پاورپوینت کامل مأموریت های مشکوک در سرزمین های مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مأموریت های مشکوک در سرزمین های مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مأموریت های مشکوک در سرزمین های مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مأموریت های مشکوک در سرزمین های مقدس ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
شهرت و آوازه حرمین شریفین (مکّه و مدینه) موجب شده است تا برخی از
اروپاییان به تفحّص و ماجراجویی پرداخته و احیانا به دلیل برخی مسائل
سیاسی یا جاسوسی، به شیوه های غیر قانونی و در پوشش مسلمان و زائر
حرمین، به این شهرهای مقدّس سفر کنند و دیده ها و شنیده های خویش را به
صورت خاطره منتشر سازند. البته نوشته های آنان، گاه با تعصّب و غرض
ورزی همراه بوده و گاه تنها جنبه تاریخی و بیان خاطرات داشته است.
نوشته ای که در پیشدید شما است، مطالبی است از این دست به قلم آقای
حسن السعید که توسّط آقای اصغر قائدان از عربی به فارسی ترجمه شده
است. امید است مورد استفاده علاقمندان قرار گیرد:
شایسته است پیش از پرداختن به موضوع، منظور خود، از عنوان «سرزمین مقدس»
(حرمین شریفینِ مکه مکرمه و مدینه منوّره) را ذکر کنیم. ضرورت این نکته به خاطر
اشتباهی است که پیش خواهد آمد؛ زیرا سرزمین های اسلامی، شهری های مقدس
متعددی را در بر می گیرد؛ مانند قدس شریف، نجف اشرف، کربلا، کاظمین، خراسان،
سامرا و…۱
دو شهرمکه و مدینه ویژگی هایی دارند؛ از جمله این دو شهر، دژ استوار و
مستحکم اسلام بوده و در طول قرون متمادی، جایگاه فرود وحی و تنزیل و مورد
توجه مسلمانان بوده اند. این دو شهر، در طول دوران های درخشان اسلامی، از دسترس
دشمنان اسلام دور مانده اند؛ زیرا نیروهای غربی نتوانسته اند به طور کامل و جامع در
مورد طبیعت و خصوصیات ساکنان جزیره العرب و موقعیت جغرافیایی آن، شناخت و
آگاهی های درستی به دست آورند. به موازات افزایش قدرت اروپا در قرون اخیر
وناتوانی جهان اسلام، موجی ازتوجه و علاقه ظاهری در میان غربی ها به وجود آمد که
توجه و علاقه واقعی آن ها را ـ که از اندیشه های سیاسی و استراتژیکی برخاسته بود ـ در
خود پنهان می ساخت.۲
بدیهی است بدون شناخت آثار تاریخی بر جای مانده و وضعیت سیاسی ویژه،
همگام با درگیری فرهنگی و تمدنی که از قرن ها پیش میان اسلام و غرب برافروخته
شده، احاطه بر تمام جنبه های این توجه و تمایل غربی ها، در توان ما نیست.
روشن ترین صحنه های برخورد
غربیان در طول چهارده قرن، با اسلام درگیر و در تنش بوده اند؛ زیرا اسلام همواره
از نظرگاه آنان، رقیب، هماورد و دشمن به حساب می آمده، در حالی که از همه به او
نزدیک تر بوده است.
به تعبیر شرق شناس فرانسوی، ماکسیم رودنسون، اسلام از آغاز پیدایشِ خود، از
لحاظ ارتباطات و گستره فرهنگی، بر غرب پیشی جست و پس از آنکه بسیاری از مناطق
جهان را از سلطه اروپا خارج ساخت، خود را دشمن بزرگ اروپای مسیحی نشان داد.۳
مواجهه و برخورد مسیحیت با اسلام، در آغاز، به صورت شکوه و گلایه پنهان
بود، اما آنگاه که خلیفه فاطمی «الحاکم بامر اللّه »، زیارتگاه های مقدس مسیحیان در
قدس را که برای آنان مقدس بود، ویران کرد، این گلایه نهفته به فریادها و نعره های
گوش خراش و ویران گر تبدیل شد۴ و موجب گردید تا مسیحیان در سایه ترس اروپا، از
جنگ با اسلام، ادعاهای خود را پیش برده و به صورت خطری بزرگ درآیند. از همین
جا بود که اروپا، با همه پراکندگیِ خود، وحدت یافت و توانست در برابر اسلام،
به پاخیزد و در خلال جنگ جهانیِ اول، این نیروی قدرتمند را ناتوان ساخته و تبدیل به
موجودی زار و ناتوان کند و یک پیروزی دراز مدت به دست آورد.
اکنون مهم ترین جلوه های جنگ و درگیری مستقیم، میان اسلام و غرب را به
اختصار، در موارد زیر ارائه می دهیم:
۱ ـ موضع گیری های اسلام در برابر روم، در خلال جنگ های «تبوک»، «یرموک»
و…
۲ ـ کشورگشایی های مسلمانان در صقلیه (جزیره سیسیل) و اندلس و جنوب
فرانسه، پیش از آنکه اروپا از خواب گران خود برخیزد و بیداری فرهنگی جدید خود را
آغاز کند.
۳ ـ برخورد خشن میان اروپای متحد و اسلام، تحت عنوان «جنگ های صلیبی».
۴ ـ سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳م. به دست ترک ها، که به همین دلیل، دروازه
اروپا کاملاً به سوی سیل نیروهای اسلامی، گشوده شد.۵
در همین زمینه، دو رویداد مهم دیگر رخ داد که در تعیین سیر و حرکت این
رویارویی، نقش مهمی ایفا کرد؛ بازپس گیری اندلس در سال ۱۴۹۵م. و رسیدن
عثمانی ها به نواحی مشرف بر قنیا (کنیا) در سال ۱۵۲۹م. ـ ۱۶۸۳ . باز درست درهمان
هنگام که غرب پس از رویداد اول، نیروهای عظیمی را برای تداوم هجومش بر
سرزمین های اسلامی تدارک می دید، تا در منطقه ای یا مناطق دیگری به کار گیرد، حادثه
دوم برای او ترسی پنهانی ایجاد کرد و در دور ساختن خطر تهدید کننده اش برای
مسلمانان مؤثر بود.
اکنون شایسته است که محقّقی بگوید:
ما نباید این حقیقت را فراموش کنیم یا از عظمت آن بکاهیم که عامل دینی، از
مهم ترین عوامل «مسأله شرق» بود؛ زیرا ترک ها از لحاظ ریشه، نژاد، زبان، فرهنگ و
امور اجتماعی، با اروپایی ها غریبه بودند.
جزیره العرب، کانون توجه و تلاش
پس از آنکه ترک ها شهر قسطنطنیه را در سال ۱۴۵۳ م. گشودند، نقشه های
متعددی از سوی غربی ها برای تقسیم امپراتوری عثمانی طرح شد که دیپلمات ایتالیایی
ت. ج جوآرا (Djuwara)حداقل ۹۲ مورد از این نقشه ها را گردآورده است. برخی
از آن ها توسط اسقف های معروفی چون بابالیون دهم و کلیمنت هشتم شرح گردیده
است و برخی دیگر را پادشاهان و فرماندهان سیاسی؛ مانند ماکسی میلیان اوّل، ناپلئون
اوّل و سایر سرداران و نیز دیپلمات ها و مردان سیاسی، مانند آلبرونی (Alberoni) و
تالیران (Talleyran)طراحی کرده اند. همچنین افرادی از صاحب نظران و برخی از
ایده آلیست ها، نظیر لیبنیتس (leibnits) راهب سان بییر… نیز در ایجاد چنین نقشه هایی،
برای تقسیم دولت عثمانی شرکت کردند.۶ هنگامی که «ولیم بلغریف»، مشاهدات خود
را درکتابی به عنوان «سیاحت یک ساله در وسط و شرق جزیره العرب» به سال ۱۸۷۳
م. نوشت، به این مطلب نیز اشاره کرد: «اکنون زمان آن فرا رسیده که جایگاه خالی
موجود در نقشه آسیا را پر کنیم و این همان هدفی است که علی رغم همه خطراتش به
زودی به سوی آن پیش می رویم، که یا این زمین پهناور رو به رویمان، گور ما خواهد
شد یا اینکه به زودی از گسترده ترین گستره های آن عبور خواهیم کرد».
او در این کتاب، رؤیاها و اهداف و مقاصد جهانگردانی را که پیش از او به این
دیار سفر کرده بودند یا به زودی پس از او خواهند آمد، تشریح می کند.
مشاهدات بلغریف به مقطع ویژه ای از تاریخ اختصاص نمی یابد. او تلاشی فراگیر
در صحرای شنزار جزیره العرب را آغازید و بلکه رؤیای گسترش این تلاش ها را به شرق
در ذهن خویش می پروراند که خودِ این، عامل پیدایش این اندیشه در مخیله صلیبیان
گردید.
و این رؤیا با روح عصر نهضتی که در اروپا شروع شده بود، ارتباط می یافت و
چشمانش را بر دریاهای دور و نزدیک و مللی که در آن ها سکونت داشتند می گشود.
اوضاع مختلف سیاسی و نظامی اروپا وارد مغرب زمین گردیده، در حال تغییر
بود۷ و هنوز قرن نوزدهم میلادی پایان نیافته بود که دولت های اروپایی بر بخش بزرگی
از جهان اسلام مسلّط شدند، و در آن مناطق به نفوذ سیاسی یا اقتصادی دست یافتند.
درخلیج فارس، انگلیس به تدریج به دنبال یک فرصت بی سابقه، به ویژه پس از
پیروزی نیروی دریایی اش بر نیروی دریایی اسپانیا، در جنگ «الارماداء» به سال
۱۵۸۸ م.، با تأسیس شرکت هند شرقی در سال ۱۶۰۰م. ، تسلّط خویش بر امارات
عربی حاشیه خلیج فارس را آغاز و ارتباطش با ایران و عراق برای نفوذ در آنها تحوّل
ایجاد کرد.
بخش وسیعی از شمال آفریقا، در آغاز سال ۱۸۳۰ م. به دست اشغالگران
فرانسوی سقوط کرد و روسیه تزاری نیز مناطق اسلامی در آسیا را به اشغال خود در
آورد و در دست دولت عثمانی، چیزی غیر از عراق و شام و جزیره العرب باقی نماند.
مصر نیز از سال ۱۷۹۸ م. هنگامی که ناپلئون بناپارت با آن جنگید، از سلطه دولت
عثمانی خارج شد. اما تا سال ۱۸۸۲ م. در حالتی شبه استیلاء باقی ماند و در آن سال
جزو متصرّفات و مستملّکات استعمار بریتانیا شد.
نقشه اروپا برای استیلا بر جهان اسلام از راه های مختلفی اجرا و تسهیل می شد؛
مانند اشغال نظامی تدریجی، معاملات اقتصادی و تبلیغات دینیِ کلیسایی، سیّاحان و
جهانگردان، استفاده ازکارگزاران و حاکمان مزدورِ محلّی (البته هر جاکه ممکن بود) و…
اسلام دارای نواحی و مناطق گسترده ای بود و در درونِ حصارِ دینی مستحکمی به
سر می برد و روح جهادش، اروپا را دچار ترس و اضطراب می ساخت. در این میان،
منطقه عربیِ آن به سبب موقعیت استراتژیکی و تاریخی که داشت، بیش از همه مناطق
اسلامی، مورد توجه واهتمام اروپاییان بود و جزیره العرب ،کانون این توجه و اهتمام
به شمار می رفت و…
در درگیری مستقیم نیروی اسلامی با اروپا، به تدریج کفه ترازو به نفع اروپایی ها
سنگینی کرد و موجب قطع روابط عربی ـ عثمانی شد.۸
روشن و واضح بود که مکّه مکرمه و مدینه منوره، در رأس اولویت های توجه
غربی ها به جزیره العرب قرار گیرد.
ظهور و گسترش اسلام، که سرچشمه هایش، از جلگه های مکه و زمین های پست
وخشک آن می جوشید و معجزه جاوید پیامبر صلی الله علیه و آله ـ که او و
راه یافتگان هدایتش آن را محقق
ساختند ـ در نشر و پخش اسلام، سرعت غافل گیر کننده ای داشت، پیوسته در شرق و
غرب پیش می رود؛ به گونه ای که هنوز انعکاس صدای آن در غرب و در اطراف و
اکناف آن به گوش می رسد.
اینجاست که دانشمندان وشرق شناسان پیوسته در هر موضوعِ مرتبط بااین دعوت، به
بحث و تحقیق می پردازند؛ دعوتی که مسلمانان با نور هدایتش، راهنمایی و روشنایی
یافتند.
غربی ها به تحقیق پیرامون وضع مکه، که این نور از آن تابیده بود، پرداختند
ومورّخانشان، همه مسائلی را که به نحوی با آن ارتباط داشت، مورد بحث و بررسی قرار
دادند.
نام مکه در میان غربیان، وارد زبان ها شد و به صورت کلمه ویژه ای به فرهنگ ها
وکتب لغت آنان راه یافت تا بتواند جهتی را که مردم، رو به آن می کنند، یا هموار به
سوی آن می روند، تشریح و تبیین سازد. البته آنان تنها به این اکتفا نکردند، بلکه تمام
گردشگران غربی نیز، به سوی آن بار سفر بستند و خود را به رنج و سختی انداختند تا به
آن جا وارد شوند وناشناخته حج بگزارند و… .
برخی از آن ها به این هدف رسیدند، اما بسیاری دیگر (از حضور در آن مکان)
درماندند. از آنچه درباره این بحث ها و تحمل دشواری های آن نوشته شد، سرمایه و
ذخیره علمیِ مهمی پدید آمد که بر اهل بحث و تحقیق، احاطه بر همه آن ها دشوار
است؛ به ویژه این که آنچه نوشته شده، به یک زبان زنده غربی نیست بلکه به زبان های
متعدّد؛ از جمله مهمترین آن ها انگلیسی، آلمانی و فرانسوی است.
مخفی نماند انگیزه ها و اهداف غربی ها از سفر به این سرزمین را می توان در موارد
زیر خلاصه کرد:
تبلیغی؛ از طرف کشیش ها و کلیسا. درس و بحث های علمی و در بیشتر موارد
تجسس و اهداف سیاسی.۹
سفر پی در پی ماجراجویان به شرق
اینکه گفتیم نام ویاد جزیره العرب،از زمان های دور در برخی از منابع غربی آمده،
درست است؛ زیرا هیرودوت مورخ قرن پنجم قبل از میلاد در کتابش آن را ذکرکرده
است وهمچنین ثیوفرست، شاگرد ارسطو، در کتابش «تاریخ النبات» مباحث جالبی از
گیاهان عطریِ مشهور کشورهای عربی آورده است.
جغرافی دان یونانی استرابون (حدود اوایل قرن اول میلادی) و مورخ ایتالیایی،
بلینی در قرن دوم میلادی، الواحی از اسامی قبیله ها و شهرها و روستاهای موجود در
میان شبه جزیره العرب، درست کرده است. اما همه آنچه این نویسندگان نوشته اند، برای
کنار شناساندن حقیقت شبه جزیره عربی، کافی نبوده است. گر چه برای برانگیختن همّت
دولت ها، در کشف این حقیقت پنهان کافی بوده است.۱۰
در عمق ادامه برخوردها و درگیری های میان اسلام و غرب، بسیاری از حقایق
اسلام و سرزمین آن برای غربیان ناشناخته و در نهان ماند و در پشت پرده ای انبوه از دود
محو گردید و سرانجام دانسته های آنها به اینجا منجر شد که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در
جزیره العرب متولّد شده است و دو شهر مقدس مسلمانان؛ مکه مکرمه و مدینه منوره
می باشد. و نیز این عقیده خطا در میان آنان رواج یافت که جسم پیامبر گرامی، در هوا
معلّق است! و… ۱۱
«پیتر برینت» نویسنده غربی می نویسد: «خرافات و اسطوره هایی به ما اروپاییان
رسیده است که دشمنان ما به وسیله آن توصیف می شوند. دشمنان ما به راحتی در اروپا
رفت و آمد می کنند، اما از منطقه شرق اسلامی برای ما آگاهی هایی بسیار ناچیز رسیده
است. آگاهی های که نشان و علامت از شایعه و ترس و نگرانی و حسد دارد و به جای
بحث و تفحّص و بینش در امور، نشان دهنده خرافات و موهومات است. کشورها و
شهرهای عرب، به ویژه مکه، صرفا مناطقی خرافی شده اند که خطر در آن ها کمین کرده
است و آن اصل و مرکز همان دینی است که رأسا و اساسا، کیان مسیحیت را تهدید
می کند. پس خیابانها و زمینش، بر کفارِ غریب و نا آشنا و ممنوع است و شمشیر و سلاح،
حمایت از آن را بر عهده دارد و تعصب کور بر مدافعان مکه، کاملاً مستولی است و
حقیقت مکه بر اروپاییان دور مانده و آنان در باره مکه با هیچ تفکری، جز همین
خرافات، آشنایی ندارند.
گردشگران اروپایی که به این سرزمین رفته اند، همواره از ظلم و جهلِ همراه با ابری
انبوه و متراکم را ارائه می کنند و القا می کنند که در آنجا خطرها آغوش خود را گشوده
است و این که این منطقه، سرزمینی است بی نظم و نزدیک شدن به آن جایز نیست مگر
درحالی که خطر مرگ تهدید کننده ای در پیش باشد.
در آن سوی مرزهای سوریه و پشت کوه های یمن و در منطقه داخل آن طرفِ
دریای سرخ، اسطوره های خرافی و وحشتناک وجود دارد و کانونی برای میلیون ها
نمازگزار و نیایشگر و زادگاه دشمنان مسیحیت است.۱۲
«برینت» گفتارش را این گونه ادامه می دهد:
«و جزیره العرب شهرهایی اسطوره ای شد و شایعات و حدسیاتی در خصوص این
نام رایج گردید. از آنجا که برخی از گردشگران و جهانگردان برای کشفیات (جدید) به
این سرزمین آمده و بسیار دقیق و وسواسانه، به تکمیل تحقیقات خود پرداختند و از
آنجا که اروپاییان نتوانستند پرده از اسرار این منطقه اسلامی بردارند، آن جا سرزمین
اسرارآمیز شد و شهرهای عربی، با همین سحر وانگیزش، درخلال قرن ها وقرن ها، در
برابر اروپایی ها محفوظ و مصون ماند. پس در چنین موردی، چه رأی و عقیده ای
می توان ابراز داشت؟! درمورد مقدس ترین پایگاهی که قبله گاه نماز میلیون ها انسان است.
از غرناطه تا دهلی، و از سارایوو تا تمبکتو، چه عقیده ای باید داشت؟! و چنین است که
هماورد طلبی های ضمنی موجود، در چنین اوضاع و احوالی، در نهایت پایدار نبود و
چنان که می بینیم، پایداری در برابر آن، ممکن نشد و بدین گونه ماجراجویان زیرک و
هوشیار، حیله ها و مکرهای گوناگونی را برای پرده برداری از اسرار مکه و مدینه، همین
دو شهر مقدسی که با رمزها و رازها، پوشیده شده و با تعصب…! محفوظ گشته بود، به
کار گرفتند. این ماجراجویان، با شوق و علاقه، پی در پی برای شناخت این دو شهر و
تمامی شبه جزیره، سفرهای خویش را آغاز کردند، گرچه انگیزه های آنان تفاوت های
بسیار داشت، اما با شدت و ضعف در جریان بود.۱۳
مأموریت ها و کوشش های مشکوک
به علل بسیاری که کمترین آن ها، حساسیت موضوع است، تلاش های غربی ها،
پیرامون مکه مکرمه و مدینه منوره با احتیاط شدید همراه شد و در بیشتر موارد، به کلّی
سرّی نام گرفته است.
البته غیر از آن، یک تلاش علنی وجود دارد، که مکنل انگلیسی «جرالد دیگوری»
تنها گزارشگر آن است. هنگامی که از اقدام صلیبی ها، در هجوم علیه اسلام، آنهم در
عمق سرزمین هایش برای قطع راه حج و مکه و تسلط بر دو شهر مقدس این سرزمین،
حدود سال ۱۱۸۲ ـ ۱۱۸۳ م. در روزگار شریف تناده، و در دوران خلیفه مقتدر در
بغداد سخن می گوید، اینگونه روایت می کند که: جنگجویی از جنگجویان صلیبی
فرانسوی، که «رینودی شاتیون» خوانده می شد، بر شهرهای مشرق اردن و قلعه های
موآب و شوبک، قسمت شرقی بحر المیت، مسلّط شد. پس از اینجا، بر راه مسیر حج به
سوی مکه مکرمه، سلطه یافت و در خیالش، نقشه ای جسورانه ترسیم کرد، که در آن
نقشه، در عمق سرزمین اسلام، بدان حمله ور می شد و آروزهای صلیبی ها را محقق
می ساخت.
او در سال دوم، با شروط صلح برقرار شده با مسلمانان مخالفت کرد و تمام تهاجم
خود را در جزیره العرب ادامه داد تا به تیماء رسید، پس راه حج را بست و بر تعدادی
قافله ثروتمند، تسلط یافت. البته او از نظر خود در تهاجم به مدینه از راه خشکی، دست
برداشت و می خواست بر آرزوهایش که دست یابی به اموال و اشیای گرانقیمت در قبر
پیامبر بود، دست یابد و تصمیم گرفت که این خواسته را از طریق دریا، عملی سازد.
پس از اقدام او به کارهای زشت و نفرت انگیز؛ مانند آتش زدن کشتی های تجاری
و غرق ساختن یک کشتی بزرگ که تعداد انبوهی از حاجیان را به جده منتقل می کرد،
«صلاح الدین ایوبی» بر اساس گفته دیگوری، تصمیم گرفت که در مقابل این خطر، که
مکه و مراکز مقدس دیگر را تمدید می کرد، حد و مرزی ابدی بنیان نهد. پس دستور
داد، کاخ رینو و قلعه اش را در اختیار گیرند و محاصره آن را شخصا در پاییز سال
۱۱۸۳ م. آغاز کرد. گرچه رینو، از این محاصره رهایی یافت، اما مدت زیادی پس از
حمله سست و ضعیفش در دریای سرخ، زنده نماند.
در هر حال، صلاح الدین، در سال ۱۱۸۷م. در پایگاه حطین نزدیکی جلیل،
صلیبی ها راشکست داد و قدس صلیبی به دست او سقوط کرد. فرماندهان و رزمندگان
مسیحی، اسیر شدند و رینو «عفریت غرب» و دشمن صلاح الدین درحضور او، به بدترین
شکل کشته شد.
در گزارش دیگری آمده است که صلاح الدین خودش او را با دست خویش
کشت.۱۴
با شکست این کوشش نومیدانه، تا حد زیادی، فریبکاری و تحریف واقعیت های
تاریخی، و کاستن از ارزش اسلام، مسلمین و اینکه مسلمانان، اصحاب حکمت نبوده و
آشنا با جنگ و فنون نظامی نیستند، بلکه مشتی ترسو، کافر، ملحد، وحشی و راهزن
می باشند، خنثی شد.۱۵
در «سفرهای پروفسور ادوارد سعید» آمده است: «اسلام، رمز وحشت و ویرانی و
شیطنت و بربریت و بدبختی نیست. او همگان را به دقت و تأمل دراین امر فرامی خواند
که: چگونه شد که شرق، و به ویژه شرق نزدیک در میان غرب این گونه موصوف شد.
سپس می گوید:
گردشگران و جهانگردانی؛ مانند مارکوپولو، خطوط تجارت را ترسیم کرده و
نظمی برای نظام قانونی مبادله تجاری آفریده اند و کسانی چون پیتر و دلاواله و نیز
مؤلفان داستان های خرافی، مانند مافد قیل و نیز حرکت های کشور گشایانه شرقی قرار
دارد که طبیعتا وحشتناکند و در برابر همه اینها، اسلام قرار دارد و حاجیان رزمندگانی
هستند مانند صلیبی ها که به شکلی اساسی نقش دارند.۱۶ شک نیست که گردشگران و
ماجراجویان و شرق شناسان که مأموریت های سرّی و مشکوک را در اعماق شرق
اسلامی و مرزهای حجاز، انجام دادند، در حکم پیشاهنگان استعمار و رهگشایان آن
بودند.۱۷
وارتیما، نخستین متظاهر به اسلام
آنچه که از نوشته ها و منابع غربی برداشت می شود، از دوران کهن، مکه مکرمه
مورد توجه مورخان غربی قرارگرفته و تعدادی از سیاحان غربی و شرق شناسان، موفق به
ورود به مکه شده اند و در دوره های گذشته و حال، در مناسک حج، شرکت کرده اند.
البته پس از آنکه اسلام واقعی، یا غیرواقعیِ خود را اعلان کرده اند. برای شماری از اینها،
زمینه فراهم شده تا در مورد ماجراجویی ها و خطر پذیری های خود چیزهایی
بنویسند.۱۸
ما به اشاره ای در مورد افراد مشهور اکتفا می کنیم. افراد گمنام و کسانی که
مأموریت هایشان هم چنان پنهان مانده است، تعدادشان بسیار بیش از افرادی است که
آشکارا فعالیت می کردند و حداقل نزد ما مشهور بوده اند.۱۹
نخستین اروپایی که در دوره های جدید، مکه و مدینه را زیارت کرده و در مورد
سفرش کتاب نوشته و کتابش، سالم و روشن به ما رسیده است، مردی ایتالیایی و
ماجراجو است به نام «لودویکو وارتیما».۲۰ گرچه دشوار است که تأکید کنیم وارتیما
نخستین اروپایی است که برای گذر از صحرای عربی، وارد ماجراجویی می شود. اما
افراد بیش از یک تن، ادعا می کنند که پیش از او وارد مکه شده اند، مانند «جان کابوت»
که مدعی است، در دهه ۸۰، سال ۱۴۸۰ م. به مکه رسیده است. البته او و افرادی مانند
وی، چیزی ننوشته اند و هیچ گواهی مربوط به جهانگردی های خود به جا نگذاشته اند. لذا
نتیجه می گیریم که «وارتیما» نخستین شخصی است که پرده از، غوغا و جنجال و
خرافات و رنج های مربوط به آن بر می دارد؛ همان کسی که قلب کشورهای اسلامی را
از چشم اروپایی ها پنهان داشت و آنچه ما درباره او می شناسیم این است که «برینت»
می گوید: این، همان ماجراجو و خطرپذیری است که، با غرور وخوشبختی و زیرکی،
بدان اقدام کرده است.۲۱
مورخان، در اصل وارتیما اختلاف دارند. برخی می گویند: او مردی از بولیوی
است. برخی گفته اند ایتالیایی است. گر چه آنان به این مسأله تأکید دارند، اما به طور کامل
نمی دانند که این مرد، از کدام شهر ایتالیا است. آنچه بر دشواری و پیچیدگی قضیه
می افزاید، این است که خود وارتیما، در مقدمه کتابش (Itainerario) مدعی است که از
اهالی بولونیای ایتالیا است. سپس در جای دیگری اشاره می کند که مردی از رومانی
است و بدین سبب برخی از منابع لقب و نبیل ـ روما»۲۲ به وی داده اند. اصل و ریشه او
برای ما مهم نیست، بلکه مهم سفرنامه او است که درخلال سی سال، بی انقطاع چاپ و
ترجمه شده است.۲۳ او در آنجا ادعا می کند که پزشک است، و با وجود این، با اندکی
اظهار اندوه و تأسف می گوید: همسر و کودکانی را پشت سر گذاشته، که یاد آن ها را
کریمانه، مرور می کند. سپس با اندکی فروتنی، خبر می دهد که موهبتی را دارا نیست. اما
از مال، اندکی بهره مند است و با وجود این بررسی هایش، نشان از مقدار زیادی زیرکی و
هوشیاری دارد.
او این مهارتش را مانند یک نظامی، به کار می گیرد و چه بسا فنون نظامی را
می آموزد و در خدمت برخی شخصیت ها، در ایتالیا بوده است. و چون راه های تجاری
به سوی شرق و شمال افریقا در آن روز، ماجراجویان را جذب می کرد، او تصمیم
می گیرد، در این ماجراجویی به هر قیمتی وارد شود. او خود می گوید: قصد سفری را
کرده که از مشکل ترین و دشوارترین انواع سفرها است و خیالش آن را بافته و بر
اندیشه هایش، غلبه کرده است.
این مرد می خواهد، نخستین مسیحی باشد که وارد مکه مسلمان می شود. او
هنگامی که ایتالیا را ترک می کرد، این اندیشه بر ذهنش رسوخ یافت، بلکه روشن است
هنگامی که فرصت را مناسب تحقّق یافت، به تفکر درباره این ماجراجویی پرداخت.
و آنچه مسلم است این که وارتیما برخی خیالات را در سر می پروراند و در انتظار
اقدام جدیدی به سر می برد؛ مانند انسان تشنه ای که در انتظار آب سرد و گوارا است!۲۴
در سال ۱۵۰۳ م. سفر دریایی خود را از بندقیه، آغاز کرد و به اسکندریه رسید و پس از
آنکه دژ بابلی ها را در مصر دید، طبق گفته خودش، قصد دیدار طرابلس و انطاکیه بیروت
و دمشق را کرد.
اینجا بود که با مأموری از مأموران ممالیک رابطه ای دوستانه برقرار کرد و تصمیم
گرفت با او، به همراه کاروان سالانه حج، که بسیاری از تشریفات و سنن از دمشق،
بیروت می رفت به مکه برود۲۵ و ظاهرا گام هایی که وارتیما برداشته بود، به دقت،
محاسبه شده و صرفا اتفاقی و تصادفی نبود. آن چه بر این مطلب دلالت می کند، مطالبی
است که نویسنده انگلیسی، «بیتر برینت» ذکر کرده است: او به سرعت، از آغاز رسیدنش
به دمشق، اقدام به یادگیری زبان عربی کرد و مهیّای آغاز سفر به سوی جنوب شد، سپس
در کاروانی که به مکه می رفت پس از اقدام به برقراری و پیمان دوستی با یکی از رهبران
ممالیک که عازم مکه بود، جایی برای خود تأمین کرد و همراه با این عقد محبت و
دوستی، هدایا و دوستی هایی نثار کرد و به جایی رسید که او را به عنوان محافظی از
پاسداران کاروان، معین کردند. هنگامی که از او خواسته شد، دین اسلام را گردن نهد،
ناراحت نشد. او فرزند نهضت نیکوکاری در ایتالیا بود و از زیرکی و جذابیت بهره
داشت، و در دورانی که مسیحیت در پرتو آل مدیشی و دیگران، از زمامداران روشنفکر
برخوردار بود، او از گردن نهادن و تبعیت از دینی عجیب دچار انحراف نمی شد، و
هنگامی که از او خواستند تا اسمی برگزیند اسم جان را انتخاب کرد.۲۶
حرکت به سوی مکه
در هشتم نیسان (آوریل) ۱۵۰۳م. وارتیما در هیأت یک نظامی، از نظامیان
ممالیک، جزو کاروان حاجیان که حدود چهل هزار نفر بودند، به سوی مکه حرکت
کرد. کاروان در بامداد، در حالی که صداهای شتران و فریادهای ساربانان و غبار برخاسته
از حرکت کاروان و فضای آن روز بهاری را پر می کرد، به حرکت درآمد «وارتیما» بر
همه چیز نظارت داشت و سی محافظ پاسدار، همراهش بودند و صداهای اسبانش بلند
بود، کاروان شکل مارپیچی و منحنی حرکت می کرد. و این حرکت های پیچیده، درکنار
و پشت سرش، آغاز شد. از این هنگام ماجراجویی اش به شکل حقیقی آغاز شد.۲۷ از
سفرنامه ای که او تدوین کرده، معلوم می شود که مردی حاضر جواب، معارض پیامبر و
اسلام و به دور از فرهنگ و تمدن بوده است. او ادعا کرده که در سفرهایش، با بسیاری
اززنان مسلمان ارتباط پیدا نموده و مطالبی را تدوین کرده که بسیاری از خرافات و
گزافه گویی ها درآن موجود است؛۲۸ مثلاً می گوید: کاروان پس از طی مسیری ۲۲ روزه،
به وادی سدوم و عموره رسید. روشن است که این مطلب درست نیست؛ زیرا این دو شهر
در ساحل بحرالمیت قرار دارند و گمان غالب این است که اگر با بصیرت و تعقّل روزهای
سیر و سفر یاد شده را در نظر آوریم، دو شهر واقع در۵۳ مسافت میان دمشق و مدینه،
ممکن نیست، جز اینکه بگوییم آن دو شهر مدائن صالح و العلا بوده است؛ در واقع
«وارتیما» از آن دو شهر گذشته و گمان کرده است که سدوم و عموره هستند.۲۹ علاوه بر
مطالب مبالغه آمیزی که در نقل های وی دیده می شود، مملو از حرص و آز روشنی است
که برای مشوش کردن اذهان مسلمانان، و توهین به آنان دارد. وی در موارد بسیاری به
عمد، به ذکر حوادثی می پردازد که خودش تنها راوی آن ها است و آنچه درسفرنامه اش
گزارش می کند، از همین موارد است؛ از جمله می گوید: همراه با کاروان به کوهی
نزدیک مدینه منوره، می رسد که طایفه ای یهودی در آن جا سکونت دارند. تعداد آن ها
به پنج هزار نفر می رسد و این ها افراد قد کوتاهی هستند که هر یک از آن ها، پنج یا شش
وجب طول قد ندارند و این مرم یهودی، همانند صدای زنان، صدای نازکی دارند و
رنگ چهره آنان مایل به سیاهی است. این ها با گوشت بز زندگی می کنند و هر گاه
مسلمانی گرفتار آن ها شود، او را زنده پوست می کنند.
آنگاه که به مدینه می رسد، آن را «مدینه النبی» می نامد و سه روز در آن زندگی
می کند، او مدعی است که به حرم شریف که آن را معبد می نامد، وارد شده و مشاهداتش
را به اختصار بیان می کند، سپس می گوید: آن مسجدی دارای قبه است که از دو در وارد
آن می شوند. حدود چهارصد ستون از آجر سفید سقف را نگه داشته اند. تعداد زیادی
چراغ های معلّق و قندیل ها، نزدیک به سه هزار عدد در آن آویزان است! و اشاره به
وجود تعدادی از کتب دینی در گوشه ای از مسجد می کند که حاوی تعالیم دین اسلام و
زندگی پیامبر و یاران او است. سپس اندکی درباره قبر مطهر، سخن می گوید و ادامه
می دهد که: نزدیک قبر پیامبر قبرهای ابوبکر و عثمان و فاطمه وجود دارد.۳۰
وارتیما فرصت را برای ایراد برخی داستان های مسیحی، غنیمت می شمارد. او
فرصت می یابد تا به اعتقاد خرافی رایج در اروپا، مبنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 