پاورپوینت کامل سلوک همراه با بلا ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سلوک همراه با بلا ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سلوک همراه با بلا ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سلوک همراه با بلا ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
این تعلقاتی که در درون انسان است و به تعبیری این شرک هایی که در درون انسان است و در زوایای وجود انسان پنهان و مخفی شده است، یک جایی مانع همراهی انسان با اولیای خدا می شود. مانع عبادت و بندگی می شود. انسان در بلاهاست که این نقطه ضعف ها را می فهمد و همچنین می یابد که می تواند از این نقطه ضعف ها عبور کند. در بلاست که این بت ها شکسته می شود. انسان گاهی اوقات تعلق دارد و نمی تواند از این تعلقات عبور کند، هرچه هم ریاضت می کشد ظرفیت عبور از این تعلقات در او ایجاد نمی شود ولی..
ابتلائاتی که خداوند متعال برای انسان ها، به ویژه مؤمنین، پیش می آورد طریق قرب و نزدیکی آنها به خودش است و تا وقتی که انسان این مسیر را طی نکرده باشد، همچنان ادامه دارد. وقتی انسان از دنیا عبورکرد و به خصوص وقتی وارد بهشت شد، دیگر این ابتلائات و سختی ها به این معنی وجود ندارد. این ابتلائات و رنج ها برای عوالمی است که معبر انسان هستند.
سختی ها برای عبور دادن انسان از مراحل دنیا و عوالم بالاتر و سیر تا مقام قرب الهی است. به تعبیر بعضی از عزیزان، مهم ترین و بهترین نردبان سیر و سلوک و ترقّی ما بلائی است که خداوند متعال برای ما می فرستد و تفاوتی که بین بلا با رنج ها و ریاضت هایی که ما برای تقرّب می کشیم، وجود دارد، در همین جاست. معمولاً برای انسان هایی که مراحل را طی نکرده اند و به مقام قرب نرسیده اند، این رنج ها و ریاضت¬ ها تکیه گاه آنها می شود و به آنها اعتماد می کنند و این مهم ترین لغزش گاه انسان است که گاهی از آن به «عُجب» و عصبیّت تعبیر شده است. ما برای این آمده ایم که از تکیه به غیر خداوند متعال منقطع شویم و فقط به او تکیه کنیم.
مطلب دوم، اینکه ریاضت های ما معمولاً به اندازه ظرف وجودی ماست. امّا آن راه های طولانی و دور دست را نمی شود با این ریاضت های محدود به دست آورد. راه آنجا بلای الهی است. اوست که با ابتلائاتی که برای مؤمن پیش می آورد او را از خود فارغ می کند و در درجات سیر می دهد. بلای الهی اوّلین خاصیّتش این است که هیچ گاه انسان را مغرور نمی کند.
وقتی انسان سالم است، نافله شب می خواند و عبادت می کند ممکن است به عبادت خودش تکیه کند، مگر آن انسان های خاص و استثنایی که به تعبیر قرآن کریم: «یعطون ما ءاتَوا و قلوبهم وجلـه إنّهم إلی ربّهم راجعون؛۱ و کسانی که آنچه را دارند [در راه خدا] می دهند در حالی که دل هایشان ترسان است [و می دانند] که به سوی پروردگارشان باز خواهند گشت» یعنی نسبت به خداوند متعال حالت خوف و خشیت دارند. آن انسان های خاصی که همه اعمال را می آورند. آنهایی که در عین اینکه خالص ترین عمل ها را می آورند، نگران هستند که این اعمال را می خواهند به خداوند متعال عرضه کنند و این اعمال را شایسته آن درگاه نمی بینند. به جز این افراد استثنایی که به مقام قرب و انکسار رسیده اند، دیگران دراعمال خودشان معمولاً به غرور و عُجب می رسند؛ عمل را می بینند و احساس می کنند با این عمل بارشان بسته است، گاهی طلبکار خداوند متعال هم می شوند. ولی انسانی که بیمار است و به خاطر بیماری نمی تواند بیدار شود و نافله شب بخواند هیچ وقت طلبکار خداوند متعال نمی شود. خودش را بدهکار می بیند و احساس می کند که نتوانسته است حقّ عبودیت را انجام دهد، یعنی احساس تقصیر در بندگی خداوند متعال می کند.
همان طور که در کافی شریف هست، فرموده اند این دعا را زیاد بخوانید: «إلهی لا تجعلنی من المعارین و لا تخرجنی من التقصیر؛ خدایا مرا از معارین قرار مده و خدایا مرا از تقصیر بیرون مبر». معار کسی است که ایمانش عاریه است و ایمان از خودش نیست، واقعاً در عمق وجودش ایمان و خشوع در مقابل خدای متعال نیست. یک امانتی است که به او داده اند، بعد هم از او می گیرند. خدایا ما را از معارین قرار نده که ایمانشان عاریه است؛ ایمانی به ما بده که با وجودمان یکی شود و در عمق جان ما جای گیرد و تو را بخواهد. خدایا ما را از حدّ تقصیر بیرون مبر. سؤال کردند: یابن رسول الله، این جمله یعنی چه؟ حضرت فرمودند: به خاطر اینکه هیچ کس نمی تواند حقّ بندگی را آن گونه که شایسته است انجام دهد. چون هر جور که عبادت کند، خود این عبادت از عنایات خداوند متعال است. در هر صورت، انسان با عبادت های خودش ممکن است به عجب برسد ولی بلا خاصیتش این است که در انسان عجب ایجاد نمی کند. انسان در بلا شکسته می شود، احساس خشوع و خضوع به او دست می دهد؛ انسان در ابتلائات نقطه ضعف های خود را می شناسد؛ بسیاری از تعلقاتی که انسان را زمین گیر کرده و انسان آنها را نمی شناسد در بلاها آشکار می شود. انسان خیال می کند وابستگی به مال ندارد امّا وقتی خدای متعال انسان را مبتلا می کند، آن وقت می فهمد که چقدر ضعیف است.
این تعلقاتی که در درون انسان است و به تعبیری این شرک هایی که در درون انسان است و در زوایای وجود انسان پنهان و مخفی شده است، یک جایی مانع همراهی انسان با اولیای خدا می شود. مانع عبادت و بندگی می شود. انسان در بلاهاست که این نقطه ضعف ها را می فهمد و همچنین می یابد که می تواند از این نقطه ضعف ها عبور کند. در بلاست که این بت ها شکسته می شود. انسان گاهی اوقات تعلق دارد و نمی تواند از این تعلقات عبور کند، هرچه هم ریاضت می کشد ظرفیت عبور از این تعلقات در او ایجاد نمی شود ولی وقتی بلاها این تکیه گاه ها را می شکنند، انسان از این تکیه گاه ها و تعلقات عبور می کند. البته ممکن است ـ نعوذ بالله ـ انسان در بلا، باز هم، روی تعلقات خودش بایستد و با خداوند درگیر شود، ولی معمولاً بلا در مؤمن ظرفیت عبور از تعلقات و وابستگی ها را ایجاد می کند. بلا، زوایای شرک را از وجود انسان بیرون می کند و انسان را تمحیص (پاکیزه) و خالص می کند، انسان را به قرب و محبت می رساند، او را به عهد با خدای متعال می رساند، انسان را به وفای به عهدها موفق می کند.
بنابراین بلاست که انسان را از مراحل شرک عبور می دهد، قلب انسان از این محبوب ها و محبّت ها خالی می شود و برای محبّت و بندگی خداوند متعال آماده می شود و هنگامی که به بندگی خدای متعال روی می آورد با همین بلاهاست که دوباره به قدم های بعدی، مثلاً به مقام شکر، می رسد. مقام شکر مقامی است که انسان، منّت پذیر خداوند است، یعنی در عین اینکه همه بلاها را تحمل می کند، در عین اینکه عبادت می کند ریاضت می کشد، در عین اینکه رنج ها و سختی ها را تحمّل می کند، هیچ گاه خود را طلبکار نمی داند و گلایه ای هم ندارد. نه تنها گلایه ای ندارد بلکه منت می پذیرد که او را مبتلا کرده اند، چون می فهمد که این بلاها چه خاصیت ها و آثاری برای او داشته اند و به تعبیری، به مقام شکر در بلا می رسد؛ «الّلهمّ لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم»
اگر انسان، امتحان مرحله اوّل را خوب پس داد، زحمت لازم را کشید و صبر کرد، طبیعی است که به یک وسعتی می رسد و دیگر امتحان این مرحله برای او هیچ رنجی ندارد: «و مَن یتّق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب؛۳ و هر کس از خدا پروا کند [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار می دهد و از آن جایی که حسابش را نمی کند به او روزی می رساند» از آن مرحله عبور می کند و امتحان های سنگین تر برای او پیش می آید و خداوند متعال انسان را به مقام وفای بالله می رساند. وفا کار انسانی است که با تمام توان کار می کند و خود را طلبکار نمی بیند و منّت پذیر هم هست. این وفای به عهد است. پیمان بستن با خدا پیمان بندگی است: «ألم أعهد الیکم یا بنی ءادم أن لّا تعبدوا الشّیطان إنّه لکم عدوٌّ مبینٌ؛۴ ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست» چه انسانی می تواند با خدا عهد عبودیت ببندد؟ انسانی که خدای متعال او را از یک سلسسه تعلقات عبور دهد و کم کم به جایی برسد که یقین کند خدایی هست و محبت او در دلش شکل بگیرد. این انسان سر قرارها و عهدهای خودش با خدای متعال می آید و با او عهد بندگی می بندد و با خدا قرار می گذارد که از محیط بندگی او خارج نشود و دائماً بنده باشد، و بنده وار زندگی کند. امّا چه کسی می تواند به این عهد وفا نماید؟ همین ابتلائات الهی، دائماً انسان را سیر می دهد، از تعلقات می گذراند، او را آزاد می کند. در این حال رو به خدا می آورد و قرار بندگی جدید با خدا می بندد و قرارها را باز وفا می کند. با تمام ظرفیت به این قرارها عمل می کند؛ البته خاشعانه، متواضعانه و منکسر عمل می کند. این مراحلی است که برای انسان پیدا می شود. سیر اجتماعی انسان هم همین طور است این جامعه انسانی باید از مراحلی عبور کند تا به «عصر ظهور» برسد.
عصر ظهور، عصر حیات طیبه
عصر ظهور عصر حیات طیّبه است، عصر نورانیت جامعه انسانی است، همه به حیات طیّبه می رسند. تحقّق عبادت یعنی میل به بندگی، میل به عهد و قرار خداوند متعال و وفا به پیمان ها و در نهایت وفای به این پیمان ها به صورت اجتماعی در عصر ظهور اتفاق می افتد. جامعه بر محور ولیّ خدا شکل می گیرد و محبت ولیّ خدا و تولّی به او و تبرّی از دشمن، انگیزه ای است که جامعه را شکل می دهد. این جامعه همه محبت، اشتیاق و میل و نفرتش بر محور میل به ولی اش می¬ باشد و این میل و نفرت است که روابط اجتماعی را شکل می دهد یعنی همه روابط اجتماعی، محبت خدا، نفرت از دشمن خدا، اعراض از شرک، اعراض از کفر، میل به توحید و قرب می¬ شود. امّا برای اینکه جهان و جامعه بشری این مراحل را طی کند و این تولّد عظیم در جامعه بشری اتفاق بیفتد مراحلی از ابتلا که ابتلائات اجتماعی مؤمنین است باید واقع شود، مؤمنین باید از این مراحل بلا عبور کنند تا به این تهذیب برسند. مهم ترین چیزی که جامعه بشری را از مراحل تاریخی عبور می دهد تا به عصر ظهور و عصر بندگی اجتماعی برسد بلای اجتماعی است. ابتلائات عظیمی که برای جامعه مؤمنین آمده است، ابتلائاتی که برای امم پیشین پیش آمده تا ابتلائی که برای امت نبی اکرم(ص) پیش آمد. و در این بین عظیم ترین ابتلا که محور حرکت همه عالم به سوی خداست و کلّ جامعه بشری را رشد می دهد و تهذیب می کند و قدم به قدم ظرفیت پاک سازی کلّ جامعه بشری را دارد، حادثه عاشوراست. این ابتلا از یک سو تصرّف تاریخی نبیّ اکرم(ص) و سیدالشّهدا(ع) برای هدایت تاریخ و برای عبور دادن جامعه بشری از مراحل شرک تا به مرحله توحید است و از سوی دیگر این ابتلای عظیمی است که انسان را سیر می دهد و تدریجاً جامعه مؤمنین را با این بلا درگیر می کند تا مدارج سلوکشان اتفاق می افتد.
همان طور که اوّلین حلقه¬ های که بر محور سیدالشهدا(ع) جمع شدند مهم ترین مرحله قربشان، مرحله ای بود که حضرت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 