پاورپوینت کامل عناصر مؤثر در تقریب مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عناصر مؤثر در تقریب مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عناصر مؤثر در تقریب مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عناصر مؤثر در تقریب مسلمانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۷۶
همه ساله پیش از موسم حجّ جلساتی به منظور افزایش سطح علمی و
آگاهی های روحانیان محترم کاروانها در تهران برگزار می شود که در آن
علاوه بر مسؤولان محترم بعثه مقام معظّم رهبری و سازمان حجّ و
زیارت، از برخی شخصیّت های علمی کشور نیز دعوت به عمل آمده
پیرامون موضوعی خاص و مرتبط با حجّ سخنرانی می کنند.
از جمله مباحث مطرح شده، موضوع «عناصر مؤثّر در تقریب
مسلمانان» بود که توسط استاد فرزانه و متفکّر بزرگوار حضرت آیه اللّه
سبحانی ارائه گردید و مورد استقبال عموم آقایان و شرکت کنندگان
قرار گرفت، از این رو متن این سخنرانی از نوار استخراج و پس از
ویرایش و ذکر منابع و مآخذ برای درج در میقات آماده گردید. ضمن
تشکّر از استاد ارزشمند حضرت آیه اللّه سبحانی نظر خوانندگان محترم
را به متن این سخنرانی جلب می نماییم:
عناصر وحدت
عناصر ومایه هایی که می تواند امت اسلامی را در نقطه واحدی گردآورد، دو گونه
است:
الف : «عقیدتی و آرمانی» ب : «کرداری و رفتاری».
درباره عنصر نخست، باید بگوییم که قرآن مجید بر یگانگی صراط تأکید می ورزد
و می گوید برای پیمودن راهِ رستگاری بیش از یک راه وجود ندارد و دیگر راه ها همگی
انحراف از آن صراط است. چنان که می فرماید:
وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ
ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(۱)
«آگاه باشید که این است راه راست، از آن پیروی کنید و از راه های دیگر که شما
را از آن راه پراکنده می سازد نروید، اینها است که خدا شما را به آن سفارش
کرده تا به تقوا بگرایید.»
برای رسیدن به کمال از طریق عقیده و عمل، یک صراط بیش نیست و هر نوع راهی
بر خلاف آن، گژ راهی است که انسان را از پیمودن راه سعادت باز می دارد. تصوّر نشود
که این صراطِ واحد، مربوط به پیامبر عظیم الشأن اسلام است، بلکه تمام پیامبران مردم را
به پیمودن یک راه دعوت کرده اند و آن تسلیم در برابر خداوند است.
آنچه که امروزه از آن به «صراط ها» یاد می شود، درست نقطه مقابل وحی الهی است
که همواره بر «وحدت صراط» تأکید داشته و دارد.
مسأله کثرت گرایی که از آن به پلورالیسم (Pluralism) تعبیر می شود، یک تز سیاسی
است نه فلسفی و هدف از آن پایان بخشیدن به نبرد عقاید و خون ریزی در راه آرمان ها
است و این که هر قومی در کنار قوم دیگر، با داشتن ایده و اندیشه گونه گون زندگی کنند و
عقیده یکدیگر را محترم بشمارند.
مثلاً مسیحیِ کاتولیک می تواند با مسیحیِ «پروتستانت»، زندگی کاملاً آرام داشته
باشد و دیگر لازم نیست به نفی یکدیگر برخیزند.
این مطلب، غیر از آن است که جامعه بشری با داشتن عقاید مختلف و گوناگون،
همگی در صراط حق بوده و مورد پذیرش خدای جهانیان هستند! اگر چنین است، پس
تأکید بر صراط واحد و پرهیز از صراط های دیگر چیست؟!
به خاطر همین وحدت صراط است که قرآن و حدیث در تمام موارد از «دین واحد»
سخن به میان می آورد نه از «ادیان» و تنها در یک روایت و آن از امام هشتم علیه السلام است که
لفظ «دین» به صورت جمع آمده و احتمال می رود که حدیث نقل به معنا شده است.
اصرار قرآن بر لفظ «دین» به صورت مفرد، برای این است که اصول عقیدتی و قوانین
کلّی در مسائل عملی، در تمام ادوار یکسان بوده و خداوند یک دین بیش نداشته و
نخواهد داشت، چنانکه می فرماید: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّه ِ الاْءِسْلاَمُ(۲)
و همه شرایع در جوهر دین و قوانین سعادت؛ مانند حرمت شراب و قمار، اختلاف
ندارند.
اکنون می پردازیم به تشریح اصل مطلب که آن «تبیین عناصر وحدت ساز در قلمرو
عقیده و آرمان» است:
۱ ـ یکتاپرستی و یکتاگرایی
«توحید» در جلوه های مختلف، رابطه ای است که می تواند همه مسلمانان را در نقطه
واحدی گرد آورد. مسلمانان جهان به خدای یکتا، خالق و آفریدگار یکتا و مدبّر و
گرداننده یکتا اعتقاد و باور دارند و آیات قرآن و همچنین دلایل عقلی، بر توحید در ذات
و توحید در خالقیت و توحید در تدبیر گواهی می دهند. در زیر آسمانِ خدا، مسلمانی پیدا
نمی شود که ثنویت در ذات را بپذیرد و به خالقی جز خدا و یا مدبّری جز او بیندیشد مگر
این که از صراط مستقیم منحرف گردد.
یکی از مراتب توحید، توحید در عبادت است که همگان به آن معتقدیم و در نماز
پیوسته می گوییم:
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ(۳)
اعتقاد به اصل توحید در عبادت، برای یک مسلمان کافی است، دیگر لازم نیست در
فروع آن به بحث و گفتگو پردازد.
از توحید که بگذریم، نبوت عامه و نبوت خاتم رسولان، عنصر وحدت ساز است
و همه مسلمانان در این اصل یک صدا هستند و یک نظریه دارند.
مسأله «خاتمیت» اصل مستحکمی است که همه مسلمانان در آن وحدت نظریه
دارند و معتقدند که با آمدن پیامبر خاتم، باب نبوت لاک و مهر گردید و دیگر این باب به
روی کسی باز نخواهد شد.
از این اصل که بگذریم اصل سوّمی به نام «معاد» مطرح است و همه مسلمانان
معتقدند که خداوند بزرگ روزی همه را زنده می کند و نیکوکاران را پاداش و بدکاران را
کیفر می دهد.
قال سبحانه:
کَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ(۴)
«خداوند رحمت و بخشش را بر خویش واجب گردانید و به یقین شما را در روز
قیامت که در آن شکی نیست، گرد خواهد آورد.»
این اصول سه گانه که از آن به عنوان «عقیده و آرمان» تعبیر می شود، عناصری است
که یک میلیارد مسلمان در آن وحدت نظریه دارند و اختلاف در جزئیات، جزو مسائل
کلامی است و نباید مایه اختلاف شود.
شکی نیست که در کتاب های کلامی، این اصول سه گانه به صورت گسترده مورد
بحث و بررسی قرار گرفته، ولی در خود این اصول اختلافی نیست و اگر سخنی هست
مربوط به فروع و شاخه های این اصول است و آنچه از ارکان اسلام به شمار می رود، خود
این اصول است نه جزئیات آن.
بخاری در صحیح خود از عمر بن خطاب نقل می کند: هنگامی که علی علیه السلام به امر
پیامبر صلی الله علیه و آله بر فتح قلاع و دژهای خیبر مأمور گشت، از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: این نبرد تا
کجا باید ادامه پیدا کند؟
پیامبر فرمود:
«قاتِلُوهُم حتّی یَشْهَدُوا أنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَ أَنَّ مُحَمّدا رَسُولُ اللّه ، فإذا فَعَلوا ذلِکَ
فَقَدْ مُنِعوا فیکَ دماؤَهم إلاّ بحقّها وَحِسابُهُم عَلَی اللّه ».(۵)
«با آنان نبرد کن تا به یگانگی خدا و رسالت محمد گواهی دهند، آنگاه که به این
مرحله رسیدی خون و مال آنان محترم و حساب آنان با خداست.»
امام هشتم علیه السلام نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اُمِرْتُ أَنْ اُقاتِلَ الناسَ حَتّی یَقُولُوا لا
اِلهَ إلاّ اللّه ُ فَإذا قالُوا حَرُمت علیَّ دِماؤهُم و أموالُهُم».(۶)
اعتراف به این اصول سه گانه، مایه ایمان، و انحراف از آن مایه کفر است، بنابراین
نباید گروهی گروه دیگر را، که هر دو در این اصول وحدت نظریه دارند، تکفیر کنند.
شایسته جهان اسلام است که بزرگان آن همایشی ترتیب دهند و در آن، حدّ ایمان و
کفر را بررسی کنند و با قطعنامه ای که در آن ایمان و کفر به صورت منطقی تعریف شود،
ناآگاهان را از تفرقه افکنی و تکفیر باز دارند و ندای آنان این باشد: وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی
مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ.
همچنان که بر آنان لازم است کنگره دیگری درباره «توحید و شرک» تشکیل دهند و
در آن، «حدود توحید و شرک در عبادت» را روشن سازند تا حکم برخی از مسائل که مایه
تفرقه گردیده، روشن شود.
همه مسلمانان همواره بر اصل «توحید در عبادت» تأکید دارند لیکن یک رشته
مسائل جزئی است که در آن ها، دیدگاه های مختلفی وجود دارد؛ مانند درخواست
شفاعت از پیامبر و اولیای الهی، که جز درخواست دعا چیز دیگری نیست و یا بوسیدن
ضریح و امثال آن، که برخی این نوع اعمال را عبادت نبی اندیشیده و آن را شرک
می شمارند، در حالی که این نوع اعمال از روح تکریم برخاسته است و بسان بوسیدن
جلد قرآن نوعی تکریم و تعظیم است. و چنین همایشی می تواند به این نوع مسائل
اختلافی پایان دهد.
۲ ـ یگانگی شریعت و آیین
مقصود از شریعت و آیین، همان احکامی است که رفتار و کردار ما را از نظر فعل و
ترک، محدود می سازد؛ برخی را واجب و برخی دیگر را مستحب و مواردی را مکروه
و… معرفی می کند.
سرچشمه شریعت، کتاب خدا و سنت پیامبر است و همه مسلمانان در حجیت این
دو اصل اختلافی ندارند و خوشبختانه امیر مؤمنان علی علیه السلام هم نگهبان قرائت قرآن(۷) و
هم حافظ سنت پیامبر است و در روزگاری که نگارش سنت بدعت بود، او سنت پیامبر را
در کتابی که بعدها به نام «کتاب علی» معروف شد، گرد آورد و تا عصر حضرت صادق علیه السلام
در اختیار عترت بوده است.
شیعه به سنت پیامبر احترام کامل گذارده و آن را صد در صد حجت می داند و
روایاتی از طریق اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است که همگی به گونه ای به پیامبر علیه السلام منتهی
می شود؛ زیرا پیشوایان ما حافظان سنت پیامبرند و اگر ما حدیثی را از امام صادق و
باقر علیهماالسلام نقل می کنیم و باقی مانده سند را، تا پیامبر حذف می کنیم به خاطر واضح بودن
بقیه سند است؛ زیرا همه آنان تصریح کرده اند که آنچه می گویند از پدران خود فرا
گرفته اند و آنان نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله آموخته اند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«ما مِنْ شَی ءٍ إلاّ وَ فیهِ کِتابٌ وَ سُنّهٌ»(۸).
«پدیده ای نیست مگر این که حکم آن در کتاب و سنت است».
مردی از پیشوای هفتم حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام پرسید:
«أَ کُلُّ شیْ ءٍ فی کتابِ اللّه وَ سُنَّهِ نَبِیّهِ أَوْ تَقُولُون فِیه؟ قالَ: بَلی کُلُّ شَیْ ءٍ فِی
کِتاب اللّه وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ.»(۹)
«آیا همه چیز در کتاب خدا و سنت پیامبر وجود دارد یا شما چیزهایی از خود
نیز می گویید؟ امام علیه السلام فرمود: همه چیز در کتاب و سنت پیامبر اوست.»
بنابراین، روایاتی که از پیشوایان شیعه نقل می شود، اخبار «مسند» است نه
«موقوف»؛ زیرا باقی مانده سند به خاطر روشنی و وضوح حذف شده است.
نکته ای که لازم به تذکر است، این است که پیشوایان اسلام بر اثر مواهب الهی،
احکامی را از قرآن و سنت استخراج می کردند که افهام عادی را توان چنین استنباط نبود و
لذا می گفتند همه چیز در کتاب و سنت است، در حالی که در مراجعه سطحی، حکم مورد
نظر آنان در کتاب و سنت نیست.
مادراینجا نمونه ای را می آوریم تا کیفیت فهم برتر آنان را کتاب و سنت روشن شود.
در عصر متوکّل مردی مسیحی با زن مسلمانی عمل منکری را انجام داد، آنگاه که
خواستند بر او حدّ الهی اجرا کنند، او اسلام آورد تا از این طریق حد را از خود دفع کند،
یحیی بن اکثم گفت: حد ساقط است؛ زیرا ایمان، حکم سابق را محو می کند. برخی دیگر
از قضات گفتند: باید سه حد بر او جاری کرد!
سرانجام متوکّل تصمیم گرفت نامه ای به حضرت هادی علیه السلام بنویسد و حکم موضوع
رااز وی بپرسد. وقتی نامه متوکل رسید، امام نوشت: «یُضْرَبُ حَتّی یَمُوتَ»؛ «می زنند تا
بمیرد.»
فقیهانِ در باری از علت حکم امام جویا شدند، بار دیگر متوکّل نامه ای به حضرت
نوشت و علت حکم را پرسید امام در پاسخ نامه این دو آیه را نوشت:
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللّه ِ وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ * فَلَمْ یَکُ
یَنْفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّهَ اللّه ِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ
الْکَافِرُونَ(۱۰)
«پس چون سختی عذاب ما را دیدند، گفتند: فقط به خدا ایمان آوردیم و به آنچه
او را شریک وی قرار می دادیم کافریم. ولی هنگامی که عذاب ما را مشاهده
کردند، دیگر ایمانشان برای آنها سودی نبخشید سنت خداست که از دیرباز
درباره بندگانش، و آنجاست که ناباوران زیان کرده اند.»
امام هادی علیه السلام از این آیه، حکم حادثه را استنباط کرد و روشن ساخت ایمانی که
محصول خوف از اجرای حد باشد، بسان ایمان به هنگام نزول عذاب است و چنین
ایمانی نمی تواند نجات بخش باشد. مسلّم است که استنباط این حکم کار انسان عادی
نیست بلکه کار انسانی است که باید از مواهب برتری برخوردار باشد و بسان مصاحب
موسی، دانش الهی و «لدنّی» داشته باشد؛ چنان که درباره مصاحب موسی می فرماید:
فَوَجَدَا عَبْدا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما(۱۱)
۳ ـ وحدت رهبری
از عناصر سازنده «تقریب»، اتفاق مسلمانان بر وحدت رهبری است و این که
رهبری را از آنِ خدا و رسول وی، و اولی الأمر می دانند و همگان این اصل را از وحی
الهی برگرفته اند، آنجا که می فرماید:
أَطِیعُوا اللّه َ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الاْءَمْرِ مِنْکُمْ(۱۲)
«از خدا اطاعت کنید و از رسول و صاحبان فرمان از خودتان نیز اطاعت کنید.»
رهبری این گروه، در مسائل خاص سیاسی خلاصه نمی شود، بلکه همه جوانب
زندگی جامعه اسلامی را فرا می گیرد، از این جهت باید در گروه سوم، شرایطی مانند تقوا
و علم و دانش برتر وجود داشته باشد که صلاحیت آنان را بر امر رهبری بیمه کند.
* * *
۴ ـ وحدت هدف
وحدت در هدف نیز از عوامل سازنده وحدت است. امّت اسلامی معتقد است که
باید جامعه را به سوی خوبی ها و نیکی ها و فضیلت و مکرمت سوق داد؛ چنان که
می فرماید:
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ
بِاللّه ِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرا لَهُمْ مِنْهُمْ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمْ الْفَاسِقُونَ(۱۳)
«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدید، به کار پسندیده فرمان
می دهید و از کار ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید. اگر اهل کتاب ایمان
آورده بودند، قطعا برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند ولی بیشترشان
نافرمانند.»
یکی از اهداف رسالت پیامبر که همه مسلمانان باید در تحقّق آن کوشا باشند، محو
شرک و بت پرستی در جهان و جایگزین ساختن توحید به جای آن است و این هدف
بزرگ به وسیله مسلمانان در جهان تحقق خواهد پذیرفت و از شرک و بت پرستی اثری
باقی نخواهد ماند چنان که می فرماید:
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ
الْمُشْرِکُونَ(۱۴)
«او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه
دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.»
بنابراین، امت اسلامی در عقیده و شریعت، در امر قیادت و رهبری و در غرض و
هدف، وحدت نظریه دارند و باید در مجامع جهانی با هم همکاری کنند، نه این که به
تکفیر و تفسیق یکدیگر بپردازند. خوشبختانه بزرگان اهل سنت در اعصار پیش، پیروان
خود را از تکفیر گروه دیگر برحذر داشته اند.
سرخسی که از تلامیذ ابوالحسن اشعری است می گوید:
«استاد ما در خانه من بستری بود. او وقتی احساس کرد که آخرین روزهای
زندگی خود را می گذراند به من دستور داد در حدّ امکان شاگردان او را گرد
آورم، از این جهت از آنان دعوت به عمل آمد و او به عنوان آخرین سخن، رو به
آنان کرد و گفت: شاهد باشید من کسی را که بر قبله مسلمانان نماز بگزارد، به
خاطر صدور گناهی تکفیر نمی کنم؛ زیرا همه را دیده ام که به خدای واحد اشاره
کرده و همگی در پوشش اسلام قرار دارند.»(۱۵)
شایسته است از امام ابوالحسن اشعری تقدیر شود؛ زیرا او نام کتاب خود را «مقالات
الإسلامیین و اختلاف المصلّین» نهاد و مفاد آن این است که همه گروه هایی که در کتاب، از
آنها سخن به میان آمده، مسلمان و نماز گزارند، هر چند در یک رشته مسائل کلامی با هم
اختلاف دارند.
ابن حزم می گوید: از ابوحنیفه و شافعی و سفیان ثوری نقل شده است که نمی توان
مسلمانی را تکفیر و تفسیق کرد.(۱۶)
عضدی در مواقف می گوید: بزرگان متکلّمین و فقها بر این رأیند که نمی توان کسی
از اهل قبله را تکفیر کرد. سپس می گوید: مسائلی که مورد اختلاف آنها است چیزی
نیست که پیامبر و یاران او درباره آنها بحث کرده باشند. از این جهت اختلاف در این
مسائل ضرری به اسلام نمی زند.(۱۷)
گفتنی است که بخش مهمی از بحث اختلافات مسلمانان مربوط به مسائل کلامی و
فقهی است و هیچ یک از آنها مانع از تقریب نیست و هر فردی در پیشگاه خدا، با حجتی
که بر اندیشه خود دارد، معذور است.
از باب نمونه در زمان مأمون در میان متکلمان، مسأله حدوث و قدم قرآن مطرح
گردید و پی آمدهای تندی از قبیل تفرقه و تبعید داشت، و شیوه شایسته را احمد بن
حنبل، که سردمدار قدم قرآن و یا عدم حدوث آن بود، برگزید. او در این مسأله اصلاً
اظهار نظر نکرد، چون معتقد بود که قرآن و سنت در این مورد چیزی نگفته است، اما
دست های مرموزی از مسیحیان، به طرح این مسأله دامن می زدند، تا از اعتقاد به قدیم
بودن قرآن، قدم «مسیح» و «کلمه اللّه » را توجیه کنند و از این آب گل آلود ماهی بگیرند، از
این جهت پیشوایان شیعه نسبت به این مسأله راه دیگری را برگزیدند. وقتی از آنان درباره
حدوث و قدم قرآن پرسیده شد، فرمودند: ما می گوییم قرآن کلام خدا است.(۱۸)
البته این نوع سخن گفتن در موردی بود که سؤال کننده را توان اندیشه در این مسائل
نبود ولی نسبت به گروهی که می توانستند با موازین عقلی در این مسائل غور کنند، بیان
دیگری داشتند؛ چنان که امام هادی علیه السلام در پاسخ نامه محمد یقطینی نوشت:
«وَلیسَ الخالِقُ إلاّ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ وَما سِواهُ مَخْلُوقٌ».(۱۹)
«آفریدگاری جز خدا نیست و جز او همه مخلوقند؟» (طبیعی است که خود قرآن
هم مخلوق می باشد).
تا اینجا با عناصر وحدت ساز یا تقریب آفرین آشنا شدیم، لیکن یک رشته موانع در
طریق تقریب وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد.
موانع تقریب
۱ ـ اختلافات کلامی و فقهی
پس از گذشت سه قرن از آغاز اختلافات کلامی، اهل سنت سرانجام در اصول
عقاید مقلّدِ یکی از دو امام گردیده اند و آن دو عبارتند از: «اشعری» و «ماتریدی».
اما معتزله که از نظر ما شاخه ای از اهل سنت هستند ـ هر چند از نظر اهل سنت جزو
آنان نمی باشند ـ برای خود مکتب خاصی دارند و به مرور زمان نابود شده و از آنان اثری
جز چند کتاب باقی نیست.
شیعه در مسائل کلامی به سه گروه تقسیم می شوند: «اثنی عشری»، «زیدی» و
«اسماعیلی» ولی اگر حقیقت این مذاهب کلامی، چه در سنّی و چه در شیعه، شکافته شود
خواهیم دید اختلاف در مسائلی است که ارتباطی به ایمان و اسلام ندارد و اگر مسلمان
درباره آنها سخن نگوید مشکلی نخواهد داشت. مسائلی مانند:
الف : صفات خدا عین ذات اوست یا زاید بر آن؟
ب : قرآن کریم قدیم است یا حادث؟
ج : افعال بندگان، مخلوق خداست یا مخلوق انسان ها؟
د : خدا در سرای دیگر قابل رؤیت هست یا نه؟
و … که هرگز اسلام و ایمان وابسته به آنها نیست.
درست است که حق در این مسائل یکی بیش نیست و راه آن برای پویندگانش باز
است و طبعا یکی از گروه ها بر خطا بوده و دیگری بر صواب، ولی این جریان چنان
نیست که هر فرقه ای فرقه مخالف را تکفیر کند!
از این بیان روشن می شود که اختلاف در مسائل فقهی نباید مایه تنش در میان فرق
اسلامی شود و لازم است بدانیم که اختلاف میان فقها و علمای اهل سنت، کمتر از
اختلاف فقهای شیعه با فقهای اهل سنت نیست؛ مثلاً شافعی می گوید: تماس بدنی با
همسر ولو بدون احساس شهوت، مایه بطلان وضو است، در حالی که دیگران با این نظر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 