پاورپوینت کامل بانوی آینه ها ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بانوی آینه ها ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بانوی آینه ها ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بانوی آینه ها ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

بانو طناب را بالا کشید و با زحمت سطل را که لبریز از آب بود از لبه چاه پایین آورد .

آب خنک میان سطل موج می زد و چون آینه ای، نور آفتاب را منعکس می کرد .

بانو عرق پیشانی اش را پاک کرد، پیاله ای از آب نوشید و دست و صورت خود را شست تا اندکی از خستگی کار روزانه بکاهد . سپس
با مهربانی به فرزندش که بر روی پوستینی به خواب رفته بود، نگاه کرد و چادر وصله دار خود را بر روی او انداخت و دوباره کنار
آسیاب بر زمین نشست .

نسیم ملایمی که می وزید، صورت رنگ پریده او را نوازش می داد و بانو اگر چه از سپیده صبح لحظه ای از تلاش باز نایستاده بود،
باز هم خستگی ناپذیر به کار خود ادامه می داد . او با یکدست آسیاب سنگی را می چرخاند و با دست دیگر دانه های زرین جو را به
درون آسیاب می ریخت .

دانه های جو در زیر فشار سنگهای آسیاب خرد می شدند و بانو هر چند وقت یکبار، آرد سپیدی را که در پای آسیاب جمع می شد،
در درون تشتی می ریخت که برای خمیر کردن در نظر گرفته بود .

سکوت سنگینی بر خانه سایه افکنده بود و تنها صدای دلنشین بانو بود که با زمزمه آیات وحی، معنویتی ملکوتی به فضا
می بخشید .

بانو همچنان که آسیاب را می چرخاند با خود به محرومانی می اندیشید که حاصل کار او و همسرش نصیب آنان می شد . او حتی
برای لحظه ای نمی توانست از فکر بیوه زنان درمانده و کودکان یتیم و بی پناه غافل شود و می دانست که آنان هر شب چشم انتظار
نان و خرمایی هستند که از خانه او خارج می شود .

در نگاه آسمانی بانو، سخاوت و ایثار، حد و مرزی نداشت . او بیش از خود و خانواده اش نگران دیگران بود . حتی در دعا کردن
همیشه نخست دیگران را دعا می کرد و سپس برای خود و خانواده اش (۱) .

بانو گرچه می توانست زندگی راحتی داشته باشد و مانند بعضی از زنان روزگار خود در رفاه و آسایش زندگی کند اما با از
خودگذشتگی قناعت را برگزیده بود و هیچ فرصتی را برای خدمت به همنوع و جلب رضایت خداوند نادیده نمی گرفت .

با این که تحمل این همه سختی به بانو اراده ای پولادین داده بود، اما آن روز هر چه می گذشت او احساس می کرد که دیگر توان ادامه
کار را ندارد و در دل آرزو می کرد که ای کاش کسی برای کمک به او از راه برسد!

با شنیدن صدای در، بانو به سمت در شتافت و وقتی در را گشود با دیدن چهره متبسم پدرش خستگی کار روزانه را از یاد برد .

پدر مثل همیشه با عطوفت و مهر