پاورپوینت کامل برسد به دست … ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل برسد به دست … ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برسد به دست … ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل برسد به دست … ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۵۴
ببخشید! شما محبوب مرا ندیده اید؟
سلام .
خوبی؟ … خسته ام از «خوبیم و جز دوری تو ملالی نیست » . خسته ام از نامه های «اینجا هوا خوبست و …» یا «خبرت دهم، اسماعیل
دانشگاه قبول شد …»
عادت کرده ایم که بگوییم منتظریم . عادت کرده ایم بعد از هر صلواتمان بگوییم: «… و عجل فرجهم » یا این که بعد از هر نماز دعای
فرج را بخوانیم . حتی از روی عادت برای سلامتی امام زمان (عج) صلوات نذر می کنیم . به نبودنش، به نیامدنش، به انتظارمان
عادت کرده ایم .
آن قدر در این آخرالزمان در فتنه غرق شده ایم که یادمان رفته مدینه فاضله یعنی چه؟ انگار عادتمان شده که هر روز، خبر یک قتل،
یک تصادف مرگبار یا یک سرقت را بشنویم . مثل این که اگر پنج شنبه ها منتظر نباشیم، یکی از کارهای روزمره مان را انجام
نداده ایم . یا فکر می کنیم اگر صبحهای جمعه در مراسم دعای ندبه شرکت نکنیم، از دوستانمان عقب مانده ایم . آخرین باری که
صبح جمعه بیدار شدیم و از این که «او» نیامده بود، دلمان گرفت; کی بود؟ عزیزی می گفت: «خیلی وقتها منتظریم . منتظر تلفن
کسی که دوستش داریم، یا نامه ای که باید می رسیده و نرسیده; یا کسی که باید می آمده . چندبار از این دست انتظارها برای آن
کسی که مدعی انتظارش هستیم، داشته ایم؟ … یک جای کار می لنگد .» راست می گفت . یک جای کار می لنگد …
چند روز قبل، مرد نابینایی را دیدم که کنار خیابان ایستاده بود . نه به ماشینهایی که برایش بوق می زدند توجه می کرد، نه به
آدمهایی که مدام به او تنه می زدند . پسرکی کنارش ایستاد . زیر گوش پیرمرد چیزی گفت و او سرش را به علامت جواب مثبت
تکان داد . و بعد، پسرک با نرمی زیر بازوی پیرمرد را گرفت تا او را از خیابان بگذراند . به وسط خیابان که رسیده بودند، دیدم
لبهای پسرک مدام تکان می خورد و بر لبهای پیرمرد هم لبخندی نشسته . خیابان شلوغ بود و چند دقیقه ای طول کشید تا از
عرض آن گذشتند . و در این مدت پیرمرد و پسرک جوان با هم صحبت می کردند و می خندیدند . به سمت دیگر خیابان که
رسیدند، پیرمرد دست پسر را از بازویش جدا کرد و به سرعت به سمت لبهایش برد و بوسید … پسرک مات و مبهوت به پیرمرد که
عصازنان دور می شد، خیره شده بود …
من هم مات شده بودم . پس از چند لحظه ای که به جای خالی پیرمرد خیره شده بودم، به خودم آمدم . صدای بوق ماشینها و
همهمه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 