط سخن بگویی؛ ولی نمی توانی).

پس رو به احول نموده و فرمود: تو بسیار قیاس می کنی، از موضوع خارج می شوی، مطلبی باطل را به باطلی ردّ می کنی و باطل تو روشن تر است.

سپس رو به قیس ماصر کرده و فرمود: سخن تو به گونه ای است که هر چه خواهی به حدیث پیامبر نزدیک تر شوی، دورتر می شوی، حقّ را به باطل می آمیزی، با آنکه حقِّ اندک، از باطلِ بسیار بی نیازت می کند، تو و احول از شاخه ای به شاخه ای می پرید و بی مهارتید.

یونس گوید: به خدا من فکر می کردم آن حضرت نسبت به هشام همتای آنچه درباره آن دو فرمود، می فرماید؛ ولی فرمود: ای هشام! تو به هر دو پا به زمین نمی خوری (یعنی طوری که جوابی برایت نباشد) تا خواهی به زمین برسی، پرواز می کنی (یعنی به محض شکست، خود را نجات می دهی)، همچو تویی باید با مردم سخن بگوید، خود را از لغزش نگهدار، شفاعت ما در پی آن به خواست خداوند می آید.[۸]

ج. ضرورت پاسخ ده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.