پاورپوینت کامل اسرار حج در روایات ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسرار حج در روایات ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسرار حج در روایات ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسرار حج در روایات ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۷
بحث، در تبیین گوشه هایی از اسرار حج است.
تا زائران بیت اللَّه با آگاهی به این اسرار، این سیر را پشت سربگذارند.
گرچه برای هر کدام از این مناسک، سرّی است و برای مجموع حج و عمره هم سری است.
ولی بطور گذرا به گوشه هایی از اسرار این سفر الهی اشاره می شود.
اسرار عبادات زائران بیت اللَّه هر عبادتی را که انجام می دهند، راز و رمز بسیاری
از آنها برایشان روشن است.
نماز کارهایی دارد.
روزه دستوراتی دارد، زکات و جهاد دستوراتی دارد و…که پی بردن به منافع و فواید
این دستورات، دشوار نیست.
نماز ذکرهایی دارد که معنایش روشن است.
رکوع و سجودی دارد که تعظیم را تفهیم می کند، و تشهّدی دارد که اعتراف را به همراه
دارد و.
روزه گرفتن پرهیز از مشتهیات است.
همدلی و همدردی و هماهنگی با مستمندان است.
یادآوری مسأله فشار گرسنگی و تشنگی بعد از مرگ است.
روزه گرفتن هم منافع فراوانی دارد که منافع دنیایی (طبی) آن مشخص و منافع روحی و
معنوی اش معین است.
زکات که انفاق، تعدیل ثروت و رسیدگی به حال مستمندان و ضعیفان است.
آنهم منفعت و مصلحتش مشخص است.
جهاد و مرزداری و دفاع مقدس علیه تهاجم بیگانگان، منافع فراوانی دارد که پی بردن به
آنها دشوار نیست.
لیکن حج، یک سلسله از دستورات و مراسم و مناسکی دارد که پی بردن به راز و رمزش
بسیار سخت است.
معنای بیتوته کردن در مشعر، سرتراشیدن، بین صفا و مروه هفت بار گشتن و در بخشی از
این مسافت هَروَله کردن و…راز و رمز اینها پیچیده است؛ لذا جریان تعبد در حج بیش
از سایر دستورات دینی است.
مرحوم فیض از وجود مبارک رسول خدا – صلی اللَّه علیه و آله – نقل کرد که حضرتش در
موقع لبیک گفتن به خدا عرض کرد: «لبّیک بِحَجّهٍ حقّاً، تعبّداً و رِقّاً».
«خدایا من با رقّیت و عبودیت محض، لبیک می گویم و مناسک حج را انجام می دهم».
چون سرّ بسیاری از مناسک، به عقل عادی قابل تبیین نیست.
چون روح تعبّد در حج بیشتر است.
لذا در هنگام لبیّک، عرض کرد: «تعبّداً و رقّاً».
نظیر ذکری که در سجده تلاوت گفته می شود۱.
عبودیت صرف پس حج یک سلسله دستوراتی دارد که با بندگی محض و رقیّت صرف و عبودیّت
تامّه هم آهنگ تر است؛ برای اینکه آن اسرار و آن منافع مرموز را تبیین کنند، به
صورتهای منافع و فواید در روایات، گوشه هایی از آن را بیان کرده اند.
و گاهی هم به صورت داستان در سخنان اهل معرفت و اهل دل دیده می شود که از یک سوی به
عنوان بیان اسرار و از سوی دیگر به عنوان داستان می خواهند بخشهای اساسی حج را خوب
تفهیم و تبیین کنند.
یکی از مناسک حج، مسأله لبیّک گفتن است که احرام، با این تلبیه بسته می شود.
بعد از احرام، مستحب است انسان این لبیک ها را ادامه دهد تا آن محدوده هایی که خانه
های مکه پیدا شود.
این «لبیک» که انسان در هر فراز و نشیبی و در هر اوج و حضیضی آن را زمزمه می کند
برای آن است که در هر لحظه و آنی، آن عهد را تجدید کند.
از وجود مبارک پیغمبر – صلی اللَّه علیه و آله – نقل شده است که: «اگر در امّتهای
گذشته رهبانیتی راه یافت، رهبانیت امت من جهاد در راه خداست و تکبیر در هر بلندی و
مانند آن».
«تکبیر بر هر بلندی» ناظر به همین تلبیه (لبیّک اللهمَّ لبّیک) است که زائران بیتِ
خدا، به هر جای بلندی که می رسند می گویند.
این به صورت یک رهبانیت است.
راهب کسی است که از خدا بهراسد و ذات اقدس اله ما را به رهبانیت ممدوح و پسندیده
فراخواند، فرمود: «ایّایَ فارهبون»۲.
از جهنم ترسیدن هنر نیست.
از ذات اقدس اله هراسناک بودن هنر است، که آن خوف عقلی و حریم گرفتن است.
از این جهت است می گویند: آن شخص محترم است؛ یعنی باید در حضور او حریم گرفت و
نباید به او نزدیک شد که مبادا ادب ترک شود.
درباره ذات اقدس اِلهی باید حریم بگیریم، چون در همه حالات خدا با ما است.
«وَ هُوَ مَعَکُم اَیْنَما کُنْتُم»۳، منظور از این حریم گرفتن و نگهداری حرمت
فاصله زمانی یا مکانی نیست؛ زیرا هر جا که باشیم او با ما است.
درباره استاد می شود گفت که به فلان استاد احترام کنید؛ یعنی حریم بگیرید.
وقتی استاد جایی نشسته است، شما مقداری پایین تر بنشینید.
کنار استاد یا بالاتر از او ننشینید.
این را می گویند احترام کردن؛ یعنی حریم گرفتن.
لیکن اینگونه احترام کردن در باره ذات اقدس اله فرض ندارد که ما بگوییم: به خدا
احترام کنید؛ یعنی حریم بگیرید؛ یعنی جای معیّن و یا در زمان معین ننشینید و…چون
خداوند با همه، در همه شرایط، بدون امتزاج، حضور و ظهور دارد.
بنابراین، احترام خدا، احترام و حریم گیری اعتقادی است؛ یعنی انسان باید در پیشگاه
حق آنقدر کرنش کند که غیر او را نبیند، به غیر او تکیه نکند و به غیر او دل نبندد و
بگوید: «لبیک»؛ یعنی من به حضور تو آمده ام.
«ایّایَ فَارهبون» یعنی این.
و حجی هم که به عنوان رهبانیت محمود و ممدوح تشریع شده، همین است، انسان در بسیاری
از مناسک و مراسم می گوید: «لبیک».
اصلِ بستن حج و عمره بصورت احرام، با لبیک شروع و بعد هم تکرار می شود.
اینجاست که وجود مبارک پیغمبر – صلی اللَّه علیه و آله – (طبق این نقل) فرمودند:
«لَبیک بَحَجَّهٍ حقّاً تعبُّداً و رِقّاً».
البته کسانی که مکه مشرف می شوند، حج یا عمره انجام می دهند و لبیک می گویند، چند
گروهند.
چون ایمان درجاتی دارد، مؤمنان نیز دارای درجاتی هستند، تلبیه هم مراتبی دارد.
همه می گویند: لبیک، اما بعضی سؤال انبیا، دعوت و اعلان انبیا را لبیک می گویند.
بعضی دیگر دعوتِ اللَّه را.
بعضی ها می گویند: «لبیک داعِیَ اللَّه، لبیک داعِیَ اللَّه»، یعنی ای کسی که ما را
به اللَّه دعوت کرده ای، ما لبیک می گوییم؛ یعنی اجابت کرده ایم.
و آمده ایم.
اینها متوسّطین از مؤمنان و زائران بیت خدایند.
اینها کسانی هستند که دعوت ابراهیم خلیل را اجابت می کنند.
ابراهیم خلیل هم مردم را به زیارت بیت اللَّه دعوت کرده است نه به غیر آن.
فرمود: «وَ اَذِّن فی النّاسِ بالحج یَاْتوکَ رِجالاً و عَلی کُلِ ضامِرٍ یاْتینَ
مِن کُل فَجٍّ عمیق»۴.
«اذان»، همان اعلان کردن و اعلان عمومی دادن است به صورت عَلَن و آشکار.
عده ای سخنان ابراهیم خلیل را می شنوند و به همان ندا جواب می گویند که: «لبیک
داعِیَ اللَّه، لبیک داعِیَ اللَّه».
از این فراتر، کسانی هستند که دعوت «اللَّه» را می شنوند و به آن پاسخ می گویند.
ذات اقدس اله در قرآن کریم این چنین فرمود: «وَ لِله عَلی النّاس حِجُّ البیت مَن
استطاعَ الیه سبیلاً»۵.
«از طرف خدا بر بندگان مستطیع، حج واجب است».
مستطیع، نه یعنی کسی که مالک و مالدار باشد.
مستطیع؛ یعنی کسی که بتواند این سفر را به صورت عادی طی کند و بعد هم مشکلی نداشته
باشد؛ خواه به عنوان خدمات باشد، خواه به عنوان مهمانی، خواه کسی او را اجیر کرده و
یا نائب شده باشد، در همه این موارد می شود «مستطیع»، منتهی در مسأله اجاره و
نیابت، استطاعت از آنِ منوب عنه است، در موارد دیگر مال خودش.
انسانِ مستطیع باید دعوت خدا را لبیک بگوید.
چون خدا فرمود: «لِله عَلی النّاس حِجُّ البیتِ .
».
این زائر بیت اللَّه که جزء اوحدی از مردان با ایمان است، به خدا پاسخ مثبت می دهد.
می گوید: «لبیک، ذا المعارج لبیک، داعیاً الی دار السلام لبیک، مرهوباً، مرعوباً
الیکَ لبیک، لا معبودَ سِواکَ لبیک»، این تلبیه ها نشان می دهد، که زائر بیت اللَّه
جواب خدا را می دهد نه جواب خلیل خدا را.
گرچه جواب خلیل خدا هم جواب خداست.
و نیز گرچه جواب خدا بدون جواب خلیل خدا نیست.
اما این شهود عارف است و زائر بیت اللَّه است که فرق می کند.
تلبیه ها هم یکسان نیست.
گرچه ممکن است کسی بگوید: «لبیک ذَا المعارجِ لبیک»، ولی در حقیقت به: «اَذّن فی
الناس بالحجّ» لبیک می گوید: به دعوت خلیل لبیک می گوید نه به دعوت جلیل.
چون هر اندازه که انسان در آن مرحله اول پاسخ داد، به همان اندازه در مقام ظاهر هم
لبیک می گوید.
و چون دو بار لبیک گفته ایم.
و این لبیک ها هم در طول هم است و همواره هر دوی این ها محفوظ است.
یک قضیه تاریخی نیست که گذشته باشد.
یکی همان است که در سوره اعراف آمده: «وَ اِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی ادَم مِن
ظهورهم ذُرّیَّتَهُم و اَشهَدَهُم عَلی اَنفُسهم، اَلَسْتُ بربّکُم قالوا بَلی »۶.
ذات اقدس اله به رسولش فرمود: «به یاد این صحنه میثاق گیری باش».
گرچه خطاب به پیغمبر است ولی در حقیقت همه انسانها مخاطبند.
خدا می فرماید: به یاد این صحنه باشید که ما از شما تعهد گرفتیم، حقیقت خودتان را
به شما نشان دادیم.
شما ربوبیت ما را فهمیدید، عبودیت خود را مشاهده کردید و گفتید: «بَلی ».
در جواب خدا که فرمود: «آیا من رب شما نیستم»؟ گفتید: «آری ربّ ما هستی».
صحنه دیگر، وقتی است که ابراهیم خلیل – سلام اللَّه علیه – از طرف ذات اقدس اله
مأمور شد تا اعلان حج کند، که: «وَ اَذّن فی الناس بالحج.
».
به مردم دستور داد که حج بیایید.
حضرت خلیل طبق این نقل، بالای کوه ابی قُبیس رفته، و دستور اله را اعلان کردند که:
«از هر راهی که هست، به زیارت بیت خدا مشرّف شوید».
مرد و زن جهان بشریّت که در اصلاب و ارحام پدران و مادرانشان بودند، همه گفتند:
«لبیک».
این صحنه لبیک گویی به دعوت خلیل، مشابه صحنه لبیک گویی دعوت خداست در جریان عالم
ذرّیه.
همانطوری که آن صحنه الآن هم هست، صحنه تلبیه دعوت خلیل نیز الآن هست.
یک قضیه تاریخی نبود.
چون سخن از ذرات ریز نیست.
سخن از صُلب و رَحم نیست.
سخن از فطرت است و روح.
چه در مسأله عالم ذریه ای که: وَ اِذ اَخَذَ ربّکُم مطرح کرد و چه در آنچه که در
آیه «و اَذّن فی الناس بالحج».
در حقیقت ارواح بشر و فطرتهای آنان پاسخ مثبت داده است، هم به دعوت خدا و هم به
دعوت خلیل خدا.
آنها که در دعوت خلیل خدا، خلیل را دیدند، هنگام لبیک هم می گویند: «لبیک داعی
اللَّه، لبیک داعی اللَّه».
آنها که هنگام تلبیه اعلان حضرت خلیل، صاحب اصلی؛ یعنی ذات اقدس اله را مشاهده
کردند، آنها هنگام تلبیه می گویند: «لبیّک ذَا المعارج لبیّک، داعیاً الی دارالسلام
لبیک، مرهوباً مرعوباً الیک لبیک، لبیکَ لا مَعبود سِواک لبیک، لبیّکَ لا شریکَ لکَ
لبیک» و مانند آن.
که به خود خدا پاسخ می دهند.
این دو نوع پاسخ دادن، دو نوع عبادت کردن و دو نوع آگاهی داشتن، در بسیاری از مسائل
دینی مطرح است؛ مثلاً افراد عادی کلمات قرآن را که تلاوت می کنند، برای آنها مطرح
نیست که این سخنان را از کجا دارند می شنوند.
مؤمنانی که اهل معنا و اهل دلند، بگونه ای قرآن را قرائت می کنند که گویا دارند از
وجود مبارک پیغمبر – صلی اللَّه علیه و آله – این کلمات را تلقّی می کنند.
چون پیغمبر این کلمات را قرائت فرمود و همه شنیدند.
و گویا دارند از خود پیامبر می شنوند.
اینان اوحدی از اهل قرائت و معرفتند.
ائمّه -علیهم السلام وقتی هنگام نماز، حمد را قرائت می کردند، بعضی از کلمات را
آنقدر تکرار می کردند که گویا از خود خدا می شنوند.
در کریمه: «وَ اِنْ اَحَد مِن المشرکینَ استجارَکَ، فَاَجِره حتّی یَسمَعَ کلامَ
اللَّه»۷.
هم این دو مطلب هست.
بعضی ها که در محضر رسول اکرم – صلی اللَّه علیه و آله – قرار می گرفتند، قرائت
پیغمبر را طوری می شنیدند که گویی از خدا دارند تلقی می کنند.
چون این کتاب برای همه نازل شده است.
منتهی آن کسی که مستقیماً دریافت کرد و گیرنده وحی بود، شخص پیغمبر است و لا غیر،
در قرآن کریم فرمود: «بالبیّنات و الزُبرِ و کتاب اَنزلنا الیک الذکرَلِتُبیّنَ
لِلنّاس ما نُزِّلَ اِلیهِم»۸.
قرآن، هم «انزال» به طرف پیغمبر است و هم «تنزیل» به طرف مردم.
برای مردم هم نازل شده است.
مردم هم گیرندگان کلام خدایند.
منتهی به وساطت رسول اکرم – صلی اللَّه علیه و آله – پس گروهی می توانند به جایی
برسند که هنگام تلاوت قرآن گویا این کلمات را از ذات اقدس اله استماع می کنند.
در مسأله تلقّی سلام هم این چنین است.
ذات اقدس اله بر مؤمنین صلوات و سلام دارد صلواتش در سوره احزاب است که: «هُوَ الذی
یُصَلی علیکُم وَ ملائکتهُ لِیخرِجَکُم مِنَ الظّلمات اِلی النّور»۹.
سلامش در سوره دیگر است که فرمود: «سَلام علی موسی و هارون، اِنّا کذلکَ نَجزی
المؤمنین»۱۰.
درست است که این سلام بر موسی و هارون است اما به دنبالش بعد فرمود: «ما این چنین
مؤمنین را پاداش می دهیم».
یعنی سلام خدا بر مؤمنین هم خواهد بود.
البته آنجا که بر نوح سلام فرستاده است، که: «سلام علی نوحٍ فی العالمین»۱۱، مخصوص
خود نوح است.
در سراسر قرآن این تعبیر فقط یک جا آمده و آن هم درباره نوح است که و این به خاطر
آن نُه الی ده قرن رنج و تلاشی است که او در راه تبلیغ الهی تحمّل کرد.
درباره انبیای دیگر، کلمه «فی العالمین» ندارد، ولی این مقدار هست
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 