پاورپوینت کامل جایگاه «استضعاف و اقتدار اجتماعی» در فسلفه سیاسی اسلام ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جایگاه «استضعاف و اقتدار اجتماعی» در فسلفه سیاسی اسلام ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه «استضعاف و اقتدار اجتماعی» در فسلفه سیاسی اسلام ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه «استضعاف و اقتدار اجتماعی» در فسلفه سیاسی اسلام ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

۵۸

(قسمت آخر)

شیعه برای حاکمیت، دو مقام قائل است: مقامی که در آن، حقّ حاکمیت «جعل» می شود و مقامی که در آن، حاکمیت «تحقّق» می یابد. از همین رو از مسائل بنیادین و اساسی در این دیدگاه، تفکیک مقام ولایت و حقّ حاکمیت از مقام تولّی و تحقّق حاکمیت است. در این دیدگاه، «اعطای حقّ حاکمیت» و «تعیین ولی» در یک مقام صورت می گیرد و تنها عامل مؤثّر در آن، «جعل الهی» و «تحقّق حاکمیت» است و «تولّی و تصدّی امور» نیز در مقام دیگری شکل می گیرد که در آن، مردم نقش دارند و تأثیر گذارند.

واقعیت آن است که برخورداری از ولایت الهی و داشتن حقّ حاکمیت از سوی خداوند، به معنی تحقّق و عینیت یافتن حکومت نیست. چه بسیار صاحبان ولایت الهی که به تولّی و تصدّی جامعه نرسیدند! وضعیت بسیاری از پیامبران و ائمّه اطهار علیه السلام این گونه بوده و به طور مشخّص، وضعیت حضرت مهدی علیه السلام نیز همین گونه است. حضرت مهدی علیه السلام دارای ولایت و حقّ حاکمیت از جانب خداوند متعال است؛ امّا حکومت و زمامداری ایشان، بر جامعه تحقّق نیافته.

بنابراین، عناصر مشروعیت حکومت حضرت، تام بوده و هیچ مانعی از جهت مشروعیت، بر سر راه تشکیل این حکومت وجود ندارد؛ زیرا در مقام جعل ولایت، حقّ حاکمیت بر مردم به ایشان داده شده است. پس تنها چیزی که باقی می ماند، مسئله تولّی یا تحقّق یافتن حکومت حضرت است.

نکته مهم این است که تولّی «متوقّف» بر چیست و چه چیزی می تواند مانع تحقّق حاکمیت امام معصوم علیه السلام گردد؟ این از مسائل مهمّی است که اگر روشن شود، می تواند علّت خانه نشینی معصومان علیه السلام و به خصوص غیبت حضرت مهدی علیه السلام و شرط ظهور آن حضرت و همچنین وظیفه منتظران را توضیح دهد.

درباره تولّی، نظریه های متفاوتی ارائه شده که جای نقد و بررسی آنها نیست؛ امّا آنچه از متون دینی برمی آید، «نظریه شرط قدرت» است. بر اساس این نظریه، تولّی و تحقّق حاکمیت کسانی که خداوند، حقّ حاکمیت به آنان داده، متوقّف بر «وجود قدرت» و «امکان تحقّق» است.

تولّی، تکلیف صاحب ولایت است؛ ولی همانند هر تکلیف دیگری، مشروط به وجود استطاعت و قدرت است. بدون وجود قدرت، هم ولایت وجود دارد و هم جواز تصدّی؛ امّا امکان تشکیل حکومت و تداوم آن وجود نخواهد داشت.

امّا مراد از قدرت چیست و به چه وسیله ای تحقّق می یابد؟ قدرت که شرط تحقّق حکومت امام معصوم است، نه با توانایی شخصی معصوم حاصل می شود و نه حتّی با رضایت عامّه.

میزان قدرت لازم برای تولّی، با توجّه به مجموعه شرایط سیاسی، اجتماعی حاکم بر جامعه و با توجّه به توانایی نیروهای معارض، مشخّص می شود. ممکن است از نظر قدرت شخصی و شخصیتی، امام معصوم، قدرتمندترین مردم باشد؛ امّا امکان تحقّق حکومت او وجود نداشته باشد و حتّی ممکن است با وجود رضایت عامّه، امکان تولّی و تداوم آن وجود نداشته باشد و گاهی با وجود اقلّیت قدرتمند، امکان تولّی و قدرت لازم برای تصدّی به وجود آید؛ بدون اینکه به استبداد و دیکتاتوری منجر شود.

اینجاست که در ادبیات دینی و معارف آسمانی آن، از اموری به نام «استضعاف اجتماعی» و در برابر آن، «اقتدار اجتماعی» یاد می شود.

همان گونه که پیش از این گذشت، مراد از استضعاف اجتماعی این است که شخصی یا ایده ای، در موضع ضعف قرار گیرد و جامعه به آن اقبال نکند و آن را تنها گذارد. شخص یا ایده ای که با چنین وضعیتی روبه رو شود، از نظر اجتماعی (و نه فکری و اقتصادی) به استضعاف کشیده شده است؛ امّا در طرف مقابل، اقتدار اجتماعی قرار دارد که مراد از آن، اقبال عمومی و پذیرش اجتماعی است که نتیجه آن، تقویت موقعیت اجتماعی و حاکمیت یافتن آن است.

پس در فلسفه سیاسی اسلام، تحقّق حاکمیت، بسته به عنصر اقتدار اجتماعی است و نبود عنصر اقتدار و پیش آمدن وضعیت استضعاف، عامل اساسی در تحقّق نیافتن حکومت معصوم است. «قرآن کریم» این اصل را در جریان گوساله سامری به هنگام فرمان روایی حضرت هارون علیه السلام به صراحت بیان کرده است. وقتی حضرت موسی علیه السلام از کوه «طور» برگشت و با کمال تعجّب، گوساله پرست شدن قوم خود را با وجود برادرش هارون علیه السلام مشاهده کرد، لب به اعتراض سختی علیه او گشود. هارون علیه السلام در پاسخ برادر خود، جمله ای دارد که بیانگر اصل یاد شده در تحقّق و تداوم حاکمیت هاست: «هارون گفت: ای پسر مادرم! این قوم مرا زبون یافتند و نزدیک بود مرا بکشند. » ۲۸این مسئله را در تاریخ انبیاء و اوصیا به خوبی می توان دید. نمونه آن، استضعاف اجتماعی حضرت نوح علیه السلام است که پس از قرن ها تبلیغ، پاسخ مثبت به او ندادند و قومش او را در موضع ضعف قرار دادند. تا آنجا که لب به شکایت گشود و گفت: «و پروردگارش را خواند: من مغلوب شده ام. انتقام بکش. » ۲۹

نمونه دیگر حضرت لوط علیه السلام است که توان اجتماعی لازم را برای تغییر نابه هنجاری های اجتماعی نداشت. ایشان خود دراین باره می فرماید: «لوط گفت: کاش در برابر شما قدرتی می داشتم یا می توانستم به تکیه گاهی استوار پناه ببرم. » ۳۰

حضرت ابراهیم علیه السلام نیز به علّت نبود اقتدار اجتماعی، از مردم کناره می گیرد و می فرماید: «از شما و از آن چیزهایی که به جای خدای یکتا می خوانید، کناره می گیرم. » ۳۱

حضرت موسی علیه السلام نیز به جهت ترس از جان، مجبور به فرار از «مصر» می شود: «و چون از شما ترسیدم، گریختم. » ۳۲و بالأخره حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نیز به جهت بی یاوری و ترس از دشمنان مجبور شدند شبانه «مکه» را ترک کنند و حضرت علی علیه السلام را بر جای خود در بستر خویش بخوابانند.

در تاریخ وصایت نیز، این مسئله به خوبی نمایان است. امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به این اعتراض که: چرا با ابابکر و عمر نجنگیدی، ولی با طلحه و زبیر جنگیدی؟ به سیره انبیای نامبرده، استناد کردند و بدین سان، نبود اقتدار اجتماعی و بی یاوری را عامل اصلی سکوت خود و اقتدار اجتماعی را عامل اصلی نبردشان معرفی می کنند. ۳۳

این مطلب را در بیعت امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه نیز مشاهده می کنیم. معاویه در مراسم بیعت اعلام کرد که: حسن بن علی علیه السلام مرا شایسته تر می داند و از همین رو با من بیعت می کند. حضرت در پاسخ وی، فرمودند: «ای مردم! معاویه گمان کرده من او را برای خلافت شایسته دیدم و خود را برای آن شایسته ندانستم. معاویه دروغ می گوید. من به حکم کتاب خدا و به گفته پیامبر خدا، سزاوارترین مردم به حکومت بر آنها هستم. به خدا سوگند! اگر مردم با من بیعت می کردند و از من فرمان برداری و مرا یاری می کردند، باران آسمان و برکت زمین را به آنان می دادم. »

سپس حضرت به عملکرد هارون علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم استناد می کنند و می فرمایند: «و به تحقیق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از قوم خودکه آنان را به سوی خدا فرا می خواند- فرار کرد تا اینکه به غار پناه برد؛ ولی اگر یاورانی علیه آنان می یافت، فرار نمی کرد و اگر من می یافتم، ای معاویه! با تو بیعت نمی کردم. به تحقیق خداوند، هارون را وقتی قوم خودش او را تضعیف کردند و نزدیک بود او را به قتل برسانند و او یاوری نداشت، در گشایش قرار داد و به تحقیق خداوند پیامبر را که به سبب نبود یاور، مجبور به فرار شد، در گشایش قرار داد. »

آنگاه حضرت به ماجرای خود و پدرشان اشاره کردند و آن را نمونه ای از اصول حاکم بر ماجراهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و هارون علیه السلام خواندند: «همچنین من وپدرم آن هنگام که مردم ما را ترک و با شخص دیگری بیعت کردند و ما یاوری نیافتیم، از جانب خدا در گشایش قرار گرفتیم. همانا اینها سنّت ها و نمونه هایی است که از یکدیگر تبعیت می کنند. » ۳۴

سلمان فارسی پیش از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و هنگامی که ایشان در بستر بودند، ماجرایی را نقل می کند که ضمن آن، حضرت به امام علیه السلام رو می کند و با پیش بینی استضعاف اجتماعی ایشان، می فرمایند: «برادرم! تو پس از من می مانی و از قریش به سبب مخالفتشان با تو و ستمشان بر تو سختی می بینی. پس اگر یاوری یافتی با آنان نبرد کن و به وسیله موافقانت با مخالفانت مبارزه کن و اگر یاوری نیافتی، صبر کن و دست نگهدار و خودت را به نابودی نینداز؛ زیرا تو نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی هستی و رفتار هارون، آنگاه که قومش او را تضعیف کردند و نزدیک بود او را به قتل برسانند، الگوی خوبی برای توست. » ۳۵

بر همین اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از امیرالمؤمنین علیه السلام عهد گرفته بودند که در صورت وجود یاور، برای احقاق حقّ خود و تشکیل حکومت قیام کنند و این همان چیزی است که از آن به عنوان اقتدار اجتماعی یاد می شود.

اسناد این عهد به حدّی است که مرحوم علّامه مجلسی درباره آن، ادّعای تواتر کرده است. ۳۶این موارد به خوبی نشان می دهد که در فلسفه سیاسی اسلام، استضعاف اجتماعی عامل اساسی تحقّق نیافتن حاکمیت الهی و در طرف مقابل، اقتدار اجتماعی عامل تحقّق حکومت دینی است.

نقش «استضعاف و اقتدار اجتماعی» در گفتمان مهدویت

نظر به آنچه بیان شد، اکنون می توان «فلسفه غیبت» و «پیش شرط ظهور» و «رسالت دوران انتظار» را درک کرد. نظریه استضعاف و اقتدار اجتماعی به خوبی می تواند مسئله یاد شده را که از مسائل اساسی در گفتمان مهدویت است، توضیح دهد. از این رو، در ادامه بحث به بررسی این مسائل می پردازیم.

استضعاف اجتماعی؛ عامل غیبت

استضعاف اجتماعی جز در مقاطعی خاص، همواره بر تاریخ امامت سایه افکن بوده است. پیامد این واقعیت اجتماعی درباره یازده امام نخستین، خانه نشینی بود و درباره دوازدهمین امام، غیبت. علّت تفاوت وضعیت امام دوازدهم با دیگر امامان نیز در «آخرین» بودن ایشان است. یکی از اصول مهمّ امامت در تفکر شیعی، محدود بودن تعداد امامان است.

این اصل اقتضا می کند تا الگوی خانه نشینی، شهادت که مخصوص یازده امام نخستین بود، تغییر کند و درباره آخرین حجّت، به الگوی غیبت، ظهور تبدیل شود تا زمین و زمان، خالی از حجّت نباشد. آنچه با بحث ما در پیوند است، بازشناسی علّت غیبت می باشد.

بر اساس آنچه در بحث مربوط به فلسفه سیاسی اسلام گذشت، علّت غیبت، استضعاف اجتماعی و بی یاور بودن امام دوازدهم است. علّت غیبت، ضعف شخصی حضرت به جهت کمی سن نبوده است.

تاریخ به خوبی نشان داده که در باب حجّت های الهی، عنصر سن تأثیرگذار نیست. حضرت عیسی علیه السلام در گهواره سخن گفت و از نبوّت خود خبر داد. ۳۷ حضرت یحیی علیه السلام نیز در کودکی به پیامبری برگزیده شد. ۳۸ در تاریخ امامت نیز امام جواد و امام هادی علیه السلام در کودکی به امامت رسیدند.

این نشان می دهد که در باب نوبت و امامت، سن تأثیرگذار نیست. ؛ بنابراین، علّت غیبت حضرت مهدی علیه السلام را نباید در کمی سن و ناتوانی شخصی جست وجو کرد؛ زیرا اگر چنین می بود، می بایست پس از رشد حضرت و رسیدن به سنّ کمال، پدیده ظهور صورت می پذیرفت.

همان گونه که پیش از این گفتیم، نه توانایی شخصی عامل تحقّق حکومت الهی است و نه ناتوانی شخصی عامل تحقّق نیافتن آن؛ بلکه آنچه تعیین کننده است، استضعاف یا اقتدار اجتماعی است. در باب علّت غیبت نیز همین عنصر نقش بازی می کند و در حقیقت امام مهدی علیه السلام به جهت استضعاف اجتماعی و نبود یاور، از دیده ها پنهان شده اند.

به بیان دیگر، علّت غیبت نبود مشروعیت نیز نیست. همان گونه که در تبیین فلسفه سیاسی اسلام گفتیم، مشروعیت و حقّ حاکمیت، مقوله ای است که به تمام معنی خداوند آن را «جعل» می کند و به هیچ عنصر دیگری برای تکمیل یا تتمیم نیاز ندارد. مشروعیت زمامداری هر امام و از جمله حضرت مهدی علیه السلام، امری بسیط است که در مقام جعل تأمین می گردد و متوقّف بر عنصر دیگری نیست. عنصر مشروعیت، تام است و تنها چیزی که باقی می ماند، تولّی و تصدّی امور است که به اقتدار اجتماعی نیاز دارد.

همچنین علّت غیبت، نبود جواز تصدّی نیز نیست. برخی معتقدند مشروعیت امام معصوم، تام است؛ امّا جواز تصدّی وی نیازمند رضایت مردم! اگر حکومت، «حقّ» امام معصوم از جمله حضرت مهدی علیه السلام است و اگر معتقد به «غصب حکومت» از جانب دیگران هستیم، چگونه می توان گفت که صاحب حق، برای احقاق حق خود نیازمند «اجازه و رضایت» دیگران است؟ همان گونه که مشروعیت فرمان روایی امام، تام است، جواز تصدّی نیز برای وی وجود دارد؛ امّا به جهت نبود قدرت، «امکان» آن نیست. ۳۹

بخش سوم: دولت مستضعفان

اقتدار اجتماعی، پیش شرط ظهور

بر اساس آنچه گفته شد، روشن می گردد که برای ظهور حضرت و تشکیل حکومت عدل الهی، به چیزی به نام اقتدار اجتماعی نیاز است. اگر علّت غیبت، استضعاف اجتماعی است، علّت ظهور نیز اقتدار اجتماعی است. تشکیل حکومت به دست حضرت، نه متوقّف بر تکمیل عنصر مشروعیت است و نه متوقّف بر جواز تصدّی. حضرت مهدی علیه السلام برای تشکیل حکومت، هم مشروعیت تام دارند و هم جواز تصدّی. آنچه وجود ندارد، قدرت و توان لازم برای تشکیل چنین حکومتی است که اقتدار اجتماعی آن را فراهم می کند و البتّه همان گونه که پیش از این روشن شد، مراد از قدرت نیز قدرت اجتماعی است؛ نه قدرت شخصی یا نظامی.

اقتدار اجتماعی در گفتمان مهدویت به این است که اندیشه مهدوی و حکومت مهدوی مورد پذیرش مردم قرار گیرد. اندیشه مهدوی ویژگی هایی دارد که ممکن است هر جامعه ای آمادگی پذیرش آن را نداشته باشد.

همچنین حکومت مهدوی اقتضاهایی دارد که هر چند به مصلحت مردم است، امّا گاه برخی جوامع، تحمّل عدالت علوی را نداشته اند. پذیرش هر اندیشه و حکومتی، به معنی تنظیم زندگی بر اساس آن است و این امری است دشوار.

اقتدار اجتماعی، یعنی اینکه جامعه ویژگی های اندیشه و حکومت مهدوی را بشناسد و اقتضائات آن را بپذیرد. حکومت دینی بر خلاف حکومت های دموکراتیک غیر دینی، ویژگی های تغییرناپذیری دارد که نمی توان آن را متناسب با ذائقه اجتماعی تغییر داد. بنابراین، شرط لازم برای ظهور، آن است که جامعه مصلحت نهفته در اندیشه امامت را درک کند و اقتضائات آن را بپذیرد. در چنین شرایطی پایگاه اجتماعی اندیشه مهدویت، تقویت می شود و توسعه می یابد. این وضعیت، اقتدار اجتماعی لازم برای ظهور و تحقّق حکومت عدل مهدوی را فراهم می سازد.

تفاوت اقتدار اجتماعی با استبداد

ممکن است نظریه اقتدار اجتماعی و شرط ندانستن رضایت مردم برای تصدّی حکومت، به استبداد و دیکتاتوری تفسیر گردد و چنین تصوّر شود که پیش شرط ظهور حضرت مهدی علیه السلام وجود قدرتی نظامی خواهد بود تا با زور اسلحه، خود را بر جامعه تحمیل کند. به همین علّت کسانی که مبانی شیعه در منشأ الهی مشروعیت را قبول دارند، در حقیقت برای فرار از دیکتاتوری و حکومت خشونت و شمشیر، دیدگاه «شرط جواز» را طرح کرده اند. آنان بر این اعتقادند که شرط ندانستن رضایت عامّه، به معنی حکومت دیکتاتوری و اجبار بر مردم است و چون این امر به حکم عقل و شرع ناپسند است، پس رضایت عامّه شرط جواز تصدّی است. ۴۰

این تصوّر به خصوص در موضوع ظهور و حکومت حضرت مهدی علیه السلام، شکل حسّاس تری به خود می گیرد؛ زیرا روایاتی که درباره کشتار و خون ریزی هنگام ظهور حضرت وجود دارد، می تواند به این تصوّر دامن بزند و مؤیدی بر آن باشد.

این در حالی است که می توان رضایت عامّه را شرط جواز تصدّی ندانست و در عین حال به دامن استبداد و ارعاب هم نیفتاد؛ زیرا امر میان این دو، دَوَران ندارد و میان رضایت عامّه و استبداد، حالت سومی وجود دارد به نام «امکان». اگر رضایت عامّه وجود نداشته باشد، دو حالت ممکن است پیش آید: یا مردم ضدّیت تام دارند یا هر چند رضایت ندارند، ولی ضدّیت هم ندارند و خنثی هستند.

پس سه وضعیت خواهیم داشت: رضایت، ضدّیت و سوم حال خنثی که ممکن است با انجام اقداماتی به موافقت تبدیل شود و امکان تشکیل حکومت فراهم آید. بر این اسا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.