پاورپوینت کامل بحران ایمان در بوته­ نقد ۹۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بحران ایمان در بوته­ نقد ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بحران ایمان در بوته­ نقد ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بحران ایمان در بوته­ نقد ۹۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

موضوع رابطه; ایمان و عقل در غرب، هرگز فروکش نکرده و همواره پر از تعارض و کشمکش
بوده است. برخی از دانشمندان مدعی شده­اند که ایمان و عقل به هیچ روی با یکدیگر سر
سازش ندارند و میان آنها چیزی جز خصومت و تقابل حکم فرما نیست. مثلاً ترتولیان(۲۹۰
تا ۱۶۰) از مسیحیان نخستین می­پرسید: ” آتن را با اورشلیم چه کار؟[۱] ( مقصود وی
از« آتن» فلسفه یونان بود و از ” اورشلیم” ایمان دینی و کلیسای مسیحی) پاسکال
نوشت:” دل دلایل خاص خود را دارد که عقل آن دلایل را نمی­شناسد.”[۲]

آنان­که بر ایمان تکیه می­کنند و در برابر آن به عقل بی توجهی نشان می­دهند،
معمولاً جایگاه ویژه­ای برای” تجربه دینی” قائلند، در برابر، فلاسفه­ای با تکیه بر
نقش عقل در ایمان، اظهار می­دارند که تنها معیار اثبات ایمان تعقل است. اینک
خلاصه­ای از شرح این ماجرا:

کلیفورد با طرح ایده; عقل گرایی حداکثری قائل شد که ایمان دینی آنگاه معقول و مقبول
است که بتوان صدق آن را اثبات کرد. او نوشت: « همیشه، همه جا و برای همه کس اعتقاد
به هر چیزی بر مبنای قراین ناکافی، کاری خطا و نادرست است. فرض کنید شخصی در دوران
کودکی یا پس از آن عقیده­ای را پذیرفته است، و آن عقیده را از خار هر گونه شکلی که
در ذهنش می­خلد، به دور و ایمن نگه می­دارد؛ و طرح پرسش­هایی را که موجب تشویش آن
عقیده می­شوند کافر کیشانه تلقی می­کند؛ زندگی چنین شخصی گناهی عظیم در قبال نوع
بشراست. تحقیق درباره قراین یک عقیده، کاری نیست که یک بار و برای همیشه انجام
پذیرد و واجد اعتبار قطعی باشد. هرگز نباید مانع شک شد؛ زیرا یا می­توان آن شک را
بر مبنای پژوهش­های پیشین، واقعاً مرتفع کرده یا اینکه شک ثابت می­کند آن پژوهش ها
کامل نبوده­اند.»[۳]

آنچه که کلیفورد را بر آن می­دارد که چنین ملاک دشوار و سختی را برای پذیرش ایمان
مطرح کند، پیامدهای ناگواری است که بر پذیرش اعتقاد بدون دلیل مترتب است؛ مثل اینکه
ملوانی بدون اطمینان از استحکام و سلامت کشتی، با جمعی از مسافران به اقیانوس برود
و در بین راه غرق شود. ریشه; این حادثه; ناگوار در این نکته نهفته است که او حق نداشت
بدون دلایلی استوار به چنین اقدامی دست یازد. کلیفورد معتقد است که هر اعتقادی که
بر اساس دلیل یا دلایل ناکافی استوار گردد قابل سرزنش و نکوهش است. کسی­که به
عقلانیت حداکثری روی آورده است، هرگز از سر احساسات و عواطف به این سو و آن سو
نمی­گراید تا به تشتّت رای و سستی اعتقاد مبتلا گردد. تنها راه این است که بتوان بر
اساس دلیل کافی، صحت مدعایی را اثبات و از آن تبعیت کرد. کلیفورد هر چند در این رای
تنها نبود و پیش از او، جان لاک و توماس آکویناس و بعد از او سوئین­برن آرایی شبیه
او داشته­اند، در عین حال ایرادهای متعددی موضع عقل گرایی حداکثری را تدریجاً از
نظرها انداخت. به اعتقاد برخی، بسیاری از مردم بویژه آنان که برای امرار معاش سخت
کار می­کنند و طبعاً فرصت کمی برای مطالعه دارند و از عهده تفکرات سخت و پیچیده
برنمی­ایند، عملاً قادر به تهیه مقدماتی که کلیفورد برای ایمان ضروری می­داند،
نیستند. کلیفورد پاسخ داد:« شخصی که فرصت مطالعه و تحقیق ندارد، طبعا فرصتی هم برای
ایمان آوردن نخواهد داشت».

پرسش دیگری که نسبت به موضع عقل گرایی حداکثری مطرح شد، این است که ایا این دیدگاه
در مقام عمل می­تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ به عبارت دیگر تا کنون هیچ نظام
اعتقادی نبوده که بتواند بر اساس عقلانیت محض همه را قانع سازد؛ لااقل افرادی هستند
که از پذیرش ادله سر باز می­زنند. بنابر این، چون براهین همگانی نیستند، نظریه عقل
گرایی حداکثری قابل قبول نیست.

به هر حال امروزه در غرب رویکرد مبتنی بر عقل گرایی حداکثری از جایگاه بالا و
اعتبار شایسته برخوردار نیست. در برابر، دو نظریه دیگر به تدریج پدید آمده است:

دیدگاه نخست« ایمان گروی» است. ایمان گروی جنبشی است [۴] در فلسفه دین و معرفت
شناسی دینی که به خصوص در نیمه دوم قرن بیستم تحت تأثیر مستقیم تعالیم ویتگنشتاین
توسعه یافت و برخی دیگر از فلاسفه متأخر، هر یک به نحوی بر گستره; آن افزودند بر
اساس رای محوری ویتگنشتاین، دین مانند علم و هر فعالیت دیگر انسانی، شکلی از حیات
است هرگز وظیفه; فیلسوف تلاش برای یافتن« دلیل و شاهد» یا « توجیه عقلانی» به نفع
باور به خدا نیست؛ بلکه او باید فعالیتهای متنوعی را که به حیات انسانی شکل دینی
داده است، توضیح دهد. در این طریقه شناخت دینی مبتنی بر آگاهی عقلی یا طبیعی نیست؛
بلکه فقط بر ایمان استوار است. این دیدگاه ترکیب و تألیفی است از شکاکیت کامل-
لااقل در قلمرو دینی- همراه با توسل به معرفتی که از راه ایمان و نه دلیل عقلی حاصل
می­شود. در واقع اهل ایمان پوششهایی را که آدمیان از طریق عقل برای فهم خدا
کرده­اند، نمونه­هایی از غرور و خود بینی انسانی می­دانند.

به نظر آنان چنین تلاشی برای سنجیدن عالم الهی با موازین ضعیف فهم انسانی است. آدمی
برای پرهیز از این گستاخی و بی­پروایی ناروا، باید دریابد که یک شکاک فلسفی بودن،
نخستین و اساسی ترین گام به سوی این است که یک دیندار درست اعتقاد باشد، ایمان
گرایی دیدگاهی است که نظام باورهای دینی را موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی نمی­داند؛
مثلاً اگر ما گفتیم: « ما به وجود خدا ایمان داریم» در واقع گفته­ایم که ما باور را
مستقل از هر گونه دلیل و استدلال پذیرفته­ایم.

سورن کیر کگارد، آنان که دین را به مدد قراین و براهین می کاوند، تمسخر می­کند.
شخصی که حقیقتآ نگران وضع خویش است، هرگز هستی خود را در معرض مخاطره قرار نمی­دهد
تا با مطالعه بیشتر و با یافتن قراین افزون تر تصمیم بگیرد که ایا خدا را قبول کند
یا خیر! بلکه او می­داند که هر لحظه­ای را بدون خدا سر کند ضایع شده است» .[۵] از
نظر کیر کگارد تناقض ایمان و عقل بدین معناست که اعتقاد با استدلال نسبت معکوس
دارد: هر چه دلایلی کمتر باشد بهتر است. ایمان و استدلال نقیض یکدیگرند. موضوع مهم،
دانش واقعی نیست، بلکه فهمی عمیق از خدا و از وجود انسان است. مهم نیست که چه
می­دانیم؛ مهم آن است که چگونه از خود عکس العمل نشان دهیم، او می­گوید: « بدون خطر
کردن ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شور بیکران روح فرد و عدم یقین
عینی است. اگر من قادر باشم خداوند را به نحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم. اما
دقیقاً از آنرو که قادر نیستم باید ایمان آورم.

به عقیده او ایمان نوعی تعهد و نوعی جهش است که مستلزم سر سپردگی به امر مطلق
می­باشد وی همچنین ایمان را از مقوله; ورزش می­دانست؛ زیرا هر چه تناقض ایمان و عقل
بیشتر باشد، شخص برای ایمان آوردن نیازمند زور

ایمان گروی جنبشی است در فلسفه دین و معرفت شناسی دینی که به خصوص در نیمه; دوم قرن
بیستم تحت تأثیر مستقیم تعالیم ویتگنشتاین توسعه یافت و برخی دیگر از فلاسفه متأخر،
هر یک به نحوی بر گستره; آن افزودند.

آزمایی بیشتری است. موضوع کیرکگارد به جنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم یاری فراوان
داد.همچنین این موضوع الهام بخش کارل بارت ورودولف بولتمان شد.

دیدگاه دیگر که به عنوان موضوعی در مقابل عقل گرایی حداکثری مطرح شد وتا حدی از
موضع ایمان گروی سخت کیرکگارد هم تنزل کرد،عقل گرایی انتقادی است.این طرز تلقی فرض
را براین می گذارد که ایمان گروی و عقل گرایی حداکثری هر دو بر خطا رفته اند،از این
رو می خواهد راه میانه­ای را نشان دهد ودر این نگرش اعتقاد براین است که ما بر خلاف
ایمان گراها می­توانیم به امکان نقد وارزیابی مبانی ایمان قائل شویم .همچنین به رغم
عقل گرایی حداکثری،مدعی است که نمی­توان با بررسی ها عقلانی محض،نمی توان به اثبات
قاطعانه نظام ایمان رسید.بنابراین،با تاکید بر باز بودن پرونده ارزیابی پایه های
نظام ایمانی،می­توان به اعتقادی ایمان آوردو در عین حال نباید اثبات و صحت آن را
تمام شده تلقی کرد.خلاصه آنکه عقل گرایی انتقادی به جای اینکه به اثبات پذیری قطعی
مبانی ایمانی معتقد باشد،بر نقش انتقادی عقل در سنجش و ارزیابی ایمان پای می فشارد.

مایکل پترسون،ویلیام هاسکر و بروس رایشین باخ از معروفترین متفکران این نحله،انتقاد
در باب ایمان دینی را برای همیشه مفتوح دانسته اند.این دیدگاه از دو جهت خود را سخت
محتاج توجه به آرای رقیب می­داند.از یک سو بابررسی دیدگاه های رقیب،بر خود فرض می
داند تا محاسن و نکات مثبت آن را بر گیرد و جذب کند،واز سوی دیگر با توجه به
انتقادهای رقبا در کاهش کاستی ها ورفع کمبودها می­کوشد.واین همان معنای پایان
ناپذیر بودن تأملات انتقادی است.

نتیجه ای که چنین برداشتی به بار می­آورد،چیزی غیر از این نیست که اگر کسانی بکوشند
به مدد تأملات انتقادی درباب ایمان داوری کنند،قدم در راهی بی پایان نهاده اند؛چون
این مسیر هرگز به مقصد نمی­رسد.تو گویی این سخن ما را آهسته آهسته به دیدگاه کیر
کگارد که می­گفت باید بی تأمل به دریای ایمان جست زد[۶]… می­رساند.اما تعقل با
بررسی شقوق بدیل به سر انجامی نخواهد رسید.

بانگاهی دیگر می توان گفت که در فرهنگ مغرب زمین،نگرش و دیدگاه های گوناگونی نسبت
به ایمان وجود دارد[۷]:برداشت کلاسیک،یعنی دیدگاه گزاره ای این است که خداوند در
فرایند وحی،یک سلسله گزاره هایی را از طریق رسول خود به بشر القا کرده است.این
گزاره ها در کتاب مقدس گرد آوری شده و مؤمنان باید بدان پایبند باشند.از این رو
گزاره ها صادق و صحیح خواهند بود.ایمان در این طرز تلقی،باور به چنین گزاره هایی
است.ایمان بدین معنا،ماهیتی معرفتی دارد و متعلق آن،سلسله­ای از گزاره ها و باورهای
دینی است.دیدگاه توماس آکویناس و نیز تفسیر مذهب کاتولیک جدید از ایمان و نظریه
تنانت((F.R.T.ennant همین سمت و سو را دارند

.تلقی دیگر از ایمان،نظریه اراده گرایانه است.پاسکال((Pascal که قهرمان این تفسیر
از ایمان است،می گوید:«ما دلیلی له یا علیه خداوند نداریم.در عین حال نا گزیریم
میان باور به وجود و باور به عدم او یکی را برگزینیم.حال که با فقدان دلیل
مواجهیم،باید به دنبال جانشین باشیم.ایمان بهترین جایگزین دلیل است.»[۸]

انسان غیر از عقل نیروی دیگری به نام دل هم دارد.داستان از این قرار است که دل و
قلب بیش از آن که مرکز احساسات و عواطف انسان باشد،توان نوعی استدلال هم دارد.راه
دل که تصمیم گیری و انتخاب را سهل و همواره می­کند،خطر کردن از طریق نوعی شرطیه است
که به شرطیه پاسکال pascal,s) wager)معروف شده است.بدین مضمون که میان وجود خدا و
عدم او،باید روی صورتی شرط ببندیم که خطر آن کمتر است. اگر خداوند وجود داشته
باشد،مؤمنان سود برده و ملحدان زیان خواهند دید و اگر خدا وجود نداشته باشد، مؤمن و
ملحد زیانی ندیده اند.براین اساس باید اراده کرد و به خدا ایمان آورد.همین جاست که
شعار معروف پاسکال معنا پیدا می­کند:«ای فیلسوفان،برای یافتن خدا بر ادّله
نیفزایید؛از شهوات کم کنید.»

ویلیام جیمز همین مسیر را ادامه داده[۹]،مباحثی را در تکمیل نظریه; پاسکال بیان می
دارد.

ایمان گروی ((fideism از دیگر تئوریهای دهه های اخیر در زمینه; ایمان است.ویتگنشتاین
با برداشتی معتدل از ایمان گروی،به ایمان بدون تعقل قائل شد.کیرکگارد با نگرشی
افراطی پیشنهاد ایمان علی رغم تعقل را مطرح کرد.برای ایمان،نخست باید از عقلانیت
دست شست و سپس یک سره خطر کرد و ایمان آورد.از دیدگاه اوایمان و شکاکیت به خوبی با
یکدیگر جمع می­شوند..[۱۰]

تا کنون با تصویری نسبتاً روشن از ایمان گروی که امروز تحت عنوان «بحران ایمان»مطرح
می شود آشنا شدیم و به عناصر اصلی،پیش فرض ها و پیامدهای آن پی بردیم.اکنون
می­گوییم که این تلقی از ایمان،نقد پذیر است.نقد ها دو گونه اند؛درونی و بیرونی.نقد
درونی آن است که با توجه به پذیرفته شده های درون یک مکتب و یک نظام صورت گیرد و به
اصطلاح، نقد درون دینی باشد. نقد بیرونی فارغ دلانه و فرا دینی است؛ بدین معنا که
به هنگام نقد از دین صرف نظر کرده،به صورت بیرونی و با نگاه دوم به نقد نظر پرداخته
می شود.در این مقام به هر دو نقد داریم و بحران ایمان را با هر دو چشم نظاره
کرده،می کاویم.

نقد درونی:ایمان گروی،به عنوان یک نظریه از سوی اسلام مقبول نیست.بدین منظور،نسبت
ایمان و عقل را از یک سو و رابطه ایمان و عمل را از سوی دیگر بررسی می کنیم.

ایمان و تعقّل:از ایات قرآن کریم،به راحتی می توان استنباط کرد که میان ایمان و
عقل،ایمان و علم و ایمان و معرفت،ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ وجود دارد:«لا اکراه فی
دین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروت
الوثقی…»(البقره/۲۵۶)

این ایه،نخست اکراه و اجبار در دین را نفی می­کند؛سپس ضمن اشاره به تمایز واضح حق و
باطل ـ یارشد و غّی ـ مسئله کفر و ایمان را مطرح می­کند.حاصل آنکه انسان با تأمل و
تفکر و به کار بستن عقلانیت در زمینه حق و باطل،می­تواند بدون هیچ اکراه و اجبار
یکی را بر گزیده و خود را بدان متعهد سازد و به آن ایمان آورد.در این صورت نسبت به
امر مقابل،کفر خواهد ورزید.بنابراین کفر و ایمان بعد از حصول معرفت و تعقّل
است.«والرّاسخون فی العلم یقولون امنّا به کل من عند ربنا و ما یذّکّر الا
اولوالالباب»(آل عمران/۷)و اهل دانش گویند:«ما به همه آن کتاب گرویدیم که همه[محکم
ومتشابهقران]ازجانب پروردگار آمده و به این دانش و به این معنا[که ایات قرآن همه از
جانب خداست]تنها خردمندان آگاهند»

اگر از اختلاف میان مفسران ـ دررابطه با واو ـ بگذریم،در این نکته جای اختلاف نیست
که ایمان در این ایه با علم نسبت و ارتباطی دارد؛چنانکه در ذیل ایه به مسئله تفکّر
و تأمل نیز اشاره شده است.از این رو ایمان بر علم و بلکه بر رسوخ در علم و به کار
بستن ذهن و اندیشه مبتنی شده است.در سوره طه بعد از نقل قصه موسی (ع) به داستان
سحره فرعون می­رسد و در پایان چنین می­فرماید:«فالقی السحر سجدا قالوا امنّا برب
هارون و موسی؛(طه/۷۰)[ساحران چون معجزه موسی رادیدنده]سر فرود آورده و گفتند ما به
خدای موسی و هارون ایمان آوردیم.»می دانیم که سحره فرعون از اطرافیان و نزدیکان او
بوده اند؛سالیان دراز در فضای فرعونی زندگی می­کردند؛به ناگاه با دعوت موسی(ع)
مواجه شدند و بعد از حوادثی،تمام همّت خود را برا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.