پاورپوینت کامل عروس سامرا (×) ۳۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عروس سامرا (×) ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عروس سامرا (×) ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عروس سامرا (×) ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۸

مرد عرب بی اعتنا به آنچه در اطرافش می گذشت، دوان دوان کوچه پس کوچه های شهر را پشت سر می گذاشت. مسافت
زیادی طی کرده بود. اما پیدا کردن خانه بشیر، برده فروش معروف سامری چندان سخت نبود. کمتر کسی بود که او را
نشناسد.

صدای کوبه در، برده فروش را به خود آورد. بی درنگ جواب داد:

– کیستی و چه می خواهی؟

– منم، کافور، در را بازکن!

– نام کافور برای بشیر بن سلیمان که عمری خود و پدرانش ریزخوار خوان علی بن ابی طالب و فرزندانش بودند، آشنا بود.
اما، به چه قصدی او را می خواند؟ شاید که …؟

نمی توانست حدس بزند. بی درنگ در را گشود

– سلام علیکم

– علیکم السلام ، چه شده ؟ چرا داخل نمی شوی ؟

– نه ، نمی توانم. وقت زیادی ندارم ، مولایم تو را می خواند ، عجله کن!

لحظه ای بعد دو مرد عرب شانه به شانه هم کوچه های خاکی شهر را پشت سر می نهادند. یکی شادمان از اینکه موفق شده
بود پیغام مولایش را به موقع برساند و دیگری متفکر وحیران هجوم سؤالات گیجش کرده بود.

با خود می گفت: چه اتفاقی افتاده که امام هادی(ع)مرا احضار نموده اند؟ نکند خطایی مرتکب شده ام؟ نکند کسی
شکایتی کرده؟ نکند …

و چون جوابی برای سؤالاتش نیافت بر سرعت گامهایش افزود تا مقابل در خانه کوچکی که اقامتگاه امام هادی(ع) بود
رسیدند.

در میانه غوغای جنگ رومیان و مسلمانان، متوکل خلیفه عباسی امام هادی(ع) را به دلیل مخالفت با اعمال خود وادار به
اقامت اجباری در سامره کرده بود تا به دور از مرکز تجمع هواداران او را تحت نظر داشته باشد.

بشیر بن سلیمان از سالها پیش با خانواده امام در رفت و آمد بود. او از فرزندان ابوایوب انصاری و از شیعیان خاص امام
علی النقی و امام حسن عسکری(ع) بود که به پیشه برده فروشی اشتغال داشت.

اندکی بعد کافور که خبر آمدن بشیر را خدمت امام عرض کرده بود او را به درون اطاق هدایت کرد. بشیر باصدایی
مضطرب گفت:

– درود بر تو مولای من! چه تقصیری از من سرزده که مرا احضار فرموده اید؟

صدای دلنشین امام او را آرام کرد:

– بشیر دوستی تو و پدرانت که از انصار بودند، پیوسته با ما برقرار بوده، تو نیز مانند آنها مورد اطمینان مایی، ترا خواندم
تا رازی را به تو در میان نهم. رازی که مایه سبقت تو بر سایرین خواهد بود.

این سخنان بشیر را بی تاب تر از پیش می ساخت. چشم به دهان مولایش دوخت. امام نامه زیبایی را که با خط رومی
نگاشته شده بود مهر کرد و همراه با دویست و بیست اشرفی که درون کیسه زردرنگ زیبایی قرار داشت مقابل بشیر نهاد و
فرمود:

– بشیر! به بغداد برو و بر سر پل فرات منتظر بمان تا کشتی حامل اسیران رومی به بغداد رسد. آنگاه فرستادگان اشراف
عباسی و دیگر جوانان عرب را خواهی دید که به هوای خریدن کنیزان کشتی را دوره خواهند کرد. عمر بن زید را دریاب.
او صاحب کنیزکی است که خود را از خریداران پوشیده می دارد. ناله او را خواهی شنید که از دوری خویشان و
نج بی حرمتی مردمان می گرید. این نامه و اشرفی ها را به او بده و کنیزک را بدین جا بیاور!

فرمایشات امام همه پرده های ابهام را از دیدگان بشیر به کناری افکند. ماموریت خود را یافته بود. به راه افتاد تا بار سفر
بسته و راهی بغداد شود…

آفتاب کاملا بالا آمده بود که کشتی در کناره فرات پهلو گرفت و خیل خریداران مشتاق و حریص کشتی را احاطه کردند.

شکست رومیان طی جنگهای چندین ساله با مسلمانان موجب رواج کالاهای چشمگیر و پر زرق و برق رومی و خیل
کنیزان زیباروی در میان اعراب گردیده بود. برده فروشان طماع کنیزکان زیبای رومی را با لباسهای زربفت به معرض
فروش گذاشته و غوغایی بر پا کرده بودند.

بشیر به سختی از میان انبوه خریداران گذشت و پرسان پرسان عمر بن زید را که مشغول چانه زدن با خریداران بود یافت.

خریداری سمج اصرار در خرید کنیزی داشت که به هیچ روی مایل نبود بیگانه ای او را ببیند. – عمر! عفت و پاکی این
کنیز رومی مرا بر خریداریش مشتاقتر می کند او را به سیصددینار خریدارم . برای عمر پیشنهاد خوبی بود ، اما، چه
می توانست بکند با دوشیزه ای که حشمت سلیمان را هم به هیچ می گرفت.

– آخر راهی بنما! من ناگزیر به فروختن توام . تا به امروز کنیزی چون تو ندیده بودم .

– شتاب مکن عمر! بگذار تا خریداری پیدا شود که اعتمادم را جلب کند و وفایش امیدوارم سازد. این گفت و شنود، بشیر
را حیرت زده کرد. سخنانی می شنید که پیشاپیش آن همه را مولایش بازگو کرده بود. بی درنگ به سوی عمر بن زید
شتافت .

– عمر! نامه ای از یکی از بزرگان برایت دارم. نامه به خط رومی است. محبتی کن و آن را به کنیزک نشان بده شاید که با
خواندنش راضی شود و بتوانم او را برای مولایم خریداری کنم .

عمر بن زید که از خودرایی کنیزک و امتناع او به ستوه آمده بود و بدنبال راه چاره ای می گشت با خوشحالی نامه را گرفت
و به کنیزک سپرد.

کنیزک با دستی لرزان نامه را گشود و با دیدن خط رومی زیبایی آن چشمانش مملو از اشک شد. روی به عمر کرد و گفت:

– مرا به او بفروش و گر نه به هیچ کس دیگری راضی نخواهم شد.

برده فروش چاره ای جز تسلیم نداشت . اشرفی ها را گرفت و در حالی که دهانش از فرط حیرت بازمانده بود کنیزک را به
بشیر سپرد.

بهت و حیرت بشیر نیز دست کمی از او نداشت. بی تاب بود و می خواست هر چه زودتر او را بشناسد. حیرتش دو چندان
شد آنگاه که دید کنیزک با اشتیاق نامه را می بوسد و می بوید.

– بانوی من! تو صاحب این نامه را که مولای من است نمی شناسی پس چرا چنین بی تاب دیدار اویی؟

– تو گفتی صاحب این نامه مولای توست. تو چرا مولایت آنگونه که در خور است نمی شناسی؟

– حق با شماست بانوی من! مرا ببخشید، تقاضایی دارم.

– بگو!

– راستش، من شما را هم نمی شناسم. این چه رازی است؟ شما کیستید؟

– حال که می خواهی بدانی پس گوش فرا ده!

– من ملیکه ام، دختر یشوعا، پسر قیصر روم. نسبم از جانب مادر به شمعون وصی امین حضرت عیسی(ع) می رسد. آنگاه
که سیزده سالم بود جدم قیصر تصمیم گرفت مرا به عقد برادرزاده اش در آورد. مجلس بزرگی آراستند و در آن مجلس
سیصد نفر از رهبانان و کشی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.