پاورپوینت کامل الگوهای دین شناسی انسان معاصر ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل الگوهای دین شناسی انسان معاصر ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل الگوهای دین شناسی انسان معاصر ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل الگوهای دین شناسی انسان معاصر ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint :

تعلیم و تربیت دینی همواره ملازم با داشتن الگویی دین شناسانه است؛ هر الگویی از دین شناسی لزوماً عهده دار معرفی ارکان و اجزای ذاتی و عرضی دین در هیأت یک ساختار و نسبت میان آن ارکان است. در تاریخ دین پژوهی به تناسب رویکردهای مختلف به دین الگوهای متفاوتی از دین عرضه شده است. در اینجا ابتدا به معرفی، نقد و بررسی هر یک از این الگوها می پردازیم، تا با توجه به نقاط و ضعف و قوت آنها زمینه طرح الگوی تعلیم و تربیت دینی انسان معاصر فراهم گردد.

۱ ـ الگوی دین شناسی سنت گرایانه

در الگوی دین شناسی سنت گرایانه، دین دارای سه رکن اصلی می باشد:

۱ ـ ۱. اعتقادات

اعتقادات همان اصول عقاید دینی است که یک دیندار باید به آنها اعتقاد داشته باشد. این عقاید دینی، جهان بینی انسان دیندار را تشکیل می دهد که مبنای زندگی عملی او قرار می گیرد. این اصول اعتقادی عبارت است از: اعتقاد به خدا، معاد، نبوت که ملاک دیندار بودن انسان محسوب می شوند. این بخش از دین همان جنبه کلامی دین است که توسط عقل نظری انسان درک و فهم می شود و در حوزه علم کلام قرار می گیرد.

۲ ـ ۱. اخلاقیات

اخلاقیات همان دستورالعمل ها و باید و نبایدهای دین است که یک دیندار باید به آنها متخلق گردد. این باید و نبایدها شامل فضایل و رذایل اخلاقی می باشد که به عنوان صفات نفسانی انسان محسوب می شود و به تربیت جوانحی انسان می پردازد. در این تربیت جوانحی، انسان دیندار موظف است خود را به فضایل اخلاقی آراسته و از رذایل اخلاقی پیراسته سازد. این بخش از دین همان جنبه اخلاقی دین است که عقل عملی انسان عهده دار درک و فهم آنها می باشد و در حوزه علم اخلاق قرار می گیرد.

۳ ـ ۱. احکامیات

احکام همان دستورالعمل ها و باید و نباید های فقهی دین است که یک دیندار باید آنها را در زندگی عملی خود رعایت کند. این دستورالعمل ها شامل حلال و حرام شرعی می باشد که فقیه با اجتهاد خود آنها را از متون دینی استنباط می کند. رعایت این احکام موجب تربیت جوارحی انسان می شود. در این تربیت جوارحی، انسان دیندار موظف است واجبات دینی را انجام داده و از محرمات دوری نماید. این بخش از دین همان جنبه فقهی دین است که عقل دینی عهده دار درک و فهم آن می باشد و در حوزه علم فقه قرار می گیرد.

اصناف سه گانه دین شناسی سنت گرایانه

الگوی دین شناسی سنت گرایانه بر اساس تلقی سنتی از دین استوار است که سه طایفه متکلمان، اخلاقیون و فقیهان از آن پیروی کرده اند. هر یک از این طوایف به تناسب درک خود از دین یک رکن آن را اصلی و گوهری می انگارند و سایر اجزای دین را در پیرامون آن کانون تلقی می کنند. دین شناسی متکلمانه اعتقادات دینی، دین شناسی فقیهانه احکام شرعی و دین شناسی اخلاقانه فضایل اخلاقی را رکن دینداری دانسته و هر یک از مدخل و دریچه خاص به دین می نگرند؛ بنابراین سه صنف مختلف در الگوی دین شناسی سنت گرایانه درباره دین وجود دارد:

۱. دین شناسی متکلمانه۱

متکلمان اعتقادات دینی را رکن اصلی دین می دانند. از نظر متکلمان عقل می تواند اعتقادات دینی را با دلیل و برهان اثبات کند. در این نظریه تصدیق اصول عقاید دینی یک تصدیق منطقی است که به یک واقعیت خارجی مربوط می شود. بنابراین نظر حقیقت ایمان از سنخ علم و معرفت نظری است؛ یعنی علم به عقاید دینی که با واقعیت مطابقت دارد.

متکلمین در چنین فضایی به دنبال عقاید حقه صد در صد مطابق واقع می گشتند و نجات اخروی مؤمنان را نیز در گرو تحصیل چنین یقیینی صد در صد می دانستند و با فرض قابل اثبات بودن عقاید دینی از راه عقل، معتقد شدند که با عقل نه تنها آنها را می توان فهمید، بلکه آنها را اثبات نیز می توان کرد. با این تصور در صدد بر آمدند که اصول عقاید را با دلیل عقلی و نقلی اثبات کنند و از این طریق شناخت نظری درباره دین به دست آورند. بنابراین نظر، تعریف دین عبارت است از مجموع اعتقادات القا شده به واسطه وحی که انسان مؤمن باید آنها را قبول کند.

۲. دین شناسی فقیهانه۲

در دین شناسی فقیهانه دین از بعد فقهی آن مورد مطالعه قرار می گیرد؛ فقیه دین را در مقام شریعت که ناظر به آداب شرعی دین است، مورد توجه قرار می دهد؛ یعنی باید و نبایدهای ناظر به افعال جوارحی و ظاهری را از دیدگاه دین باز می گوید. فقیه در چارچوب مقاصد پنجگانه شریعت (حفظ دین، عقل، نسب، مال و جان) افعال مکلفین را بر کتاب و سنت عرضه می کند و از این راه حکمی از احکام پنجگانه (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت، اباحه) را معین می کند و مکلفین تکلیف شرعی دارند که آن اعمال شرعی را انجام دهند و انجام آن احکام را همانند میوه ای بر شاخسار درخت دیانت می دانند.

۳. دین شناسی اخلاقانه۳

در این نوع دین شناسی فضایل اخلاقی رکن اصلی دین دانسته می شود؛ این نوع دین شناسی در تلقی سنتی از دین از جانب غزالی مورد تأکید قرار گرفته است؛ غزالی که از دریچه اخلاق به دین می نگریست زمانی که متوجه شد علوم دین در علوم قشری خلاصه شده است و در عالم غوغای فقیهان و متکلمان هسته اصلی دین فراموش شده است، به این نتیجه رسید که باید علم دین را احیا کرد و در همین رابطه بود که کتاب “احیای علوم دین” را نوشت. وی هدف اصلی دین را تطهیر نفس و قلب و نجات انسان از مهلکات و آراسته شدن به منجیات می دانست. و به کسانی که علم دین را در فقه و کلام و وعظ خلاصه کرده اند طعن می زد. غزالی همواره می کوشید که دین را به ضمیر و وجدان انسانی ارجاع کند. دین از نظر غزالی صرفاً عبارت از مظاهر و مناسک ظاهری و بیرونی نیست، بلکه نگاهی عمیق تر به دین دارد و به عنوان وسیله ای در می آید که مجالی برای آدمی فراهم می آورد تا درون خود را پاکیزه ساخته و پیوند همیشگی را میان خود و خدایش در هر لحظه و در هر حال دارد.

غزالی فقه را با روش و سبک نوینی بررسی می کند، که در طی آن ارتباط ظاهر و باطن فقه چه در عبادات، چه در معاملات محفوظ می ماند. غزالی در کتاب احیاء تمام عبادات را از نظر گذرانده و میان ظاهر و باطن عبادات پیوند برقرار می سازد؛ مثلاً طهارت در عبادات را عبارت از تطهیر اندام از گناهان و تطهیر سر و درون از “ماسوی الله” می داند. او می خواهد انظار را با سلوک و رفتار ناشی از عبادات جلب کند و نمی خواهد مردم صرفاً به پدیده های ظاهری عبادات و معاملات و راه و رسم خارجی آن اکتفا نمایند.

ارزیابی کلی دین شناسی سنت گرایانه

الگوی دین شناسی سنت گرایانه از چند جهت قابل نقد و بررسی می باشد:

الف ) در این الگو از ایمان و دین تلقی گزاره ای شده است، انسان با صرف معرفت نظری به آن گزاره ها و قبول چند اصل اعتقادی مؤمن و دیندار دانسته شده است. در واقع دینداری حقیقی زمانی است که اعتقادات نظری دیندار مبتنی بر تجارب ایمان باشد که در این الگو از آن غفلت شده است.

ب) در این الگو به همه ابعاد دین توجه نشده است؛ بلکه بیشتر به بعد نظری دین توجه شده و ابعاد دیگر از جمله بعد معنوی، عرفانی، عاطفی و کاربردی دین مورد غفلت قرار گرفته است؛ همچنین شامل همه انحای دینداری نیز مانند دینداری عارفانه و معنویت گرایانه نمی باشد.

ج) در این الگو ادعا شده است که می توان اعتقادات دینی را با برهان منطقی به نحو یقیینی اثبات نمود؛ این امر در صورت حصول تنها می تواند ذهن آدمی را اقناع کند؛ اما ساحت قلبی انسان که کانون دینداری است با صرف این شیوه اقناع نمی شود. ایمان به عنوان گوهر دینداری حالتی قلبی است که با صرف یقین علمی و فلسفی حاصل نخواهد شد و تا ایمان قلبی حاصل نشود دینداری حقیقی تحقق نخواهد یافت.

د ) در تعلیم و تربیت دینی انسان معاصر نمی توان صرفاً به شناخت نظری ابعاد اعتقادی و اخلاقی و احکام فقهی اکتفا نمود، بلکه باید از نقش کاربردی دین و ایمان در زندگی بشر امروز نیز سخن به مسان آورد؛ باید ابتدا ایمان دینی را در او زنده کرد و او را درگیر ایمان درونی کرد تا اینکه انجام شعایر و اعمال دینی برای او سهل و دلپذیر گردد.

۲ ـ الگوی دین شناسی عارفانه۴

این الگوی دین شناسی از جانب عارفان طرح شده است؛ دین نزد عارفان حقیقتی لایه مند و تو در تو است و می توان برای آن لبی و قشری یا هسته ای و پوسته ای یا باطنی و ظاهری فرض کرد. در این الگو دیندارای سه لایه است:

۱ ـ ۲. حقیقت

حقیقت لایه کانونی دین است که در واقع همان مطلوب و مقصود اصلی و غایی سیر و سلوک عرفانی می باشد. همان حالت ایمانی و معنوی که به عنوان گوهر دین محسوب می شود. حقیقت باطن دین است و واجد آن شدن سالک را به دینداری حقیقی می رساند.

۲ ـ ۲. طریقت

طریقت لایه میانی دین است که در واقع همان اعمال باطنی، جوانحی و قلبی است؛ این مرحله همان سیر و سلوک معنوی و طی منازل و مقامات است که سالک با طی آن مراحل به حقیقت دین می رسد و در حوزه عرفان عملی قرار می گیرد. طریقت، باطن دین است و کسب آن دینداری طریقتی می باشد.

۳ ـ ۲. شریعت

شریعت لایه بیرونی دین است که در واقع همان اعمال ظاهری، جوارهی و بدنی است؛ همان آداب و احکام شرعی دین که در حوزه فقه دینی قرار می گیرد. شریعت ظاهر دین است و تقید به آن دینداری شریعتی می باشد.

نسبت میان حقیقت، طریقت و شریعت

عارفان با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) نسبت میان این مراتب را این چنین نقل کرده اند؛ “شریعت گفت انبیاست و طریقت کرد انبیاست و حقیقت دین انبیاست”.

بر این اساس انسان کامل کسی است که واجد هر سه مرتبه باشد؛ یعنی اقوال نیک و افعال نیک و احوال نیک داشته باشد.

شیخ محمود شبستری در قالب تمثیل چنین سروده است:

شریعت پوست، مغز آمد حقیقت

میان این و این باشد طریقت

شریعت، پوست، قشر و ظاهر دین را تشکیل می دهد و حقیقت مغز، باطن و گوهر دین محسوب می شود و طریقت نیز متضمن سلوک اخلاقی است که سالک را از ظاهر به باطن می رساند.

مولوی نیز در مقام تشبیه شریعت را مانند علم کیمیا یا علم طب، طریقت را مانند کیمیاگری و طبابت و حقیقت را به طلا و سلامت تشبیه کرده است؛ کیمیاگر ابتدا علم کیمیا می آموزد و سپس آنرا به کار می بندد و در نتیجه مس را به طلا تبدیل می کند. همچنین طبیب با آموختن علم طبابت و به کار بستن آن سلامتی را برای بیمار به ارمغان می آورد.

شریعت و حقیقت مانند تن و روح، ظاهر و باطن جدایی ناپذیرند؛ هیچ گاه بی تقید به صورت و ظاهر به لب و باطن نتوان رسید. اما عارفان از میان این مراتب بر باطن دین تأکید دارند؛ شریعت را علم ظاهر و حقیقت را علم باطن دانسته اند و علم باطن را سری از اسرار الهی می دانند که ویژه بندگان خاص بوده و منحصر در قلوب اولیاست؛ از نظر عارف کار فقیه مربوط به اعضا و جوارح مکلفان و پی گیری وظایف فقهی است؛ اما وظیفه عارف امور مربوط به باطن و قلب و طبابت درونی انسان ها و پی گیری تربیت روحی و معنوی آنهاست.

ارزیابی کلی دین شناسی عارفانه

در الگوی دین شناسی عارفانه احوال معنوی به عنوان حقیقت دین رکن اصلی و گوهری دین انگاشته شده است و سایر اجزای دین در پیرامون آن کانون قرار می گیرند. در این تلقی رسیدن به دینداری عارفانه نیاز به طی مراحل سیر و سلوک و ریاضت ها و انضباط های دشوار عملی دارد، تا بتوان واجد مواجید معنوی ناب شد و این امر برای عموم مردم دشوار است؛ بنابراین این نوع دینداری از همه دینداری ها نادرتر است.

اما امتیاز این الگو نسبت به الگوی متکلمانه این است که علاوه بر جنبه نظری به جنبه های تجربه های ایمانی و معنوی نیز توجه شده است. با تأکید بر جنبه معنوی این الگو و عمومیت دادن به آن و تلطیف و کاستن از ریاضت ها و انضباط های دشوار عملی آن می توان آن را با روحیات معناجویانه انسان معاصر سازگار نمود؛ انسان معاصر جویای معناست و می توان از ذخایر معنوی عرفان برای پاسخ به احساس معناجویانه انسان معاصر بهره برد.

دینداری در دنیای سنتی

در دنیای سنتی، غالب دینداران از دریچه فقه با سنت دینی آشنا می شوند؛ یعنی دینداری فقیهانه از سایر دینداری ها دسترس پذیرتر و شایع تر می باشد. پس از آن دینداری اخلاقانه قرار می گیرد؛ از نظر عموم دینداران پیروی از ارزش های اخلاقی حیات دینی مؤمن را تأمین می کند و در عین حال مقوم زندگی اجتماعی آنهاست. دینداری متکلمانه در میان فرهیختگان دیندار شایع تر است؛ اما نادرتر از همه انواع دینداری، دینداری عارفانه است؛ زیرا عارفان می خواهند در تجربه وحیانی نبی مشارکت کنند و دین را از سرچشمه های اصیل آن به دست آورند و این امر برای افراد نادری امکان پذیر می باشد.

۳. الگوی دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه۵

دو الگوی پیشین قدمت دیرینه دارند، اما این الگو تحت تأثیر مقتضیات دنیای معاصر در تاریخ نواندیشی دینی ظهور می کند. از میان نواندیشان مسلمان ابتدا دکتر شریعتی این الگوی دین شناسی را مطرح می کند و سپس کسانی دیگر از جمله استاد مطهری نیز در دین شناسی از این الگو پیروی می کنند.

در این الگو دین دارای دو رکن دانسته شده است:

۱.جهان بینی

نگرش و آگاهی های کلی نسبت به جهان هستی که جنبه نظری دین را بیان می کند. در جهان بینی دینی درباره سه موضوع اصلی خدا، انسان و جهان بحث می شود و با الهام از متون دینی نظرگاه دین درباره آن سه موضوع مطرح می شود. همچنین اصول عقاید دینی در جهان بینی دینی است که مورد بحث و اثبات قرار می گیرد؛ یعنی نظام اعتقادات دینی درباره خدا، معاد و نبوت و مورد تبیین عقلانی قرار می گیرد. این بخش از دین همان جنبه کلامی دین است که در حوزه علم کلام قرار می گیرد.

۲.ایدئولوژی

مجموع باید و نباید های دینی که جنبه عملی دین را بیان می کنند. ایدئولوژی تکالیف و وظایف عملی دینی انسان ها را مشخص می کند. این باید و نباید ها در دو حوزه فقه و اخلاق قرار می گیرند. باید و نبایدهای اخلاقی به اعمال جوانحی و باطنی انسان تعلق می گیرند و باید و نبایدهای فقهی به اعمال جوارحی و ظاهری انسان تعلق دارند. بنابراین این بخش از دین دو جنبه فقهی و اخلاقی دین را در بردارد که هر یک در دو حوزه علم فقه و علم اخلاق قرار می گیرند.

نسبت جهان بینی و ایدئولوژی

در این الگو دین شناسی جهان بینی مقدمه ایدئولوژی است و ایدئولوژی مبتنی بر جهان بینی است. ایدئولوژی های مختلف از جهان بینی های مختلف بر می خیزد و جهان بینی های مختلف به ایدئولوژی های مختلف منجر می شود.

ارزیابی کلی دین شناسی ایدئولوژیک گرایانه

در این الگو دین شناسی نیز به همه ابعاد دین توجه نشده است و بیشتر جنبه های نظری دین مورد توجه قرار گرفته است. در دنیای امروز دیگر طرح دین تنها به عنوان یک حقیقت نظری کارساز نیست، بلکه باید دین را به عنوان یک حقیقت گیرا نیز مطرح کرد و برای این منظور باید علاوه بر جنبه نظری به جنبه های ایمانی و معنوی دین نیز پرداخت تا بتوان انسان معاصر را با تمام وجودش با آن حقیقت درگیر نمود.

۴. الگوی دین شناسی پدیدارشناسانه۶

این الگو نیز متعلق به دوران نواندیشی دینی معاصر است. از میان نواندیشان مسلمان ابتدا اقبال لاهوری در کتاب احیای تفکر دینی در اسلام در ضمن طرح نظریه خود درباره فرآیند احیاگری در دین، الگویی جدید از دین شناسی نیز عرضه می کند. پس از اقبال در دهه های اخیر نواندیشان مسلمان الگوی دین شناسی اقبال را بسط و تفصیل داده و با بررسی جوانب مختلف آن پاره ای از کاستی های آن را تدارک دیدند. مطابق این الگوی دین شناسی، دین سه رکن اصلی دارد:

۱ ـ ۴. تجربه دینی

بنابراین الگو تجربه دینی رکن اصلی و گوهر دین شمرده می شود؛ تجربه انواع متفاوتی را شامل می شود که در آن علاوه بر تجربه حسی می توان از تجربه های اخلاقی، عرفانی، زیباشناسانه و از جمله تجربه دینی سخن گفت که همه آنها در صفت تجربی بودن مشترکند.

تجربه های دینی ناشی از حضور انسان در برابر خداوند است که از طریق آن خدا خود را بر شخص صاحب تجربه منکشف می کند.

اقبال لاهوری که در بین اندیشمندان مسلمان نخستین کسی است که از این منظر به دین نگریسته است، ویژگی هایی برای تجربه دینی بیان می کند:

الف ) مستقیم و بی واسطه: تجربه باطنی برای شخص صاحب تجربه بی واسطه حاصل می شود.

ب) بسیط و تجزیه ناپذیر: برخلاف تجربه حسی که قابل تجزیه است این نوع تجربه یک واقعیت بسیط و تجزیه ناپذیر است.

ج ) مواجه با “خود” دیگر: در تجربه دینی شخص با یک “خود” دیگر مواجهه یا پیوستگی حاصل می کند که متعالی و محیط بر همه چیز است و این حالت در عمل نیایش تجسم می یابد.

د ) محتوای آن قابل انتقال نیست: حالت های باطنی بیشتر شبیه احساس هستند تا اندیشه و از این جهت قابل انتقال به دیگران نیستند.

ه‍ ) اتصال صمیمانه مرد باطنی با آنچه ابدی است:۷ در این الگو دین بر محور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.