پاورپوینت کامل «اصول » ، «خط مشی» و «تاکتیک » های امام در رهبری قیام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
5 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «اصول » ، «خط مشی» و «تاکتیک » های امام در رهبری قیام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «اصول » ، «خط مشی» و «تاکتیک » های امام در رهبری قیام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «اصول » ، «خط مشی» و «تاکتیک » های امام در رهبری قیام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۵

خلاصه مقاله

آنچه که «آیت الله خمینی(س)» را در یک برهه زمانی کوتاه به «امام خمینی(س)» مبدل
کرد و کسوت رهبری و جلوداری یک انقلاب بزرگ را بر اندام استوار این مرجع دینی
برازنده ساخت، علاوه بر شرایط مساعد اجتماعی و کشش فطری مردم به سوی این مرکز
نورانی، در قابلیت ها و خصایص بی بدیلی نهفته بود که در عمق وجود ایشان جای داشت و
در هنگامه پر ابتلای عمل متجلی گشت.

در برهه هیجده ماهه خیزش انقلابی، چهره ای از حضرت امام(س) نمایان گردید که بی
شباهت به الگوهای شناخته شده رهبری در حرکت های بزرگ اجتماعی نیست؛ لیکن برخی از
این خصوصیات عام در ایشان چنان بارز و متکامل است و در یک ترکیب به ظاهر متعارض نما
به آنچنان توازن و تعادل شگرفی رسیده است که اعجاب ژرف بینان گوهرشناس را برانگیخته
است.

مقاله حاضر به بررسی مهمترین ویژگی های منحصر به فرد امام در رهبری قیام که در
«اصول» مبارزاتی، «خط مشی» سیاسی و «تاکتیک» های عملی ایشان نمایان گردید، پرداخته
است.

اصول رهبری امام

در طول خیزش انقلابی مردم طی سال های ۱۳۵۷ – ۱۳۵۶ ، از طریق اقبال و روآوری توده
وار به سوی آیت الله خمینی(س) و درک و اعتماد متقابل ایشان نسبت به آنان، پیوند و
ارتباط وثیقی میان مردم و رهبری پدید آمد که کمتر نظیری برای آن در انقلاب های
اجتماعی تاریخ معاصر می توان سراغ گرفت. موقعیت و اعتبار ایشان که تا پیش از این
عمدتا در میان مسلمانان مبارز، عناصر سیاسی و مقلدین پای بند ایشان شناخته شده بود،
در زمانی کوتاه همگام با رشد انقلابی مردم ایران چنان گسترش و نما یافت که به سطح
رهبری های فرهمند و پیامبرگونه تاریخ نزدیک گردید. پس از این بود که نسبت میان مقلد
و مرجع به رابطه میان امت و امام که بیانگر نوعی قیادت فراگیر و ذوابعاد می باشد،
مبدل شد.

حضرت امام(س) قبل از هر چیز یک عالم و راهنمای دینی بودند و در این مقام، معلم
اعتقادی، مرشد اخلاقی و مرجع فقهی مسلمانان به شمار می رفتند؛ لیکن ایشان در طول
چند دهه تلاش علمی و حداقل دو دهه مبارزه عملی چنان اقتدار و اعتباری به این مقام
بخشیدند و بر ابعاد و حیطه عمل آن، چنان افزودند که حتی در معنای رایج مرجعیت دینی
نیز توسعی شگرف پدید آمد و آن را از مصدر احکام فقهی مقلدان به قائد اجتماعی –
سیاسی جامعه تبدیل کرد. هر چند مرجعیت های دینی نوعا حامل متابعت های «مجذوبانه» و
توام با سرسپردگی اند و به همین سبب نیز از انواع پیروی های «میثاقی» و «عاقلانه»
در شخص ایشان بود.[۱] یعنی از هر یک از این مبادی که نظر می شد؛ حضرت امام(س)
شایسته ترین و برجسته ترین شخص برای قبول این امانت و عهده گذاری این رسالت به شمار
می آمد.

برخی از مهمترین ویژگی های رهبری حضرت امام(س) را که از خصایص شخصیتی و فضائل
اخلاقی ایشان نشات می گرفت، چنین می توان برشمرد؛ این خصوصیات برجسته، از شمار
مواردیست که از شدت ظهور، نوعی اجماع و اتفاق درباره آن وجود دارد و در گزارش ها و
تحلیل های خودی و بیگانه بدان التفات شده و به مواردی به آنها اشارت رفته است:

۱- ویژگی های رهبری امام

۱ – ۱- ثبات قدم در عین درایت

تغییر رای و انعطاف در مواضع، سکه رایج بازار سیاست است و اساسا بسیاری سیاست را
بازی مواضع در یک فرآیند چند طرفه چانه زنی قلمداد کرده اند. بر پایه چنین تعبیری،
در این میدان هیچ موضع و رای غیر قابل تغییر و هیچ بازیگر ثابت قدمی وجود ندارد و
هیچ دعوی قاطع و یک کلامی از هیچ فردی پذیرفته نیست؛ چرا که چنین فروضی، اساسا
امکان شکل گیری هر گونه تعامل و تبادل سیاسی را از پیش منتفی می سازد. برخی با
تسرّی نابجای خصوصیات حاکم بر یک شرایط متعارف و متوازن سیاسی به وضعیت های
انقلابی، ساده لوحانه «ثبات قدم» و «عزم راسخ» حضرت امام(س) در اتخاذ مواضع تهاجمی
و مسدود کردن راه هر گونه سازش با شاه را به حساب نا آشنایی ایشان با «سیاست» تعبیر
می کردند؛ غافل از اینکه در یک شرایط انقلابی، پای بندی به اصل پایداری بر مواضع و
تحریم چانه زنی با طرف رقیب و دستگاه رو به زوال، از جوهر انقلابی و پختگی سیاسی
جبهه انقلاب ناشی می گردد.

حضرت امام(س) در طول مبارزات خویش، خصوصا در دوران خیزش سراسری منتهی
به پیروزی انقلاب، چهره شاخصی از یک مبارز سرسخت و رهبر قاطعی را که در تاریخ
مبارزات سیاسی ایران و جهان مصادیق نادری دارد، نمایان ساخت. لوسین ژرژ خبرنگار
روزنامه فرانسوی لوموند در همین رابطه می گوید:

«آیت الله عزمی راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچ گونه مصالحه ای
نیست؛ مصمم است که در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود.»[۲]

و برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در کمال سرافکندگی از شکست
استراتژی های نو به نوی آمریکا، اعتراف می کند که: «خمینی یک انسان سازش ناپذیر
است.»[۳] هیچ کس نتوانست ثبات رای امام را به خشک سری یا موقع ناشناسی ایشان حمل
کند؛ تجربیات عدیده ای در طول انقلاب این حقیقت را نمایان ساخت که ثبات رای و سازش
ناپذیری امام در «توکل»، «دشمن شناسی» و «درایت و دوراندیشی» سیاسی و از همه مهمتر
در استراتژی «عمل به تکلیف» ایشان ریشه داشت نه در عدم درک مقتضیات عمل و ساز و کار
سیاست.

۲-۱- طمانینه و وقار در عین توفندگی

نوعا رهبران انقلابی از شخصیت های هیجانی و گداخته برخوردارند و این
حالات بجز تجلی و تظاهر زندگی سراسر التهاب آنان، از آشوب و غوغای درونیشان نیز
متاثر است؛ به علاوه بخشی از این نوع تظاهرات در رهبران انقلابی از این گمان نشات
می گیرد که نمایش اطوارهای هیجانی و پرحرارت از سوی یک رهبر سیاسی، می تواند در
تهییج و ملتهب ساختن عواطف توده ها موثر افتد و بر شدت و خشونت حرکت انقلابی
بیفزاید. در تجربیات تاریخی، این حالات و خصوصیات چنان رواج و شیوع دارد که نوعی
«شخصیت نمایی» از رهبران انقلابی را در ذهنیت ناظران و نظریه پردازان انقلاب پدید
آورده است و بعضا هر گونه تفاوت یا تغایری با این الگو، تردید یا اعجاب آنان را بر
می انگیزد. حضرت امام(س) که الگوی منحصر به فردی از رهبری یک انقلاب بزرگ را به
منصه ظهور رساندند، این چهره قالبی از رهبران انقلابی را نیز دگرگون ساختند. رفتار
متین و منش موقرانه ای که اصولا از یک رهبر دینی انتظار می رفت، هیچ گاه حتی در
هجوم التهابات و هیجانات ناشی از شرایط حاد انقلابی از ایشان ترک نشد و کوران حوادث
بر آن اثر نگذاشت؛ چرا که این خصائص از ملکات شخصیتی ریشه دار ایشان می جوشید، نه
از خودآرایی و مردم فریبی های سطحی. لوسین ژرژ در اینجا نیز تلقی و برداشت دقیقی
ارائه داده است؛ او می گوید:

«نه هنگامی که می گفت ایران باید از شر شاه خلاص شود و نه در وقتی که
به مرگ پسرش اشاره می کرد، آثار هیجان در صدا و چهره اش دیده نمی شد. وضع رفتار و
قدرت تسلط و کف نفس او خردمندانه بود.»[۴]

یا خبرنگار روزنامه فیگارو که می گوید:

«بدون اینکه صدایش را بلند کند، با وقار با ما صحبت می کند.»[۵]

۳ – ۱ – صراحت با خصم، صداقت با مردم

این که در رقابت و نزاع سیاسی برای دستیابی به قدرت ، طرفین دعوا از طریق پوشاندن و
پنهان داشتن اغراض و مطامع اصلی خویش، به کار بردن خدعه و نیرنگ و تلون و تغییر
دائمی مواضع، خود را درگیر یک بازی همه جانبه سیاسی نمایند، ظاهرا یک رویه جاری و
پذیرفته شده است و رقیبی که بتواند با پرهیز از تخاصمات رودررو، تنها از فرصت های
طلایی نادر و و رخنه و شکاف پدید آمده در صفوف دشمن و در بین رقبا، همچون صیادی
ماهر استفاده نماید، پیروز واقعی و نهایی منازعه به شمار خواهد آمد. آنچه که در این
بازی گونه سیاسی به عنوان عنصر مزاحم شناخته می شود و هیچ خریداری در میان سیاست
بازان متعارف ندارد، «صراحت لهجه»، «گلاویز شدن رودررو» و «پایداری در مواضع» است و
صاحب این خصوصیات، معمولا فاقد شم سیاسی و نا آشنا با قواعد آن شناخته می شود.

حضرت امام(س) از معدود چهره های سیاسی شاخص چند دهه اخیر است که سیاست را با ملاحظه
اصول اخلاقی و رعایت آداب جوانمردی و به طور کلی با قواعد خاص خودشان دنبال می
کنند؛ به نحوی که هیچ گاه کمترین تعارضی میان نیات الهی و مقاصد دینی ایشان با
افعال و موضع گیری های سیاسی شان پدید نیامده است. هیچگاه نشد که در سخت ترین شرایط
هم به روش های جاری و پذیرفته شده در دنیای سیاست، یعنی «پنهان کردن مواضع» به
منظور فریب دشمن، ابراز «تسامح نابجا» برای جلب نظر رقبا، یا تشدید هیجانات انقلابی
مردم با بزرگ نمایی های کاذب و اغراق آمیز متوسل شوند. خط مشی امام در طول مبارزات
۱۵ ساله ایشان «صریح»، «ساده» و «قاطع» بود و هیچ جزیی از عقاید و آرمان های دینی و
اصول اخلاق خویش را برای دستیابی به یک پیروزی سیاسی مرحله ای زیر پا نگذارند.

صراحت و تندی حملات حضرت امام (س) به شاه و دستگاه وابسته اش در آغاز قیام در سال
۴۲، هیچ کم از هجمه ایشان پس از فرار شاه و واقع شدن انقلاب مردم در آستانه پیروزی
نداشت.[۶] چنین نشد که امام مبارزه با قدرت های مداخله گر و پشتیبان شاه را به بعد
از سرنگونی استبداد موکول کنند[۷] و حتی چنین نبود که بخواهند از طریق دامن زدن به
تضاد منافع شرق و غرب، به نفع انقلاب استفاده ای ببرند.[۸] ضرورت های مبارزه و
مقتضیات مرحله سرنگونی باعث نگردید که بر روی اصول آرمانی خویش پا گذارند و به
اتحاد و صف بندی های تاکتیکی با جریان های ضد دینی و غیر مردمی تن در دهند.[۹] هر
چند امام به فرآیند تدریجی آمادگی ذهنی – روانی مردم برای مشارکت در یک حرکت فراگیر
انقلابی بسیار اهمیت می دادند و از اقدامات تند بی پشتوانه حمایت نمی کردند، لیکن
این موجب آن نبود که خود نیز گرفتار نوعی تلون مواضع گردند و به استراتژی های گام
به گام متوسل شوند.[۱۰]

۴ – ۱ – صراحت در عین پیچیدگی

همان طور که پیش از این آمد، از مهم ترین خصوصیات حضرت امام(س) ، «صراحت لهجه» و
شفاف بودن مواضع ایشان بوده است. بدون تردید یکی از علل اصلی گسترش محبوبیت و
مقبولیت امام در میان مردم وجود همین ویژگی در شخص ایشان بود. هر چند دشمنان به علت
عدم درک صحیحی از امام، او را شخص پیچیده ای ارزیابی می کردند؛[۱۱] لیکن هیچ گاه در
میان مردم چنین گمان و برداشتی راجع به امام پدید نیامد و ابراز نشد. زبان امام
آشناترین و قابل فهم ترین زبان برای مردم بود و مواضع ایشان روشن ترین و ابی ابهام
ترین مواضع.

در عین صراحت لهجه و شفافیت مواضع، حضرت امام(س) از ذهنی بسیار پیچیده که لازمه
طراحی و برنامه ریزی یک حرکت حساب شده انقلابی در یک منازعه چند طرفه است، برخوردار
بودند.

۵ – ۱- توصیه به وحدت با عنایت به اصول

یکی از فرازهای مهم سخنان و اعلامیه های حضرت امام(س) در
دوره دو ساله منتهی به پیروزی انقلاب، توصیه به وحدت صفوف بود. اهمیت و جایگاه
محوری این مساله در ادبیات سیاسی امام وقتی بهتر احراز می گردد که می بینیم ایشان
در اغلب بیانات و بیانیه های این دوره، به نحو تفصیلی یا گذرا، به اشاره و یا با
تاکیدی مستقیم بدان پرداخته اند.

با تامل در ادبیات بر جای مانده از امام مشاهده می گردد
که روی خطاب ایشان در رعایت «وحدت کلمه» و زدودن اختلافات، به افراد و عناصری است
که از نظر ایشان محل توجه و اعتنا بوده اند:

– صاحبان برداشت های متفاوت
از اسلام.[۱۲]

– جناح های مختلف
روحانیون.[۱۳]

– روحانیون و
روشنفکران.[۱۴]

– جبهه ها و احزاب
مختلف.[۱۵]

– نیروهای داخل و
خارج.[۱۶]

– میان آقایان خارج
کشور.[۱۷]

– میان انجمن های اسلامی
خارج کشور.[۱۸]

– همه اطراف مساله و به
طور کلی میان مردم از هر قشر و طبقه.[۱۹]

– سران دول عربی و
اسلامی.[۲۰]

هر چند که وحدت صفوف در تضمین پیروزی، ضرورتی اجتناب ناپذیر بود و حصول نتیجه را
تسریع می نمود و به همین دلیل به مثابه یک اصل محوری، در مرکز توجهات امام قرار
داشت؛ لیکن این اهمیت و آن اهتمام، هیچ موجب نگردید تا ایشان در راه دستیابی بدان،
اصول خویش را فرو نهند و به منظور گسترش دامنه آن و تسهیل امر، به نوعی تقلیل گرایی
گرفتار آیند. حضرت امام (س) با وجود آن درک وسیع و شناخت عمیقشان از گرایش های
متنوع موجود در جامعه و مشرب بازشان در سهیم نمودن تمامی اقشار و وارد کردن تمامی
جناح ها در جبهه مبارزه با شاه، هیچ گاه اجازه کوچکترین تسامح و گذشت را در
فروگذاری اهداف الهی نهضت و به تعویق انداختن اصول آرمانی این قیام دینی در راه کسب
مصالح مقطعی و پیروزی های مرحله ای به خود و به دیگران ندادند و همواره مردم را به
تبری جستن از دستجات کمونیست[۲۱] و عناصر غیر اسلامی[۲۲] و احتراز از گرایش های
شرقی و غربی[۲۳] و مکاتب انحرافی[۲۴] و کنار گذاردن شعارهای غیر اسلامی[۲۵] سفارش
می نمودند. ایشان بی هیچ ملاحظه و مصلحت اندیشی در پیام ۱۴ آبان ۵۷ به مناسبت کشتار
دانشگاه تهران ، اصول و محورهای وحدت را چنین برمی شمارند:

«هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه
(سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی، برچیدن رژیم سلطنتی و برپایی جمهوری اسلامی) موافق
نیست، راه او غیر از راه ما و ملت ایران است.»[۲۶] [۲۷]

۶ – ۱ – اشتغال به سیاست در عین اهتمام به معنویات

زندگی و سلوک فردی امام نشان می دهد که حدت مبارزه و کثرت
فعالیت های سیاسی در ادوار مختلف هیچ باعث نشد که ایشان از توجه دائمی به مقصود
نهایی و مراقبه بر حیات معنوی خویش لحظه ای غافل شوند و یا به سبب کثرت اشتغالات
حتی برای یک روز، انجام مستحبات و اقامه نوافل از ایشان ترک شود. استواری شخصیت و
رکون معنویت در جان ایشان، تصور وقوع چنین سهو و تکاهلی را اساسا محال می ساخت.
امام در تمام طول نهضت خصوصا آنجا که صبغه دنیوی کار افزون می گردید و کوران حوادث
برخی را از مقصد و مقصود اصلی غافل می نمود، بر این امور بیشتر تاکید می کردند و
توجه می دادند:

«البته مبارزه با دشمن، مبارزه با فساد، مبارزه با این حکومت های فاسد جزء برنامه
های دولت اسلامی است و جزء احکام است، لکن انحصار به این ندارد. آقایان همان طوری
که در این جهت اقدامات می کنند و فعالیت ها می کنند، راجع به آن تکالیف شخصیه
خودشان، راجع به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی از افراد خواسته است و همه اینها به
نفع خود انسان است، راجع به این هم باید خیلی کوشش داشته باشند و خودشان را به
واسطه همین امور بسازند.»[۲۸]

ایشان اساسا حفظ سلامت و خلوص در مبارزات سیاسی به منظور دستیابی به اهداف دنیوی را
مشروط به توجه به معنویت و عقیده به توحید و معاد می دانستند:

« باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد، محال است
از خود بگذرد و در فکر امت باشد.»[۲۹]

شاید در هنگامه ای که فوج فوج جوانان در جستجوی یک مکتب مبارز و ایدئولوژی انقلابی
به سمت اسلام روی می آوردند و گمشده خویش را در آرمان های اجتماعی و سیاسی اسلام می
یافتند، اینچنین تاکید و اصرار بر ناتمام بودن کار در صورت غفلت از بعد معنوی دین،
آنچنان هم به مصلحت مبارزه و تجمیع قوا به نظر نمی آمد؛ لیکن در مرام و مشی امام که
صداقت و صراحت با مردم، تکیه بر عنصر آگاهی و عمل به تکلیف الهی برتر از هر مصلحتی
بود چنین مصلحت اندیشی هایی جایی نداشت و جز این انتظار نمی رفت:

«در هر صورت چون اسلام برای تربیت ماها آمده است، تا تبعیت از آن نکنیم به همه
ابعادش، تربیت نمی شویم. نباید حالایی که شما جوان های عزیز ما مشغول شده اید به
علوم طبیعی یا مشغول شده اید به یک مجاهداتی که لازم است … دیگر کار به آن طرف
نداشته باشید … انسان معنویات دارد، مادیات دارد، مادیاتش اینهاست، معنویاتش هم
باید کوشش کنید؛ شما باید عنایت کنید به احکام خدا؛ نمی شود یک مسلمانی بگوید که من
مجاهداتش را قبول دارم و معنویاتش را قبول ندارم … شما هم مجاهدات ظاهری تان
را و علوم ظاهری تان، علوم طبیعی تان را تکمیل کنید و هم تبعیت کنید راجع به امور
معنوی و جهات الهی … تا سعادتمند شوید.»[۳۰]

۲ – اصول حاکم بر رهبری امام

علاوه بر «ویژگی » های مذکور، با تامل در مواضع و اقدامات
حضرت امام(س) در طول دوران انقلاب، برخی «اصول» پایدار و غیر قابل تردید در مشی
ایشان در رهبری قابل تشخیص است. این اصول محوری پایه جهت گیری ها ، اتخاذ مواضع،
انتخاب برنامه ها و برگزیدن روش های عمل خاص در هر مقطع و مرحله ای از انقلاب بوده
است. اساسی ترین اصول حاکم بر ترجیح و گزینش های ایشان در طول دوره انقلابی را چنین
می توان برشمرد:

۱ – ۲ – حفظ صبغه مردمی حرکت

پیوند و بستگی میان امام و مردم در طی انقلاب، یک رابطه
دوسویه ای بود که بر پایه «اعتماد متقابل» قرار داشت. اعتماد و ایمان مردم به حضرت
امام(س) علاوه بر وجهه دینی، شان فقاهتی و و پایگاه معنوی ایشان، از طریق یک فرآیند
تاریخی مبارزه و مقاومت، حفظ و منتقل گردیده بود. اما اعتماد امام به مردم از یک
اعتقاد مبنایی به پاک بودن سرشت بشری، قائل بودن به حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش
و مفروض دانستن حق جویی و حق طلبی عامه مردم در صورت زایل شدن تحمیل طواغیت و فریب
شیاطین از حیات اجتماعی آنان سرچشمه می گرفت. حضرت امام(س) در مقاطع مختلف و در
مواظع گوناگون بر این اعتماد خویش به مردم و متکی ساختن اعتبار و مقبولیت اقدامات
انقلابی و برپایی نظام آینده به آرای آنان تصریح کرده بودند.

شاهد مثال در این نگاه مردم محور امام آنجایی است که با
وجود آن که در اثبات غاصبانه بودن حکومت شاه، بر عنصر وابستگی به بیگانه، بر سر کار
آمدن از طریق زور و مجاری غیر قانونی، زیرا پاگذاردن قوانین جاریهء مملکت و عدم
کارآمدی تاکید می نمایند، عمده ترین عامل فقدان مشروعیت آن را «عدم مقبولیت مردمی»
شاه و نظام سلطنت عنوان می کنند.

اعتماد و اتکای حضرت امام(س) به آرا و خواست مردم تنها به
بعد سلبی انقلاب محدود نمی شد، بلکه ایشان این نگرش را در مراحل اثباتی انقلاب،
برپایی نظام آینده و نظارت بر آن نیز تعمیم و تسری می دادند. ایشان به هنگام اوج
گیری اعتراضات علیه شاه و نظام سلطنتی در سال ۱۳۵۷ در پاسخ به پیشنهاد سالوسانهء
علی امینی برای خارج کردن از بن بست می فرمایند:

«کسی صلاحیت دارد ایران را از بن بست خارج کند که در بین
مردم پایگاهی داشته باشد.»[۳۱]

یا در جای دیگر می فرمایند:

«تعیین نظام سیاسی با آرای خود مردم خواهد بود؛ ما طرح
جمهوری اسلامی را به آرای عمومی می گذاریم.»[۳۲]

و می فرمایند:

«این حکومت در همهء مراتب خود، متکی به آرای مردم و تحت
نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.»[۳۳]

ایشان طرح حکومت آینده را بر دو پایهء «اارادهء الهی» و «خواست مردم» بنا می نهند:

«ما می خواهیم یک حکومت الهی باشد، موافق میل مردم ، رای
مردم و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با ارادهء خداست، موافق میل مردم هم
هست.»[۳۴]

امام بر نقش دائمی مردم چنین تاکید می کنند:

«اولین این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل
اعتماد خود را انتخاب کنند و مسئولیت امور را به دست آنان بسپارند.»[۳۵]

با چنین اعتماد و رویکردی که امام به مردم
داشتند، استراتژی مبارزاتی ایشان هم نمی توانست فارغ و تهی از مردم باشد. لذا می
بینیم که مشی امام در حین مبارزهء رودررو با رژیم شاه، عمدتا بر تلاش برای آگاه
ساختن مردم و داخل کردن آنان در فرآیند رو به رشد انقلاب متمرکز است. حضرت امام(س)
اساسا با آن خط مشی هایی که به پیشگامی «انقلابیون حرفه ای» و انقلاب کردن «حزب
انقلابی» به نیابت از مردم اعتقاد داشتند، مخالف بودند و هیچ حرکت و جریانی را بدون
حضور توده ای مردم به عنوان انقلاب به رسمیت نمی شناختند. به همین خاطر بود که
ایشان در طول سال های مبارزهء خویش، آن دسته از اقداماتی را که تنها می توانست
عناصر محدودی را در مقابل رژیم بسیج و متشکل سازد، توصیه و تایید نکردند؛ بلکه در
تمام دوران سعی داشتند تا از پی یک دوره فعالیت های آگاهی دهنده و بستر ساز، زمینه
های مساعد یک قیام خودجوش[۳۶] مردمی را فراهم آورند تا جامعه به پای خویش در
آستانهء یک خیزش گسترده قرار گیرد.

۲ – ۲ – حفظ ماهیت اسلامی و جوهر انقلابی حرکت

هر حرکت انقلابی با نظر به «خاستگاه» انقلابیون و رهبران
آن و «انگیزه» هایی که با آن توده های مردم را بسیج می کند و «اهداف» و آرمان هایی
که برای آیندهء خویش ترسیم می نماید، در واقع صبغهء مرام خاصی را از خود نمایان می
سازد. انقلاب ایران نیز به روشنی و از طرق مختلف، ماهیت خاصی را از خویش جلوه گر
ساخت که منبعث از خاستگاه مردمی انقلابیون و انگیزه و آرمان های دینی مردم بود. نقش
حضرت امام(س) و جایگاه ایشان در مرجعیت دینی و آن پایگاه رفیع و نفوذ اجتماعی مؤثری
که در میان مردم داشتند، عامل بسیار مهمی در تثبیت این ماهیت و تنقیح و انجلای آْن
از هر نوع آلایش و آمیزش ناصواب بود. ایشان بارها فرمودند که :

«راه رهایی هر ملتی از چنگال استعمار، مذهب است که ریشه
در عمق جان آن ملت دارد.»[۳۷]

و یا در جای دیگر می فرمایند:

«به غیر مکتب اسلام و شعار اسلامی، کشور از خطر نجات پیدا
نمی کند.[۳۸]

نهضت مقدس اخیر ایران … صد در صد اسلامی است … و نباید
آلوده شود.»[۳۹]

علاوه بر تصریح در خاستگاه و انگیزهء دینی قیام، در بیان
«اهداف بلند این نهضت» نیز صراحتا از جاری شدن «احکام الهی» به دست «حاکمان صالحی»
، شبیه ائمهء طاهرین سخن می رانند:

«شما نهضتتان برای خداست، برای این است که احکام خدا
جریان پیدا بکند. قصد ندارید که حالا به یک نوایی برسید … لکن می بینید که دین خدا
در معرض خطر است … »[۴۰]

و یا در جای دیگر در بیان «دلایل مخالفت با شاه» ، اشاره
به غصب مقام و مسندی دارند که باید مثل امیرالمؤمنین بر آن تکیه بزنند:

«… باید باز استنکار کنیم برای این که یک کسی آمده است و
سلطنت اسلامی ایران را گرفته است. جایی که باید امیرالمؤمنین بنشیند، این
نشسته؛ جایی که باید امام حسین بنشیند، این نشسته … این مقام برای اشخاصی است که
شرایطی دارد؛ اسلام شرایط معین کرده برای آن کسی که باید تکفل امور مسلمین را بکند.
اگر این نفت های ما را به باد نداده بود و مراتع ما را هم از بین نبرده بود و زراعت
ایران را هم از بین نبرده بود و فرهنگ ایران را از بین نبرده بود و ارتش ایران را
هم ضایع نکرده بود و اقتصاد ایران را هم به هم نزده بود و همه جهات ایران را هم به
هم نزده بود، باز هم یک آدم غاصبی بود که استنکار لازم داشت که شما نباید به او
حکومت بدهید … یک همچو آدمی که بر مسندی نشسته که باید مثل امام حسینu بنشیند
…»[۴۱]

تمامی تلاش ایشان در طول دورهء انقلاب بر این استوار بود
که بی هیچ مجامله و تسامحی، صبغهء اسلامی این حرکت را حفظ نموده و از انگیزه های
دینی مردم با قاطعیت تمام دفاع نمایند و اجازه ندهند تا آرمان های الهی انقلاب با
اغراض ضد دینی و غیر اسلامی مکاتب مختلف آمیخته گردد. به تبع این تلاش امام، دو
خصیصهء عمده در این انقلاب متبلور گردید و آن را از دیگر حرکت های شناخته شده در
تاریخ معاصر متمایز ساخت:

۱- ماهیت اسلامی.

۲- جوهر انقلابی.

جدیت و اهتمام امام در طول حرکت برای حفظ این دو ویژگی از جای جای بیانات و مواضع
ایشان کاملا مشهود است. اتفاقا ایشان در یکی از بندهای پیام ۲۴ بهمن ماه ۵۶ به
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، تاکید و توجه بر حفظ این دو عنصر
اساسی در حرکت اخیر مردم ایران را یکجا گوشزد می نمایند:

«باید برنامه و نشریات همهء جناح ها، بدون ابهام متکی به
اسلام و حکومت اسلامی باشد … و جدا از خواست هایی که لازمه اش تایید رژیم
طاغوتی پهلوی است، اجتناب کنید، مثل آنچه در نوشته های بعضی احزاب و گفته های بعضی
دیده می شود که هدف چهارچوب قانون اساسی است … »[۴۲]

ایشان در تمام طول نهضت، سخت گیرانه و بدون تسامح در صدد
پالایش و خالص سازی صفوف بودند. یعنی هر جا که سخن از وحدت و یکپارچگی نیروها و
پرهیز از تفرقه و تشتت به میان می آوردند، بلافاصله برای زدودن هر گونه شبههء
ائتلاف با ملی گرایان و همکاری با جریان چپ، بر ماهیت اسلامی و ضرورت پاکسازی جبههء
مخالفین از عناصر غیر اسلامی هم تاکید می ورزیدند:

«… و لازم است با کمال قدرت و هوشیاری، اشخاص یا گروه
هایی که گرایش به مکتب های غیر اسلامی دارند … از خود دور کنید …»[۴۳]

و می فرمایند:

«باید همهء گروه های سیاسی و طبقات روشنفکر با صراحت و
بدون هیچ ابهام، نهضت و تحرک خود را اسلامی و برای اجرای قوانین عدالت پرور قرآن
کریم معرفی کنند.»[۴۴]

ایشان هدف نهضت را «واژگونی رژیم طاغوتی و برپا داشتن
پرچم پر افتخار اسلام» اعلام می نمایند.[۴۵]

بر خلاف مدعایی که می گوید:

«اولین تمایز و توسعهء خطی مشی امام نسبت به حرکت اول،
توجه خاص به اسلام و مسلمانان بود …»[۴۶] [۴۷] این مواضع از سوی امام زمانی
اتخاذ می شود که هیچ تصوری از پیروزی نزدیک و برآوردی از هزینه و زمان آن در ذهن
احدی وجود نداشت. به علاوه امام به دفعات کسانی را که در صدد انحراف توجهات و هجمات
از «شاه» و «عمال» او بودند، مورد عتاب قرار می دادند و تهدید به افشا و معرفی آنان
به ملت می نمودند.[۴۸] حضرت امام(س) در پاسخ به مرقومهء نهضت آزادی خارج از کشور که
بند (۱) پیام ۵ مرداد ماه ۵۷ ایشان را که در آن بر همین دو جنبهء «اسلامی » و
«انقلابی» بودن حرکت تاکید شده بود، عتابی به خویش تلقی کرده بودند، می فرمایند:

«باید متوجه باشید که آن بند به دنبال مطالبی بود که نهضت
ایران را غیر اسلامی معرفی می کرد … من مکلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم
و پایه های اساسی مبارزهء ایران را نشان دهم.»[۴۹]

۲-۳- حفظ اصالت و استقلال حرکت

به واسطهء حاکم بودن نظام «دو قطبی» بر جهان و وابستگی و
نزدیکی دولت ها به یکی از این دو قطب، قریب به اتفاق نهضت های آزادیبخش و حرکت های
انقلابی در پنجاه سالهء اخیر جهان نیز به یکی از دو قطب گرایش داشته اند. گرایش و
تمایل جنبش های سیاسی خصوصا به اندیشه های چپ و کمونیستی چنان سنت شایع و قالب
رایجی در نیمهء دوم قرن اخیر بود که فرض و تصور استقلال و درون خیزی یک حرکت
انقلابی، امری محال و غیر قابل تصور قلمداد می شد . غالب انقلاب های سیاسی در این
دوره که عمدتا صبغه ای ضد استعماری داشت، در نطفه و زمینه های آغازین یا در طول
مبارزه و هنگامهء نزاع و یا پس از پیروزی و مواجههء با مشکلات، لاجرم در جستجوی یک
«ایدئلوژی رهایی بخش»، یک «الگوی عمل انقلابی» و یا یک «حامی خارجی» به یکی از
اطراف درگیر در صف بندی های جهانی نزدیک می شدند و خود را در حصار حمایتی او محفوظ
می داشتند.

آنچه که انقلاب مردم ایران را به عنوان یک الگوی نوین در
تاریخ انقلاب های اخیر متمایز ساخت، در گام نخست نادیده گرفتن سنت جاری انقلاب های
سیاسی گذشته و شکستن قالب های مفروض آنان و در ثانی طرح شعار استراتژیک نه شرقی –
نه غربی» به عنوان اصل محوری انقلاب های اجتماعی اصیل و توده ای برای آیندهء سیاسی
جهان بود.

نگرش ضد استعماری حضرت امام(س) که از عمق شناخت و تشخیص
ایشا از ماهیت رژیم وابستهء شاه برمی خاست، موجب آن بود که در طول انقلاب و سالیان
پیش از آن همواره قدرت های خارجی مداخله گر و مشخصا قدرت هایی که به واسطهء منافع
استعماری شان در ایران حامی رژیم شاه بودند و عامل دوام و ایستادگی آن در برابر ملت
به شمار می رفتند، بی هیچ ملاحظه ای مورد هجوم و مخالفت ایشان قرار گیرند. پر واضح
است که آمریکا و انگلیس به دلیل نقش مسلطی که در این مناسبات نیمه استعماری داشتند،
بیش از دیگر دولت های خارجی مداخله گر مورد تهاجم قرار گیرند و این امر، بر صبغهء
«ضد غربی» حرکت امام می افزود و می توانست طمع قطب شرقی را برانگیزد و باعث خوشایند
جریان های چپ داخلی شود و در نتیجه به شائبه تشکیل صف واحد که اتفاقا موجب خشنودی
هر دو قطب ، نیز بود، دامن زند. لذا حضرت امام(س) با هوشیاری و صراحت و بی آنکه
بخواهند جبههء جدیدی در مقابل انقلاب بگشایند، با این ترفند متفق علیه میان شرق و
غرب به مقابله برخاستند.

امام با ارائه پنج دلیل مشخص در جای جای بیانات، اعلامیه
ها و خصوصا مصاحبه های خویش با رسانه های خارجی، با این اتهام و شائبه نسبت به
انقلاب برخورد کردند و مشت شاه، آمریکا و فرصت طلبان داخلی را در مشوه ساختن حرکت
اصیل مردم باز نمودند:

۱) برخورد تهاجمی حضرت امام(س) نسبت به شوروی و چین[۵۰] که بعضا از آنها به عنوان
دشمنان مردم ایران نام می برند، صرفا برای ایجاد نوعی موازنهء منفی و دور کدن
شائبهء وابستگی از انقلاب نبود؛ بلکه از ماهیت ضد سلطهء حرکت مردم و سرشت سلطه گانه
و مداخله جویانه این قدرت ها برمی خاست. امام در مورد شوروی صراحتا می فرمایند:

«تاکنون دولت اتحاد شوروی بسیار بد عمل کرده است … [۵۱] روسیه م یکی از دولی
است که به ما تعدی کرده است و ما از او راضی نیستیم.[۵۲] … شوروی نیز چون
آمریکا همیشه از شاه پشتیبانی کرده است.»[۵۳]

در عین حال امام هیچ گاه نمی گذارند این مقابلهء دو سویه، تیغ مبارزه با آمریکا را
کند کند:

«ما فعلا آمریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شمارهء یک مردم خود می دانیم، البته
آمریکا از همه بدتر است.»[۵۴]

۲) با نقش الگوسازو رسالت جهانی که حضرت امام(س) برای حرکت خویش قائل بودند،[۵۵]
حفظ خلوص، اصالت و استقلال حرکت انقلابی مردم ایران، بسیار اهمی داشت. هر چند که
اساسا مشی ایشان در طول مبارزه بر این بود که حتی المقدور عناصر و گرایش های مختلف
را به صفوف ملت جذب کنند و به پیوستن به حرکت مردم فرا خوانند؛ لیکن در مورد
وابستگان به قدرت های خارجی و مارکسیست های نشان دار بسیار سخت گیر و حساس بودند و
صراحتا می گفتند: «ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیست ها همکاری نمی
کنیم.[۵۶]

و یا در جای دیگر می فرمایند: «ما همیشه از اتحاد با این احزاب سرباز زده ایم
….»[۵۷]

۳) شاه و آ‚ریکا تلاش داشتند که با توجه به حساسیت و نگرانی های افکار عمومی غرب
نسبت به کمونیسم، احتمال و خطر قدرت گرفتن کمونیسم و جریان های طرفدار شوروی در
آیندهء اران را بزرگ جلوه دهند.[۵۸] حضرت امام(س) با آگاهی از این خط تبلیغاتی شاه
که در صدد برانگیختن و همراه ساختن افکار عمومی شرطی شدهء مردم غرب، مواضع صریحی را
برای زدودن این اتهام ابراز داشتند:

«برای گول زدن افکار عمومی به خصوص در خارج ایران، رژیم سعی می کند چنین تبلیغ کند
و به همهء کسانی که علیه دکتاتوری شاه مبارزه می کنند، نسبت مارکسیستی بدهد.»[۵۹]

ایشان در پاسخ خبرنگار مجلهء آمریکایی تایم در ۳۰ آذر ۵۷
نیز می گویند:

«حکومت آینده در هیچ اردوگاهی قرار نمی گیرد و بی طرفی
خودش را حفظ خواهد کرد.»[۶۰]

۴) هر چند جنبش چپ با اتکاء به قطب مادر در تاریخ پنجاه سالهء اخیر ایران حوادث
بعضا پر سر و صدایی را پدید آورده است؛ لیکن به واسطهء فقدان پایگان توده ای در
میان مردم و وابستگی به خارج از مرزها، جز بدنامی و بی اعتباری اثری از خود بر جای
نگذارده و عملا جز در تقویت پایه های رژیم شاه ثمری به ملت نرسانده است.

۵) تجربهء تاریخی ناخوشایند از احزاب چپ در ایران و مباینت نظری این مرام با
اعتقادات دینی مردم، از عوامل اصلی عدم رشد و گسترش این احزاب در جامعهء ایران بوده
است. هر چقدر هم که جنبش چپ در سال های آخر منتهی به انقلاب رشد کرده باشد و از
مکتوبات و محافل متعدد، دسته ها و گروه های انشعابی فراوان و چریک های شهری و
روستایی آماده جانفشانی برای خلق ها برخوردار بوده باشد، در قیاس با دریای خروشان
مردم به پا خاسته، عدد و کمیت قابلی محسوب نمی شد و حتی با توزیع حقَ انتخاب بر
مبنا دموکراسی عددی نیز سهم قابل توجهی به آنها تعلق نمی گرفت. حضرت امام(س) در
پاسخ به سؤال خبرنگار خبرگزاری فرانس پرس در ۳ آبان ۵۷ که مدعی است در روز ۳۰ مهر
۵۷، یک هزار و پانصد نفر از دانشجویان دانشگاه تهران با شعارهای کمونیستی تظاهرات
کرده اند، می گویند:

«اگر فرض کنیم تمام این هزار و پانصد نفر و حتی چند برابر این عده – مارکسیست واقعی
بوده باشند، در برابر سی میلیون نفر که به نام اسلام قیام کرده اند، نیرویی به حساب
نمی آیند.»[۶۱]

۴ – ۲ – حفظ سلامت و حقانیت انقلاب

انقلاب های اجتماعی مستظهر به مشارکت های توده ای گسترده،
اساسا مشروعیت حرکت و اقدامات خویش را از حمایت و پشتیبانی های مردمی می گیرند و
همین پشتوانهء فراگیر است که بعضا باعث می گردد هر فعل و عملی ولو اشتباه و هر ادعا
و قضاوتی ولو ناحق در طول دورهء انقلابی که التهابات و هیجانات به اوج خویش می رسد،
جایز شمرده شود و حسب مصالح و الزامات انقلاب توجیه و تحسین گردد.

وقوع این نوع رفتار اگر چه به عنوان یک پدیده ء اجتماعی
امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد؛ لیکن میزان گسترش و تسری آن در بین انقلابیون که
به شدت تابع تایید و همراهی رهبران حرکت یا هوشیاری و کنترل به موقع آنان می
باشد، دیگر نمی تواند یک پدیدهء طبیعی و گریزناپذیر قلمداد گردد. آن رهبر یا
رهبرانی که نتوانند و یا نخواهند هیجانات برانگیخته و نفرت و حرارت برافروختهء
انقلابیون در تخریب و ویرانسازی بنیاد حاکم را کنترل نمایند و توفان خش آزاد شدهء
مردم را بی هیچ تدبیر اندیشیده ای یله و رها گذارند، جز آشوب کور و شورش مخرب چیزی
به کف نخواهند آورد. تاریخ جهان سرشار از چنین اغتشاشات بی حاصلی است که علاوه بر
ناآگاهی مردم، از ناتوانی و بی صداقتی رهبران، سرچشمه گرفته است.

از اصول پایدار در رهبری حضرت امام(س)، حراست از سلامت و
مراقبت از حقانیت حرکت مردم در دورهء غلیان شور انقلابی بود. دو عامل اصلی موجب این
توجه و هوشیاری در امام گردید:

۲) امام پیش از آنکه رهبری این حرکت سیاسی علیه رژیم شاه را به عهده بگیرند، یک
مرشد دینی و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.