پاورپوینت کامل سفینهُ الحسینِ اَسرع ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سفینهُ الحسینِ اَسرع ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفینهُ الحسینِ اَسرع ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سفینهُ الحسینِ اَسرع ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
درآمد
هر کسی خواسته باشد به خدایی برسد باید از کشتی تو راهنمایی برسد
نه فقط فطرس پر سوخته تو، حتی بی تو جبریل محالست به جایی برسد
تو سل به حضرت سید الشهدا(ع)، ر ا ه میان بر قرب الهی است. به تعبیر عبدصالح خدا مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی(ره) که خود مستِ فیضِ ویژه حسینی(ع) بود: «محبت و عزاداری برای امام حسین(ع) انسان را زود به مقصد می رساند؛ “کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع”: همه ما اهل بیت(ع) کشتی های نجاتیم، ولی کشتی امام حسین(ع) سریع تر است؛ و وقتی حرکت می کند، سایر کشتی ها کنار می کشند و راه را برای آن باز می کنند. [حرکت] امام حسین(ع) رو به خدا سریع است؛ تجلی خدا هم به سوی او سریع است. راه خدا سخت است؛ اما با امام حسین(ع) خیلی آسان و کم کار است. تجلی امام حسین(ع) هم دوش تجلی خداست.» البته می فرمود: « از راه سایر ائمّه(ع) هم می توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند. چون کشتی امام حسین(ع) در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود، هرکس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می رسد».
لطافت روحی و پرواز معنوی سالکان طریق الهی، از شورِ و مستی توسل ایشان به درگاه حضرت ارباب طریقت(ع) به دست می آید؛ که این بسیار سریع تر و موثرتر و ماندگارتر از دیگر اسباب طی این راه پر منزل است. اشک و آه بکائین بامعرفت حضرت ابا عبدالله(ع) فتح باب مکاشفه و مشاهده و معاینه عرفانی ایشان شده و می شود؛ و این یعنی: طریقه معرفت حسینی(ع) به روی همه عشّاق باز است. پس: هرکه دارد هوس کرب و بلا، بسم الله….
معارف
باب المعارف
آیت الحق و العرفان حضرت آیت الله سید علی قاضی طباطبایی(ره) می فرمود: «محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا(ع) به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا(ع) است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس(ع) است.» آن مرحوم زیارت، عزاداری و روضه حضرت سیدالشهدا(ع) را اسباب گشایش می دانست و می فرمود: «اگر من به جایی رسیده باشم، از دو چیز است: قرآن کریم و زیارت حضرت سیدالشهداء(ع)».
اسوه عارفان مرحوم آیت الله قاضی(ره) همیشه نماز مغرب و عشاء را در حرمین شریفین امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) به جا می آورد. شاگردان ایشان از جمله آیت الله شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) نقل می کنند که مرحوم قاضی(ره) روزی چون به حرم حضرت ابوالفضل(ع) می رسد، با خود می اندیشد که: تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده؛ هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است. در راه، سیدِ تُرک زبانی که دیوانه بود، به طرف او می دود و می گوید: «سید علی! سید علی! امروز ملجأ (یا قبله) تمام اولیای خدا حضرت ابوالفضل(ع) است.» و قاضی(ره) آن قدر سر در گریبان بود که متوجه نشد آن سید چه گفت! او راه را ادامه می دهد و به حرم حضرت ابوالفضل(ع) می رود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می خواند و مشغول نماز مغرب می شود. تکبیره الاحرام را که می گوید، می بیند وضع حرم حضرت ابوالفضل(ع) به طور کلی عوض می شود؛ آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است!. … و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب معرفت الهی می شود.
پس از آن آیت الله قاضی(ره) می گفت: «آن چه را می خواستم، تماماً به دست آوردم و امام حسین(ع) در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته؛ من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین(ع) گفته ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتمّ برایم باز کرد».(منابع: اسوه عارفان/دلداده)
قبله اولیاء
عبد صالح خدا حاج محمد اسماعیل دولابی(ره) می فرمود: «در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرّف شده بودم. در آن زمان به شدّت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم؛ ولی پدرم که مسنّ بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت، با ماندنم در نجف موافق نبود. در حرم امیرالمؤمنین(ع) به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود. حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم. به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم و می میرم. با علمای نجف هم که مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوّزی برای ماندن در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی. در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر(ع) کاری از پیش برد و نه متوسّّل شدنم به علماء مرا به خواسته ام رساند. تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرّف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله(ع) در بالای سر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هر چه را می خواستم به من عنایت کردند؛ به طوری که هنگام مراجعت حتّی جلوتر از پدرم و بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم! به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود…».
حاج اسماعیل دولابی(ره) باز می فرمود: «شخص بنا در حرم امام حسن(ع) رو به ضرح داشت نماز مخواند!! خادم حرم به او گفت قبله ان طرف نست. او با اشاره به مرقد حضرت پاسخ داد ان قبله نست؟! و چند بار تکرار کرد. خادم تکان خورد و عقب عقب رفت و ساکت شد! در افواه هم هست که وقت حضرت ولعصر(عج) ظهور مکنن د، قبل ه را ب ه س مت کرب بر مگردانند…». (منبع: مصباح الهدی؛ در نگرش و روش عرفانی اهل محبت و ولاء).
سیبِ معرفت
آیت الله مبشر کاشانی در مورد نیوشندگان علوم اهل بیت(ع) و عنایت ویژه امام حسین(ع) به کسانی چون مرحوم حاج اسماعیل دولابی(ره) فرمود: «ائمه طاهرین، صاحبان علم هستند و هر فردی که قصد عالم شدن و بهره گرفتن از دانشی را دارد، تنها از طریق آنهاست که به او عنایت می شود و اگر می بینید آیات قرآن در مورد نعمات الهی و بهشت سخن می گویند، مقصود همان معارف الهی هستند که در آنجا نصیب مؤمنان می شود…. [از باب نمونه] جناب آقای حاج اسماعیل دولابی که برداشت های زیبا و خوبی از آیات و روایات داشته اند به این دلیل بوده است که وقتی در ایام جوانی به زیارت عتبات عالیات در کشور عراق می روند و به محضر مبارک امام حسین(ع) در کربلا مشرف می شوند، کنار ضریح مقدس، از آن حضرت طلب علم و معرفت می کنند. ایشان در آن حال که بسیار منقلب هستند، ناگهان مکاشفه ای برایشن پیش می آید و می بینند دست مبارکی از ضریح مقدس خارج شد و سیبی را داخل سینه ایشان قرار داد. آن گاه متوجه می شوند که امام(ع)به ایشان عنایت فرموده اند و آن معارفی را که بیان می کردند از حضرت سیدالشهدا(ع) داشتند و آن سیب هم معنی اش همان معارف و علوم بود.»
در اینجا شمه ای از گفتار پرجذبه مرحوم دولابی(ره) در اظهار ارادت به ارباب طریقت(ع) را با هم می خوانیم: «گره کلد قلب است و دل که مغموم و محزون باش د، ب ا گر ه ب از م ش ود. حزن، غم شدد اس ت ک ه گر ه ن دارد. وقت غم روی غم باد، دل مشکند و گره آغاز مشود و دل آرام م گ رد. گر ه اسلحه مؤمن است. کرب اسلحه مؤمن است. امام حسن(ع) ب رای گر ه خل ق شده است؛ عن کشته اشکهاست. اشک گره برای دنا شور است و اشک گریه آخرت شرن است. اول چشم را کمسو و زخم مکند و دوم چشم را پرنور و زبا میکند. پس باد کم بخندند و زاد گره کنند؛ «تا نگرد ابر، ک خندد چمن»…. کس که بر امام حسن(ع) گره کند، حساس مشود و وقت اول اءا و عب اد خدا که بدنشان نرم است، او را در بغل مگرند، او ان را احساس م کن د و ل ذّت مبرد. در ان امت، امام حسن(ع) خالق گره است.. .. و در عن انکه خالق گره است، ذات مؤمنن را مخنداند. عصر عاشورا بعد از همه عزاداریها و گرهها، بچهها و جوانترها ـ اگر بزرگترها مانعشان نشوند ـ باختار شوخ مکنند و مخندند؛ درحال که عصر عاشورا آغاز مصائب اهل حرم و بازماندگان شهدای کربست و باد مغموم باشند! ان بهجت و سرور ذات مال امام حسن(ع) است. حاج هادی ابهری که در محبت اهلبت(ع) و خصوصاً امام حسن(ع) مجنون بود، گاه اوقات در مجلس روضه امام حسن(ع) چنان عاشقانه روضه مخواند و گره مکرد که همه را منقلب مکرد. وقت همه خوب به گره مافتادند و او مست مشد، به خودش مگفت: چرا گره مکن؟! گره کار زنهاست. بع د دستمال ابرشم زدش را از جب در مآورد و درحال ک ه هم ه ب ه ش دت گر ه مکردند، بلند مشد و خودش مرقصد.. .. سد بن طاووس کتاب در مقتل امام حسن(ع) دارد به نام لهوف. در مقدم ه کتابش منوسد اگر آداب و رسوم خلق نبود ک ه وقت عز زی از دست شان مرود عزاداری مکنند، به خاطر موفّقت که امام حسن(ع) در قربان کردن همه چ زش در راه خدا به دست آورد، من خلق را تحرض به عش و شادمان مکردم، ول چ ون عادت خلق ان است، من هم مقتل نوشتم. (منبع: مصباح الهدی؛ در نگرش و روش عرفانی اهل محبت و ولاء).
مَطلعِ سلطان معرفت
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) شاگرد آیت الحق و العرفان قاضی(ره) می فرمود: «اکثر کسانی که موفق به نفی خواطر شدند و سلطان معرفت بر آنها طلوع کرد، یا در حال تلاوت قرآن کریم بودند یا از راه توسل به حضرت اباعبدالله الحسین(ع)». یکی از شاگردان علامه طباطبایی(ره) می گوید: «شنیدم وقتی که علامه در عتبات عالیات بودند، به توسل و اشک بر امام حسین(ع)و شرکت در مجالس عزاداری مراقبت داشتند و در دستورات اخلاقی خود به نقل از اساتیدشان می فرمودند: هیچ کس به هیچ مرتبه ای از معنویت نرسید و گشایش و فتح بابی [از ابواب معارف الهی] نکرد، مگر در حرم مطهر امام حسین(ع) یا در توسل به آن حضرت(ع)».
میزان ارادت علامه به امام حسین(ع) چنان بود که ایشان در طول سال، فقط روز عاشورا، درس و بحث و هر کار دیگری را تعطیل می کردند. (منبع: جرعه های جانبخش، گلی زواره)
شروع از کربلا، فنا در خدا
حجت الاسلام سید علی حداد، درباره حالات وصی باطنی آیت الله قاضی(ره)، موحّد کبیر آقا سیدهاشم حداد(ره) می نویسد: «راه سیر و سلوک همان کربلا است. شروع از کربلا، فنا در خدا و بقا بعد از فنا نیز کربلا است؛ و دروازه این راه، سیدالاولیاء آقایمان ابوالفضل العباس(ع) است و فنای مرحوم سید حداد(ره) در صحن حضرت ابوالفضل العباس(ع) اتفاق افتاد. پس کربلا و زیارت حسین(ع) همان زیارت خداوند در عرش است. مرحوم حداد(ره) فرمودند: “یک روز از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 