پاورپوینت کامل خط ویژه ۳ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خط ویژه ۳ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خط ویژه ۳ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خط ویژه ۳ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

دفتر ارتباطات دانشجویی معارف/ مهر ماه ۱۳۸۲

آینه ها

چشم چشم را نمی دید. همان طور کورمال کورمال دست به در و دیوار می کشید تا خودش را به طاقچه برساند. گوشه ی فرش هم از فرصت سوء استفاده کرد و یواشکی یک پشت پا به او زد. تلوتلویی خورد ولی خودش را نگه داشت. دست به دیوار گرفته بود و جلو رفت. به طاقچه رسید. چشمش چیزی را نمی دید فقط دست ها و حافظه اش به او کمک می کرد تا پیدایش کند. از ابتدای طاقچه آرام آرام دست می کشید، جلو می رفت و اشیاء روی آن را یکی یکی مرور می کرد:

یک ساعت شماته ای که دیگر کار نمی کرد، آینه ای قلبی شکل با قاب طلایی، قرآن و دیوان حافظ پدر بزرگ که با جلدهای قدیمی هنوز جای خاصی در خانه داشتند و. ..

… بالأخره پیدایش کرد. کبریت هم کنارش بود. شیشه اش را برداشت. کبریت را روشن کرد و روی فتیله ی آن گرفت، نورش دو برابر شد. شیشه را سر جایش گذاشت. حالا دیگر اتاق چند برابر نور یک کبریت، روشن شده بود و او دوباره می توانست گچ بری و آینه کاری دیوار و سقف را ببیند. نور هم با شیطنت خاصی خودش را به آینه ها رساند و تابی خورد و بازتابی دیگر، حالا هر آینه به طرز خاصی شعله ی کوچک درونش را نشان می داد: بزرگ، کوچک، دور، نزدیک، از بالا، از رو به رو و. ..

اما یک چیز بین همه شان مشترک بود. همگی شعله را نشان می دادند، همان شعله ی کوچک را. به کمک آینه ها شعله دیگر کوچک نبود، بزرگ شده بود، به اندازه ی همه ی آینه ها.

این شماره: آینه ها

آینه ۱

یک استاد: ضمن تشکر از زحمات بی دریغ شما در روشنگری اساتید معارف و ایجاد رابطه صمیمی بین اساتید و دانشجویان؛ به نظر من تنها نکات منفی کلاس های معارف چاپ می شود، گرچه برای اساتید مفید است ولی تنها ذکر نکات منفی باعث دلسردی اساتید و طعن افراد غیر مطلع می شود اگر در کنار این نکات به جنبه های مثبت هم اشاره شود بهتر است.

مدیر گروه دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان

نخ سر دبیری

این دفعه چون کم آورده بودم پایم را تو یک کفش کردم و گفتم: «الّا و بلّا باید هیأت تحریریه ای چیزی داشته باشیم. باید تقسیم مسئوولیت شود، باید سیاست های کلی، موضوعات، مطالب همه مشخص شوند. آقا جان! نمی شود که یک نفری نشریه در آورد، همه باید کمک کنند». خلاصه آنقدر عزّ و جزّ زدم تا هیأت تحریریه ای مشخص شد و قرار شد جلسات منظمی داشته باشند و تصمیمات مهمی بگیرند. .. اما تا برگزاری جلسات مهم آن! قرار شد این شماره را که خیلی ویژه است و اول سال است اورژانسی در بیاوریم تا بعد.

سه، چهار نفری فکرها را روی هم ریختیم، دیدیم بهترین کار این است که برویم سراغ مسؤولین و استادان و راجع به کار خودمان بپرسیم، ببینیم چه قدر با خط ویژه و کار ما درگیر شده اند و ما را می شناسند. چه قدر به این کارها معتقدند؟ اصلاً این تیپ کارها را لازم می دانند یا نه؟ برای بهتر شدن کار چه پیشنهادهایی دارند؟ زبانی را که انتخاب کرده ایم، می پسندند یا نه؟ چون این زبان را با دانشجوها توی اردوی مشهد- که خبرش را در همین شماره می خوانید- چک کردیم و آنها پسندیدند، خواستیم ببینیم نظر آن ها چیست؟ خلاصه- بین خودمان بماند- می خواستیم کمی جا باز کنیم.

از آن طرف هم برو بچه های خبرنگار ببینند که ما را چه قدر تحویل می گیرند و قبولمان دارند! و به قول این دوست جدّیمان، ادعاهایمان را جدّی تر بگیرند. سرتان را درد نیاورم، خلاصه یک شمای کلی از دفتر و برو بچه های آن و کارها و مسئوولیت های آن ها از زبان استادان و مسؤولین بیرون بکشیم و به قولی خودمان را در آئینه ی آن ها ببینیم و. ..

خوب، کار انجام شد. دو تا از بچه ها مصاحبه ها را گرفتند، یکی دیگر هم برای اولین بار در عمرش دوربین به دست گرفت و چند عکس یادگاری انداخت. دو، سه روز هم پیاده کردن نوارها طول کشید. از طرفی هم دو نفر روی بخش خبرنگاران کار کردند و مطالب حاضر شد، اما. ..

اما یک اشکالی که به ما می گرفتند این بود که مطالب پراکنده است. به همین خاطر قرار شد تو این شماره، بنده یک نخ بردارم و مطالب را به هم بدوزم: (البته در شماره های قبل هم این نخ وجود داشت، اما نامرئی).

علت انجام مصاحبه ها را که گفتم.

بخش خبرنگاران را هم زدیم تا ببینند ارتباطمان با دانشجویان به روز و online است. اگر اهل دقت باشید حرف های بدرد بخوری دارند.

آخر سر هم هدیه ی آخر را زدیم تا بخوانید. اگر علتش را بگویم مزه اش می پرد مخلص کلام این که: وقتی که آینه ها یک جا جمع شوند فضا روشن تر می شود.

سر دبیر

بخش گفتگو:

همان طور که گفتم جمع شدیم و فکرها را روی هم ریختیم. نتیجه اینکه یک تیم خبرنگاری شدیم و رفتیم سراغ مسؤولین و استادها و. ..

مطالبی که در ادامه می خوانید سؤال های ماست، در صفحات بعد هم می توانید پاسخ هر مسؤول یا استاد را راجع به این سؤالات بخوانید.

۱. ما سه واژه می گوییم، دوست داریم شما آن چیزی را که با شنیدن آن ها به ذهنتان می رسد برای ما بگویید. البته شاید برای هر کدام از این واژه ها حرف های زیادی برای گفتن باشد ولی هدف ما آن اولین هایی است که به ذهن شما به عنوان یکی از تأثیر گذاران در زمینه ی تألیف و تدریس دروس معارف خطور می کند، همان اولین هایی که با برخورد به هر کدام از این واژه ها در آینه ی ذهنتان نقش می بندد.

الف) دانشجو ب) خودتان ج) خط ویژه

۲. از آن جایی که کار شما با واسطه یا بی واسطه به مخاطبی به نام «دانشجو» بر می گردد، تا به حال از چه راه هایی با او ارتباط برقرار کرده اید؟ به عبارتی دیگر چگونه از او شناخت پیدا می کنید و مطالبات او از چه طرقی به شما می رسد؟

۳. شما در جایگاهی که هستید تجربیات زیادی دارید و با توجه به جایگاهتان اهمیت موضوع «مخاطب شناسی» را به انحاء مختلف درک کرده اید و امروز در مجموعه ی معاونت امور اساتید و دروس معارف این نقش یعنی شناساندن دانشجو به عنوان مخاطب این دروس بر عهده ی ما قرار داده شده است. سؤالی که جوابش برای ما راهگشا است این است که اگر شما در جایگاه ما قرار داشتید و مسؤول شناساندن مخاطب به مجموعه ی متصدیان و اساتید دروس معارف بودید، در واقع اگر شما عضو دفتر ارتباطات دانشجویی معارف بودید، چه کارهایی انجام می دادید؟ به عنوان سر نخ و سر فصل مهمترین مواردی که ابتدا به ساکن پیشنهاد می کنید چیست؟ خلاصه اگر شما جای ما بودید چه می کردید؟

۴. دو سؤال دیگر داریم که در یک سؤال جمع می کنیم: به نظر شما تا چه حد وجود بخشی که ما در آن هستیم به نام «دفتر ارتباطات دانشجویی معارف» با هدف برقراری ارتباط بین دانشجو، استاد و متولی دروس معارف و انتقال نیازها، دغدغه ها و فضای ذهنی دانشجویان به متصدیان و استادان دروس معارف، ضروری است؟ و برای رسیدن به این هدف چگونه می توانیم ارتباط دو طرفه مان را با شما تعریف و تنظیم کنیم؟

آینه ۲

در خانه یاد گرفتم خدا- نماز- راست گفتن خوبه، دروغ جیزه، خدا دروغگو را دوست ندارد، به همه بگم داداش، موهام رو بیرون نزنم، با صدای بلند نخندم، آرایش نکنم، دختر با این ها معنا پیدا می کند؛ آمدم دانشگاه- مدینه فاضله تصور شده در شب های خلوت آرزوهایم- اما چه بود، آخر سرابی که به جز خمودگی و تضاد هیچ نبود.

حبیبه- ص دانشگاه زاهدان

آینه ۳

بعضی از اساتید روحانی، ظاهراً تفاوتی بین کلاس درس و جلسه وعظ و خطابه قائل نیستند. مخاطبین جوان و قشر دانشجو با یک فرد عادی که در این مجالس شرکت می کند تفاوت دارد و برای دانشجو باید شیوه های مناسب بیان را به کار برد تا بحث قابل فهم تر و نفوذ پذیرتر باشد.

یکی از دانشجویان خبرنگار

آقای شریفی:

مسؤول گروه اخلاق اسلامی

مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی

قد بلند. صمیمی و خندان

۱. دانشجو: با تعریف آرمانی، انسانی دنبال حقیقت اما در حال حاضر موانعی برای وصول به این حقیقت وجود دارد.

– خودتان:

خودم: پادوی درس اخلاق.

گروهمان: گروهی با آرمان ها و ایده آل های زیاد

امکانات بسیار کم

کار بسیار سنگین

– خط ویژه: زوایای پنهانی از ضعف ها و قوت های دروس را می توان از آن فهمید و در تصمیم گیری ها راجع به این دروس می تواند تأثیرگذار باشد. چرا که شاید مطالب آن در وهله ی اول به ذهن ما نیاید مثل مطالب «دختر چادری های دانشکده» و «اشتغال و ازدواج در نگاه دختران جوان تهرانی».

خواهش برادرانه ی ما از شما این است که از این کارتان خسته نشوید. کوتاه نیایید و دلسرد نشوید.

۲. در چارچوب معاونت امور اساتید و دروس معارف علی رغم وجود بخش نظرسنجی در مرکز تدوین و درخواست ما برای افزایش نظرسنجی و نیازسنجی از دانشجویان، متأسفانه خیلی کم با سؤالات و نیازها و نظرات خود دانشجویان مواجهیم و در این یک سالی که من در این جا هستم حتی

خط ویژه: در تصمیم گیری ها راجع به این دروس می تواند تأثیرگذار باشد. چرا که شاید مطالب آن در وهله ی اول به ذهن ما نیاید مثل مطالب «دختر چادری های دانشکده» و «اشتغال و ازدواج در نگاه دختران جوان تهرانی».

یک نامه و مراجعه ی دانشجویی هم نداشته ایم و بیشترین ارتباط ما با اساتید است و با واسطه ی آن ها به بعضی از خواسته های دانشجویان دست می یابیم. البته شخصاً هم تدریس می کنم و هم با بعضی از مسؤولین و اعضای تشکل های دانشجویی ارتباط دارم و در بعضی از برنامه ریزی هایشان کمک و راهنمایی می کنم.

۳. به همین کارهایی که شما شروع کرده اید می پرداختم.

۴. کار شما کار لازمی به نظر می رسد البته خیلی نباید ارتباطمان در قالب ارتباطات سازمانی و تعریف شده ی سیستمی محدود شود. ورای وظایف سازمانی خودتان، به عنوان یک وظیفه ی اخلاقی دغدغه ها و نیازهای دانشجویان را که متوجه می شوید به ما اطلاع دهید. توصیه برادرانه ی ما به شما این است که از این کارتان خسته نشوید. کوتاه نیایید و دلسرد نشوید. ضعف ها را کم کرده و به حداقل برسانید. دوست داریم که شما برای ما دغدغه های اخلاقی دانشجویان را توضیح دهید و منعکس کنید چون نیازهای دانشجویان واقعاً برای ما اهمیت دارد و خیلی هم سعی کردیم که به دست آوریم و در تمام این کارهایی که کرده ایم و تغییرات خیلی جدی ای که قرار است در دروس اخلاق صورت بدهیم، باز هم دغدغه ی این را داریم که آیا نیاز واقعی دانشجویان را تأمین می کند یا خیر.

آقای فراتی:

مسؤول گروه انقلاب اسلامی

مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی

ارام. با صدایی نیمه گرفته و گرم. علی رغم اصرار بر این که چیز به درد بخوری برای ما ندارد؛ حریف خبرنگار سمج ما نشدند.

۱. دانشجو: کسی که پرسش دارد و موجودیت و ماهیتش وابسته به پرسش است. فرق دانشجوی امروز و دانشجوی دهه ی اول انقلاب این است که پرسش هایش بیشتر شده ولی هنوز به پاسخ های قانع کننده ای نرسیده است.

خودتان: کسی که می خواهد به پرسش های دانشجویان برسد و پاسخ هایی را از طریق همدلی با آن ها پیدا کند.

خط ویژه: دریچه ای که نشریه ی «معارف» تاکنون موفق به باز کردن آن نشده. نشریه ی معارف تا به حال موفق به برقراری ارتباط با دانشجو نبوده ولی این ویژه نامه می خواهد باب گفتگو را با دانشجو باز کند. احساس می کنم طراحی این نشریه، جملاتش، دغدغه هایش و در واقع بهانه هایی که برای ورود در بحث پیدا کرده به عنوان کار مقدماتی کار قشنگی است.

خط ویژه: دریچه ای که نشریه ی «معارف» تاکنون موفق به باز کردن آن نشده

۲. بیشتر از هفت، هشت، ده سال تدریس به دانشجویان پسر و دختر. از طریق مشاوره های دانشجویی

شرکت در اردوهای دانشجویی و مشارکت در اردوهایشان برای مواجهه ی مستقیم با دغدغه های ذهنی آن ها و گفتگوی از نزدیک با آن ها.

اگر جای شما بودم شاید همین کاری را می کردم که الآن شما می کنید البته تا حدودی ریسکم را بیشتر می کردم و نمی ترسیدم تا بتوانم موفق شوم.

۳. اگر جای شما بودم شاید همین کاری را می کردم که الآن شما می کنید البته تا حدودی ریسکم را بیشتر می کردم و نمی ترسیدم تا بتوانم موفق شوم.

۴. ضرورت و اهمیت شما همان ضرورت و اهمیت دانشجویی است که باید با او رابطه برقرار کرد. این ضرورت در نشریه ی معارف نیز وجود دارد اما این نشریه غالباً سبقه ی گفتگو با استاد را دارد و کمتر می تواند از منظر یک دانشجو با دانشجو ارتباط برقرار کند در حالی که ما نیازمند به داشتن یک ارتباط هم افق هستیم. این کار وظیفه ی شماست و استفاده ای که ما از شما می بریم. کاری که ما می توانیم بکنیم شاید این است که کمک کنیم تا به برخی از دغدغه هایتان برسید و به برخی از نگرانی ها و پرسش هایی که دارید کمک کنیم، هر چند که ما بضاعتی نداریم و مثل سطل آبی که هر چه بردارید آبش کم می شود هستیم. چشمه ی جوشان خودتان هستید.

در واقع شما می توانید یک آینه ی تمام عیاری برای انعکاس دغدغه های ظریف و باریک و نامحسوسی که معمولاً از دید ما می افتد، باشید.

آینه ۴

در مجله معارف می توان بخشی را گشود که سؤالات و شبهات دانشجویان در آن مطرح شود و استادان و دانشجویان به مذاکره بپردازند و دیگران از آن بهره ببرند.

عبدالله- خ دانشگاه آزاد ارسنجان

آینه ۵

متأسفانه، کتاب های معارف از جذابیت کمی برخوردار است، بعضی از قسمت های کتاب آن قدر مطلبش سنگین و حجمش زیاد است که فرد فقط آن را حفظ می کند که در امتحان نمره ای بگیرد.

محمد- ش دانشگاه ابوعلی سینا

آقای گرامی: مسؤول گروه معارف اسلامی

مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی

صمیمی. گرم. با وجود خستگی ناشی از مسافرت صبحگاهی وقتشان را به ما دادند.

۱. دانشجو: جوانی که توانسته وارد یک نظام آموزشی عالی شود و تحصیل کند.

خودتان: متولیان اصلی دروس معارف

خط ویژه: شخصاً خیلی پسندیدم. ارتباطش با دانشجو خوب برقرار شده بود. به نظرم بعضی از حرف ها خیلی راحت زده شده است که شاید جاهای دیگر نشود به راحتی این حرف ها را زد. در خیلی از موارد هم استفاده کردم و بر روی دیدگاه من نسبت به دانشجویان نیز بعضی وقت ها مؤثر بوده. بعضی از مقالاتش خیلی جالب به نظرم آمد.

۲. تدریس ده ساله در دانشگاه های مختلف

یکی از ضعف هایی که نظام ما در دروس معارف داشته است ارتباط کم دانشجویی بوده که کار شما (دفتر ارتباطات دانشجویی) گام مهمی در این زمینه می تواند باشد.

۳ و ۴. نمی دانم الان شما چه مقدار مقدورات دارید ولی می دانم در این زمینه کار زیادی باید انجام شود. یکی از ضعف هایی که نظام ما در دروس معارف داشته است ارتباط کم دانشجویی بوده که کار شما (دفتر ارتباطات دانشجویی) گام مهمی در این زمینه می تواند باشد. ارزیابی و تشخیص نیازهای دانشجو و برقراری اردوهایی فقط جهت آشنایی با روحیات و خلقیات دانشجو، نمونه ی کارهایی است که از نتایج آن ها در برنامه ریزی و تنظیم متون می توانیم استفاده کنیم. شاید دانشجویان خیلی از منویاتی را که ما نیاز داریم، در پرسش نامه ها منعکس نکنند حتی به نظر من لازم است که در دانشگاه ها و دانشکده ها دفاتری ایجاد کنیم با همین عنوان «دفتر ارتباطات دانشجویی» تا از این طریق ارتباط بیشتری با دانشجو برقرار کنیم.

آقای نصیری:

مسؤول گروه تاریخ اسلام

مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی

باوقار. صمیمی. جدی حتی در شوخی

۱. دانشجو: کانون سؤال و کنجکاوی. ذخیره ای از استعداد، توان و خلاقیت.

خودتان:

گروهمان: جمعی بی ادعا در قدم اول در راهی دراز و خطیر.

خودم: دانشجوی چهل ساله مردودی کلاس انسانیت.

خط ویژه: انتقادهایی به آن دارم:

اولاً بعضی از مطالب آن تکراری بود

ثانیاً بسیاری از مطالب را از جاهای دیگر آورده بود.

۲. کلاس های درس، کنفرانس ها و سمینارها و همایش ها شرکت در اردوهایی از طرف سازمان یا مراکز تحقیقاتی

۳. اولاً خودتان باید یا دانشجو باشید یا دوره های دانشجویی را گذرانده باشید تا بتوانید خودتان را جای دانشجو قرار دهید و بسیاری از مطالب دانشجویی را تصور کنید و تطبیق دهید. یا اگر این نیست باید خیلی کتاب مطالعه کنید تا بتوانید در آن جایگاه یعنی جایگاه دانشجو قرار بگیرید.

خودتان باید یا دانشجو باشید یا دوره های دانشجویی را گذرانده باشید

ما باید هر از چندی در تجدید نظری که در کتاب هایمان می خواهیم انجام دهیم، اطلاعات را از شما بگیریم و باید ببینیم که شما چه سؤالاتی برایتان آمده ثانیاً باید خیلی روشن با دانشجویان برخورد کنید، به عنوان یک دوستی که از برادر هم می تواند نزدیک تر باشد. باید کاری کنید که آن ها احساس کنند که شما خود آن ها هستید و هیچ جدایی بین شما و آن ها نباشد.

اگر این شد ما می توانیم بفهمیم که دانشجو چه می خواهد تا بتوانیم ارتباطمان را با دانشجو تصحیح کنیم.

۴. ما باید هر از چندی در تجدید نظری که در کتاب هایمان می خواهیم انجام دهیم، اطلاعات را از شما بگیریم و باید ببینیم که شما چه سؤالاتی برایتان آمده و سؤالات جدیدی که دانشجویان داشته اند ناظر به این درس ها و کتاب ها چه بوده و یک جمع بندی از آن ها ارائه کنیم و بعد متن موجود را تجدید نظر کنیم. ما باید جلساتی را به صورت مستمر برای هم تعریف کنیم، ماهانه یا دو ماهانه و در آن جلسات با هم گفتگو کنیم.

آینه ۶

درست است که ما در مورد مسائل توحیدی خود اشکال داریم ولی باید کمی هم نکات اخلاقی و رفتاری در آن باشد که حداقل فرد بداند در برخورد با مسائل چگونه رفتار کند، خود شما بهتر می دانید که نسل جوان ما مخصوصاً دانشگاهی ها بیشتر از هر چیز دیگر در رفتارهای خود مشکل دارند.

یکی از دانشجویان خبرنگار

آینه ۷

متأسفانه احساس می شود، هنوز برای خود مؤلفین هم جا نیفتاده است که دروس معارف صرفاً برای آشنایی دانشجویان با مکاتب مختلف فکری و معنوی مکتب اسلام نیست. این دروس باید کاربردی تر از دروس اختصاصی دانشجویان باشد ولی شیوه نگارش آن متأسفانه چنین چیزی را ابراز نمی دارد.

سعیده- ح دانشگاه یزد

آقای دانش کیا:

مسؤول گزینش اساتید

معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی

پر حرارت. صمیمی. مصاحبه همراه با پذیرایی مفصل به صرف چای و قند انجام شد.

۱. دانشجو: دانشجو، دانشجوست. کسی است که به صورت سیستماتیک وارد دانشگاه شد. ذهنیت من نسبت به دانشجو از آن روزی که خودم دانشجو بودم تا حالا فکر می کنم فرق زیادی نکرده. دانشجوی آن موقع با الآن تفاوت عمده ای ندارد، البته الآن با تغییر زمانه نیازهای ثانوی دانشجویان تفاوت هایی کرده است، شاید قبلاً در یک حوزه ای دغدغه هایی داشته اند و امروز در آن حوزه آن دغدغه ها کمرنگ شده و در عوض در حوزه ای دیگر دغدغه هایشان بیشتر شده است ولی در مجموع فکر نمی کنم دانشجوی امروز تفاوت عمده ای با دانشجوی آن موقع داشته باشد.

خودتان: هدف ما این است که افرادی برای تدریس به دانشگاه راه پیدا کنند که اسلام را از همان دریچه ای که امام معرفی کردند به دانشجویانی که بعضاً شاید آشنایی زیادی با امام نداشته باشند، معرفی کنند.

محدودیت های ما ناشی از محدودیت های دانشگاه و حوزه است. ما یک مرکز تربیت استاد نیستیم چون ما نیروها را از خروجی های حوزه و دانشگاه می گیریم. نوع محدودیت ها و موانع ما متأثر از محدودیت ها و موانع سیستم حوزه و دانشگاه است. این دو گروه فارغ التحصیلان خصوصاً برای تدریس دروس معارف تعلیم ندیده اند بلکه به طور عمومی درس هایی را خوانده اند و ما باید از میان آن ها استاد مورد نظر را انتخاب کنیم. چون خصوصاً برای تدریس این درس تعلیم ندیده اند قاعدتاً تخصص های لازم برای تدریس دروس معارف را نیز ندارند. اگر در جامعه ی ما افرادی را خصوصاً برای تدریس دروس معارف بپرورانند و آن ها را تعلیم داده و آماده کنند، بسیاری از مشکلات ما در انتخاب اساتید معارف حل خواهد شد.

ذهنیت من نسبت به دانشجو از آن روزی که خودم دانشجو بودم تا حالا فکر می کنم فرق زیادی نکرده.

هدف ما این است که افرادی برای تدریس به دانشگاه راه پیدا کنند که اسلام را از همان دریچه ای که امام معرفی کردند به دانشجویانی که بعضاً شاید آشنایی زیادی با امام نداشته باشند، معرفی کنند.

خط ویژه: به نظر من در این نشریه دنبال ارتباطی هستید با دانشجو که بتوانید خواسته های دانشجویی را منتقل کنید و از این طرف هم پیام هایی را به دانشجویان انتقال دهید.

۲. ما در بخش ارزیابی و گزینش به دو شکل با دانشجو ارتباط برقرار می کنیم:

الف) منظم: که در هر ترم با پخش پرسش نامه هایی، از دانشجو ها در مورد اساتید نظر سنجی به عمل می آید.

ب) غیر منظم: که با مصاحبه از قشرهای مختلف دانشجویی با طرز تفکرهای مختلف، در مورد اساتید نظر سنجی می شود که شاید در طول هر ترم با چهل، پنجاه دانشگاه به این صورت ارتباط برقرار می کنیم.

یکی از ایده های ما نیز این بوده که از طریق شما با دانشجو ارتباط برقرار کنیم و با شما جلسات منظمی داشته باشیم. ما دنبال این هستیم که نظرات دانشجو را درباره ی اساتید از طریق شما جمع آوری کنیم، چه از نظر روشی، چه از نظر سطح علمی، یعنی این که آیا پرسش های علمی دانشجویان به خوبی پاسخ داده می شود؟ آیا استاد دغدغه های دانشجویی را خوب می فهمد؟ آیا مخاطب خودش را درک می کند یا نه؟ چه کاستی هایی در ارتباطات بین استاد و دانشجو وجود دارد؟ و

مسلماً دیدگاه های دانشجویی در معیارهای ما در پذیرش استاد تأثیر خواهد داشت.

۳. شاید همین روش هایی را که الآن شما دارید. از طریق نشست های دوستانه، مصاحبه ها و کمتر از طریق پرسش نامه ها با دانشجویان ارتباط برقرار می کردم. به نظر می رسد که ارتباط رو در رو با دانشجوها بتواند درون یا انتهای ذهنیت دانشجو را به ما بنمایاند. سعی می کردم بفهمم دانشجو چه استادی را می پسندد؟ چه از لحاظ خصوصیات اخلاقی، چه از لحاظ تیپ ظاهری. اصولاً چرا با یک استاد می تواند راحت تر رابطه برقرار کند و با استاد دیگر نمی تواند چنین ارتباطی داشته باشد؟ و چه طور می شود بین استاد و دانشجو ارتباط بهتری برقرار کرد؟

۴. شما ارتباطتان با ما خوب است فقط بهتر است در خروجی های خود سیستمی را تعریف کنید که اطلاعات خود را در مورد معیارهای گزینش اساتید به ما انتقال دهید. به نظر من اطلاعات زیادی وارد مجموعه ی معارف می شود ولی درست پخش نمی شود. اطلاعات خوبی راجع به کار شما به دست ما می رسد ولی متأسفانه در همین جا مدفون می شود. همین طور در جاهای دیگر این اتفاق می افتد، البته سعی کرده ایم این گردش اطلاعات را در درون خود تعریف کنیم. باید چنین گردش اطلاعاتی را با شما هم داشته باشیم.

کافی است شما به عنوان یکی از خروجی های خود اطلاعات مربوط به بخش ما را به ما منتقل کنید، حتی در حد اطلاعات جزیی راجع به یک استاد خاص تا ما معیارهای موفقیت و ضعف اساتید را بشناسیم و در بعضی موارد ضعف ها را به آن ها تذکر دهیم.

اطلاعات خوبی راجع به کار شما به دست ما می رسد ولی متأسفانه در همین جا مدفون می شود.

همچنین ما نیز اطلاعات خوبی برای شما داریم که همان طور که عرض کردم حدود سه، چهار هزار مصاحبه در سال به دست ما می رسد که شاید به درد شما بخورد.

علاوه بر این باید فرصت هایی بگذاریم که با مجموعه های یکدیگر از نزدیک آشنا شویم زیرا تنها قسمتی از تبادل اطلاعات به صورت شفاهی و با گفتگو انجام می شود، بخش دیگری از این تبادل اطلاعات از طریق مشاهده صورت می گیرد. شاید شما با مشاهده ی اطلاعات ما به مواردی برخورد کنید که برای انتقال مورد توجه ما قرار نگرفته باشد و بالعکس.

آینه ۸

بهترین استادم کسی بود که بی روح ترین و خشک ترین و غامض ترین مطالب و مسائل را در زیباترین و بهترین و جالب ترین قالب ها می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.