پاورپوینت کامل ائتلاف خونین صلیب، سلفی و صهیون ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ائتلاف خونین صلیب، سلفی و صهیون ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ائتلاف خونین صلیب، سلفی و صهیون ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ائتلاف خونین صلیب، سلفی و صهیون ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

ائتلاف «صلیب و سلفی و صهیون»، نه ائتلاف مردان سیاسی آشکار در صحنه، بلکه ائتلاف مجامع مخفی و نمایندگان لژنشین آنهایند که به فرمان مادر، یعنی اشرار یهود پای در میدان عمل نهاده اند. مردان این لایه، عمری به درازای قرون و عزمی جزم و ثابت برای سیطره تمام بر جهان مؤمنان و مستضعفان و کینه ای به ژرفای کینه ابلیس درباره خداوند، ادیان و انسان دارند.

در طول همه قرون، ابلیس و یار دیرینش بنی اسرائیل مترصدّ انتقام از خدا و مؤمنان ادیان بوده اند.

پنج یا شش روز پیش برای رفع گیروگوری که در کارم افتاده بود، به یکی از سازمان های فرهنگی رسمی مراجعه کردم. از معاون محترم آقای رئیس، وقت گرفتم.

و برای دیدارش روز یکشنبه ساعت ۱۰ به دفتر کارش رفتم. منشی معاون محترم که مرا نمی شناخت، گمان برد بدون هماهنگی قبلی راه افتاده و به ایشان مراجعه کرده ام. از این رو اعلام داشت آقای معاون جلسه دارند و نمی توانند شما را ملاقات کنند. به او گفتم قبلاً با آقای معاون برای دیدار در این ساعت هماهنگ کرده ام و ایشان منتظر من هستند. برای کسب تکلیف به اتاق آقای معاون رفت. لحظه ای نگذشته برگشت. اذن دخول صادر شده و من وارد شدم. آقای معاون با دو نفر از کارمندان چاق و لاغرش در حال اختلاط بود. با ورود من، آن دو خارج شدند. دم در احوال پرسی کردیم. از قبل مرا می شناختند، آقای معاون تعارف کرد و من نشستم. هنوز از حال و هوای جلسه قبلی اش با کارمندانش بیرون نیامده بود، رو به من گفت: خبر دارید در صف خرید مرغ زد و خورد شده و حتّی مردم سر خرید مرغ بر روی هم چاقو کشیده اند. گفتم: چیزهایی شنیده ام. ادامه داد:

در «نیشابور» هم مردم با سر و صدا به طرف فرمانداری هجوم برده اند. دیدم دست بردار نیست. گفتم: خبر داری همین یکی دو روزه در عراق چند نفر از شیعیان را همچون مرغ سر بریده اند. گفت: عجب! گفتم:

امروزه عراق و بحرین و یمن و سوریه، دستِ کمی از کشتارگاه ندارند. روزانه صدها نفر از شیعیان و مظلومان مستضعف را سلّاخی می کنند؛ در حالی که موضوع مرغ در سرزمینی که رسانه ها روزی صد بار از آن به عنوان اُمّ القری یاد می کنند، تبدیل به تیتر اوّل روزنامه ها و سر خطّ مهمّ اخبار شبانگاهی رسانه های صوتی و تصویری شده است.

گویا متوجّه شد که تعریضی در کلامم وجود دارد. ماجرای مرغ فراموش شد؛ اگرچه من هم از دیدارم نتیجه ای نگرفتم و گیر و گوری که به کارم افتاده بود، برطرف نشد.

پوشیده نیست که شرق اسلامی را گردبادی هولناک در می نوردد. شرایط وحشتناکی که تنها در هجمه مغول و صلیبی های فرنگی به این منطقه، در چند قرن قبل از این، مشابه آن را تجربه کرده بودیم. متأسّفانه این گردباد سرخ، تومار مستضعفان از میان شیعیان آل محمّد(ص)

را در هم می پیچد. چه می توان گفت وقتی در ائتلاف ناجوانمردانه ای، مستکبران عزم خود را برای قتل عامّ مستضعفان ساکن شرق اسلامی جزم کرده اند.

با حیله گری و سیاست چنان میان اقوام و ملل و به ویژه سران دولت های این منطقه خونین جدایی افکنده اند که امید شکل گیری کوچک ترین ائتلاف برای فریاد کشیدن بر سر متکبّران و مستکبران وجود ندارد تا چه رسد به اقدامی باز دارنده. چیزی شبیه آخرین سده از حضور دولت های اسلامی در «اسپانیا» و «اندلس». در آن عصر هم مسلمانان ساکن «شبه جزیره ایبری»، پس از سال ها تجربه شکوه و عظمت حوزه فرهنگی و تمدّنی خود و برخورداری از تنومندی سیاسی، در اثر اختلاف و تفرّق امراء و حکام بلاد اسلامی، چنان ضعف و فتوری را تجربه کردند که با هجوم قشون مسیحی متّحد از هم پاشیدند و یکی پس از دیگری سقوط کردند.

در آن عصر هم برخی حکام مسلمان برای ماندن، دستِ دوستی و وحدت به سوی فرمانروایان دراز کردند و تبدیل به آلت فعل فرنگیان شدند و شد آنچه که شد. مصیبت پشت مصیبت وارد آمد تا آنکه جمله اسپانیا و اندلس، پس از چند قرن شکوفایی از مسلمانان باز پس گرفته شد. صدای اذان مأذنه ها به خاموشی گرایید و زنگ ناقوس ها همه فضای شبه جزیره ایبری را از خود آکنده ساخت.

مسلمانان را از شبه جزیره ایبری راندند و تتمّه آنان را وادار به پذیرش مسیحیّت کردند.

تاریخ نه یک بار، بلکه صد بار تکرار می شود. این قواعد و سنّت های ثابت الهی اند که چه بخواهی و چه نخواهی، خود را از میان اعمال و اقوال فردی و جمعی، بر می کشند و نمود پیدا می کنند. گویا شرق اسلامی نمی خواهد گوش جان به ندا و دعوت تاریخ دهد. از همین روست که به جای عبرت گرفتن از تاریخ خود عبرت تاریخ می شود، آن هم نه یک بار، بلکه صد بار. از همین روست که امروزه، شرق اسلامی، به رغم داشتن ثروت و مکنت فراوان در استضعاف به سر می برد. به رغم دارا بودن جمعیّت بزرگ در انفعال غلتیده و به رغم سلطه بر مهم ترین نقاط استراتژیک آبی و خاکی جهان، زمین گیر شده است. به زبان دیگر، در وضعیّت اسفباری فرو رفته که برتری جمعیّت، برتری ثروت، برتری انگیزه و آرمان و برتری سلطه بر نقاط مهمّ سوق الجیشی، ژئوپلتیک و استراتژیک، گرهی از مشکل او را نمی گشاید. این همه در حالیست که آنها تنها و تنها از طریق بهره گیری از ذخایر زیرزمینی انرژی و کانال های انتقال انرژی در دریاها می توانستند خود را از شرایط انفعالی برهانند.

اشاره به غرب مسیحی، ناظر بر اعلام وجود نوعی سوگیری پنهان دشمن غربی در مقابل مسلمانان است؛ چنان که در بیان نمادین ائتلاف «صلیب و صهیون» نیز این بار معنایی حفظ شده است. می خواهم اشاره کنم که به رغم گمان و تصوّر جعل شده، برای ساکنان شرق و غرب عالم، درگیری های امروز و همه آنچه بر سر شرق اسلامی آوار شده، بیش و پیش از آنکه، حاصل مجادلات آشکار و موضع گیری های سیاسی و اقتصادی باشد، ناظر بر وجود نوعی سوگیری مذهبی است.

غرب، به رغم تجربه جهان مدرن، بسط سکولاریسم و ماتریالیسم ملحدانه در جهان، دیگر بار با رویکردی «صلیبی و صهیونی» هجمه خود را آغاز کرده است.

در یادداشت های قبلی ام بارها از «آخرالزّمان جعلی» و بر ساخته این ائتلاف غیر رحمانی صلیب و صهیون یاد کرده ام و با ذکر قراینی هم پیش بینی کرده بودم آنها دیر یا زود، برای معلوم کردن تکلیف نهایی خودشان با شرق اسلامی و نابودی مسلمانان راستین، دست به یک دسیسه بزرگ خواهند زد و با طرّاحی یک «جدال آخرالزّمانی مجعول» زمینه را برای فریفتن احساس و عقل مردم جهان و کشاندن آنها در یک درگیری بزرگ فراهم خواهند آورد.

نمی توان انکار کرد که مراکز مطالعاتی و پشتیبانان فرهنگی و نرم افزاری ماشین ویرانگر سیاسی و نظامی این ائتلاف، از اطّلاعات جامعی درباره دریافت ها و رویکردهای آخرالزّمانی دینی جهان مسیحی و مسلمانان و شیعیان برخوردارند. این مراکز، با گردآوری منابع و متون فرهنگی عموم ملل، ردیابی جریانات مذهبی و اجتماعی جاری در جهان و تجزیه و تحلیل داده های حاصل آمده، به اطّلاعات جامعی درباره «باور مهدوی»، «شرایط پیش بینی شده توسط بزرگان دینی» و «نقشه راه ظهور منجی موعود مسلمانان» دست یافته اند؛ در حالی که مسلمانان و مراکز فرهنگی آنها در غفلت تمام، سال ها وقت و فرصت ذی قیمت و حیاتی را در اثبات مستندات یک روایت یا کنترل و رصد گرایش سیاسی و اجتماعی گفت وگوکنندگان از مباحث موعودگرایانه و مهدوی از دست داده اند. آنها همه مجال را از مسلمانان و مستضعفان، از امام مبین(ع) و از جهان اسلام گرفته اند. آنها در خود پیچیده و به خود مشغولند؛ در حالی که خصم، تمامی قوای مادّی و فرهنگی خود را علیه شرق اسلامی وارد میدان ساخته است. متأسّفانه مسلمانان از استراتژی خصم غافل و خود بی استراتژی وارد میدان مبارزه شده اند.

همواره قشون منفعل و بی استراتژی در میدان عاقبت، شکست را تجربه کرده اند.

این ساده لوحی است اگر خصم مسلّح و کین جوی جهان مستضعفان را که امروزه در مثلث خونین «صلیبی و سلفی و صهیون» خود را می نماید، جامعه ای متشکل از مردان آشکار سیاسی و اتو کشیده نظامی و امنیتی غربی بشناسیم. آنها که هر از چندی از مجرای احزاب سیاسی سر برمی آورند، برای مدّتی بر صدر دولت های غربی می نشینند. اینان بیرونی ترین لایه حکمرانی در جهان مایند، اینان آلت فعل و عمله ظلمه لایه دومی هستند که پنهان از چشم خلق روزگار، شهوت نام و عنوان را در خود کشته و با نهان روشی، گوشه لژهای مجامع مخفی ماسونی و ایلومیناتی را بر تخت سلطنت ترجیح داده اند تا با انگشت اشاره چون شطرنج بازی ماهر، مهره ها را جابه جا کرده و با صبوری، مترصّد فرصت بمانند و حریف را مات کنند.

این فرمانی برخاسته از تلمود بنی اسرائیلی است که از پیروان خود می خواهد همواره چونان مار سر را در سوراخ پنهان کرده و دُم را نمایان کنند تا چنانچه دُم زده شد، سر سالم بماند و دُمی دیگر برای خود بسازد.

مردان صحنه سیاسی دم آشکار مار زهراگین مجامع مخفی بنی اسرائیلی اند.

عدّه محدودی در جهان امروز از عمل و نقش این جماعت مطّلعند. آنچه در بازی های نوجوانانه نیز از علائم و نشانه های فراماسونری به ما نمایانده می شود، حقیقت و ماهیّت پنهان این جریانات مخوف نیست. این هم خود، بازی مشغول کننده ای بیش نیست.

امّا، لایه سوم و اصلی، پیچیده تر از لایه دومی، پنهان تر از آن و تعیین کننده تر در کار بازی قدرت است که درباره اش سخن نمی گوییم. ائتلاف «صلیب و سلفی و صهیون»، نه ائتلاف مردان سیاسی آشکار در صحنه، بلکه ائتلاف مجامع مخفی و نمایندگان لژنشین آنهایند که به فرمان مادر، یعنی اشرار یهود پای در میدان عمل نهاده اند. مردان این لایه، عمری به درازای قرون و عزمی جزم و ثابت برای سیطره تمام بر جهان مؤمنان و مستضعفان و کینه ای به ژرفای کینه ابلیس درباره خداوند، ادیان و انسان دارند.

در طول همه قرون، ابلیس و یار دیرینش بنی اسرائیل مترصدّ انتقام از خدا و مؤمنان ادیان بوده اند.

با مقدّمه ساختن همه آنچه بیان شد، می خواهم عرض کنم، غرب و همراهان با غرب، (گروه ائتلاف) در شرایط تاریخی حاضر، خود را مواجه با سه موضوع مهم می بینند:

۱. بحرانی فراگیر و گلوگیر، سونامی وحشتناکی که همه پهنه ها را در می نوردد و پیش می آید.

صورت ظاهر این بحران در مناسبات اقتصادی، چنگال تیز خود را در غرب نشان داده است؛ امّا این بحران چند وجهی و پیش رونده است. مخموری بحران، حاصل شراب خواری و خودکامگی بی حساب چهارصد ساله است که اینک در همه حوزه های فرهنگی و تمدّنی نمود یافته است. باید اذعان داشت بحران مشروعیت حوزه فرهنگی و نظری، بنیاد و مادر سایر شعب و شقوق بحران هویّت، اخلاق، مدیریت، سیاست و اقتصاد است که تمدّن مدرن را در بن بست گرفتار آورده است.

بارزترین وجه آن، یعنی بحران اقتصادی، غرب را مستعدّ فروپاشی و قرار گرفتن در آستانه جنگی فراگیر و خانمانسوز می سازد.

دغدغه کنترل بحران یا انتقال دهانه آتشفشانی آن به منطقه ای دیگر مجال هر گونه موضع گیری عاقلانه و اندیشمندانه را از غرب گرفته است؛

۲. دومین موضوع فراروی سران پشت پرده ائتلاف صلیب و صهیون که اینک فرزندخوانده وهّابی سلفی خود را هم در کنار خویش آورده است، اجرای آخرین فصل از سناریوی حکومت جهانی بنی اسرائیلی است؛ همه آنچه که طیّ قرون، انتظارش را می کشیدند و برای محقّق ساختن آن همه مقدّمات و تمهیدات را فراهم آورده اند.

احتمال از راه رسیدن رقیب قدیمی، یعنی «بنی اسماعیل» از شرق اسلامی، شتابی دو چندان به برنامه عمل طالبان جهان تک حکومتی بنی اسرائیل بخشیده است.

در سابقه اقوام، تنها «بنی اسماعیل» و «بنی اسرائیلند» که در دوردست افق دید خود، حکومت جهانی را نگریسته و در پی تأسیس آنند؛ اوّلی به حق و مطابق وعده حق و دومی ناحق در پی این امرند. بنی اسرائیل با تکیه بر مکر و حیله و با دسیسه سعی در محقّق ساختن این آرزوی دیرین دارد؛ در حالی که بنی اسماعیل در انتظار آن، روزگار می گذراند.

دور از انتظار نیست که هم آنان، با آگاهی از بحران محتوم برای اقدام و از بین بردن زمینه و میدان عمل بنی اسماعیل به این سونامی و بحران سرعت بخشیده تا شاید از طریق جرّاحی و پیش از تلف شدن فرصت، جنین ناقص الخلقه حکومت جهانی بنی اسرائیلی را به دنیا بیاورد. این سخن به این معنی است که بحران اقتصادی در اروپای غربی، بحران زودهنگام و دست سازی است که اشرار یهود بر سر ساکنان غرب آوار ساخته اند تا از رود گل آلود، ماهی مطلوب خویش را صید کنند.

آنان می دانند چنانچه فرصت را از دست داده و آخرین فصل از سناریوی جعلی حکومت جهانی خود را به اجرا نگذارند، برای همیشه فرصت را از دست خواهند داد؛

۳. موضوع سوم فراروی ائتلاف صلیب و صهیون، احتمال وقوع واقعه شریف ظهور منجی موعود از شرق اسلامی است. مطالعات گسترده انجام شده در مجامع و آکادمی های غربی درباره رویکرد منجی گرایانه مسلمانان، احتمال وقوع این واقعه را نزد آنان پر رنگ ساخته است؛ هر چند در تفسیر مغرضانه خود، از این واقعه به مثابه سر برآوردن دجّال از شرق یاد می کنند.

پر واضح است چنانچه «بحران همه جانبه عارض شده بر حوزه تمدّنی غرب»، چونان آتشفشانی در همان سرزمین فوران کند، سوزندگی اش اثری از آن حوزه و جمله خیالات بلند پروازانه ائتلاف صلیب و صهیون نخواهد گذاشت. از این رو، غرب تنها از طریق انتقال بحران از غرب به شرق اسلامی می تواند خود را از مشکل مهلک اوّل برهاند. از این روست که به نظر می رسد، یکی از دلایل بحرانی شدن سلسله وقایع سیاسی و نظامی در این منطقه، با موضوع انتقال بحران از غرب به شرق، ارتباط نزدیک داشته باشد و در این میان، جماعتی به نیابت از طرف ائتلاف صلیب و صهیون، به امید همراهی با آنها و به دلیل تعهّدات ویژه و پنهان در قبال آن ائتلاف، وظیفه آتش زدن منطقه را عهده دار شده اند. از همین جاست که از ائتلاف اوّل، مثلث خونین ائتلاف «صلیب، سلفی و صهیون» سر بر آورده است.

نباید از یاد برد که سران مجامع مخفی از طریق اعضای خود در محافل وابسته مانند: ایلومیناتی، فراماسونری، بیلدربرگ ها، شوالیه های مالت و. .. سکان هدایت و کنترل منظومه سیاسی اقتصادی کشورهای غربی و دول دست نشانده در سایر مناطق جهان را در اختیار دارند. بسیاری از سران دول مسلمان شرقی نیز خود را از طریق محافل فرعی به جرگه این مجامع پیوند زده و بخش کوچکی از همان منظومه را تشکیل می دهند.

مطالعه دقیق درباره «مجامع مخفی» و تشکیلات آنها در هدایت، مدیریت و کنترل جهان سیاست در عصر حاضر، پرده از آنچه که از آن به عنوان «منظومه سیاسی، اقتصادی جهانی غرب» و اقمار شرقی آن، که به گِردش به طواف آمده اند، یاد کردم، بر می دارد.

از نیمه دوم قرن بیستم میلادی و با باز شدن پای جناح راست مسیحی در سیاست «ایالات متّحده آمریکا»، بسیاری از رؤسای جمهوری آمریکا (رونالد ریگان، جرج دبلیو بوش و. ..) متأثّر از آموزه های کلیساهای بنیادگرا و مسیحیان صهیونیست، گفتمان ویژه ای را با محوریت موضوع آخرالزّمان و ظهور قریب الوقوع حضرت مسیح(ع) و ضرورت آماده شدن برای جنگ محتوم آرمگدون در صحرای «مجدّو» واقع در «فلسطین» اشغالی، در سیاست خارجی خود وارد ساختند و فراتر از میادین سیاسی و اقتصادی، هزینه مداخلات نظامی در شرق اسلامی (افغانستان، عراق و. ..) را هم برایش پرداختند.

نفو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.