پاورپوینت کامل علی وار ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علی وار ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علی وار ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علی وار ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

به «مکّه» رفته بود. عربی را دید که دامان کعبه را گرفته و از خداوند می خواهد چهار هزار درهم به او بدهد. نزد مرد رفت و علّت درخواستش را پرسید. مرد گفت: هزار درهم بدهکارم. با هزار درهم دیگر خانه ای می خرم. هزار درهمش را مهر همسرم می کنم و هزار درهم آخر را سرمایه زندگی ام قرار می دهم.

امام علی(ع) پول دار شد

به «مکّه» رفته بود. عربی را دید که دامان کعبه را گرفته و از خداوند می خواهد چهار هزار درهم به او بدهد. نزد مرد رفت و علّت درخواستش را پرسید. مرد گفت: هزار درهم بدهکارم. با هزار درهم دیگر خانه ای می خرم. هزار درهمش را مهر همسرم می کنم و هزار درهم آخر را سرمایه زندگی ام قرار می دهم.

امام به او فرمود: «وقتی به مدینه آمدی، به سراغ من بیا!». روزی گذر عرب به «مدینه» افتاد و از کودکان سراغ خانه علی(ع) را گرفت. کودکی به وی گفت: با من بیا تا تو را به خانه علی(ع) ببرم. عرب از کودک پرسید: تو کیستی؟کودک گفت: «حسین، پسر علی». به خانه مولا که رسیدند، از قضا دست امام خالی بود، سلمان را خواست و به او فرمود: «برو و نخلستانی را که رسول خدا(ص) درختانش را کاشته است، بفروش! سلمان رفت و نخلستان را به بهای دوازده هزار درهم فروخت و بازگشت. امام چهار هزار دهم از آن را به عرب داد. به فقرای مدینه خبر رسید که علی(ع) پول دار شده است. نزد او آمدند و امام به هر یک مقداری پول داد و با دست خالی به خانه اش بازگشت.۱

این خرماها برای توست

برای نظارت مستقیم بر امور جامعه، گاهی به بازار می رفت و در مغازه میثم تمّار می نشست. روزی میثم برای انجام دادن کاری از مغازه بیرون رفت. امیر مؤمنان، علی(ع) به جای او مشغول فروش خرما شد. پس از مدّتی میثم برگشت و مقداری خرما در گوشه مغازه دید و با تعجّب به امام نگریست. امام گفت: «این خرماها برای توست، ولی اگر علیه تو بود، چه می کردی؟» میثم تمّار با حیرت بیشتری پرسید: مقصودتان چیست؟ امام پاسخ داد: «هر بار که مقداری خرما فروختم، یکی برای تو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.