پاورپوینت کامل شرق شناسی و شرق شناسان-۱ ;گفت وگو با; حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شرق شناسی و شرق شناسان-۱ ;گفت وگو با; حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرق شناسی و شرق شناسان-۱ ;گفت وگو با; حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شرق شناسی و شرق شناسان-۱ ;گفت وگو با; حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

اشاره:

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری دارای مدرک دکتری در رشته تاریخ تمدن
ایران و اسلام، عضو هیأت علمی دانشگاه، از پایه گذاران و اساتید رشته تاریخ تشیع در
کشور و از صاحب نظران و پژوهشگران حوزه تاریخ و تمدن اسلامی است. از ایشان تا کنون
آثار پژوهشی متعددی در زمینه های یادشده تدوین و منتشر شده است که آخرین آن ها
کتابی است با عنوان مطالعات اسلامی در غرب.

انتشار این زمینه ساز گفت وگوی ما با ایشان شد و از این رو در ادامه سلسله مباحث
خود در زمینه شرق شناسی و شرق شناسان این بار به سراغ این محقق و استاد ارجمند
رفتیم و تلاش کردیم با طرح پرسش هایی ابعاد دیگری از این موضوع را روش کنیم. با
امید، اینکه این گفت وگو مورد توجه شما خوانندگان عزیز موعود واقع شود

چه تعریفی از شرق و غرب می توان ارائه کرد و مبنای تعریف چیست؟

در ابتدا برای این که این فرصت را به بنده دادید تا بتوانم با خوانندگان مجله موعود
گفت وگویی داشته باشم، هم چنین به عنوان یک شهروند ایرانی معتقد به مکتب مهدویت از
این که شما یک نشریه به طور اختصاصی برای حضرت مهدی(ع) منتشر می کنید، تشکر و
قدردانی می کنم.

در یک نگاه غیر تاریخی که همان نگاه معاصر ماست، می توان گفت، مبنای تقسیم بندی شرق
و غرب، یک مبنای سیاسی یا حداکثر جغرافیایی ـ سیاسی است. این یک تقسیم بندی پذیرفته
شده است و خیلی محل بحث و تردید نیست. ولی در یک نگاه تاریخی می بینیم که این واژه
یک تحول معنایی داشته و تلقی ما از شرق و غرب در گذشته غیر از این بوده است.
قدیمی ترین تفکیک برای تقسیم غرب و شرق به دوران بسیار کهن برمی گردد و در دوره های
بعد هم نمونه هایی را می توانیم ببینیم. در آن گذشته های دور به شکلی مبهم هر آنچه
که در جانب طلوع خورشید بود شرق نامیده می شد و هر آنچه در جانب غروب آن، غرب.
البته در گذشته های تاریخی افزون بر نگاه جغرافیایی یک نگاه فرهنگی هم قابل جستجوست
که در فرصت دیگری درباره اش صحبت خواهیم کرد. اما در مصادیق این نگاه جغرافیایی که
به راستی مرز کجاست، همان طور که ذکر کردم معیار مشخصی وجود نداشته است. با این
وجود برخی از مورخان کوشیده اند یک معیار مشخص عرضه کنند؛ مثلاً در برخی نوشته ها
رودی به نام رود «دِن» به عنوان حدّ فاصل بین شرق و غرب نامیده شده است. در نظر
دیگر سمت راست دریای مدیترانه، شرق و سمت چپ آن غرب خوانده می شد. ولی این قاعده
عام و کلی نیست. همواره درباره مسئله شرق و غرب اختلاف بر سر همان مناطق مرزی بوده
که قرار بوده شرق را از غرب جدا کند. در عین حال کسی تردید نداشته که سرزمین هایی
مثل هند و چین و ژاپن در شرق قرار دارند و سرزمین های اروپایی در غرب. اختلاف بر سر
مرز شرق و غرب است. الآن در حوالی دریای مدیترانه را که نگاه کنید کشورهایی را مثل
مراکش می بینید که در جنوب دریای مدیترانه و تقریباً در منتهی الیه غربی دریای
مدیترانه قرار گرفته و کشور شرقی به حساب می آیند و در مقابل برخی کشورهای حوزه
«بالکان» را می بینید که در شمال دریای مدیترانه قرار گرفته و نسبت به کشور «مراکش»
خیلی شرقی تراند ولی، جزء کشورهای غربی خوانده می شوند. لذا آن مرزبندی مشخصی که با
دقت ریاضی انجام بشود هنوز وجود ندارد. به طور خلاصه در قدیم ملاک تقسیم بندی،
اقلیمی و جغرافیایی بوده و الآن عمدتاً سیاسی است. علت این که مبنای امروز یک مبنای
جغرافیایی ـ سیاسی است این است که بشر امروز نیازمند اتخاذ یک مبنای روشن برای خروج
از مشکلاتی است که بعداً خواهد داشت. این ابهام که بالاخره شرق کجاست و غرب کجا،
ابهامی است که می تواند مشکل آفرین باشد. تقسیم بندی دولت ها و در روابط تجاری و
سیاسی و مانند آن نیازمند یک تقسیم بندی مشخص است. با این همه در همین تقسیم بندی
جغرافیای کنونی که با رویکرد خروج از مشکلات و اتخاذ یک مبنای روشن برای تنظیم
روابط اتخاذ شده، نگاه تاریخی کاملاً کنار نرفته و ما ردّ پای دیدگاه سنتی تعریف
شرق و غرب را حتی در تقسیم بندی های خودمان هم می توانیم ببینیم.

تفاوت های فرهنگی شرق و غرب در چیست؟

تفاوت شرق و غرب هم از جمله مباحثی است که همواره مورد عنایت و توجه بوده است.
سیاحت نامه ای را به «فیثاغورث» نسبت داده اند که او سفری به شرق داشته و
سیاحت نامه او هم سیاحت نامه شرقی است که به فارسی هم ترجمه شده است. در آن جا که
من گفت وگویی با زرتشت داشتم که بعد از گفت وگو به یک نقطه روشن و به وفاق با هم
نرسیدیم. چون آن ها به نقطه وفاق نمی رسند، بر اساس آن گفت وگوهایی که با هم
داشته اند زرتشت خطاب به فیثاغورث جمله ای را بر زبان می آورد که می تواند نشان
دهنده دوگانگی شرق و غرب از دوران قدیم به حساب بیاید و نشانه ای برای این بحث
باشد. می گوید: «تو به آموزش باختر مشغول باش، من تعلیم خاور را قبول دارم، ما را
آیندگان محاکمه خواهند کرد». و این نماد یک دوگانگی بین دو فرهنگ، دو تمدن، در حوزه
جغرافیایی و حتی می توانیم بگوییم دو حوزه معرفتی است. همین بحث تمایز و تفاوت را
حتی در آثار ارسطو هم می بینیم. ارسطو علت این تمایز و تفاوت را به مسائل محیطی و
اقلیمی و جغرافیایی پیوند می زند و می گوید چون در مناطق شرقی عمدتاً هوا گرم و
آفتاب درخشان است، موجب رشد وسایل زندگی و خود زندگی شده است. و در عین حال صفات
جنگی در شرقی ها رشد نکرده است ولی در غرب، چون هوا عمدتاً ابری است و آفتاب درخشان
نیست، زندگی رشد زیادی نکرده اما خصلت های جنگ آوری در غربی ها و عمدتاً یونانی ها
رشد داشته است. او عامل تمایز را به تفاوت های اقلیمی برمی گرداند و مصادیق این
تمایزها و تفاوت ها را در رسیدن به روحیه جنگاوری محدود کرده است.

هر یک از این داوری ها حتماً نیازمند به تأمل و درنگ است. من این جا در مقام داوری
نیستم و فقط می خواهم اشاره کنم که تفاوت این دو حوزه را در کجاها می شود جستجو
کرد. حتی جلوتر که بیاییم در دوران معاصر هم، دو دیدگاه نسبت به این موضوع وجود
دارد: برخی این طور دلیل آورده اند که علت تمایز و ناسازگاری بین شرق و غرب و
اختلاف های آشتی ناپذیر آن ها همان رفتار آدمی و مأموریتی است که آدمی در این جهان
دارد و کمال مطلوبی که در زندگی می جوید؛ یعنی اصولاً نگاه انسان به خودش، نگاه او
به رابطه خود و خدای خودش و محیط پیرامون خودش موجب می شود که چیزی به عنوان شرق
شکل بگیرد و چیزی به عنوان غرب. در واقع اختلاف در «جهان بینی»، عاملی اصلی بروز
اختلاف بین شرق و غرب است. برخی دیگر این تمایز و قضاوت را در «شیوه اندیشه»
می دانند که شیوه تفکر در غرب، عقلی و فلسفی است و نظام اندیشه در شرق به طور عمده
عرفانی. یعنی این تمایل شرقی ها به اشراق و تمایل غربی ها به عقل گرایی محض منهای
دل صیقل یافته که بتواند کانون معرفت هم باشد، وجه تمایز بین غرب و شرق است. این دو
دیدگاه واقعاً وجود دارد. هر چند در تمایز بین شرق و غرب به هیچ روی نمی توانیم
عامل جغرافیایی را نادیده بگیریم اما عوامل دیگر را هم باید مورد نظر قرار داد.

یکی دیگر از وجوه تمایز شرق و غرب مسئله بعثت انبیاست. تقریباً بعثت تمام انبیای
بزرگ در منطقه شرق بوده و غرب خاستگاه بعثت انبیا نبوده است.

موضوع دیگر هم بحث کانون های تمدنی است. می توان گفت این کانون ها یکسره شرقی هستند
و اقوام تمدن ساز هم یکسره شرقی بوده اند. جز دوران معاصر و دوران رنسانس که یک
تمدن خاص شکل گرفت که اسمش تمدن معاصر غربی است.

از دیگر تفاوت های شرق و غرب، نوعی قدسی گرایی شرق است که در شکل های مختلف بروز
کرده است که در غرب مانند آن وجود ندارد. البته تا پیش از رنسانس هم در غرب این
قدسی گری به شکل های مختلفی حضور داشت ولی باز هم نه به آن انسجام و یکپارچگی و
معنا داری و گستردگی که در منطقه شرق دیده می شود. این ها تفاوت هایی است که
می توان برای شرق و غرب ذکر کرد ولی در مقدمه عرایضم اشاره کردم که دیگران هم از
دیرباز تاکنون به این تفاوت ها توجه داشته اند.

غرب از شناسایی شرق در پی چیست و چه اغراضی را دنبال می کند؟

در این جا باز هم به ناچار باید از یک دیدگاه تاریخی به موضوع نگاه کنیم. به این
معنا که اگر ما درهر دوره یک غرضی را به عنوان غرض حاکم و پارادایم و گفتمان مسلط،
در نظر بگیریم یک نوع توالی تاریخی و ترتّب با همدیگر دارند. البته بخشی از پاسخ
پرسش شما به تبیین مفهوم شرق شناسی و نه «استشراق» برمی گردد که من از آن صرف نظر
می کنم و فقط از باب تذکر عرض می کنم که «الاستشراق»، «شرق شناسی» و «Orientalism»
نزد خود مستشرقان دو معنای متفاوت دارد، یک مفهوم، مفهوم استشراق به معنای عام آن
است یعنی هر آن چه را به شرق برگردد شامل می شود؛ بنابراین چین شناسی، ژاپن شناسی،
ایران شناسی، و تمام این ها در قلمروی شرق شناسی قرار می گیرد. شرق شناسی یک مفهوم
اخص هم دارد که تقریباً مترادف با «اسلام شناسی» است. مثلاً در ویرایش دوم
دائرهالمعارف اسلام معروف به لیدن، در آن جا مدخل «مستشرقون» یعنی شرق شناسان را
می بینیم. این مدخل ظاهراً ربط چندانی با دائرهالمعارف اسلام ندارد ولی آن ها در
اولین جمله این تذکر را می دهند که مستشرقون به معنی اسلام شناسان در غرب است. اگر
ما از استشراق به معنی عام آن بخواهیم صحبت کنیم، باید یک تاریخچه ای را ورق بزنیم
و بیان کنیم و اگر استشراق به معنای خاص مورد نظر باشد، پرونده دیگری را باید باز
کنیم. استشراق به مفهوم عامش یک دوره قدیم دارد که شما حتی در آثار «هرودوت» هم، آن
وقتی که در باره شرق صحبت می کند بحث هایی را درباره شرق قدیم می بینید.

در آثار «توسیریت» و «گِزنِفون» هم می توان آن را مشاهده کرد. حتی آثار «هومر» هم
که درباره شرق صحبت می شود می تواند یک نوع شرق شناسی به حساب بیاید.

شرق شناسی با ظهور اسلام تحت الشعاع قرار گرفت و تقریباً به کناری رفت تا دوران
معاصر که پس از جنگ جهانی دوم بار دیگر مفهوم شرق شناسی به میان آمد و جای خاص خودش
را پیدا کرد این بار شرق شناسی اعم از اسلام شناسی شد و اسلام شناسی یکی از
شاخه های آن.

شرق شناسی به طور عمده پس از جنگ جهانی دوم شاخه های مختلفی را در بر می گرفت که
عبارتند از ایران شناسی، ژاپن شناسی، عرب شناسی و … این مفهوم عام شرق شناسی یک
دوره اولیه دارد و یک دوره به محاق رفتن و تحت الشعاع مطالعات اسلامی قرار گرفتن و
یک دوره جنگ. اما شرق شناسی به مفهوم عام چون معطوف به اهداف افراد بود، در
دوره های اولیه شاید خیلی نتوانیم اغراض سیاسی برای آن قائل شویم. شرق شناسی بیشتر
تابع کنجکاوی افراد بود. البته در آن دوران به واسطه جنگ های شرق و غرب یک شیوه
نگاه خاص داشت اما این گونه نبوده که واقعاً به مفهوم امروزی اراده ای برای شناخت
شرق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.