پاورپوینت کامل چکامه ای در پاسداشت نوّاب ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چکامه ای در پاسداشت نوّاب ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چکامه ای در پاسداشت نوّاب ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چکامه ای در پاسداشت نوّاب ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

زیر عنوان:

به مناسبت سا لروز شهادت مجاهد شهید نواب صفوی و یارانش

اشاره

۲۷ دی، یادآور غروب غریو فریادگر عدالت خواه عصر ستمشاهی، شهید حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی و یاران باوفایش شهیدان طهماسبی، ذوالقدر و واحدی، در سال ۱۳۳۴ شمسی است. چکامه ای که از خامه دانشمند ذوفنون و متعهد زمانه ما استاد محمد رضا حکیمی(کثر الله امثاله) در پاسداشت سید چکید، خواندنی و البته به جان نیوشیدنی است؛ پس گوارایتان باد.

معارف

اندک اندک بانگ اذان بلند شد. نواب کشته شده بود. دریغا! مردم آمدند و رفتند و نمازهای جماعت، مثل دیگر ایام، برپا گشت، چرا کسی برای خون نواب فریاد نمی زند؟

سید مجتبی نواب صفوی یکی از عزیزترین چهره های فداکار تاریخ اسلام بود؛ در نیم سده اخیر. در کنار او که قرار می گرفتی و سخنان آتشین ـ به معنای واقعی کلمه، آتشین ـ او را که می شنیدی، چنان تصور می کردی که در کنار یکی از مؤمن ترین و خروشنده ترین مردان صدر اسلام قرار داری؛ مردانی همدم پیامبر و علی، مردانی همرده مقداد و ابوذر و….

نواب، مجسمه ای بود از حقیقت و ایمان، و غیرت اسلامی و شور انقلابی. نواب چنان بود که می گفتی همه نوید های دینی را به چشم دیده است و همه امور معنوی را تجربه کرده است. هیچگاه فراموش نمی کنم روزی را که او هنگام سفر به مشهد، برای بازدید طلاب مدرسه “نواب”، به آن مدرسه آمد. روزی ویژه بود. مردم آگاه شده بودند که رهبر فدائیان اسلام به مدرسه ما می آید؛ آمدند و ازدحامی بزرگ برپا شد. رهبر فدائیان ـ در میان یاران با صلابت و مؤمن خود ـ به مدرسه آمد، و پس از اندکی، در کنار پایه طاق بلند جلوی مدرس، رو به قبله، به پا ایستاد و به دیوار تکیه داد و شروع به سخن گفتن کرد. سخن او در توحید بود و توجه به ذات الهی. چنان کلمات شورانگیز او جان شنونده را مسخّر می کرد، که باورها، همه را در برابر انسان مشهود می ساخت؛ و چنان از حتمیت آفریدگار عالم، خدای آغازها و انجام ها، سخن می گفت که گویی انسان خدا را می دید! در میان جوی اثیری که از شعاع معنویت خود او پدیدار گشته بود، آن سخنان به پایان رسید و نواب نشست. پس از لحظاتی عازم بازگشت شد. از کنار حجره های مدرسه به راه افتاد. با همه خداحافظی می کرد و معانقه. .. و هنگامی که به ضلع شمال غربی مدرسه رسید، اذان گفتند. او نیز با صدای گیرای خود اذان گفت. سپس، روی زمین، به نماز ظهر ایستاد. چند صف نیز پشت سر او ایستادند و اقتدا کردند… در نماز حالتی عجیب داشت. ذکر رکوع و سجده و کلمات تشهدش را می شنیدم. خیال می کردی یکی از پیامبران است که نماز می خواند. لرزه ای که به هنگام ادای کلمات نماز بر اندام مردانه اش می افتاد، و شور استخوان سوزی که در درون جانش می توفید، و تجسم معنوی حالت انگیزی که در سیمای قدیس وارش پدیدار می گشت، تو را، برای لحظاتی از عالم ماده و ابعاد بیرون می برد…. نماز تمام شد. دوباره به راه افتاد. با مردم صمیمانه خداحافظی می کرد. دم مدرسه رسید. از پله هایی که مدرسه را به خیابان نادری وصل می کرد، بالا رفت. انبوه جمعیت، از جمله طلاب، گرداگرد او، و در راهرو مدرسه موج می زدند. همین گونه که رو به خیابان و پشت به مدرسه از پله ها بالا می رفت، برگشت و این جمله را گفت: “نُوّابِ خاص امام زمان باشید!” طلاب را با این تعبیر، به عظمت راه و کاری که دارند، بیشتر متوجه ساخت. سپس از پله دیگری، باز چهره ملکوتی خود را، برگرداند و رو به طلاب و مردم چنین گفت: “در تهجدها دعا کنید!” اصل را بر این نهاد که همه، حتما! همه، اهل تهجدند، پس در تهجدها دعا کنند. و این نکته تربیتی و سازنده دیگری بود.

در آن سفر، نُه روز در مشهد بود. آخرین شب، شب شنبه بود. در آن ایام، حرم مطهر را، چند ساعتی در اواخر شب، می بستند. او خواسته بود تا آن شب شنبه، آخرین شبی که در مشهد بود، ترتیبی بدهند که بتواند تا صبح در حرم بماند. چنین کردند و آن شب تا صبح در حرم ماند و به عبادت و تهجد پرداخت.

با اینکه نواب عمر زیادی نداشت، عالمان سالمند نیز به او احترام می گذاشتند و قداست و ایمان و شجاعتش را بزرگ می داشتند؛ عالمانی مانند شیخ هاشم قزوینی(م ـ۱۳۸۰)، شیخ مجتبی قزوین (م ـ۱۳۸۶)، و شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی (م ـ۱۳۸۰)، نام او را با شور و گرمی می گفتند و می شنیدند.

شیخ علی اکبر الهیان، از علمای بزرگ بود؛ اهل علوی باطنی و مشاهدات و کرامات، با عمری در حدود ۷۰ سال، و دارای پیکری نحیف و تحلیل رفته از عبادات و ریاضات. یک بار از او شنیدم که گفت: “اگر من نواب را حضوراً دیده بودم، چه بسا، جزو افراد و دسته او می شدم.” و با این، سخن اشاره می کرد به اهمیت فوق العاده دفاع مسلحانه از دین خدا، در آن روزگار….

نواب صفوی، تلاش های دفاع گرانه خود را از اسلام و مقدسات اسلامی، از سال های ۱۳۲۳ ـ ۱۳۲۴ شمسی آغاز کرد؛ “… قیام یک تنه و دلیرانه ذریه رسول، مسلمانان معتقد را سرشار از شوق و شور ساخت. نطفه مقدس نهضت اسلامی و ضد اجنبی ایران بسته شد، و جمعیت “فدائیان اسلام ” به وجود آمد. تشکل مسلمانان در راه مبارزه با صهیونیسم و یاری به برادران فلسطین، اعدام نوکر سرسپرده بیگانه، وزیر دربار منحوس، عبدالحسین هژیر، به دست نخستین شهید فدائیان اسلام، حضرت سید حسین امامی که لغو انتخابات قلابی دوره شانزدهم را به دنبال داشت و سپس انتخاب نمایندگان جبهه ملی با رای ملت، اعدام سپهبد ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.