پاورپوینت کامل علم عقلی اسلامی، دانشگاه اسلامی ۴۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علم عقلی اسلامی، دانشگاه اسلامی ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم عقلی اسلامی، دانشگاه اسلامی ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل علم عقلی اسلامی، دانشگاه اسلامی ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

اشاره

با پایان یافتن همایش سه روزه «حکمت مطهر» در تهران چهارمین روز این همایش، به همّت مدیریت حوزه علمیه قم و مرکز پژوهش های اسلا می صدا و سیما، پنجشنبه دهم اردیبهشت ماه، با حضور جمع کثیری از طّلاب و دانش پژوهان در سالن اجتماعات مدرسه عالی دارالشفاء برگزار شد.

حکیم متأله، آیت الله جوادی آملی، سخنران افتتاحیه این همایش بودند که در ابتدا به ارایه بحث مبسوطی در این زمینه پرداختند که اگر ثابت شود علم عقلی اسلا می وجود دارد، فلسفه اسلامی، فیزیک و شیمی اسلامی، دانشگاه اسلا می و مانند آن نیز ثابت می گردد و برداشت باطل از خاتمیت نیز پاسخ می گیرد.

ایشان با اشاره به تفسیر علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه ی قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْرَاهَ وَالإنْجِیلَ، مائده/۶۸ که برخلاف سایر مفسران معتقدند اهل کتاب، اصلاً پایگاه فکری ندارند تا بتوانند مکتب را احیاء کنند، اظهار داشتند: اگر کسی مکتب فکری و عقلی نداشت و نظام مند نبود، چگونه می تواند مکتبی را بپذیرد، قبول و نکول هر مکتب در گرو پیش فرض اصول متعارفه است.

آیت الله جوادی آملی با اذعان به این که تشکیل نمازخانه و دعای توسل و کمیل و جداسازی کلاس دختران و پسران مسلمان پروری است نه اسلا می کردن دانشگاه ها، تاکید کردند: هرگاه علوم اسلا می داشتیم بررسی گردد: دانشگاه اسلا می داریم و مسایل اقتصادی و ده ها مسئله دیگر حل است. آیا علم عقلی اسلا می داریم؟ این محل بحث است. که ما فکر می کنیم همان گونه که عده ای قرآن را پاره پاره کردند. الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ، حجر/۹۱ بخشی هم دین و اسلام را قطعه قطعه کردند و عقل را از حوزه اسلام شناسی و اسلام آوری بیرون و در حوزه نقل خلاصه کرده و اسلام را نقلی نمودند. شبهه خاتمیت می گوید چون عقل بشر کامل شده، دیگر نیازی به نقل نیست. لذا انقطع الوحی! این خطر پاره پاره کردن دین است.

ایشان در توضیح این که اسلام چیست و عقل کدام است و نقل کدام یادآور شدند: آنچه که در حوزه سنتی ما رایج است می گویند ما یک فروعی داریم و یک مبانی و یک مبنایی، فروع اخلاقی، فقهی و حقوقی در رساله هاست که از مبانی گرفته می شود و هر کسی مبنایی دارد مثل استصحاب، برائت و غیره به استناد این مبانی این فروع سامان می گیرد و این مبانی هم از منابع کتاب، سنت، عقل و اجماع اخذ می شود.

این تقسیم که عقل، قرآن، سنت و اجماع منابع دین باشند نارواست! چرا که ما متشیعانه حرف می زنیم ولی متسننانه فکر می کنیم! مگر می شود اجماع در ردیف سنت باشد؟ اجماع نزد امامیه، زیر مجموعه سنت و کاشف از آن است، نه آن که در ردیف سنت باشد، بعضی با استناد به حدیث مجعول یا غیر مجعول لاتجتمع امتی علی ضلاله، یک مردم سالاری دارند یعنی اتفاق کل برای آن ها حجت است؛ یعنی اگر همه مردم بر امری یا در مورد شخصی فتوا دادند، گذشته از آن که مقبولیت دارد، مشروعیت هم دارد! اما ما که این چنین فکر نمی کنیم. ما مردم سالاری دینی داریم. همین مبنای عقلا یا اجماع تا کشف از رضای معصوم نکند، کالعدم است. اتفاق کل، مقبولیت دارد اما مشروعیت را به همراه ندارد.

باید دست اجماع را گرفت و پایین کشید و تاج دین را بر سرش گذاشت و مردم سالاری را مردم سالاری دینی کرد، آن گاه باید گفت: کتاب است و سنت: و این سنت یا با خبر کشف می شود یا با شهرت یا با اجماع. آن خبر هم یا متواتر است یا نه، آن شهرت هم یا روایی است یا نه. آن اجماع نیز یا محصل است یا نه، این می شود سازمان.

معظم له با پافشاری بر این مطلب که همان طور که فقه بی اصول، سامان نمی پذیرد، اصول بی کلام نیز سامان ناپذیر است، رسالت علم کلام را پاسخ به چیستی اسلام و هستی شناسی آن در مقام ثبوتی دانسته و خاطر نشان ساختند: اسلام، عبارت از قانون الهی خواه، در عقاید، اخلاق، فقه، حقوق، احکام و نیز منبع آن اراده و علم ازلی ذات مقدس اله است که به همه اسرار غیب و شهود، عالم است. این حوزه نه عقلی است و نه نقلی و احدی در آن راه ندارد. حال بعد از مقام ثبوت، ماییم در مقام اثبات که از چه راه بفهمیم خدای سبحان چه حکمی دارد و اینجا راه های فراوانی است که معرفتی است.

آیت الله جوادی آملی افزودند: و در معرفت شناسی اسلام، سلطان و ملکه راه ها، وحی است. آن ها که گفتند ریاضیات ملکه علوم است، دیوار پس ده را دیده اند! او چون فلسفه و کلام و عرفان نظری و وحی را ندیده، می گوید سلطان علوم ریاضیات است. علمی که موضوعش عدد و مقدار است کجا می تواند به جایی که مقدار کمیت و اندازه نیست پرواز کند. او خیال می کند عقول عشره مثل ده تا درخت است! این خمسه اصحاب کسا مثل پنج تا گردو است! این خمسه کجا، آن خمسه کجا؟ خمسه ای که طبق زیارت جامعه می شوند عین هم، کلکم نور واحد. کثرتی که عین وحدت است. وحدتی که عین کثرت است. اگر به ریاضیدانی با میزان ریاضی بگوییم عالم آغازی دارد، بگوید دارد، می گوییم درست نگفتی! بگوید ندارد، می گوییم درست نگفتی! بگوید شک دارم، می گوییم درست نگفتی! بگوید نمی فهمم، می گوییم درست گفتی! اصلاً این موضوع در ترازوی ریاضیات نمی گنجد، در معرفت شناسی، علوم تجربی اگرچه سودآور باشد، ضعیف ترین است. نظیر طب و داروسازی و گیاه شناسی و… در آن ها یقین بسیار کم است و با طمأنینه کار می کنند از این ها بالاتر علم ریاضی است و بعد فلسفه و کلام و بعد عرفان نظری و آن که سلطان همه علوم است و لایقاس به احد، می شود وحی انبیاء علیهم السلام.

ایشان ادامه دادند: اسلام را می شود با عقل ثابت کرد، احکام و حکم را نیز با نقل، عقل هم نه عقل غبارآلود وهمی، خیالی و حسی، این قیاس را که فقها فتوا به حرمتش داده اند، قبل از آن، اصولی گفته که حجت نیست و پیش از آن، منطق از سه چهار هزار سال قبل، گفته قیاس حجت نیست. قیاس یعنی تمثیل، مگر می شود از جزیی به جزیی پی برد؟

همان عقل با معیارهای بین، یعنی قضایای بدیهی و نیز معیارهای معین، یعنی قضایای نظری منتهی به بدیهی بالا آمده و ثابت کرده خدا هست. اسما و صفات نامتناهی دارد که عین ذات است و تا آنجا که پرورش انسان از راه وحی است همه این ها را عقل ثابت کرده لذا این عقل با همین معیارها اگر چیزی را ثابت کند می شود حجت شرعی حکم خدا را کشف می کند. همان طور که عقل کشف کرده که خدا پیامبری فرستاده است.

آیت الله جوادی آملی هم چنین در زمینه درجه اعتبار عقل توضیح دادند: خدای سبحان به عقل بها داده و به حجیتش حرمت نهاده و در مقام فعل و نه در مقام ذات و صفات خود را درگیر کرده است. خدا می فرماید: لا یسْأَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَهُمْ یسْأَلُونَ، انبیاء/۲۳ هیچ کس نمی تواند مرا زیر سؤال ببرد مگر اسمای حسنای خود من، چون بیرون از حقیقت لامتناهی، عدم محض است، نه قانونی است و نه قاضی، اما از درون کسی می تواند بگوید خدا تو که هادی و حکیم هستی، تو که ما را آفریدی و می دانستی ما به سیاه چال مبتلا می شویم، چرا برای ما هادی نفرستادی؟ خداوند سبحان بر این برهان عقل، صحه می گذارد و انبیاء علیهم السلام را فرستاده است که در قیامت، خردمندان محاجه نکنند: رُسُلا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلا یکونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّه حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکانَ اللَّه عَزِیزًا حَکیمًا، نساء/۱۶۵.

این مفسر بزرگ قرآن با تکیه بر این نکته که ظاهر قرآن پس از طی مراحل تفسیری در کنار س