پاورپوینت کامل « باز تولید معارف اسلامی»؛ مسئله این است! ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل « باز تولید معارف اسلامی»؛ مسئله این است! ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل « باز تولید معارف اسلامی»؛ مسئله این است! ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل « باز تولید معارف اسلامی»؛ مسئله این است! ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
بازخوانی دیدگاه های مقام معظم رهبری درباره آموزش معارف اسلامی
روحانی، از مظاهر اسلامی شدن دانشگاه
«وجود مجموعه روحانی در دانشگاه ها، بسیار مسئله مهمی است. مثل دیگر مسائل مهم، ما به این پدیده عادت کرده ایم و اهمیت آن را درست تقویم و برآورد نمی کنیم.. .. مقایسه کنید دوران پیش از انقلاب را با وضعیتی که امروز به برکت انقلاب اسلامی و به برکت اسلام در دانشگاه های ما از لحاظ حضور روحانیون، فضلا، اهل معرفت و اهل معنا وجود دارد و انسی که اینها با استاد و دانشجو دارند؛ آن وقت می بینید چقدر حضور روحانیون معظم و فضلای محترم در میان دانشجویان و در محیط دانشگاه اهمیت دارد.
قبل از انقلاب، بعضی از روحانیون، از جمله بنده حقیر با دانشجوها ارتباطاتی داشتیم.. .. در آن اوقات، بنده در مشهد جلسه ای داشتم که بین نماز مغرب و عشاء برگزار می شد. پای تخته می ایستادم و به قدر بیست دقیقه یا نیم ساعت صحبت می کردم. مستمعین هم نود درصد جوان بودند؛ جوانها هم غالباً دانشجو و بعضاً دبیرستانی. یک شب مرحوم شهید باهنر(ره) مشهد بود، با من آمد مسجد ما. وضعیت را که دید، شگفت زده شد. حالا آقای باهنر کسی بود که در تهران با مجامع جوان و دانشجویی هم مرتبط بود. ایشان گفت من به عمرم این قدر جمعیت دانشجویی و جوان در یک مسجد ندیده ام. حالا توی مسجد ما مگر چقدر جوان بود؟ حداکثر مثلاً سیصد و چهل پنجاه نفر. در عین حال برای یک روحانی روشنفکرِ مرتبط با جوان ها، مثل آقای باهنر، که خودش هم دانشگاهی بود و دوره های دانشگاهی را دیده بود و محیط های دانشجویی را می شناخت و از فعالیت های مذهبی به روز و متجددانه هم مطلع بود، جمع شدن حدود سیصد یا سیصد و پنجاه نفر جوان ـ که شاید از این تعداد، مثلاً دویست نفرش دانشجو بودند ـ چیز عجیبی بود و ایشان را دهشت زده و تعجب زده کرده بود…
حالا این را مقایسه کنید با وضعیتی که امروز شما در دانشگاه دارید. دسترسی روحانی فاضل جوان – مثل شما – به محیط دانشگاهی، به دانشجو، به استاد؛ این را مقایسه کنید، ببینید چه فرصت عظیم و گران بهایی است. این فرصت را باید نگه دارید، این فرصت را باید خیلی مغتنم بشمرید؛ نکته اصلی این است.
اهمیت این حادثه و پدیده از اینجا هم فهمیده می شود که انگشت اشاره بسیاری از بدخواهی ها و تبلیغات سوء، اتفاقاً به سمت همین محیط دانشگاه است. می بینید توی این تبلیغاتی که می شود، یکی از چیزهائی که رویش فشار می آورند، مسئله اسلامی کردن دانشگاه هاست، که چرا جمهوری اسلامی می خواهد دانشگاه ها اسلامی بشود؛ که یکی از مظاهر اسلامی شدنش همین است.»[۱]
دانشجو و استاد ما بی نظیر است
«نکته دوم در مورد وضع دانشگاه ها، دانشجویان و اساتید ماست. من کاملاً موافقم با آنچه که جناب آقای محمدیان در مورد تفکر دانشجویان و جهت گیری و رویکرد فکری و عقلانی دانشجویانِ امروز بیان کردند. بعضی فقط روی نقاط منفی نگاه می کنند؛ گاهی هم که ما از دانشگاه و دانشجو و جوان تعریف می کنیم، به خودشان می گویند که لابد اینها از فلان مفسده و فلان اشکالی که وجود دارد، خبر ندارند؛ نه، این مسئله بی خبری نیست؛. ..لیکن طبیعت کار را باید نگاه کرد؛ طبیعت جوان، آن هم دانشجو، آن هم در یک محیط جمعی، آن هم در معرض تبلیغات عجیبی که امروز وجود دارد؛ اغواگری هایی که وجود دارد، تأثیرگذاری هایی که روی فکر جوان فهمیده دانشجوی ما وجود دارد. با توجه به اینها، شما نگاه کنید به واقعیت های درخشانی که در محیط دانشجویی از لحاظ دینی هست؛ انسان می فهمد که خیلی مهم است. همین مواردی که بیان کردند ـ این اعتکاف ها، این نماز جماعت ها، این حضورهای فعال در مواقع حساس و در مراکز حساس، این اردوهای جهادی، این فعالیت های سازندگی ـ اینها خیلی مهم است. جوان دانشجوی ما انصافاً امروز بی نظیر است.
«اساتید ما هم همین جور. این همه استاد مؤمن، متدین، فعال، علاقه مند به سرنوشت دینی و اسلامی کشور و ملت، در کشور ما نه فقط هیچ وقت وجود خارجی نداشته است، بلکه در مخیله کسی هم نگنجیده است؛ کمااینکه امروز هم در دنیا چنین چیزی وجود ندارد.. ..البته نه اینکه ما به این اندازه قانع باشیم؛ نه، بحث قانع بودن نیست؛ اما انسان نمی تواند عمیقاً راضی و خشنود نباشد. این، نعمت بزرگ خداست. پس اینها واقعیات است….
باید انتظارات را در نظر گرفت. توقع از هر محیطی، به یک کیفیتی است. توقعی که انسان از محیط دانشجویی دارد، با توقعی که از محیط طلبگی دارد، فرق می کند. اقتضائاتی که در اینجا هست، عواملی که روی اینجا کار می کند، عوامل تاریخی ای که روی اینها کار کرده، اینها همه باید مورد ملاحظه قرار بگیرد تا انسان بتواند یک ارزیابی درستی داشته باشد.»[۲]
اولاً فکر، ثانیاً دل!
«آنچه که به نظر بنده در درجه اول اهمیت[برای مجموعه نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها] قرار دارد، فکر و دل مخاطبان شماست؛ اولاً فکر، ثانیاً دل. فکر به معنای این است که بایستی بنیه اعتقادی این جوان را تقویت کنید. جوان در معرض تحویل و تحول است، در معرض تغییر است. مؤثرات، امروز حجم خیلی زیادی در دنیا دارد. بنیه فکری جوان را باید جوری تقویت کنید که نه فقط متأثر از عوامل سلبی و معارض و معاند نشود، بلکه بتواند بر روی محیط خود اثر هم بگذارد؛ باید بتواند نورافشانی کند، محیط خودش را با مبانی و معارف اسلامی آشنا کند، در این راه پیشقدم باشد، نیروی پیشرو باشد.
از لحاظ قلبی که ذکر می کنیم، به خاطر این است که برای عروج انسان، بلکه برای ثبات انسان در صراط مستقیم، حقیقتاً فکر به تنهایی کافی نیست. علاوه بر جنبه اعتقادی، جنبه قلبی و روحی لازم است؛ حالت طوع لازم است، حالت خشوع لازم است، حالت ذکر و توجه به خدا برای انسان ضروری است. اگر این بود، خیلی از کمبودها را جبران خواهد کرد. اگر این نبود، قدرت فکری و قدرت استدلال و احتجاج، در بسیاری از مواقع به کمک انسان نخواهد آمد و کمکی به انسان نخواهد کرد. با نصیحت، با موعظه حسنه، با رفتار خوب، باید دل جوان را نرم کرد؛ او را به خشوع و توسل و توجه و تذکر آشنا کرد؛ نماز را برای او درست تبیین کرد؛ ذکر الهی را برای او درست تبیین کرد. این می شود پشتوانه آن فکر. اگر این شد، آن وقت آن استقامت فکری دیگر بی زوال خواهد بود.»[۳]
اوّلاً به معارف اسلامی احتیاج داریم!
«این نظام و حکومت الهی، برای عمل، اوّلاً به معارف و مقرّرات اسلامی احتیاج دارد. ثانیاً در برخی از جاها به اشخاصی برای اداره بعضی از امور این نظام نیاز است که بایستی این دو نیاز را حوزه ها تأمین کنند. البته منظور این نیست که بایستی همه امور یا امور مهم را علما به دست گیرند؛ خیر. همه مؤمنین و صلحا و اهل فکر و اهل تحقیق در جای خودشان قرار دارند.
اگر ما در گذشته علمایی داشتیم که حرف می زدند یا می نوشتند یا شبهات را بر طرف می کردند و یا معارف می گفتند، امروز چند برابر آن تعداد با کیفیت های بالا مورد نیاز است. کتاب ها و جزوه ها و مجلّات و رسانه هایی لازم است که همین رسالت را به عهده گیرند و راجع به دین و معارف و اخلاق بنویسند و بگویند.
حوزه علمیه باید مثل یک کارخانه تأمین کننده نیازهای جامعه، مرتّب کار کند و محصول خود را که همان محقّقان و مبلّغان و مدرّسان و مؤلّفان و انواع قشرهای روحانی هستند، بیرون دهد. حوزه باید برنامه ریزی کند و مشخص باشد که مثلاً پنج سال دیگر چه تعداد مبلّغِ مناسب برای مناطق گوناگون دنیا و داخل کشور تربیت می شود. همچنین در زمینه مسائل قرآنی و تفسیر و دیگر علوم حوزوی و نیز تربیت مدرّس برای دانشگاه ها و دروس معارف اسلامی و نیز تربیت محقّق و مؤلّف برای پاسخگویی و مقابله با شبهات، برنامه ریزی منظّم و مرتّبی داشته باشد.»[۴]
کلاس معارف بگذارید؛ اما…!
«باید کلاس معارف بگذارید؛ معارف متقن با زبان روز، متناسب با فکر دانشجو، متناسب با ادبیات دانشجو بایستی ارائه بدهید؛ اینها کارهای لازم و اجتناب ناپذیری است. به لسان قوم حرف زدن، یک مصداقش اینجاست. با زبان دانشجو باید حرف زد. با ادبیاتی که برای دانشجو قابل فهم است، باید حرف زد. ای بسا ادبیاتی است که در یک محیطی کارساز است، کارآمد است، اما در محیط دیگری کارآمد نیست. این درست مثل اختلاف لغت می ماند….
در بخش موعظه حسنه ـ که حالا من تعبیر «تربیت» را به کار نمی برم، چون تربیت یک معنای اعمّی دارد ـ به نظر من علاوه بر مسئله زبان، مسئله رفتار لازم است. همین «کونوا دُعاهَ النّاسِ بغیرِ اَلسنتِکم»[۵] که گفته شده، اینجاست. چیزی که دل ها را نرم می کند، بلکه عنادها را به زانو در می آورد، آدم های معاند را به زانو در می آورد، رفتار درست است…. بنابراین نقطه اساسی مهمِ دوم، بهترین راهش همین است: اولاً لسان موعظه و نصیحت ـ برادرانه، و در مواردی پدرانه و مشفقانه ـ ثانیاً رفتار و عمل.
یکی از چیزهایی که به نظر من به شما کمک می کند، چیزی است که امیرالمؤمنین(ع) در مورد نبی مکرم(ص)، فرمود: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»[۶]. نباید پشت میز و توی اتاق حبس شد. شکل اداری پیدا کردنِ ما مجموعه روحانی و مجموعه آخوند، به نفع ما نیست. هر مسئولیتی هم در هر جا داریم، این حالت طلبگی خودمان، حالت آخوندی خودمان، حالت روحانی خودمان را – که انس با مردم، رفتن م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 