پاورپوینت کامل اندوهیادی از علامه آشتیانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اندوهیادی از علامه آشتیانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اندوهیادی از علامه آشتیانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اندوهیادی از علامه آشتیانی ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

۵۳

در ده سال آخرِ دوره رضاخانی که مدارس و حوزه های علمیّه تعطیل شده بود و اهل علم خانه نشین گشته بودند، یأس و ناامیدی بر عالِم و متعلّم و مفید و مستفید چیره گشت. از این روی، پس از شهریور ۱۳۲۰ و فرار رضاخان، شوق و ذوق به علوم حوزوی بیش از پیش گشت و «نسل تازه»ای از طلاّب پیدا شدند که حرص و وَلَعِ آنان بر تحصیل علم، مدرّسان را هم بر سرِ نشاط می آورد. این نیروهای تازه نفس، رونقی خاص به حوزه های علمیّه بخشیدند و نسل تازه ای در این مراکز علمی پیدا شدند که دیدگاه های آنان با نسلِ پیشین «متفاوت» بود. یعنی بیشتر می کوشیدند که اندیشه و افکار خود را از محیط بسته سنّتی بیرون آورند و بیشتر خود را بر جامعه عرضه دارند، و نیز متاع و کالای معنویِ خود را بر بیرون از این مرز و بوم ارائه دهند. نمونه این نسلِ جدید در قم مرحوم شهیدمرتضی مطهری و مرحوم شهیدسیّدمحمد بهشتی و در مشهد مرحوم عبدالجواد فلاطوری و محمدجعفر جعفری لنگرودی بود. هرچند نظامِ پیشینِ حوزه، افراد برجسته ای تحویل جامعه داده بود که در عدلیه می توان از شیخ علی بابا مازندرانی و سیّدمحمّدکاظم عصّار و سیّدمحمّد فاطمی، و در دانشگاه از بدیع الزّمان فروزانفر و جلال الدین همایی و سیّدمحمّدتقی مدرس رضوی نام بُرد؛ ولی نخبگانِ نسل جدید همّت بر این گماشته بودند که علم خود را از جهتی از تنگنای مدرسه بیرون آورند و در «اعماق جامعه» سوق دهند و از جهتی دیگر، وسیله ای به دست آورند که اندیشه های سنّتی و حوزوی را به نحوی به جهانِ علم معرفی نمایند. یکی از افراد بارز این طبقه، مرحوم سیّدجلال الدین آشتیانی بود که با آشنایی با پروفسور هانری کُربن موفق شد خلاصه و نقاوه اندیشه های دانشمندان ایرانیِ قرون اخیر را در چهار مجلّد کتاب «منتخب آثار حکمای الهی ایران» منتشر سازد و با یاری و کمک او و دکتر سیّدحسین نصر، آن را بر جهان علم و دانش ارائه دهد و نیز با نشر آثارِ آن دانشمندان و نگارشِ تعلیق و مقدمه بر آن ها، قاطبه طلاّبِ حوزه و دانشجویان دانشگاه را بر اهمیّت و ارزش آن آثار واقف گرداند.

دوستی و آشنایی من با استاد آشتیانی به متجاوز از شصت سال پیش بازگشت می کند؛ یعنی، به زمانی که من در «مدرسه سپهسالار قدیم» طیّ سال های ۱۳۲۶۱۳۲۳ حجره ای داشتم، و به تحصیل مقدمات علوم عربیّت و منطق و بلاغت و اصولِ فقه مشغول بودم. در آن زمان مرحوم میرزامهدی مدرّس آشتیانی، راتبه تدریسِ آن مدرسه را عهده دار بود و چنان که می گفتند، مدرّسِ آن مدرسه باید اَعلمِ زمانِ خود در علوم عقلی، یعنی فلسفه و کلام و منطق و عرفان نظری باشد، که در واقع، آن مرحوم فلسفه مشّاء ابن سینا و حکمت اشراقِ شیخ شهاب الدّین سهروردی و عرفان محیی الدّین ابن العربی و کلام فخر رازی و حکمت متعالیه ملاصدرا را با عنایت کامل به قرآن کریم و احادیث ائمّه اطهار علیهم السّلام در وجود خود جمع داشت؛ و شایسته آن مقام و سزاوارِ لقب «فیلسوف شرق» که به آن شهرت داشت، بود. آن استاد، گذشته از مقام شامخ علمی از نجابت و مناعت طبع و اخلاق حسنه ای که شیوه متألّهان بزرگ است، برخوردار بود که پیر و جوان را شیفته خُلق و خویِ ملکوتی خود می نمود. گذشته از مشایخ و پیرمردان که از شمع وجود و علم سرشار او استفاده می کردند، شماری از طلاّب جوان را هم به خود جذب و جلب کرده بود. چنان که من که هفده بهار از زندگی ام بیش نگذشته بود، با مرحوم شیخ ابراهیم صاحب الزّمانی، پدر دکتر ناصرالدّین صاحب الزّمانی، نویسنده کتاب «خطّ سوم»، که چند ده سال از من بزرگ تر بود، در برابر آن «مجسمه علم و تقوا، زانو می زدیم. در میانِ آن طلاّب و مستفیدان که معمّم و ملبّس به لباس روحانیّت بودند، توجه استاد بیشتر به طالب علمی جوان معطوف بود که او هم، مانند من عمامه بر سر نداشت، ولی بر روی کت و شلوار سرمه ای رنگِ خود، عبای نازک و نظیفی افکنده بود. او نه تنها در درس حاضر می شد، بلکه پیش و پس از درس با سایر طلاّب به بحث و مذاکره می پرداخت و تسلّط خود را بر مناظره و جدل آشکار می ساخت. این جوان طالبِ علمِ هرچند که به سن از دیگران پایین تر بود، ولی در ناصیه اش آثارِ بزرگی پدیدار بود: بالای سرش ز هوشمندی/ می تافت ستاره بلندی

استادِ پیر، با فراستِ کم نظیرِ خود این درخشندگی را در پیشانی طالبِ جوان علم خوانده بود و او را بیش از دیگران به خود مقرّب و در سفر و حضر همراه می ساخت. این طالبِ علم که بعدها به مدّت متجاوز از چهل سال چراغ حکمت و عرفان را در مشهد مقدّس رضوی، در حوزه و دانشگاه، تابان و فروزان نگه داشت، همین «استاد سیّدجلال الدین آشتیانی» بود؛ او که می دانست، آن خورشید درخشان یعنی میرزامهدی آشتیانی در سراشیبی اُفول است، می خواست که لحظه ای مصاحبت او را از دست ندهد؛ از این روی، این

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.