پاورپوینت کامل ریشه در آب (در مصاحبه با دکتر محمود گلزاری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ریشه در آب (در مصاحبه با دکتر محمود گلزاری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه در آب (در مصاحبه با دکتر محمود گلزاری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه در آب (در مصاحبه با دکتر محمود گلزاری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

بسم الله الرحمن الرحیم ما معتقدیم که مجموعه دروس معارف اسلامی باید در عین آنکه
هر کدام یک هدف مختص به خودشان را داشته باشد و نیز در مجموع همه شان یک هدف مشترک
را دنبال می کنند و آن هدف مشترک از نظر ما «ایجاد تحول در نگرش و اعتقادات» افراد
که این امر دست یافتنی است، البته در آینده دور یا نزدیک در رفتار است آنها بروز
پیدا کند. این تحول منظور اصلی این دروس در معاونت می باشد. این بحث ها را به عنوان
تأثیرگذاری می شناسیم و در نشریه معارف مقالاتی نیز به همین عنوان معرفی می شود حتی
اگر درس ریشه ها هم گفته می شود از این درس نمی خواهیم صرفاً یک سری حوادث سیاسی
را توصیف کنیم، بلکه می خواهیم از مجموع اینها در دانشجو تحول ایجاد کنیم. البته
این ایجاد تحول در گرایش هایی مثل اخلاق خیلی واضح تر و عینی تر است و بلکه می شود
روی آن متمرکز شد و بحث کرد، اما قطعاً در گرایش های دیگر هم باید این تحول باشد
قطعات مختلفی که ما از آن به عنوان پازل یاد می کنیم باید کنار هم چیده شود تا
مجموع آنها تشکیل دهنده چیزی به نام «انسان کامل» شود. اکنون سئوال ما از حضرت عالی
این است که از نظر شما اگر بخواهیم با این فرصت اندک ـ یعنی با همین چهارده جلسه ـ
به این هدف دست یابیم چه باید بکنیم؟!

ابتدائاً در خصوص چند نکته باید با همدیگر به توافق برسیم، یکی اینکه روانشناسان
می گویند بین یادگیری و تغییر عملکرد فاصله است؛ یعنی بسیار می شود که انسان یک
چیزی را یاد می گیرد ولی به سرعت به عمل نمی رسد اما در خزانه ذهنش این هست و در یک
موقعیت مناسبی که شرایط آماده شود آن یادگیری منجر به عمل می شود؛ مثلاً
معروف ترینش همان تأثیر فیلم هاست. یک کسی یک فیلمی را چه خشن چه غیراخلاقی می بیند
در همان زمان ممکن است آدم پرخاشگری نشود تحقیقات زیادی نشان داده کودکان نه
ساله ای که در معرض فیلم هایی خشونت بار بودند بعد از ۱۰ سال یعنی در سن نوزده
سالگی صحنه هایی از آن فیلم ها را که موقعیت آنها فراهم بوده در دعوا نشان داده اند
یا مثلاً در مسائل غیراخلاقی و مسائل جنسی همینطور و این نکته از این جهت مهم است
که یک مدرس و استاد نمی تواند با یک درسی که امروز می دهد تغییر را هفته بعد ببیند
و اگر ندید نا امید شود و البته این اصل یک هشدار نیز می باشد که آن مسئله مانده در
خزانه ذهنش تا هنگام حصول شرایط به عمل بپیوندد. نکته دوم؛ اینکه باز ثابت شده که
آدم ها از جهت تأثیرپذیریشان متفاوتند عمده ترین شان در تفاوت تا هنگام حصول شرایط
مسائل جنسیتی است؛ مثلاً در یک سری مباحث (به خصوص در اینجا به اثبات رسیده در
رفتارهای مربوط به ارتباط دو جنس مخالف با همدیگر و حوزه تربیت جنسی) خانم ها
تأثیرپذیریشان بیشتر است و مردها دیرتر تغییر می پذیرند. در تحقیقات دیده شده که
تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی در خانم ها خیلی بیشتر است سطح فرهنگ تغییر نمی کند،
مثلاً فرهنگ ما ایرانی ها و ژاپنی ها و… فرهنگ یک چیز دیرپایی است که از قرن ها
تحت تأثیرپذیری آداب و رسوم بوجود می آید حتی اگر برای مردم یک سرزمین چندان محسوس
نباشد. سطح دیگر سطح عوامل اجتماعی است، مثلاً می گوییم: تحولات اجتماعی بیست سال
اخیر. یک سطح نزدیک تر نیز داریم به نام سطح موقعیتی، یعنی الان در این مجلس تولد
دوستش است این یک موقعیت است پس یکبار می گوییم این ده سال اخیر منظورمان سطح
اجتماعی است. در این حوزه اجتماعی دیده شده که خانم ها تغییرپذیریشان در مسائل
فرهنگی دیرتر، ولی در مسائل موقعیتی بیشتر و سریع تر است؛ یعنی اگر در یک موقعیتی
قرار بگیرند زودتر تغییر می کنند. این هم مبانی یک نکته مهمی و قابل توجه است.

بعضی اوقات مبانی تحقیقات کشورهای غربی با کشورهای شرقی سازگار نیست، آیا این بحث
کلیت دارد؟

بلی کلیت دارد؛ این بحث کلاً از لحاظ جنسیت در همه جا ثابت شده است. تغییر رفتار
و نگرش در حوزه جنسی خانم ها در سال های اخیر میانگین و فراوانیش بیشتر از آقایان
است. البته این بحث شاید به بحث اخلاق و معارف نزدیک تر باشد. البته در موضوعات خاص
تفاوت افراد در سطح اعتماد به نفسشان، مطالعات قبلیشان، تربیت خانوادگیشان و… هست
حالا اگر مطلب قبلی را قبول کنیم دیگر یکباره انتظار نداریم همه دانشجویان ما مانند
هم تغییر کنند؛ مثلاً همین حوزه عقاید را در نظر بگیرید: در حوزه عقاید می شود
تقریباً با این احتمال گفت که ده درصد از دانشجویان ما در زمینه عقیدتی خوب و سالم
و اهل مطالعه اند حدود کمتر از ۵% آدم هایی با مطالعه و مخالف داریم. البته این
اعداد فقط اعداد تجربی است نه تحقیقی ـ یک درصدی هم مثلاً بین ۱۰ تا ۲۰% یک مجموعه
باورهایی دارند که نادرست است به خاطر آنچه که از خانواده گرفته اند یا از یک سری
آدم کم سواد. دسته چهارم که اکثریت دانشجوهای ما را تشکیل می دهند دانشجویان
خالی الذهن اند؛ یعنی نه مخالفند نه موافق.

البته یک دسته پنجمی هم وجود دارد که اینها شبهه دارند؛ مثلاً این طور بگویم مخالفت
آنها جدی نیست، اما یک شبهه در ذهنش است که رهایش نمی کند و فعال است پس تقریباً
۷۰% بچه ها بی تفاوت و خالی الذهن هستند. البته نمی خواهم بگویم آنها بی زمینه اند
و بی مطالعه کاملند پس انتظاری که از درس های معارف داریم این است که این دروس
بتواند آن افراد قوی را قوی تر کند و انگیزه مطالعه بیشتر در آنها ایجاد کند و
دانشجوی خوب بعداً با آن استاد مرتبط شود؛ چون ما عمده ترین توفیقمان را با استادها
در کارهای درسی می دانیم که دانشجوی خوب و با انگیزه بعداً این استاد را رها نکند،
یعنی فقط آن چهارده جلسه نباشد. توفیق یک استاد این است که علاوه بر سر کلاس، یک
دانشجو از وجود او بعد از کلاس نیز استفاده نماید خیلی برای یک استاد امیدوار کننده
و رضایت بخش است که یک دانشجو وقتی ببیند استاد با سواد و توانمند است حداقل خیلی
بحث را ادامه ندهد و سکوت به معنی رضایت مندی و اقناع را اختیار کند. البته آن
جمعیت اکثریتی که من می گویم بی زمینه اند، انتظار نداریم که سرکلاس یکی از این
حرکت ها را نشان بدهند به همین دلیل این اکثریت خاموش نباید استاد را دچار یأس کنند
که: من تأثیر نمی گذارم. همان مقدمه قبل که عرض کردم بین یادگیری و عملکرد فاصله
هست در یک جای دیگری آن دختر خانم بدحجاب می آید از من یک راهنمایی می خواهد می آید
راجع به ازدواجش یک چیزی سئوال می کند این یعنی اثر و شاید نمره آن درس را هم
نیاورد شاید تقلب هم بکند (به هر صورت شایع شده و سیستم وقتی سیستم ارزیابی و نمره
باشد عملاً تقلب هم پیدا می شود.) این را ما نمی گوییم بچه بدی است توفیق استاد را
در این می دانیم که ببینیم بحث اتصال و ارتباط دانشجویان با استاد چگونه است؟
دانشجویی دنبال یک مسئله شبهه ناک است و رها نمی کند باز سئوال می کند، مخالف شاید
یک کمی بحث می کند و بی تفاوت ها آنجا چیزی را نشان ندهند اما در عرصه های دینی
می آیند سئوال می کنند یعنی به من می گوید: «استاد من برادری دارم فلان است» یعنی
ما را قبول دارد می گوید: «من راجع به ازدواجم این مسئله را دارم» درسش را گذرانده
و نمره اش را هم گرفته و بعد بیاید بگوید: «که من دوست دارم در آن زمینه ای که شما
آن روز گفتید به من کتاب بدهید» یا شما یک جلسه ای ندارید، جایی دیگر نیستید» این
یک ایده آلی است که استاد باید خدا را شکر کند این یعنی اثر، انتظار نداریم که در
آن ۱۴ جلسه یا آن ۱۰ جلسه خوب گوش داده و تأثیر پذیرد شاید هم این بچه ها گاهی به
دلیل گرفتاری غایب باشند و یا در سر کلاس شاید گوش ندهند، و یا به خاطر اضطرابی که
نزدیک امتحان برایش پیش می آید نمره اش خوب نشود، ولی دارد می بیند که این استاد
استادی است که می شود بهش متصل شد. بنابراین مقام ارزیابی ما فقط آنجا نیست که
استاد چه کار می کند به همین دلیل برای ارزیابی استادها نیز باید کار جدی تر شود،
یک فرایند طولانی است البته بعضی ها سئوال را برای اذیت کردن و دست انداختن استاد
می پرسند و بعضی سئوال را برای گرفتن یک مطلب که شبهه دارد و وقتی استاد پاسخ
می دهد و او باز قانع نمی شود و با حرارت جواب می دهد، این هم خیلی خوب است باز هم
هی آدمی را رها نمی کند و شبهه دارد این هم یک بخش امیدوارکننده ماست. بنابراین
تغییر و تأثیرپذیری، امری طولانی، تدریجی، متناسب با تفاوت ها با سطوح آدم ها، با
جنسیت، با پیشینه و… می باشد.

سئوال دیگر اینکه همانطور که خودتان مستحضرید جهت تأثیرگذاری، تأثیر انواع مخاطب
قطعاً بسیار بالاست. یعنی مانند انواع زمین و انواع بذر، است اما اینکه ما آن زمینه
را ایجاد آمادگی در مخاطبین مختلف با سلائق مختلف (مانند پیر و جوان، در دانشگاه
آزاد پسر و دختر، مشکل دار و بی مشکل مثلاً یکی دغدغه درسی اش بیشتر است، یکی دغدغه
اقتصادی دارد، یکی کارمند است و سخت بهش مرخصی داده اند. همه این آدم ها را سر کلاس
داریم.) فراهم سازیم چگونه است؛ زیرا اگر بخواهیم برای همه اینها نسخه واحدی بپیچیم
نمی شود. این ایجاد آمادگی از نظر شما چگونه خواهد بود؟

ببینید انگیزه از نیاز برمی خیزد، یعنی اگر دقت کنیم یک فرمول وجود دارد،
می گوییم: «نیاز، انگیزه و بعد رفتار» یعنی انگیزه از نیاز بر می خیزد. نکته دوم
اینکه ما یک آخرت طولانی داریم و یک دنیای کوتاه که در بینش اسلامی اینها دنبال هم
هستند و هر کسی که مثلاً اینجا مشکل دار باشد آنجا مشکل دارد، ولی اکثریت قریب به
اتفاق وابسته به این دنیا و غم ها شادی ها و مسائل این دنیا هستند. منظورم این است
که نیازهای اولیه و نزدیک برای آدم ها مهم است؛ مثل اینکه فرض کنید کسی گرسنه باشد
یا سرش درد می کند و یا در آفتاب نشسته باشد و ما به کسی که داریم درس می دهیم! ما
گاهی اوقات مشغول درس دادن هستیم در تابستان وقتی آفتاب تندی باشد به کسی که کنار
پنجره است می گوید پرده را بکش چون ناراحت است و نمی تواند به درس گوش کند. نیازهای
اولیه خیلی مهم است اگر این را داشته باشیم ما باید ببینیم مخاطبان ما دست روی چه
چیزی می گذارند که نیازشان است و طبعاً اگر در این هنگام ما یک بحث خیلی معارفی
عمیق بکنیم که اصلاً که اینها نه زمینه اش را دارند و نه دغدغه اش را و نه مشکلشان
است مثل مباحث فلسفی، مباحث کلامی پیچیده این چیزها شاید دغدغه کمتر از ۱۰% بچه های
اهل مطالعه باشد. بیشتر این بچه ها جوان هستند؛ یعنی در دوره لیسانس یک آدم هایی از
۱۸ تا ۲۴، ۲۵ سال و جوانانی هستند که قریب به اتفاقشان ازدواج نکرده اند؛ آینده
شغلی نامعلوم و گرفتاری های خانوادگی دارند ولی ما نمی دانیم و یا نمی توانیم
برایشان کاری کنیم. با خودشان هم یک سری مشکل دارند با خشمشان با شهوتشان و با
گرفتاری شان با اضطرابشان با وسواسشان با افسردگی شان. جوان اتفاقاً جزء
پرمشکل ترین اقشاری است که ما داریم. در دوران کودکی و یا نوجوانی مورد حمایت پدر و
مادر بوده و مراقبش هم بودند با سرویس می رفتند و می آمدند و والدین از او مراقبت
می کردند. یک محقق آلمانی می گوید: «این نسل جوان، نسل آویزانند نسل معلق اند از یک
خانه کنده شدن به هیچ جا وصل نشدند» بین این دو حالتند.

در دوران جوانی انسان خیلی شکننده است به هر صورت غریزه جنسی دارند دختر و پسر در
کلاس کنار همدیگرند در کوتاه مدت یک کمی شان سرگردان می شوند و به دنبال هم
می آیند؛ یعنی دستشان به جایی نمی رسد حسرت می خورند یا نگرانند که به گناه نیفتند،
آنها خیلی در فشارند. حالا دغدغه های دیگر هم وجود دارد. اگر استاد دغدغه ها و
مشکلات جوانان را نشناسد ورودش به عرصه استادی فایده ای ندارد. اساتید روحانی هم
شاید با یک مشکل مواجه باشند و ورود اولیه اینها به کلاس به خاطر فضای آلوده سیاسی
خیلی خوشایند دانشجو نباشد، ولی باید دانست که بچه ها آن قدر خوبند که یک ذره که
می رود جلوتر حسن خلق، شکیبایی او مفید و کارآ خواهد بود. او باید بداند که مخاطب،
نسل جوان است یکی شوخی می کند، یکی دست می اندازد، یکی دلش می خواهد که کار دیگر
کند. حافظ می فرماید:

به حسن و لطف می توان عمل کرد سیر

اهل نظر به باد بند نگیرند مرغ دانا را

اینها مرغ دانایند، دیگر با بند و دانه که نمی شود آنها را در بند کرد اگر آن
شکیبایی، حسن خلق، تواضع باشد کارساز خواهد بود. پس خیلی نگران برخوردهای اولیه
نباشید یک خاطره بگویم: «من یک زمانی با دانشجوها به عمره مشرف شدم و بعد هم
بچه های دانش آموز هم آمده بودند با یک روحانی بزرگوار که برای یکی از شهرستان ها
بود همان زمانی که فیلم «مارمولک» مطرح بود ظاهراً دانش آموزان دختر با آن روحانی
بزرگوار میانسال برخورد خوبی نداشتند. بعد از یک هفته بچه ها می خواستند بروند مکه
و آن روحانی می خواست از آنها خداحافظی کند و برگردد. یک دختر دانش آموز گریه
می کرد که شما نباید بروید. آن برادر روحانی گفت که من یادم هست شما در فرودگاه
مهرآباد زیر لب می گفتید: «مارمولک، مارمولک» بعد آنها گریه می کردند که: «حاج آقا
ببخشید حواسمان نبود» این حوصله و این صبری که داشتند این حسن خلق در طی یک هفته
توانسته نشان بدهد که می توان تأثیر گذاشت. امام خمینی(ره) در چهل حدیث می فرمایند:
«قلب جوان به ملکوت نزدیک تر است، تأثیرپذیری اش بیشتر است.» بنابراین من تأکید
می کنم از برخوردهای اولیه نباید برنجید من توصیه ام این است که ما باید از نیازها
شروع کنیم. فرض کنید که مدیران یک کارخانه آن همه مشکل دارند، یعنی ورود و تغییر
در آنها بیشتر از نسل جوان یا مثلاً یک جمعی از خانم ها و آقایان؛ اینکه ما همان
اول بیاییم بگوییم: «صحبت امروز بنده راجع به مقام شامخ حضرت زهرا(س) است» کسی گوش
نمی دهد. من معمولاً خودم را با یک بحثی شروع می کنم؛ مثلاً می گویم: «الان داشتم
می آمدم در یک روزنامه ای یک خبر را می بینیم همه توجه می کنند یک خاطره ای، [بستگی
به آن مخاطب دارد] یک طوری شروع کنم که همه آنها انگار یک حادثه ای را می خواهند
بشنوند و گرنه اگر از همان اول بگویم صحبت من مثلاً درباره ولایت هست دیگر معلوم
نیست چند نفر گوش کنند.

آیا منظورتان این است که کنجکاویشان را تحریک می کنید؟!

بله کنجکاویشان را مطابق نیاز خودشان.

یک سئوال اینجا پیش می آید چون اگر ما کلی بگوییم: «نیازهای مخاطب» و رد شویم
شاید برای بنده توهمی ایجاد شود و آن اینکه من معتقدم که نیازهای انسان متفاوت است،
حتی یک انسان و نه انسان ها، یک انسان نیازهای درجه یک، درجه دو و درجه سه دارد.
نیاز درجه یک ما در مسائل مادی مثل اکسیژن، نیاز درجه دو آب و نیاز درجه سه غذاست و
چیزهای دیگر. در دروس معارف و اخلاق و در دروس دیگر نیز قضیه همین گونه است؛ یعنی
آنچه را که دانشجو نیاز خودش حس می کند یک بحث است و یک وقت هم هست من به عنوان
استاد می دانم که او دلش می خواهند راجع به روابط دختر و پسر حرف بزنیم و نیازش نیز
است. اما یک نیاز جدی تر وجود دارد که خودش متوجه نیست.

بله ولی من توصیه ام این است که ما از همین نیاز مطرح شده برای آن باید شروع کنیم
به آن نیاز جدی خودمان برسیم. اگر از آن نیاز شروع کنیم نمی شود؛ برای مثال یک
استاد معارف خودش را معرفی کند خیلی خوب است. حالا اینجا اگر خطش هم خوب باشد هنر
است. وقتی یک کسی پای تخته می نویسد مثلاً فرض کنید: من محمد حسینی. آن وقت حالا
اگر درس هم خوانده باشد من تو حوزه این قدر درس خواندم. خودش را معرفی می کند بعد
حتی جلسه اول یک نوع معارفه این طوری است. شما فکر می کنید کسی به سن و سال من که
مثلاً من تو حوزه می گویم بیست سال درس خواندم، چی می خواندم، این کتابمان است که
این کتاب البته این درس ها را دارد و یک امتحان هم دارد، ولی من می توانم یک بخشی
از کلاسم را بگذارم به سئوالاتی که شما الان به صورت نیاز و سئوال و اینها دارید و
می تواند یک ربع و بیست دقیقه آخر کلاسم باشد. پس الان اگر لطف کنید یک کاغذ
بردارید بدون نام و نام خانوادگی شما پنج تا موضوعی که فکر می کنید خودتان یا
دوستان هم سن و سال خودتان سئوال دارند (البته در حوزه کاری من) یادداشت کنید. من
اینها را جمع بندی می کنم و آخر کلاسمان یک بخشی را به این سئوالات اختصاص می دهم.
من خیلی توصیه می کنم که تمام ورقه هایی را که بچه ها نوشته اند در همان جلسه اول
بخوانیم. در اینها کلی گویی وجود دارد، دست انداختن هم هست. من توصیه می کنم باز هم
آنها را بخواند، خیلی ارتباط خوبی می شود. آن کسی که مثلاً گفته هدف خلقت را
بگویید بعد می گویم ببینید من در این یک ربع بیست دقیقه ای که گفتم نمی توانم وارد
بحثی بنام خلقت شوم، این خیلی طولانی است و من تقاضایم هم این بود که شما چیزی
بنویسید یک مقدار جزئی تر که بتوانیم به یک جمع بندی برسیم آن هم البته به وقتش
می رسیم. اما اگر تعدادش زیاد بود نمی رسیم بعد ورقه بعدی را می خوانیم، ورقه بعدی
مثلاً نوشته «حاج آقا شما عاشق شدید» و بعد حالا به موقعش می گویم حال ما
نمی خواهیم در مورد عشق های عرفانی و اینها حرف بزنم ممکن است بخندند. البته مطالب
خیلی زشتش را آدم نمی خواند و می گویم بعضی ها هم یک چیزهایی نوشتند که انتظار
نداشتم که جوان فرهیخته ای مثل شما اینها را بنویسد. حالا می فهمند که آن حاج آقا
تحمل دارد.

ببخشید اینجا یک سئوال و یک مشکل پیش می آید بالأخره یکی از مهارت های استاد
مدیریت کلاس است؛ یعنی اول تأمین سکوت و نظم و اینکه زمینه فراهم شود برای اینکه
دانشجو حرف ها را کاملاً بشنود و به آن فکر کند. این را چه جوری با فرمایشات جمع
کنیم؛ مثلاً اگر ما بخواهیم سعه صدرمان را نشان بدهیم از آن طرف هم دانشجویی هست که
دلش می خواهد شوخی کند و فعلاً هنوز در فضا نیامده که ضرورت درس را بفهمد یا مثلاً
توی سئوال هم بهش اشاره کردیم خطاهایی می کند که نیاز به تذکر دارد نیاز به جمع
کردن دارد اگر جمع نکنیم کلاس از دست ما خارج می شود چه باید کرد؟

حالا روش ها را در نظر بگیریم که چه راه هایی را می شود انجام داد؛ حتی برای
بچه های راهنمایی و دبیرستان ـ به خصوص دبیرستان ـ اگر استادی خطاهای رفتاری را
تند برخورد کند، حتی در دبیرستان با عصبانیت بگوید: «ساکت باش، برو بیرون» قافیه را
باخته دیگه نمی تواند کلاس را اداره کند. دوباره یک کمی اضافه می شود اضافه می شود
بعد اولاً روی برهان خلف برویم ببینیم که با این خلاف ها چه می شود کرد. برخورد تند
باعث می شود که آن افراد جری شوند و در مورد آن حلمی که در روایات هست آمده که:
استاد باید وقار داشته باشد تواضع داشته باشد، حلم داشته باشد علمش را با اینها
زینت بدهد این روایت روایت بسیار مهمی است و من توصیه ام این است که به این روایت
کاملاً دقت شود.

اطلب العلم و تزین و معهوا تسلط به درس حرف اول را می ز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.