پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;راز بعثت و نهضت پیامبران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;راز بعثت و نهضت پیامبران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;راز بعثت و نهضت پیامبران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل متن درسی مقطع دیپلم و بالاتر;راز بعثت و نهضت پیامبران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۶۷

در فلسفه بعثت پیامبران، سخن بدین جا منتهی شد که رسالت پیغمبران، یک رسالت کلی و
جهانی است و آنان برانگیخته شده اند تا همه اقوام بشری را از هر قاره و نژاد و
تباری که هستند در پرتو تعلیمات عالیه و تربیت و تهذیب نفسانی از ظلمات جهل و ضلالت
و شرک و اسارت به نور توحید، آزادی و تکامل معنوی برسانند. اکنون برای انتظام بهتر
مسئله نبوت مباحثی را طرح نموده و به تحلیل آن می پردازیم.

مبحث اول: چه ضرورت و نیازی ایجاب می کند که مقررات و دستوراتی از جانب خدای متعال
برای بشر نازل گردد؟ مگر عقل و علم خدادادی نمی تواند نیازمندی های مادی و معنوی،
فردی و اجتماعی جامعه انسانی را تأمین کند.

مبحث دوم: آیا پیامبران برای تأمین سعادت مادی و دنیوی بشر آمده اند یا برای حیاتی
فراتر هم برنامه دارند، چرا که اگر زندگی بشر منحصر در حیات مادی نباشد، در این
صورت، نبوت فلسفه دیگری پیدا می کند؟ طبق حکمت الهی اگر انسان در دنیا براساس
معتقدات مذهبی زندگی کند، در حیات بعدی مشکلی ندارد و در غیر این صورت، به عذاب
ابدی گرفتار خواهد شد.

مبحث سوم: پیامبران چگونه دستورات الهی را از آسمان گرفته و به مردم منتقل می
سازند؟ به عبارت دیگر وحی چیست؟ آیا وحی به صورت الهامات قلبی و مکاشفات معنوی برای
پیامبران تحقق پیدا می کند یا با نزول فرشتگان و یا در عالم خواب به آنان الهام می
شود؟

مبحث چهارم: پیامبران دارای چه ویژگی هایی بوده اند و چه امتیازاتی بر سایر رهبران
بشری داشته اند؟

مبحث پنجم: آیا وجدان و علم و عقل می تواند جای دین و پیغمبر را بگیرد؟ آیا
دانشمندان بشری می توانند نقش انبیا را ایفا کنند؟

درباره بخش اول حکمت هایی را بیان نمودیم، برای تکمیل بحث به حکمت های دیگری می
پردازیم تا خوانندگان با دیدگاه های مختلف آشنا شوند.

حکمت یکم: مقتضای فیاض بودن پروردگار

ییکی از صفات ذاتی حق تعالی، فیاض بودن اوست و لازمه فیّاضیت ذاتی، دوام و عدم
انقطاع فیض از ساحت قدس پروردگار است. به قول حاجی سبزواری:

الفیض منه دائم متّصل

والمستفیض داثر و زائل;

فیض از ناحیه حضرت حق ـ جل و علا ـ پیوسته و دائمی است، ولی فیض گیرنده، نابود و
معدوم شدنی است.

فیوضات حق، متنوع و به دلیل کثرت مخلوقات، متکثر می باشد. هر نوع موجودی مطابق
قابلیت و نحوه وجودی اش، فیض مناسبی را می گیرد. در مورد انسان مختار، بزرگ ترین
فیض الهی، هدایت تشریعی و تبیین مصالح و مفاسد است. به همین علت در هر عصر و زمانی
پیامبری را برمی انگیزاند تا با بیان مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی که عقل از ادراک
آنها ناتوان است، آنان را در معرض فیض خود قرار دهد.

از سوی دیگر منع فیض با مقام ربوبی و هدف خداوندی سازگار نمی باشد، چرا که هدف از
آفرینش، فیض رسانی به مخلوقات است و بس، و منع فیض بر خدا قبیح است.

من نکردم خلق تا سودی کنم

بلکه تا بر بندگان جودی کنم

خلق کردم تا ز من سودی برند

تا ز شهدم دست آلودی برند

گسترش فیض با فراهم ساختن علل و اسباب مناسب و فقدان موانع امکان پذیر می گردد، که
مهم ترین آن در خصوص انسان ه، آگاه سازی افراد بشر به خیر و شر آنها است تا بدین
وسیله از فیض عمیم حق تعالی بهره مند شده و به کمال مطلوب و اختیاری برسند. وگرنه
با بی خبری و جهالت به خطا و ضلالت خواهند افتاد و از قابلیت فیض محروم خواهند شد،
چرا که عطا وجود حق، به میزان ظرفیت و قابلیتی است که از طریق هدایت پیامبران و
تربیت رسولان به دست می آید.

انسان ها به دلیل آزادی و اختیاری که دارند بدون علم و آگاهی به صلاح و فساد چیزی،
نمی توانند عملی را که محبوب یا مبغوض پروردگار است انجام و یا ترک کنند تا از فیض
هدایت حضرت حق بهره مند گردند، زیرا آنان مانند سایر موجودات هدایت جبری ندارند تا
جبراً مشمول فیض حق گردند.

سؤال: چگونه ممکن است عقل بشر سعادت و بدبختی خود را نشناسد در حالی که اتم را
شکافته و برق را تسخیر کرده است و به فرض این که به تنهایی نتواند عوامل سعادت را
بشناسد ولی با تبادل نظر و مشورت جمعی و تشکیل محافل علمی، می تواند قوانین سودمندی
را برای اداره کشور و سعادت اجتماعی وضع کند؟

پاسخ: اولاً اگر زندگی بشر منحصر به حیات زودگذر مادی باشد، ممکن است این نظریه را
پذیرا باشیم; ولی حیات ابدی بشر، جهان بینی و قوانین خاصی را می طلبد.

در ثانی: عقلا و دانشمندان همواره تحت تأثیر عوامل طبیعی و اجتماعی و یافته های
ذهنی قرار دارند و هر گروهی سعادت را در یک سلسله عقاید و اعمال خاصی می دانند و
گروه دیگر برداشت دیگری ارائه می دهند; در این صورت اکثر انسان ها متحیر و سرگردان
می شوند.

از سوی دیگر مردم نیازمند قانون گذاران بی غرض و آزاد از قید و بندهای جناحی،
نژادی، ملی و سیاسی هستند تا به دور از انگیزه های قومی و عادات و آداب ملی و ترس و
طمع بتوانند قوانین مترقی و عادلانه ای وضع و تدوین نمایند و مردم هم با جان و دل
پذیرا باشند، در صورتی که همواره قوانین بشری مورد اعتراض و تغییر و تحول اند.

از همه اینها که بگذریم قانون گذاران نیک خواه و دلسوز به فرض این که بتوانند به
قوانین درستی دست یابند، تنها توانایی تنظیم قوانین سعادت دنیوی بشر را دارند، در
حالی که بشر برای حیات ابدی خلق شده است و دنیا مقدمه و مزرعه ای برای آخرت می
باشد. پس بشر به قوانین فراگیر و جامعی نیازمند است که از عهده دانشمندان خارج است.

در دعای عدیله در فلسفه بعثت می خوانیم: (بَعَثَ الاَنبیاءَ لیُبَیّن عَدلَه
وَنَصَبَ الاوصیاءَ لیُظهِرَ طولَهُ وفَضلَه; ذات اقدس اله پیامبران را مبعوث کرد
تا عدل الهی را برای بشر تبیین و روشن سازد و اوصیا را منصوب نمود تا جود و عطایش
را برای آنان ظاهر کند). در این فراز از دعا نکات مهمی وجود دارد:

یکی این که بعثت انبیا و نصب اوصیا برای تبیین و ظاهر نمودن عدل و نمایان ساختن فضل
باری تعالی است، چرا که ذات اقدس خداوند، خلق را برای تکلیف و مسئولیت آفریده و آن
را به عنوان امانت بر دوش انسان ها گذاشته است. قرآن می فرماید: (انا عَرَضنَا
الأمانهَ علی السموات والارض والجبال فَأبین أن یحملنَها واَشفقن منها وَحَملَها
الانسانُ انه کان ظلوماً جهولاً;۱ ما تکلیف را به عنوان امانت بر آسمان ه، زمین و
کوه ها عرضه داشتیم، ولی آنها ترسیدند و از پذیرش آن سر باز زدند، و انسان ظلوم و
جهول، امانت را پذیرفت و موظف شد تا به تکلیف عمل کند.)

بدیهی است برخداوند سزاوار نیست بدون اعلام تکلیف و بیان کیفیت و کمیت آن از انسان
مسئولیت بخواهد، و اعلام و بیان ریز مسؤولیت ها نیز بدون بعثت انبیا و نصب اوصیا
امکان پذیر نخواهد بود. در صورتی که پیامبران مبعوث نمی شدند، یا تکلیف از دوش بشر
برداشته می شد و یا باقی و برقرار بود; اگر تکلیف ساقط شود، فلسفه خلقت عبث می شود،
در صورتی که قرآن صریحا نفی می کند: (اَفَحَسبتُم اَنَّما خَلقناکم عَبثاً وانّکم
الَینا لاترجعون.)۲ از طرفی بقای تکلیف بدون بیان کیفیت و کمیت آن ظلم به بندگان
است.

مضاف بر این که مهمل گذاشتن افراد بشر از نظر تکلیف، باعث هرج و مرج و فساد در امور
دین و دنیا می شود، چون هرکسی در پی کسب منافع خویش است و تضاد منافع و فقدان
تکلیف، منجر به اختلاف نظام و قطع نسل بنی آدم می گردد. پس باید حاکم عادلی از
ناحیه حضرت حق مبعوث گردد و مردم را به عدل و نظم دعوت کند.

دوم این که اعتقاد به مطلق نبوت، از اصول و ارکان تمام ادیان الهی است. لطف عمیم و
فضل کثیر حق تعالی به بشر در این است که پیامبران، بندگانش را به سوی او بکشانند و
به فضل او برسانند: (انّک لاتَهدی من اَحببتَ ولکنّ الله یَهدی مَن یشاء۳)، اشاره
به این است که هادی حقیقی و رشد دهنده واقعی، جز خدا و قدرت او کسی نیست، چرا که
معنای هدایت در این آیه، رسانیدن انسان به مطلوب است نه صرف ارشاد و راهنمایی.

از جانب دیگر، هدایت خلق بدون واسطه امکان ندارد، آن هم نه هر واسطه ای بلکه به
وسیله انسان کاملی که دارای وجهه ملکوتی و ربانی است که به توسط نیروی ملکوتی از
خداوند کسب فیض کرده و با جنبه ناسوتی و خلقی به مردم برساند، با مردم معاشرت کرده
و انس پیدا کند تا انسان ها از وی وحشتی به دل راه نداده بلکه مأنوس گردند. به همین
دلیل می فرماید: (وَلَو جعلناه مَلکا لَجَعلناه رَجُلاً ولَلَبسنا علیهم
مایَلبسُون;۴ و اگر فرشته ای را مبعوث می کردیم، او را به شکل بشر در آورده و لباس
بشری بر او می پوشانیدیم تا بهتر با مردم انس بگیرد.)

حکمت دوم: ثمرات متنوع بعثت

خواجه طوسی می فرماید: بر بعثت پیامبران فواید بسیاری مترتب است، که اهم آنها را
ذیلاً می آوریم:

۱. تأیید و امضای احکام عقلانی; مانند زشتی ظلم، قتل، غارت، حسن عدالت و احسان.
بدون شک این نوع تأییدات انگیزه مردم را برای دوری از زشتی ها و عمل به نیکی ها بیش
از پیش تقویت کرده و باعث دلگرمی مردم می شود و ضمانت اجرایی پیدا می کند.

۲. بیان احکام و مقرراتی که عقل محدود بشر از درک آن ناتوان است; مانند وجوب روزه
ماه رمضان، حرمت روزه در عید فطر و قربان، و یا عاقلان جامعه در آن به اختلاف سخن
می گویند; مانند جواز کشتن حیوانات حلال گوشت برای تغذیه انسان، در حالی که هندوها
و برخی از فیلسوفان مانند ابوالعلای معرّی، آن را کاری زشت تلقی می کنند.

۳. تبیین و مشخص کردن سود و زیان قواعد و رسومی که حسن و قبح عقلانی در آن راه
ندارد; مانند تقسیم ارث بین پسر و دختر که پسر دو برابر دختر ارث می برد، عدم
مشروعیت وصیت بیش از ثلث مال، آداب طهارت، الزام بر غسل و وضو و تأمین بهداشت.

۴. حفظ انسان ها از تباهی و اختلاف، در پرتو قوانین عادلانه که هر انسانی، چه کافر
و چه مسلمان بدان نیازمند می باشند. جامعه براساس الفت و تعاون می تواند سعادت مند
شود نه با تضاد و درگیری. جامع مشترکی که پیامبران بر اساس آن، جامعه را به هم
پیوند داده اند، مکتب و اعتقادات مذهبی است نه زبان و نژاد و ملیّت، که وحدت
ماندگاری به وجود نمی آورند.

۵. از فواید وجودی پیامبران، تکمیل مکارم اخلاق است. اگر آثار تربیت پیامبران نبود،
امروز از انسانیت اثری باقی نمی ماند.

۶. آخرین فایده ای که خواجه طوسی بر وجود پیامبران مترتب می داند، اثبات ثواب و
عقاب در عالم آخرت است. بدیهی است ایمان به آخرت، در کنترل و تعدیل غرایز و تشویق
به فضایل نقش بسیار مهمی ایفا خواهد کرد.

در این جا سؤالی مطرح می گردد که چرا به تمام انسان ها وحی نمی شود؟ مگر امکان
نداشت خداوند متعال فیض و وحی را به تک تک افراد بشر تعمیم داده و راه های سعادت و
شقاوت را به آنان الهام نماید تا هرکسی مستقلاً با وظایف خود آشنا شده و واسطه ای
بین خدا و خلق نباشد؟

پاسخ: نه تنها وحی و الهام و تکلم با افراد بشر امکان پذیر است بلکه بعضاً به مرحله
وقوع هم رسیده است. قرآن مجید درباره حضرت موسی(ع) می فرماید: (وکلَّم الله موسی
تکلیماً)۵، و عجیب تر از آن درباره هفتاد نفر از وکلای بنی اسرائیل که همراه موسی
بودند به گونه ای سخن گفت که با گوش ظاهری شنیدند. درباره مادر موسی نیز فرمود:
(واوحی الی ام موسی أَن اَرضعیه).۶

وانگهی خداوند متعال به کلیه افراد بشر به وساطت عقل و دل الهاماتی درباره خداپرستی
و طرق معرفت به اسما و صفات الهی نموده است. نیروی عقل، پیغمبر باطنی و کانون
خداشناسی است و دل، منبع ایمان و الهامات الهی است. اگر عقل و فطرت مجرای الهامات
توحیدی نبود، خداشناسی امکان پذیر نمی شد.

از سوی دیگر مگر نه این است که خدای متعال به تمام افراد بشر امّهات و کلیات نیک و
بد را الهام نموده است;چنانچه قرآن می فرماید: (ونفس وماسوّیها فالهمها فجورها
وتقویها;۷ سوگند به جان و آن که جان را سامان بخشید، سپس اصول فجور و جرایم و
تقواها را به وی الهام نمود .)

خوبی عدالت، حسن صداقت، نیکی احسان، زشتی ظلم و بخل و قبح دروغ در نزد تمام ملت ها
از مسلّمات و مقبولات است. امهات فضایل و کلیات رذایل از الهامات عقلانی و احساسات
فطری مایه می گیرد و به همین علت فراگیر و جهانی است.

خداوند متعال بسیاری از جزئیات خوب و بد را به آدم ها فهمانیده است، با وجود آن،
بشر نادیده گرفته و بر عقل و فطرت می شورد; بنابراین برای خدا امکان دارد که وظایف
فرد فرد انسان را از کلیات و جزئیات به وی الهام نموده و راه حق و باطل و ثواب و
عقابش را گوشزد نماید، ولی حکمت عالیه الهی به دو دلیل اقتضا کرد که وحی و الهام
پیامبری را برای آحاد بشر اتخاذ نکند.

دلیل اول، عدم اتمام حجت: اگر چنین شیوه ای در پیش می گرفت، حجت بر بندگان عاصی و
مطیع به اتمام نمی رسید و آنها به هنگام حساب و کتاب، راه انکار در پیش می گرفتند;
چنانکه به تعهدات فطری به بهانه های واهی عمل نمی کنند و خواهند گفت الهام قلبی و
احکام عقلی را فراموش کردیم و یا موقع تکلم حضرت حق، ثقل سامعه داشتیم; در صورتی که
بنای ذات اقدس حق بر تکمیل حجت و اثبات تقصیر برای خود آنان است، به طوری که بندگان
به گناه خود اعتراف کرده و به عذاب الهی گرفتار شوند. از این رو بر خود فرض کرد در
هر محیط و منطقه ای پیامبری را از جنس خودشان و با معجزه و برهان مبعوث کند تا راه
های عذر و بهانه به روی آنها بسته شود.

نکته عجیب این است که با وجود عقل و فطرت و آمدن پیامبران با معجزه و برهان، در عین
حال می بینیم که انسان های عاصی در قیامت هم عذرهای بدتر از گناه می آورند و منکر
جنایات خویش می شوند، به گونه ای که ذات حق دستور می دهد قطعه زمینی را که در آن
جنایت کردند به اضافه اعضا و جوارح آنها بر ضد آنان شهادت دهند. قرآن می فرماید:
(الیوم نختم علی افواههم وتکلمنا ایدیهم وتشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون;۸ آن روز بر
دهان های آنان مهر می زنیم و دست و پاهایشان را به شهادت می طلبیم.)

وانگهی اگر همه مردم پیغمبر و معصوم بودند، فلسفه بهشت و جهنم لغو بود، بلکه فلسفه
خلقت انسان و جهان پوچ می شد.

دلیل دوم، حربه وساوس شیطانی: چون خداوند متعال به شیطان و اعوانش اجازه وسوسه
انسان را داده بود تا هر موضوع حقی را در نظر آدمی باطل و هرچیز باطل را حق جلوه
دهند اگر به نوع انسان وحی را عطا می کرد، زمینه بهانه جویی برای،بداندیشان و
عصیانگران و کافران فراهم می شد; مثلاً می گفتند: ما گمان کردیم القائات شیطانی
بوده نه الهامات رحمانی. و اگر وحی توسط ملائکه به آنان ابلاغ می شد نه پیامبران که
از جنس بشر هستند، باز می گفتند: آنها که شهوت و غضب و حب مال و جاه ندارند تا از
مسیر عبودیت خارج شوند. فرشتگان از فشار شهوات و امیال درونی انسان خبری ندارند تا
بفهمند انسان در چه فشاری قرار دارد; اگر انسان بودند بهتر می فهمیدند که ما در چه
شرایطی به سر می بریم. از این رو مقام حکمت و کرامت و فیض و فضل الهی ایجاب کرد تا
برای انسان ها هادیانی از جنس بشر قرار دهد تا حجت بر آنان تمام گردد.

آیا می تواند رسالت انبیا را ایفا کند؟

وجدان هرگز نمی تواند کار پیامبران را انجام دهد به دلایلی که ذیلاً می آوریم:

۱. وجدان همواره تحت تأثیر فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی واقع می شود و از خود استقلال
و برنامه ای ندارد. هر چیزی را که مردم زمان زشت و ناپسند بدانند، آن هم عکس العمل
نشان می دهد و هر چیزی را که جامعه خوب بشناسد، وجدان نیز تشویق می کند; به عنوان
مثال امروزه روابط نامشروع در جهان غرب به صورت یک فرهنگ هنجار درآمده است، به طوری
که بقای دوشیزگی دختران بی همسر و یا دوست پسر نداشتن، در وجدان عمومی آنان بی
تمدنی و بی عرضگی محسوب می شود. برخلاف ایران که اگر دختری دوست پسری داشته باشد و
یا خود را در معرض بزهکاری قرار دهد، منفور وجدان عمومی خواهد شد.

۲. وجدان، فریب می خورد. وساوس شیطانی و تلقینات دوستان بدکردار و شست و شوی مغزی
باعث می شود در نظر برخی خوبی ها را زشت و زشتی ها را زیبا جلوه دهد، چرا که وجدان
از مقوله احساس است و قدرت تشخیص دهندگی و تفکر ندارد. وجدان اخلاقی در بعضی موارد
حساس، بازتاب مثبت و منفی از خود نشان می دهد، ولی در برابر بسیاری از ارزش ها بی
تفاوت است.

البته وجدانی که از سلامت طبیعی بهره مند باشد و دستخوش تبلیغات فریبنده واقع
نگردد، بدون شک در پاره ای از موارد همچون آدم کشی و تجاوز به کودکان نابالغ، دزدی
و تعدی به نوامیس مردم، فاعل این اعمال را در آغاز امر ملامت و توبیخ خواهد کرد و
زبان حال او چنین خواهد بود:

مرا سوزی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد

وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

در اندرون دل خسته ام ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

قرآن هم این حقیقت را پذیرفته است; آن جا که می فرماید: (لااقسم بیوم القیامه ولا
اقسم بالنفس اللوامه;۹ سوگند اکید به رستاخیز و قسم به وجدان ملامت گر و نفس بسیار
توبیخ کننده). همان گونه که رستاخیز از مسلّمات است، وجدان نیز وجود دارد و به طور
طبیعی خاطی را به کیفر و محاکمه می کشد; لیکن نفس لوامه در تمام شرایط، ملامت کننده
نیست. اگر خیانت تکرار شود،به تدریج نفس لوامه به اماره بالسوء (امرکننده به بدی
ها) تبدیل می گردد; به عبارت دیگر نفس آدمی طبیعت ثانوی به خود می گیرد و مسخ می
شود.

وانگهی وجدان در حال طبیعی و سلامت، تنها در جنایات انگشت شماری به سرزنش می پردازد
نه در تمام جرائم و معاصی. کسی که مال دولت را به غارت می برد، وجدانش کاملاً آرام
و بی تفاوت است، مگر این که وجدان از دین و ایمان الهام گیرنده باشد.

۳. فرهنگ ها مختلف و متنوع اند و هرکدام یک سلسله ارزش ها را معقول و قابل دفاع می
دانند و بیشتر ارزش های اخلاقی را نسبی و متغیر می شمارند. در یک کلام، وجدان به
آنچه که عقل و فطرت به او بگوید، عکس العمل نشان می دهد. درواقع وجدان خود آگاه
نیست و کارش تشویق و یا توبیخ اعمالی است که عقل و جامعه آن را خوب و یا زشت می
دانند.

آیا عالمان و مخترعان می توانند جای پیامبران را بگیرند؟

به دلایلی که بیان خواهیم کرد، نه علم می تواند جای دین را بگیرد و نه عالمان می
توانند جای پیامبران را پر کنند، زیرا:

الف) رسالت علم و دانشمند، کشف آثار و خواص طبیعت است. دانش تجربی با فنومن ها و
پدیده های طبیعی سر و کار دارد، علوم مادی تا مرز طبیعت پیش می رود و به ماورای
طبیعت آن کاری ندارد، ولی دین از ماورای طبیعت نازل شده تا انسان را به وطن اصلی
خود برساند و بُعد روحانی او را پرورش دهد تا به لقای حق تعالی با سرافرازی برسد.

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

ای خوش آن روز که پ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.