پاورپوینت کامل روح هند در التهاب عاشورا ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روح هند در التهاب عاشورا ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روح هند در التهاب عاشورا ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روح هند در التهاب عاشورا ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

عزاداری پرشور هندوها و اهل سنّت همراه با شیعیان درسوگ سالار شهیدان (ع)

عشق و علاقه جمع بسیاری از هندوها به سالار شهیدان(ع)، اصولاً قصّه ای مشهور و مشهود است که آثار بسیاری را در طول تاریخ، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، بر ادب و فرهنگ شبه قارّه بر جای نهاده است.

به عنوان یکی از آثار غیرمستقیمِ فرهنگ عاشورا بر ادب هندو، می توان از منظومه مشهور تولسیداس (شاعر و معلّم نامدار «هند» در قرن ۱۶ و ۱۷م.) موسوم به رامایانا یا سرگذشت راما یاد کرد که آن را تقلیدی از کلام مرثیه سرایان «لکهنو» در سوگ ائمّه شیعه شمرده اند و امّا آثار مستقیم آن:

سخن گاندی، مبنی بر اینکه تزِ مقاومت منفی خویش را از حسین بن علی (ع) آموخته و هند برای آزادی خویش از یوغ استعمار، راهی جز متابعت از شهیدان کربلا ندارد، معروف است. چنان که همو، ضمن گفتاری در باب اسلام و پیامبر(ص) می نویسد:

حضرت محمّد(ص) پیامبری بزرگ و مردی شجاع بود و از کسی جز خدا نمی ترسید. هرگز دیده نشد که چیزی بگوید و عملی غیر از آن به جای آورد و عمل وی، با احساسش برابر بود. حضرت پیغمبر(ص) ثروت را اختیار نکرد با اینکه اگر می خواست، می توانست.

و در ادامه، اوجِ درد و دریغ خویش را این گونه ابراز می دارد:

هنگامی که من خواندم که خود و خاندانش چه محرومیّت هایی را، به طور اختیار، تحمّل کردند، اشک ها ریختم.. .

گاندی، در اثر مطالعات نسبتاً وسیع اسلامی خویش، کما بیش با تاریخ سرخ و خونین تشیّع و تعالیم ائمّه بزرگوار آن اجمالاً آشنا بود و این سخن بِسیار مهم و قابل دقّت او، شهرتی بسزا دارد که می گفت:

من برای مردم هند چیز تازه ای نیاورده ام؛ فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمانان «کربلا» به دست آورده، ارمغان ملّت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود.

پژوهندگان تاریخ و فرهنگ هند به راستی معتقدند:

تعزیه داری در هند، تأثیر بسیار مهمّی در پیدایش یکپارچگی ملّی و حسّ هم نوعی داشته است.

نویسنده و محقّق معاصر، آقای سیّدحسین علی جعفری، تحت عنوان «تعزیه داری در هند»، به گوشه هایی از هم دلی و هم نوایی هندوها در سوگواری بر سالار شهیدان(ع) اشاره کرده است که گزیده ای از آن را در ادامه می آوریم:

در هندوستان، مرکز اصلی عزاداری، لکهنو است. این مراسم در دوران حکومت شاهان [شیعی] «اَوَده» ریشه گرفت. در این دوره، علاوه بر امام باره ها (عزاخانه) سه امام باره بزرگ «آصف الدّوله»، «حسین آباد» و «شاه نجف» به دست پادشاه اوده ساخته شد. «کربلای تالکاتورن» و «درگاه کاظمین» نیز از امام باره های تاریخی به شمار می آیند…

از اوّلین روز ماه محرّم، همه عزاخانه ها را به طرز خاصّی با «عَلَم ها»، «تعزیه» و «ضریح» می آرایند. مجلس عزا در امام باره های بزرگ برپا می شوند. در بخش های بزرگ کشور، غیرمسلمانان نیز در ایّام محرّم و «اربعین» تعزیه می گیرند و «مجلس عزا» برپا می کنند. در هفتم محرّم، دسته های «مهندی» (ضریحی که نماد عروسی قاسم پسر امام حسن(ع) و فاطمه کبری(س) دختر امام حسین(ع) در کربلاست.) به راه می افتند که پشت سر آنها ذوالجناح [نماد اسب با وفای امام حسین(ع)] و «عَلَم ها» حرکت می کنند. هر چند که دسته مهندی عملاً در هر کجای هند ظاهر می گردد، ولی در لکهنو، این عمل دارای زمینه خاصّ تاریخی است. این دسته طویل که شامل «تبرّکات» (خوردنی یا شربت که به اشخاصی که در مراسم مختلف محرّم حضور دارند، پیشکش می شود،) نیز هست، در گذشته توسط حکمرانان اوده رواج داده شد. قطارهای فیل و اسب های حامل بیرق سیاه و دسته موزیک نظامی نیز بر شکوه و زیبایی دسته می افزاید. دسته ها در خیابان های اصلی شهر به حرکت در می آیند و هزاران نفر بدان ملحق می شوند. در تمام طول شب دهم ماه محرّم، مجالس «مرثیه خوانی» و «نوحه خوانی» در امام باره ها برپاست؛ به عبارت دیگر، نمایش [احیا و] «شب زنده داری» است. در دهم محرّم، تعزیه به صورت دسته های مختلف «ماتم» (سینه زنی) و نوحه خوانی در حالی که ذوالجناح و «عَلَم ها» پیشاپیش آنها در حرکتند، به سوی کربلاهای محل به حرکت در می آیند. نزدیک عصر، تعزیه به این کربلاها می رسند و پیش از غروب آفتاب به خاک سپرده می شوند. پس از غروب آفتاب، «مجلس شام غریبان» برپا می گردد.. .

«دهلی»، پایتخت هند نیز در مراسم ماه محرّم از لکهنو عقب نمی ماند. در این شهر نیز از تاسوعا و عاشورا و اربعین و هفتم ربیع الأوّل، دسته تعزیه به راه می افتد. این دسته از شهر خارج می شود و غروب به کربلای تاریخی علی گنج در دهلی می رسد. مراسم اربعین در «درگاه شاه مردان» و «علی گنج» نیز انجام می شود که در مجلس عزای آن، جمع کثیری حضور به هم می رسانند و خطبای برجسته ادیان و مذاهب مختلف و علمای اعلام سخنرانی می کنند.

پس از ختم «مجلس عزا»، دسته ای از تعزیه، ذوالجناح و علَم ها از این درگاه آغاز می شود و در کربلای علی گنج پایان می یابد.

مراسم محرّم در شهرهای «کلکته»، «بمبئی» و «مدرس» نیز شایان ذکر است. در این شهرها نیز امام باره های کهن تاریخی وجود دارند که در آنها مجالس تعزیه برپا می شوند و دسته های تعزیه به بیرون به راه می افتند. «حیدر آباد» نیز شهری است مملوّ از امام باره ها و عزاخانه ها که به گونه دلپسند به ضریح و علَم مزیّن می شود. در این شهر، تعزیه بی بی کاعلم در دسته های بزرگ به راه می افتد. تعزیه حیدرآباد نیز معروف است. در حیدرآباد و بمبئی نیز ایرانیان کثیری مقیم هستند که بر شکوه و غنای تعزیه داری می افزایند. در شهرهای لکهنو، دهلی، مدرس، کلکته و سایر نقاط کشور، مراسم ماتم با برافروختن آتش انجام می شود. در نقاط یاد شده، برادران حنفی و صوفیان نیز با یادکرد شهیدان کربلا، مراسم و مجالس عزا برپا می دارند؛ ولی مانند شیعیان به سینه زنی نمی پردازند.

در گذشته، بسیاری از مهاراجه های هند نیز در برگزاری تعزیه، مشارکت فعّال داشتند. مهارجه پیشین شهر «گوالیور»، در تعزیه های رسمی شرکت می کرد و پابرهنه همراه دسته تعزیه راه می پیمود. از هندوهایی که مراسم ماه محرّم را به طرزی باشکوه بر پا می دارند، می توان از برهمن های مُهیال (Mohyal) نام برد. اینان به اسامی خاصّی چون دات و وید Vaid (اعقاب بهار ادوج، حکیم قدیم هند)، چهیبر (اعقاب بهاراگووا)، بالی (اعقاب پاراشارا)، موهان (اعقاب کشی پاپا)، لاو (اعقاب واسیشها) و بهیموال (اعقاب کوشال) ملقّب هستند.

آقای جعفری، سپس با اشاره به روایات تاریخی بومی که حاکی از سوابق ارتباط مُهیال ها با خاندان پیامبر و شرکت آنان در انتقام از قاتلان کربلاست، می نویسد:

طیّ ده روزی که من در خلال ماه محرّم و اربعین، در «جامو» سخنرانی هایی درباره نمایش مصیبت کربلا کرده ام، همیشه می دیدم که زنان برهمایی فرقه دات، چادرها (یا رداهایی) را به یاد زینب و امّ کلثوم(س) به تعزینه داران هدیه می کردند.

برهمنان حسینی نیز به همراه دسته تعزیه، به سوی کربلاهای محلّی حرکت می کردند و پس از اظهار ادب و احترام نسبت به شهیدان کربلا، به خانه هایشان باز می گشتند.

شاعران پر آوازه هندو و سیک نظیر پاندیت امرنات ساحر(Pandit Amar- Nath Sahir)، منشی ششچندر طالب (Munshi sheshchander Talib)، ملک الشّعرا آفاق لکهنوی، گوپینات امام لکهنوی، سردار سینگه دوگال، پرفسور جواد و شیئت، راجکاوی ایندر جیت سینگه تولسی، پاندیت لبهورام جوش، پاندیت عرش مالیسانی، کانوار موهیندر سینگه بدی سحر، استاد تالوک چند محروم و دیگران، شاهکارهای رثایی و اشعاری در مصیبت کربلا سروده اند و آثارشان بخش مهمّی از ادبیات هند را تشکیل می دهد. من به جرئت می توانم بگویم که تعزیه داری در هند، تأثیر بسیار مهمّی در پیدایش یکپارچگی ملّی و حسّ هم نوعی داشته است… در هند، فرهنگ بومی (محلّی) بر شکوه تعزیه داری افزوده است. ما از بعضی از ایده ها و مظاهر جدید هنری برای دل نشین تر ساختن تعزیه داری بهره گرفته ایم. خطبا و شعرای غیر مسلمان نیز تا حدود زیادی بر موفّقیت کار ما افزوده اند و از عوامل مهمّ مراسم ما به شمار می آیند. گفتارها و اشعار ایشان نیز به صورت کتابی به چاپ رسیده اند. دولت هند نیز کتاب ارزشمندی به نام «محرّم در دو شهر لکهنو و دهلی» منتشر کرده است که حاوی عکس هایی از دسته های تعزیه و امام باره های مهمّ این دو شهر و شرح مفصّل مراسم ایّام محرّم و اربعین می باشد. (این کتاب اثری گروهی است که در ۱۹۶۶ م. در دهلی انتشار یافته و از تک نگاری های (Census of India, 1941 م.) می باشد.)

محتویّات گزارش فوق، در نوشته محقّق و مورّخ انگلیسی معاصر، جان نورمن هالیستر، تأیید شده است. هالیستر، فصل یازدهم کتاب خویش «تشیّع در هند» را به شرح عزاداری ایّام محرّم در نقاط مختلف هند اختصاص داده و از شرکت سنّی ها و هندوها علاوه بر شیعیان در آن سخن گفته است. گزیده ای از کلام وی را با حذف مآخذ آن، می آوریم:

«از یکی از شیعیان، علّت شرکت سنّی ها را در این مراسم جویا شدم. گفت:

سنّی ها قبول دارند که حسن(ع) و حسین(ع) نوه های پیامبر و عزیزان او بودند و هر دو شهید شدند. برخی نیز در این روزها دعایشان مستجاب می شود و بنابراین مایل به شرکت در این مراسمند.

به هر تقدیر، من احساس می کنم که باید تفسیری عمیق تر از اینها وجود داشته باشد. شاید قلب انسان، تشنه تفاهیم و هم دردی است و این چیزها را در اسلامی خشک و غیرقابل انعطاف که تنها بر قدرت قاهره تأکید دارد، نمی توان یافت؛ آن نایافته بشر را باید در توسّل و شفاعت و جنبه انسانی آن جست که تا اندازه ای، خواسته بشر را در دیانت اسلام برآورده می کند.

در سال ۱۳۵۳ ق./ ۱۹۳۴ م. یکی از خاصّه های مجالس محرّم در دهلی این بود که سنّی و هندو و شیعه با هم در آن شرکت می کردند.

شمار کثیری از سنّیان در مراسم محرّم شرکت می کنند و تعداد هندوها از آنها نیز افزون تر است؛ زیرا از نظر مذهب ایشان، منعی برای شرکت آنان وجود ندارد. این مراسم و شرح وقایع کربلا، برای هندوان جاذبه دارد و ایشان را متأثّر می کند.

حتّی بین کاست های اصیل هندو (کایستا، اگروالا، وراجپوت) مردان و زنان نذر می کنند که اگر صاحب فرزند پسر شوند، او را چند سال، معمولاً سه تا پنج و گاه تمام عمر، به عنوان «پیک» به چاکری عزادران محرّم بفرستند. در این روزها، آنها نمک و لحوم نمی خورند و از تجمّلات پرهیز می کنند. پیک ها زنگ های کوچکی دور کمر خود می بندند و عمّامه کوچک مخروطی شکل بر سر می نهند و در حالی که دم گاوی با خود دارند، به عنوان پیک بین اخاداها رفت و آمد می کنند. می گویند در «دربنگا» [واقع در شمال ایالت «بیهار هند»] بیشتر اسباب و لوازم مراسم محرّم، از آنِ هندوهاست.

در اینجا نیز به همان نذرهایی که باید در روزهای محرّم ادا شود، بر می خوریم. زنانی که می خواهند صاحب فرزند شوند، خود را جلوی علم به زمین می افکنند و سعی می کنند خود را به پرهای طاووسی (که به صورت بادبزن روی علَم قرار گرفته) بسایند تا حاجت آنها برآورده شود. کودکانی که در نتیجه این نذرها متولّد می شوند، به نام هایی چون حسنه، حسینه، فقیره، فاطمه، بای، ننچیاما و مانند آن خوانده می شوند؛ این کودکان در واقع، وقف پیرها هستند و هر سال در روزهای محرّم نذر والدین خود را ادا می کنند و در این اوقات آنها را فقیر می خوانند. یکی از اینها پسری بود به نام سایلو از کاست بافندگان. نیای او مبتلا به بیماری رماتیسم بود و برای پیرها نذر کرده بود که اگر بهبودی یابد، در محرّم سال آینده هدیه ای تقدیم کند. او به زودی شفا یافت؛ ولی نذر خود را نتوانست ادا کند. دیری نپایید که بیماری او عود کرد؛ ولی پس از اینکه دوباره تجدید عهد نمود، مرض بر طرف گردید. او در محرّم سال بعد نذر خود را ادا کرد و از آن پس، هر سال یکی از اعضای خانواده او به عنوان فقیر در مراسم محرّم خدمت می کند. یکی از سال ها خانواده سایلو،، سه دیگ شیره و یک دیگ پلو برای این مراسم فراهم کردند. غذا را به «عاشورا خانه» بردند و پس از برگزاری مراسم «پوجا» [از مراسم خاصّ هندوها در ستایش مقدّسات خود] آن را در برابر پیرها قرار دادند و دو ظرف شیره و نیمی از پلو را به متولّیان مسلمانان دادند و باقی مانده را نیز بین هندوها تقسیم کردند.

روز عاشورا، دسته ها و علَم ها را سر مخزن آب دهکده می برند. چوب علم لال صاحب را به تخت روانی متصّل می نمایند و علَم های دیگر را پسرهای فقیر هندو حمل می کنند.

پنج مسلمان (همه سنّی) که کلّ مسلمانان دو دهکده را تشکیل می دهند، همراه دسته می روند و در پیشاپیش دسته طبّال ها (چمر) در حالی که بهترین جامه های خودر ا به تن کرده اند، حرکت می کنند.

وقتی به مخزن آب می رسند، علَم ها را عریان کرده چوب و علامت های آنها را می شویند و سپس تمام این قطعات را تا سال بعد، در جعبه ای محفوظ نگاه می دارند. همان دسته دوباره جعبه را به دهکده باز می گرداند و در عاشورا خانه به امانت می گذارد.

هیچ شک نداریم که هندوها این پیرها را حرمت می نهند و آنها را را عنوان جزئی از معتقدات مذهبی خود پذیرفته اند.

در «بارودا»، بانی مراسم محرّم هندویی، گیکوار نام دارد و در گوالیور، مهاراجه این ناحیه که هندو است، پیشاپیش دسته ها که در محرّم در پایتخت او به راه می افتد، حرکت می کند. درباره منشأ این رسم در این شهر، داستانی را برای من نقل کرده اند:

حدود پنجاه سال پیش، مهاراجه مزبور بیمار می شود و در حال بیماری، امام حسین(ع) به خواب او می آید و به او می فرماید چنانچه مجلسی به نام او برگزار و خیرات و صدقاتی نثار کند، شفا خواهد یافت. مهاراجه، روضه خوان این مجلس را نیز در خواب می بیند. به محض بهبودی، در صدد یافتن این مرد بر می آید و سرانجام وی را در اقامتگاهش در «بنارس» می یابد. از آن زمان تاکنون این شخص، با یکی از اعضای خانواده او، برای ادای مأموریت خاصّ اداره این مراسم به خدمت حکومت گوالیور در آمده اند و در ازای انجام این وظیفه، پاداش کریمانه ای نیز دریافت می دارند. حکمرانی که این سنّت را آغاز کرد، ظاهراً خود در میان دسته می آمد و تعزیه حمل می کرد؛ ولی می گویند مهاراجه فعلی به این اکتفا می نماید که بر اسب زیبایی سوار شود و در روز عاشورا پیشاپیش دسته حرکت کند. خزانه ایالت، هزینه این مراسم را تأمین می کند.

مشاهده صحنه های جانسوز عزاداری شیفتگان اباعبدالله(ع)، شخصّیتی چون شاعره مشهور معاصر هندو، ساروجینی نایدو، معروف به بلبل هند را سخت تحت تأثیر قرار داده و بر آن داشته است که در ضمن شعری چنین بگوید:

شب شهادت، در زیر پیراهن سیاه

و با پای برهنه و چشمان اشکبار،

که باران اشک را به یاد واقعه ای جانسور فرو می ریزد

و دست های به هم پیوسته که فشار اندوه، آنها را به نوسان می آورد، نوای سینه های آغشته به خون با لحنی محزون بلند است

و این کهن داستانِ مکرّر و دردناک را بیان می دارد.

مریدانت، به پاس این شب پُر اَلَم و اشک آور،

با صدایی سرشار از اندوه می گویند

و می خوانند: حسین…

ای حسین! چرا هزاران هزار دوستان تو این طور اشک می ریزند؟!

ای مقدّسِ والامقام! آیا به پاس فدا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.