پاورپوینت کامل مانع اساسی در فهم قرآن ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مانع اساسی در فهم قرآن ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مانع اساسی در فهم قرآن ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مانع اساسی در فهم قرآن ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint :
از آنجا که در قرآن، معجزه جاودانه الهی، همه چیز نشان از بی نهایت دارد و حد و مرزی برای معانی آن وجود ندارد۱ می توان نتیجه گرفت که راه درست فهم قرآن تحلیل مجرد و ذهنی آدمی نسبت به آیات آن نیست و معیارها و مقیاس های اعتباری و قراردادی بشری در برابر این دریای بی انتها از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نخواهد بود.
بلکه همان طور که منشاء و اساس نزول و سبک و ترکیب قرآن از طرف خداست؛ روش شناخت وجوه و مراتب فهم قرآن هم باید از طرف خداوند ارائه گردد. زیرا وقتی که می فرماید: “و ما بر تو قرآن را نازل کردیم که بیانگر همه چیز است” (نحل/ ۸۲) طبیعی است که بیانگر راه فهم خودش هم می تواند باشد. پس جهت کیفیت آشنایی با قرآن و فهم درست آن بهترین شیوه آن است که پیش از هر چیز به خود قرآن مراجعه شود. در قرآن آیات متعددی وجود دارد که شرایط روی آوری به آیات الهی و بهره وری از حقایق نهفته در آنها را بیان کرده است و اگر کسی بدون در نظر گرفتن آن شرایط به قرآن روی آورد نه فقط این کتاب برای او سودی نخواهد داشت بلکه گمراه کننده و زیان رسان به او خواهد بود. و این یکی از وجوه عالی اعجاز قرآن نیز به شمار می آید که این کتاب هدایت گر، گمراه کننده هم می شود:
“هر که را بخواهد به وسیل آن (قرآن) گمراه می کند و هر که را بخواهد به وسیل آن هدایت می کند و جز فاسقان را به وسیل آن گمراه نمی کند”. (بقره/ ۲۶)
از دیدگاه قرآن تنها مانع فهم شایسته و به حق قرآن “ظلم”، با توجه به معانی و مصادیق گسترد آن، است و بر طبق آی ۸۲ سور اسرا، تنها ظالمان هستند که از هدایت و رحمت و فهم درست قرآن محرومند. در این مقاله ضمن محور قرار دادن این آیه به بررسی ظلم به عنوان تنها مانع فهم شایسته قرآن پرداخته شده است.
ظلم تنها مانع فهم قرآن از دیدگاه قرآن
از بهترین آیاتی که در فهم قرآن به روشنی سخن می گوید آی زیر است:
“و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا” (اسراء/ ۸۲)
“و ما از قرآن آنچه را فرو می فرستیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است و ستمگران را جز زیان چیزی نمی افزاید”.
این آیه فهم قرآن را از یک سو به ایمان و مراتب آن و از سوی دیگر به ظلم- که در اینجا نقطه مقابل ایمان قرار گرفته است۲- وابسته دانسته است و از آنجا که بر اساس فطرت و سرشت الهی انسان، باورهای قلبی و ایمان در جایی شکوفا می شود که موانع برچیده شده باشد۳ پس مهمترین گام در فهم شایست قرآن شناخت موانع و دفع آنهاست و در این آیه بنا به اقتضای حصر (یعنی نفی و استثناء) ریش هم موانع فهم قرآن از دیدگاه قرآن در ظلم قرار گرفته است و بس. و اگر بخواهیم به فهم قرآن بیشتر جنبه کاربردی بدهیم چاره ای جز این نیست که موانع را خوب شناخته و از سر راه برداریم و دیگر نگران این که آیا قرآن را به شایستگی می فهمیم نباشیم چرا که به طور طبیعی با حقایق قرآن آشنا می شویم زیرا خداوند می فرماید:
“اینها آیات خداوند است که به حق بر تو تلاوتشان می کنیم و خداوند ستمی را برای جهانیان نمی خواهد”. (آل عمران/ ۱۰۸)
پس خداوند چون بر مردم ستمی روا نمی دارد آیات خود را برای آنان تلاوت می کند و به تبع آن مردم هم هر اندازه از ستم بدور باشند از آیات خدا بهره می برند و به معانی به حق آن نزدیک ترند. و تنها ستمگرانند که آیات خداوند را انکار می کنند و در نتیجه از فهم شایسته قرآن نیز محروم خواهند شد:
“و آیات ما را جز ستمگران منکر نمی شوند”. (عنکبوت/ ۴۹)
این بدان معنا نیست که ستمگران از فهم آیات قرآنی بی بهره اند بلکه در روی آوری به قرآن و فهم آن هر اندازه از ظلم بدور باشیم از قرآن بهره مفید و حیاتی خواهیم برد و هر اندازه به نوعی ستمکار باشیم جز زیان بر ما افزوده نمی شود و مسیر فهم ما منحرف گشته و در تاریکی بیشتر فرو می رویم.
“خداوند نورشان را می برد و در تاریکی هایی که نمی بینند رهایشان می کند”. (بقره/ ۱۷)
از سوی دیگر این گونه هم نیست که چون کسی ایمان آورد دیگر از ظلم بدور است و از درک کامل حقایق و فهم درست هم آیات الهی بهره مند است، بلکه هر اندازه ایمان خویش را با ظلم قرین نکرده باشد از فهم به حق آیات قرآن سود می برد و هر اندازه که از ایمان و مراتب آن بهره کمتر دارد هم به ستم آلوده شده و هم در درک آیات الهی با بهره های نادرست قرین می گردد. پس شخص با ایمان باید سعی کند که ایمان خود را به ستم نیالاید.
“آنان که ایمان آورده و ایمان خویش را به ظلمی نپوشاندند. ..” (انعام/ ۸۲)
این آیه به طور ضمنی اشاره به این دارد که ایمان با ظلم، با هر معنا و مصداق آن،۴ می تواند پوشیده شود و هم مومنان و مسلمانان به یک اندازه از قرآن بهره نمی برند زیرا همه در یک درجه از ایمان قرار ندارد.
در بسیاری از آیات قرآن، مفاهیمی همچون هدایت، شفا، رحمت، موعظه، بشارت، بصیرت، نور و. .. برای مخاطبانی همچون محسنین، متقین، موقنین، ذاکرین، عالمین و عقلاء قرار داده شده است.۵ اینها مؤمنانی هستند که نخست موانع را از میان بر می دارند و قلبشان پاک و مصفا گشته و بر اساس حقیقت جویی که فطرت هر انسانی است به قرآن گرایش پیدا می کنند. اینان دیگر هراس از این ندارند که آیا محتوای قرآن و مضامین آن را به حق درک می کنند یا نه، بلکه از فهم قرآن و هدایت شایسته قرآنی به خاطر دوری از ظلم، در عین سلامتی و امنیت کامل برخوردار هستند.
“آنان که ایمان آورده و ایمان خویش را با ستم نپوشاندند، آنان به امنیت و آرامش دست یافته و آنان هدایت شدگانند”. (انعام/ ۸۲)
اهل ایمان و تقوا به خاطر آنکه در نیت و عمل، صادقانه از زشتی ها، بدی ها و محرمات دست بر می دارند، به بینش شایسته و درست می رسند: “ای اهل ایمان اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند فرقان را برایتان قرار می دهد”. (انفال/ ۲۹)
منظور آن است که به شما بینشی عطا می کند که هرگز در شناخت و تشخیص حق از باطل دچار اشتباه نشوید.۶
شاید بتوان گفت، آی ۸۲ سوره اسراء، عامل پیوند آیات قرآنی در درک مفاهیم قرآن و حتی دیگر مباحث قرآنی است زیرا همه مراتب فهم قرآن در جهت صعودی آن تا بی نهایت یعنی اوج رحمت، شفا، هدایت، نور و حق. .. به ایمان و درجات و مراتب آن وابسته است همان گونه که فهم قرآن در جهت نزولی آن تا بی نهایت منفی یعنی گمراهی آشکار و دوری از حق و عناد و دشمنی با وحی الهی به ظلم و مراتب آن بستگی دارد و در سرتاسر قرآن به موارد ایمان و ظلم و تبعات این دو اشاره شده است.
۱-۱- تعریف ظلم در ارتباط با فهم قرآن
واژه “ظلم” به معنای ستم، بیداد، بی عدالتی کردن، ستمکاری، حق را پایمال ساختن، تجاوز از حق، قرار دادن هر چیزی در جایی نامناسب آمده است.۷ این واژه با کلمه “ظلمت” به معنای تاریکی و سیاهی هم ریشه و بنا به اعتباری قریب المعنی است زیرا تاریکی نتیج ستم کاری و حق را پایمال ساختن است. (راغب- ص ۳۱۵)
بنابراین معانی، ظلم شامل عصیان عمدی و خطای سهوی هر دو می شود. با این تفاوت که مجازات در عصیان عمدی، امری حتمی است ولی خطا و سهو اگرچه ممکن است فاقد آثاری چون احکام تکلیفی و شرعی باشد، آثار منفی قهری آن همچون عدم شایستگی ها دامن گیر خطا کار خواهد شد.
و در زمینه درک مفاهیم قرآنی و مراتب فهم قرآن فرقی بین عصیان و خطایی که سهواً یا عمداً رخ می دهد نیست زیرا هر دو امر، با هدایت و تربیت و درک صحیح و شایسته قرآن ناسازگار است.
این واژه با دیگر مشتقات آن که در همه آنها معنای ستم و بی عدالتی مشترک است “۲۸۹ مرتبه” در قرآن آمده است و ۲۶ مرتبه هم در مشتقاتی آمده است که معنای ظلمت و تاریکی می دهد. حال اگر سوره های قرآن را به طور مساوی فرض کنیم در هر سوره به طور متوسط ۵/۲ مرتبه واژ ظلم به صورت های مختلف آمده است و این حاکی از آن است که امری مبتلا به است و هشداری برای روی آورند به قرآن که در فهم آیات الهی باید سخت مراقب باشد تا در ورطه ظلم نیفتد:
“هر که بار ستمی به دوش داشته باشد حتماً زیان دیده است”. (طه/ ۱۱۱)
۱. انواع ظلم
به طور کلی برای ظلم و ستم کاری سه حالت متصور است:
۱-۱- ظلم به خدا
ستم کاری به معبود و خالق از مهمترین و سنگین ترین موارد ظلم است که تبعات سهمگین و سختی را هم به دنبال دارد و مسلماً روی آوری به قرآن با این حالت از ستمکاری، زیان و خسران را موجب می گردد.
۲-۱- آیا ظلم به خدا معنی می دهد؟
هر چند که در نگاه اول ظلم به خدا چندان معقول و مقبول به نظر نمی رسد و این از آن بابت است که چون خدا را قادر مطلق می دانیم، تصور می کنیم کسی توان ستم کردن به او را ندارد. اما اگر فقط از زاوی ظلم و ستمکاری و نادیده گرفتن حق خدا به این موضوع بنگریم این توهم از بین می رود زیرا آنجا که حق خدا نادیده گرفته می شود و به امر الهی و فرامین خداوندی بی اعتنایی و حتی پشت پا زده می شود در حقیقت به خدا ستم می شود، ولی خدا در عین قادر مطلق بودن، بی نهایت صبور است و نسبت به ستمی که به او می شود یا عصیانی که بر او به ناروا واقع می گردد هم شکیبایی به خرج می دهد و هم از باب رحمت و لطف بی نهایتی که دارد راه بازگشت و توبه و دفع ستم را نشان می دهد و در نهایت با اتمام حجتی که بر خلق عاصی می کند با خشم و غضب از مردم ناسپاس و معصیت کار- که در این مقام از فهم حقایق قرآنی نیز دورند- انتقام می گیرد:
“و خداوند شکست ناپذیر صاحب انتقام است”.۸ (مائده/ ۹۵)
چه کسی دست به انتقام می زند؟ مسلماً آن کس که می داند و خوب می فهمد که حق وی پایمال گشته و به او ستم شده است و این برای خدا نیز صادق است وگرنه غضب و انتقام برای خدا امری ناشایست و بیهوده است و خداوند پاک و منزه است از اینکه حرفی به بیهودگی در قرآن بیاورد و یا خلاف آن موردی باشد که گفته است.
با این توضیح می توان گفت که بازگشت هم ظلم ها در ظلم به خداست. زیرا خداوند به همه چیز هستی بخشیده است و هر چه که وجود دارد هستیش مرهون خداست پس هر گونه ستمی که در دنیا به دیگران یا خویشتن می شود در اصل ظلم به خداست. بنابر این اگر فرد روی آورنده به قرآن به گونه ای حق خدا را پایمال کرده باشد به همان اندازه نیز از درک درست حقایق قرآن- که کلام خدا و حق اوست- دور می شود.
نکت قابل توجه اینکه، به طور کلی اگر به موارد ظلم به خدا در قرآن دقت کنیم۹ و هر آنچه را که غیر از شرک به خدا- که ظلم عظیم است- و تحت عنوان ظلم به خدا گفته شده بازنگری کنیم و به آیات قرآنی که معرف آن مورد است رجوع نمائیم. ملاحظه خواهیم کرد که هم این موارد باز به “شرک” بر می گردد زیرا هر گونه ظلم به خدا و حتی ظلم به نفس و ظلم به مردم، نادیده گرفتن حق خدا یا چیز دیگری را با حق خدا سهیم کردن است.
ظالم کسی است که در آن چه مربوط به بندگی خدا و ادای حق الهی است به شکلی دخالت می کند و حق بندگان خدا را نادیده می گیرد و این حالت همان شرک است و جان کلام در این است که درک قرآن ارتباط تنگاتنگ با دوری از شرک- که ظلم عظیم است- دارد. و وقتی در آی ۸۲ سوره اسراء می فرماید: “قرآن تنها برای ظالمان زیان افزاست” در واقع می فرماید قرآن برای مشرکان زیان بار است.۱۰
۳-۱- ظلم به مردم
شایع و ملموس ترین حالت از ظلم، ستم به دیگران یا ظلم اجتماعی است که حساسیت های انسان ها به این نوع از ظلم بیش از دو نوع دیگر ستم می باشد. از حق خدا که بگذریم، مردم نیز حقوقی دارند که باید به حقوق آنها احترام گذاشت و به حریم آنها نباید تجاوز کرد بلکه لازم است تا در ادای حق آنان کوشا بود. بیشترین احکامی که از جانب خدا برای مسلمانان واجب شده است متوجه همین امر است. بدیهی است که انسان ها از همین ناحیه، مرتکب بیشترین ستم می شوند زیرا هر یک از افراد اجتماع به مقتضای غریزه سود جویی خود، کوشش می کند تا سر حد توانایی از آنچه به نفع خود می داند برخوردار شود هر چند باعث تزاحم در منافع و تجاوز به حقوق دیگران شود.
اگر همه در اشباع این غریزه بکوشند چنان اختلاف و تزاحمی پیدا می شود که زندگی اجتماعی مختل و به جهنمی مبدل خواهد شد که ادامه حیات سالم در آن جامعه بسی سخت و یا محال خواهد بود چنین گروهی مستحق هر گونه عذابی هستند:
“منحصراً راه تعرض علیه کسانی است که به مردم ستم می کنند و در زمین به ناحق سرکشی می نمایند آنها عذابی دردناک دارند”.(شوری/ ۴۲)
۱-۳-۱ تاثیر ظلم اجتماعی در فهم قرآن
میزان فهم قرآن هم در همین امر نهفته است فرد روی آورنده به قرآن هر اندازه در حفظ حریم دیگران، خواه پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) و خواه دیگر مردم اعم از خویشاوند و دوست و غریب، کوشا باشد و به آنان ستم روا ندارد حریم قرآن را بهتر مراقب بوده و از ظرافت های آن بهتر و زیباتر بهره مند می شود و از آنجا که لزوم بعثت پیامبران و نزول کتاب های آسمانی، به ویژه قرآن، نیز در دورانهای مختلف زندگی انسان ها از این دیدگاه مهمتر و ضروری تر جلوه گر شده است، بنابر این دوری از ظلم اجتماعی در فهم محتوای کتابی که برای هم مردم و جهانیان است امری بسیار مهم و ضروری است و اگر بگوییم که میزان درک شفا و رحمت و عنایات الهی از قرآن و همراهی با آیات روشنگر آن و فهم حقایق بلند آیات قرآنی همه در همین دوری از ظلم اجتماعی نهفته است حرفی به گزاف نگفته ایم؛ زیرا معجزات انبیاء برای همگان به یک شکل ظاهر می شد و تحقق پیدا می کرد پس اگر می بینیم تنها برخی از مردم به پیامبران و کتابهای آسمانی و معجزات انبیاء ایمان می آورند پیش از هر چیز ریشه در ظالم نبودن آنان دارد. و کسانی که معجزات انبیاء را سحر می خواندند به خاطر ستمی بود که به دیگران روا می داشتند.
به هر حال آیات قرآن برای کسانی شایسته تر و جذاب تر و شگفت انگیزتر و بهتر قابل فهم است که کردارشان همسو با کردار پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد و از آنجا که آن حضرت به هیچ کس ستم روا نمی داشتند لایق دریافت وحی شدند پس هر کس نیز به هر اندازه از ستم به دیگران دور باشد به فهم شایسته و عالی از حقایق نهفت در قرآن نزدیکتر می شود و گرنه این قرآن و یا حتی دیگر معجزات برای مردم اتمام حجت است و بنا به آی شریف زیر هدف از نزول قرآن نیز در همین دوری از ظلم اجتماعی است:
“مسلماً ما رسولانمان را (حتماً) با نشانه های روشنگر فرستادیم و به همراه آنان کتاب و میزان (سنجش) را نازل کردیم تا مردم خود به عدالت برخیزند و قوام پیدا کنند و انصاف نگهدارند”. (حدید/ ۲۵)
۴-۱- ظلم به نفس و نقش آن در فهم قرآن
قدر خویش نشناختن و حق هویت حقیقی، روحی و واقعی خود را آن گونه که شایست یک انسان کامل است ادا نکردن. .. همه از مصادیق ظلم به خویشتن محسوب شده و مسلماً نقش به سزایی در دوری از فهم شایست قرآن دارد. زیرا هم موارد و مصادیق گناه و ظلمی که آدمی چون خودش فاعل آن است مرتکب می شود ضرر و زیانش خواسته و یا ناخواسته به او بر می گردد، هر چند که در این مسیر حق خدا را ضایع می کند و یا به مردم نیز ستم روا می دارد. صاحب مفردات می گوید:
“در حقیقت هم موارد سه گانه ظلم به خدا، ظلم به مردم و ظلم به خویشتن، همان ستم به خویشتن است. چرا که آدمی در اولین اقدام به ستم و بیداد، بر خویشتن ستم می کند”. (راغب- ص ۳۱۶)
قرآن نیز در این باره چنین می گوید:
“و هر که ستمی به دوش دارد زیان کار است”. (طه/ ۱۱۱)
و از طرفی نفی هر گونه ستم از جانب خدا به مردم در آیات متعدد آمده است:
“این آیات خداست که ما به حق و شایستگی بر تو تلاوت می کنیم و خداوند خواهان هیچ ستمی برای عالمین نیست”. (آل عمران/ ۱۰۸)
و یا در جایی دیگر می فرماید:
“خداوند در هیچ چیز به (هیچ یک از) مردم ستم روا نمی دارد بلکه این مردم هستند که به خویشتن ستم روا می دارند”. (یونس/ ۴۴)
این گونه تعبیرات در آیات قرآنی به صورت های مختلف آمده است و معمولاً در آنها یک طرف قضیه، نفی ستم از خدا است و طرف دیگر ستم مردم به خودشان است. گویی می خواهد به طور ضمنی بفهماند که بی اعتنایی مردم نسبت به حق خداوند و یا ستمکاری به دیگران موجب ستم به خودشان می گردد:
“و ما به آنان ستم نکردیم و لیکن آنان خودشان به خویشتن ستم روا داشتند”.۱۱ (هود/ ۱۰۱)
۱-۴-۱- دو مصداق مهم ظلم به نفس
هر چند مصادیف ظلم به نفس فراوان است ولی در اینجا به اقتضای بحث، به دو مصداق مهم از ظلم به نفس که در قرآن آمده است اشاره می شود:
الف- تجاوز از فرامین خداوند
از مهمترین و اصلی ترین مصادیق ظلم به نفس تجاوز از حدود و فرامین الهی است:
“و این حدود و فرامین خداست و هر که از حدود و فرامین خدا تجاوز کند بی تردید به خودش ستم کرده است”. (طلاق/ ۱)
ب- بت پرستی
وابستگی به غیر خدا داشتن یا بت پرستی مانع دیگری در فهم قرآن و مصداق بارز ظلم به نفس است:
“ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خودشان به خویشتن ستم کردند و آنگاه که فرمان خدا بیاید معبودهایی که به جز خدا می خواندند کاری برایشان نساختند و جز خسران بر آنان نیفزودند”. (هود/ ۱۰۱)
باید گفت که بت پرستی منحصر به پیشینیان نیست زیرا در واقع معنای شرک و بت پرستی همان وابستگی عاشقانه و محبت آمیز آدمی به موردی (معبودی) است که کمال و رفع کمبود خویش را در بذل خالصانه سرمایه های خویش- همچون عقل، وقت، وجود- به پای او می یابد و می بیند و اگر از آن محروم گردد احساس کمبود و حتی پوچی می کند و این در همه زمان ها برای همه انسان ها حتی برای مسلمانان امکان پذیر است و زمانی این بت پرستی و وابستگی برای فرد مسلمان محسوس است که در تلاوت قرآن و ادای نماز و عبادت خدا حضور قلب نداشته بلکه حواسش به همه چیز است و با فکر و قلبش در نماز مشغول می شود. مسلماً با چنین حالتی که شکل پیچیده تری از شرک و بت پرستی و ظلم به نفس است نمی توان درک صحیح و شایسته از قرآن داشت پس به همان اندازه از حضور قلب در نماز و ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 