پاورپوینت کامل تشیع و تمدن اسلامی ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تشیع و تمدن اسلامی ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تشیع و تمدن اسلامی ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تشیع و تمدن اسلامی ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

اشاره

چندی پیش «نشست علمی پاورپوینت کامل تشیع و تمدن اسلامی ۸۶ اسلاید در PowerPoint» به همت گروه تاریخ
مدرسه عالی امام خمینی(ره) در قم برگزار گردید. در این نشست
ابتدا حجت الاسلام دکتر محسن الویری، مدیر گروه تاریخ
دانشگاه امام صادق(ع)، به ایراد سخنرانی پرداخت و در ادامه میز گردی با
حضور آقایان دکتر الویری، دکتر حسن حسین زاده
شانه چی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر نعمت الله صفری، مدیر محترم
گروه تاریخ مدرسه عالی امام خمینی(ره)، و دکتر محمد الله اکبری، معاون محترم پژوهشی
مدرسه عالی امام خمینی(ره)، برگزار شد.

متن این سخنرانی و میزگرد یاد شده تقدیم خوانندگان محترم می شود.

معارف

پیش از صحبت درباره سهم شیعیان در تمدن اسلامی باید به این سؤال پاسخ داد که آیا
اصولاً می توانیم از مقوله ای به نام تمدن اسلامی یاد کنیم یا خیر؟

وقتی که از تمدن اسلامی – شیعی یا هر تمدن دیگری حرف می زنیم خودبه خود از این
مقوله ها که؛ تمدن چیست؟ تمدن اسلامی چیست؟ تمدن شیعی چیست؟ باید سخن بگوییم، که نه
فرصت محدود ما اجازه می دهد و نه با هدفی که بنده از این بحث تعقیب می کنم سازگار
است.

منابعی که درباره تعریف تمدن می توانیم از آنها بهره بگیریم، به طور طبیعی
گونه های متعددی دارد. برخی از کتاب ها مشخصاً درباره تمدن نوشته شده اند مانند
کتاب توئن بی و برخی دیگر مانند کتاب «تاریخ در ترازو» درباره کلیات تاریخ نگاری
است که به مناسبت، بحث هایی از تمدن که به هیچ روی قابل انفکاک از تاریخ نیست، در
آنها مطرح شده است. در کتاب های فلسفه تاریخ از جمله در آثار مارکس و هگل نیز به
حسب ضرورت گاهی به مقوله تمدن پرداخته شده است. دسته دیگری از منابع علاوه بر تمدن
درباره فرهنگ هم سخن گفته اند و کوشیده اند نظریه های فرهنگ را تبیین و دسته بندی
کنند. گروهی از منابع نیز از مدینه فاضله سخن به میان آورده اند؛ مانند کتاب
«المدینه الفاضله» که عملاً دیدگاه های تمدنی را مطرح کرده است. در منابع جدید
نیزکه از توسعه سخن گفته شده بحث هایی درباره تمدن یافت می شود که آن هم، گام هایی
در توسعه است که جامعه را به تمدن می رساند. و آخرین دسته، منابع متفرقه هستند.

تلقی ای که بنده در این بحث از تمدن پایه قرار داده ام این است که «تمدن
برآیندی است از همه وجوه نرم افزاری جامعه، وجوه مادی و معنوی یک جامعه و مجموعه
چیزهایی که در تعامل بین این وجوه سخت افزاری و نرم افزاری تعریف می شود؛ مثل روابط
نهادها، نظام ها و … .»

تمایزی بنیادی در نظریه پردازی تمدن بین دیدگاه های حضرت امام(ره) و دیگرانی
که در این مقوله سخن گفته اند وجود دارد. حضرت امام در تعریض به نگاه مستشرقان
درباره تمدن می فرمایند: مستشرقان، تمدن را تنها در ساختمان های بلند، بنا های
عالیه و ساختمان مساجد و مدارس و مانند اینها محدود کرده اند، یعنی در یک نگاه
محدود و ماده نگر. تمدن هم عمدتاً به دست آوردهای مادی محدود می شود و حال اینکه در
نگاه عمیقی که برخاسته از نگاهی خاص به انسان و تعامل انسان با محیط پیرامون و
تعامل انسان و خداست، انسان وارسته اخلاقیِ فرهیخته نیز یک دستاورد تمدنی به حساب
می آید. در نگاه امام، تمدن مطلوب چنین تمدنی است. تمدنی که انسان های فرهیخته
تربیت کند و البته همزمان به اصلاح جامعه هم توجه داشته باشد که این مقوله، مقوله
دیگری است که سزاوار بود در گذری از نظریه های تمدن به تمایز بنیادی دیدگاه حضرت
امام(ره) با دیگر دیدگاه ها درباره تمدن اشاره ای داشته باشیم.

مؤلفه های تشکیل تمدن و تمدن اسلامی

قبل از پاسخ به سؤال اصلی لازم است درباره مؤلفه های تشکیل تمدن سخن گوییم. بنده
حدود یازده دیدگاه را جمع آوری کرده ام که جهت ایجاد زمینه ذهنی به سه مورد آن
اشاره می کنم:

دیدگاه اول، دیدگاه ابن خلدون است. در این دیدگاه به مقوله هایی مثل عصبیت که
بنیاد اندیشه ابن خلدون را در تحلیل تاریخی و تمدن نگاری اش تشکیل می دهد، بر
می خوریم. وی در ادامه بحث به محیط جغرافیایی حکمرانان، اخلاق و دین، ثروت و قدرت
اقتصادی، صنعت و مردم و جمعیت به عنوان مؤلفه هایی که در شکل گیری یک تمدن، مؤثر
هستند اشاره هایی دارد. با کنار هم قرار گرفتن این مؤلفه هاست که تمدن شکل می گیرد.
اگر اندیشه ای بلند در بین عده ای محدود و قلیل در گوشه ای وجود داشته باشد و بر
فرض زندگی متفاوتی با دیگران هم داشته باشند، به این نمی گویند تمدن. یا مثلاً فرض
کنید مجموعه مؤلفه ها باشد، اما نظام سیاسی و نهادهای اجتماعی متناسب با آن تعریف
نشود، نمی توان گفت در فلان منطقه تمدن شکل گرفته است.

دیدگاه دوم؛ دیدگاهی است که در برخی از منابع ذکر شده و عوامل مادی و معنوی را
از هم جدا کرده است. این دیدگاه عواملی چون جغرافیا، نژاد، مهاجرت، قدرت دفاع و
حمله، ابزار، اختراعات و مانند اینها را عوامل مادی و مسائلی چون نبوغ، قراردادهای
اجتماعی، غرائز و … را عوامل معنوی به شمار آورده است.

دیدگاه دیگری هم هست که تا حد زیادی عوامل مؤثر در یک تمدن را فرمولی کرده است.
البته این نگاه، نگاه تمدنی نیست اما با یک بحث تمدنی کاملاً قابل انطباق و تعمیم
است. ری کلاین یکی از اندیشمندان روابط بین الملل می گوید: پنج عاملی که اگر در
کنار هم قرار گیرند قدرتی به جامعه می دهند که سطح و نوع اعتلای جامعه و تمایز آن
از جامعه های دیگر را واضح می کنند عبارتند از:

عامل اول که با حرف C نشان داده می شود Criticalmas یعنی Population and
teritory است که بیانگر جمعیت و مساحت – عامل جغرافیا و مردم – می باشد.

عامل دوم که با حرف E نشان داده می شود Economic caupability است که بیانگر
امکانات و توانمندی های اقتصادی می باشد.

عامل سوم که با حرف M نمایش داده می شود Military capadility است که بیانگر
توانمندی های نظامی می باشد.

عامل چهارم که با حرف S مشخص می شود Strategic purpose است که نشانگر اهداف
استراتژیک و نگاه بلند مدت می باشد. یعنی اینکه جامعه بداند به کدام سمت می خواهد
حرکت کند و افق آینده برایش روشن باشد.

عامل پنجم که با حرف W نشان داده
می شود Will to pe ersio national
strategic است که همان اراده و عزم ملی و آنچه روح جمعی یک جامعه در قالب عزم ملی
برای تحقق اهداف استراتژیک دارد می باشد.

آنچه در این دیدگاه مورد توجه است و به کارمی آید عوامل دوم، سوم و چهارم یعنی
جمعیت، مساحت، توانمندی های اقتصادی و نظامی است که از مؤلفه های مؤثر و غیر قابل
انکار در شکل گیری یک جامعه توانمند و متمدن می باشد.

آیا در گذشته تمدن شیعی داشته ایم؟

اگر مقدمه هایی را که در مباحث قبلی ارائه کردم در نظر بگیریم، باید بگوییم در
نگاهی که اکنون به گذشته داریم، سهم شیعیان در تمدن اسلامی و دستاوردهای تمدنی شیعه
به گونه ای نیست که بگوییم تمدنی شیعی تحقق یافته است. البته در نگاه به گذشته سهم
و نقش والای شیعیان در مجموع تمدن اسلامی مقوله ای قابل توجه است. اما با مقدماتی
که بیان شد آیا یک تمدن شیعی پیش از این تحقق یافته است یا خیر؛ با بنده همنوا
خواهید بود که خیر چنین چیزی نیست و ما تاکنون تمدن شیعیِ همه جانبه نداشته ایم.

این سخن را با تأکید در مقابل دیدگاهی مطرح می کنم که با قاطعیت می خواهند از
تحقق تمدن شیعی سخن بگویند که به نظر بنده چنین نیست.

احتمالاً بتوان چهار دلیل بر عدم تحقق تمدن شیعی مستقل ارائه کرد:

دلیل اول اینکه سهم آفرینی شیعیان در تمدن گذشته به سه شکل بوده است:

اول حیطه مشارکت، این حیطه در جایی است که علمای اهل تشیع در کنار علمای اهل سنت
حضور داشته اند. در مقوله هایی مثل ریاضیات، نجوم، پزشکی و مانند اینها. در این
مقوله ها علمای شیعه کتاب ریاضی، کتاب نجوم و کتاب پزشکی نوشته اند اما مشارکت،
همدلی و همکاری علمای شیعی در این علوم به اندازه ای نیست که بگوییم ریاضی، نجوم و
جغرافیا نزد شیعیان، از علوم کلی نزد بقیه مسلمانان متفاوت بوده است بلکه در اینجا
علمای شیعه همکار علمای اهل سنت بوده اند.

دوم حیطه تمایز است. یعنی علمای شیعه در حیطه هایی نقش آفرینی داشته اند، اما
مجموعه ای را پدید آوردند که در بین اهل سنت از مشابهش متمایز است، مثل فقه و کلام.
کلام و فقه شیعه به طور بنیادی به خاطر اندیشه امامت متمایز است. مبانی و روش های
استدلالش متفاوت است. تعاملاتی با اهل سنت دارد، اما ما به راحتی می توانیم نوع
خاصی از کلام را از کلام اهل سنت و نوع خاصی از فقه را از فقه اهل سنت جدا کنیم.

سوم حیطه ای است تحت عنوان تشابه اسمی که علمای شیعه به گونه ای خاص سخنی
گفته اند که بتوان آن را از سخن اهل سنت جدا کرد، اما ادامه نیافته و به آن درجه ای
که باید نرسیده است. مثلاً در مقوله هیأت در کتاب «نفایس الفنون» سید حیدر آملی،
ایشان وقتی از مقوله هیأت و وجه فیزیکی و مادی جهان هستی سخن می گوید آن را به شکلی
با ذوات مقدس معصومان(ع) پیوند می زند که هر فلکی ناظر به یکی از ائمه است و یک
نگاه شیعی به هیأت مطرح می کند. اما این آن قدر ادامه نیافته که بتوانیم مثل فقه و
کلام در یک مکتب هیأتی متفاوت از هیأت نزد اهل سنت سخن بگوییم. اینجا تشابه هست،
ولی نسبی است. یعنی حرف هایی، جوهره هایی، مواردی داریم که ما را می تواند متمایز
کند، اما رشد نیافته و به فعلیت نرسیده است.

این سه حیطه مختلفی که علمای شیعه در تمدن اسلامی نقش داشتند، این طور نبود که
در یک مجموعه منسجم متصل و مرتبط با هم بتواند مجموعه ای به نام تمدن شیعی ایجاد
کند. چون بخش قابل توجهی از آن با اهل سنت مشترک است.

این دلیل اولی است که نمی توانیم از تحقق مقوله ای به نام تمدن شیعی در گذشته
سخن بگوییم.

دلیل دوم نبود نمونه های کافی است. مثلاً در کتاب «تأسیس الشیعه» وقتی سید حسن
صدر از علوم مختلف صحبت می کند و نقش شیعیان را بیان می نماید غیر از علوم نقلی، در
علوم تجربی جز از جغرافیا از علم دیگری سخن به میان نمی آورد و در جغرافیا هم از
کسانی نام می برد که البته در شیعه بودن یا نبودن، یا این که با کدام تلقی اینها
شیعه بوده اند می توان بحث داشت. اینکه بتوانیم بگوییم شیعیان در همه علوم مختلف از
جغرافیا و نجوم و ریاضیات مواردی را ارائه کردند و تولید علم داشتند که اینها در
کنار هم تمدنی را سامان بدهد این نمونه ها را هم به اندازه کافی در اختیار نداریم.

دلیل سوم اینکه بر فرض اگر کسی از نمونه هایی مانند دولت فاطمیان در مصر یا از
شهرهایی چون آوه، سبزوار، آشتیان که همواره شیعه نشین بوده اند نام ببرد و بگوید
تمدن شیعه در چنین جاهایی تحقق یافته است در این مورد نیز به اعتقاد بنده این
نمونه ها کافی نیست. به لحاظ اینکه هم درباره تمدن فاطمیان و اینکه آیا همه چیز این
تمدن برخاسته از اندیشه شیعی باشد تردید جدی داریم و هم اینکه این نمونه ها آن قدر
پایایی، دوام و گسترش نیافت.

دلیل چهارم اگر این دیدگاه که اسلامیت تمدن یعنی در خدمت اهداف اسلامی بودن
دستاوردهای مادی و معنوی جامعه را بپذیریم، درباره شیعه باید بگوییم مجموعه
دستاوردهای مادی و معنوی یک جامعه شیعی باید در خدمت اهداف شیعی باشد، که این ادعا
را به نظر بنده کسی نمی تواند طرح کند.

پس به این چهار دلیل از وقوع تمدنی به نام تمدن شیعی در گذشته نمی توان سخن
گفت. البته در آن برهه های زمانی و مکانی که دولت های شیعی مانند حمدانیان و
سربداران و … حاکم بودند؛ باید بررسی دقیق و ژرف کاوانه ای مانند کار کرمر درباره
انسان شناسی در عهد آل بویه – اگر تحقیق او را بپذیریم، در عهد آل بویه که دارای
گرایش شیعی هستند یک وجه متمایزی از توجه به تمدن پیدا شده که با جای دیگر فرق دارد
که اگر واقعاً اثبات شود برای آینده ما هم می تواند به کار آید – انجام گیرد که
تاکنون چنین کاری انجام نشده است.

آخرین نکته در این قسمت این است که اگر من اشاره و اثبات کردم که در گذشته
تمدنی ما مقوله ای به نام تمدن شیعی تحقق نیافته است، طبیعتاً به آن معنا نیست که
ظرفیت و پتانسیل لازم برای تمدن را نادیده بگیرم. خیر اتفاقاً می گویم توان و
قابلیت و ظرفیت بوده، اما شرایط مناسبی برای تحققش فراهم نشده است.

آیا اندیشه شیعه توان تمدن سازی دارد؟

در نگاه به آینده به تحقیق یک تمدن شیعی ممکن و شدنی است و همه شرایط لازم از نظر
فکری را داراست زیرا اندیشه و مکتب ائمه(ع) توان و ظرفیت ایدئولوژیک لازم برای تمدن
سازی هم از نظر مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و هم به لحاظ نوع نگاهی که به امامت
دارد، را داراست. مفهوم امامت به خصوص در قالب تداوم امامت حضرت ولی عصر(عج) که
تحقق بخش جامعه موعود است و نه گسست مفهومی با گذشته دارد و نه گسست زمانی، از
امتیازهای تفکر تمدن سازی ماست. با یک نگاه خردتر مجموع گزاره هایی که ما برای
آینده در تفکر اهل بیت و شیعه داریم گزاره هایی تمدنی هستند. همانگونه که با مراجعه
به ویژگی های جامعه در عصر ولی عصر(عج) می بینیم که این گزاره ها نیز تمدنی هستند.
در آن زمان گنج های زمین بیرون می آید، انسان ها همه مجتهد می شوند و … .

میزگرد

دکتر صفری(دبیر علمی میز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.