پاورپوینت کامل اسرار و عرفان حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسرار و عرفان حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسرار و عرفان حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسرار و عرفان حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

ظاهر و باطن مناسک حج

وَأَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأتُوکَ رِجالا وَعَلی کُـلِّ ضامِر یَأْتِیْـنَ
مِنْ کُـلِّ فَجٍّ عَمیق ثُمَّلْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوْفُوا نُذُورَهُمْ
وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیْقِ(الحجّ ۲۹ ـ ۲۷).

«و در میان مردم انجام مناسک حج را صدازن تا از هر سو مردم پیاده و سواره، از راه
دور و نزدیک به سوی تو آیند.

سپس مناسک حج را به انجام رسانند و به نذرهای خود وفا کرده و به طواف خانه عتیق
بپردازند.»

حج از احکام مهمّ عبادی ـ سیاسی اسلام و یکی از فروعات آن است. این فریضه الهی در
عین حال خصوصیّاتی دارد که منحصر به خود بوده و آن را بر دیگر احکام اسلامی، برتری
داده است.

حج ضمن این که عملی است عبادی، سیاسی نیز هست و بلکه نه تنها عبادیسیاسی است که
عملی است اجتماعی ـ اسلامی بگونهای که جهان را به خود متوجّه میسازد.

مسلمانان، با ملیّتها و رنگها و زبانهای مختلف از سراسر این کره خاکی در یک جا جمع
شده و همگی یک شعار سر داده و یک هدف را دنبال میکنند.

بنا بر این، میتوان حج را «رستاخیز اسلامی» نام نهاد.

حج، با توجّه به گستردگی ابعاد و ویژگی خاصّش، از اسرار باطنی فراوانی برخوردار است
به طوری که هیچ یک از اعمال دیگر، به آن گستردگی نبوده و باطن هیچیک به باطن حج
نمیرسد.

حج همانگونه که توحید، نبوّت، امامت و معاد را دارد، نماز، روزه، جهاد، تولّی و
تبرّی و نیز دیگر امور; همانند خلوت و جلوت، ذکر و تفکّر، سکوت و فریاد، عزلت و
اجتماع و ظاهر و باطن همه را دارد. و در یک کلام میتوان گفت که: حج بخشی از آثار
فقهی، فلسفی، اخلاقی، عرفانی و… را به خود اختصاص داده است.

در این نوشته برآنیم تا گوشههایی از اسرار معنوی و عرفانی حج را، که محصول زحمات و
ریاضتهای بزرگان و عرفای مسلمان در طول سالیان درازِ است، باز گوییم.

بدیهی است آنچه یک عارف گفته یا نوشته است، محصول زحمات خویش بوده و یک کشفِ فردی
است که هر عارفی میتواند به اقتضای حال خود بدان برسد و آن را شهود کرده، در حدّ
توان بیان و قلم خود، به دیگران نیز انتقال دهد. چه بسا عارفی از مسألهای ظاهری،
معنویتی به دست آورد؟ که عارف دیگر به چیزی غیر از آن رسیده است یا طوری بیان کند
که متفاوت و بلکه مغایر با بیان عارف دیگر باشد.

از گفتههای عارفان، آنچه که عقل و دل خواننده کشش دارد، برایش قابل درک و استفاده
است. و آنچه که خارج از توان وی باشد، به عقل و انصاف و اخلاق نزدیکتر است که از
کنار آن با کمال ادب عبور کرده، صحّتش را، به قول شیخ الرئیس ابو علی سینا، در بقعه
امکان قرار دهد. و متوجّه این شعر حافظ باشد که:

ما نگوییم بدو میل به نا حق نکنیم *** جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

ابن سینا با اینکه یک فیلسوف و عقلگرای محض است، در امور عرفانی بسیار محتاط بوده و
دیگران را نیز به احتیاط و ادب و پرهیز از تندروی و انکار، دعوت میکند. او در چندین
جای کتاب «اشارات» خود، این مطلب را گوشزد کرده و میگوید:

«اگر با خبر شدی که عارفی به قوّت خود کاری انجام داد یا حرکتی کرد و یا حرکتی را
به وجود آورد که از عهده دیگری خارج است، پس چنین کاری را به کلی انکار نکن; زیرا
راههایی بر سبب و صحّت این امور وجود دارد.»(۱)

در جایی دیگر میگوید:

«وچه بسا اخباری از عرفا به تو برسد که بر خلاف عادت است و تو را به سوی تکذیب سوق
میدهد. پس در این امور ]اگر نمیتوانی قبول کنی[ توقّف کرده عجله نکن; زیرا که این
گونه مسائل در طبیعت اسراری دارند و اسبابی.»(۲)

همچنین میگوید:

«مبادا که زیرکی و ذکاوت و دوری جستن تو از مردم، به روی آوردن تو بر انکار همه این
امور باشد; زیرا که این حالت نشانه عجز و خفّت و سبک سری تو است. بلکه بر تو باد که
بر طناب توقّف توسّل کنی. و اگر بعید بودن آن خبری که به گوش تو رسیده است تو را در
انکار آن بیتاب کرده، تا زمانی که محال بودنش برتر یقینی و مبرهن نشده، صواب این
است که اینگونه اخبار را در بقعه امکان قراردهی، مادامی که برهانِ قاطع بر آن به
دست نیاوردهای و بدان که در طبیعت عجایب فراوانی است.»(۳)

و چه نیکو فرمود آن عارف وارسته به حق پیوسته. حضرت امام خمینی ـ ره ـ که: «خدا
توفیق دهد که ما اینها را انکار نکنیم.»

یعنی اگر قدرت درک و تجزیه و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ الاشارات والتنبیهات. ابن سینا نمط ۱۰ فصل
۵.

۲ ـ الاشارات والتنبیهات. ابن سینا نمط ۱۰ فصل ۲۵.

۳ ـ الاشارات والتنبیهات. ابن سینا نمط ۱۰ فصل ۳۱.

تحلیل عمق کلام بزرگان عرفان را نداریم از خدا بخواهیم تا ما را، همچو جاهلان، در
ورطه انکار این حقایق نیندازد و خدای ناکرده به تکفیر و تفسیق یا توهین نپردازیم.

آنچه از حقایق عرفانی به ما میرسد، اگر مربوط به انبیا و اولیای دین باشد، چه
بفهمیم و چه نفهمیم باید تعبّداً قبول کرده و از خدا توفیق فهم آن را بخواهیم، بدون
این که کوچکترین شک و شبههای در صحّت کلام به خود راه دهیم.

ولی اگر به انبیا و اولیا منسوب نبود. بلکه به علما و عرفا مربوط باشد، اگر خارج از
درک ما بوده و ما قادر به هضم آن نباشیم باید در بقعه امکان قرار دهیم تا این که
توفیق بهرهبرداری از فیوضات عرفا از ما سلب نشود و ما در قضاوتهای خود راه خلاف یا
دور از انصاف را طی نکنیم. در ضمن متوجّه این نکته هم باشیم که منبع احکام عبادی و
سیاسی اسلام قرآن کریم است و خود قرآن کتاب نازل شده است.

یعنی از مقام حقیقی و عُلْوی خود تنزل کرده و پایین آمده است تا این که برای بشر
قابل درک باشد، در عین حال این قرآن، ظاهری دارد و باطنی، غیبی دارد و شهادتی،
صورتی دارد و سیرتی.

حرف قرآن را بدان که ظاهریست *** زیر ظاهر باطنی بس قاهریست

زیر آن باطن یکی بطن سِوُم *** که دَرو گردد خردها جمله گم

بطن چارم از نُبی خود کس ندید *** جز خدای بینظیر بیندید

تو زقرآن ای پسر ظاهر مبین *** دیو آدم را نبیند جز که طین

ظاهر قرآن چو شخص آدمی است *** که نقوشش ظاهر و جانش خفی است

مرد را صد سال عم و خال او *** یک سر موی نبیند حال او(۱)

با این که ظاهر قرآن کلماتی است که از حروف معمولی تشکیل یافته، ولی باطن آن همانند
ظاهرش یکسان نبوده بلکه دارای مراتبی عظیم است همینگونهاند انسانها که مانند قرآن
ظاهری همسان دارند ولی باطنشان مثل هم نبوده و بسیار متفاوت است.

مولوی گوید: باطن انسان همانند ظاهر فرشتگان است. چون فرشتگان ظاهراً پنهاناند ولی
انسان ظاهراً آشکار و باطناً پنهان است، و این پنهان بودن به جهت پیچیدگی و عظمت
بینهایت وی است;

گر به ظاهر آن پَری پنهان بود *** آدمی پنهانتر از پریان بود

نزد عاقل زآن پَری که مضمرست *** آدمی صد بار خود پنهانتر است

آدمی نزدیک عاقل چون خفی است *** چون بود آدم که در غیب او صفی است

آدمی همچون عصای موسی است *** آدمی همچون فسون عیسی است

در کف حق بهر داد و بهر زَیْن *** قلب مؤمن هست بین اصبعین

وقتی باطن قرآن دارای حقایق لایتناهی است و باطن انسان نیز همانند باطن قرآن عظیم و
بیانتها است بدیهی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مثنوی تصحیحنیکلسون، دفتر۳ ابیات ۴۹ ـ ۴۴
۴۲

است هنگامی که این دو بینهایت به هم میرسند، استفادهها و برداشتهای بیحدّ و حصری
نیز حاصل خواهد شد، که چه بسا با این فکر و اندیشه محدود و قالب گیری شده بعضیها
ناسازگار باشد. پس بهتر است که موارد سخت و پیچیده مسائل عرفانی به جای این که
عرفان یا عارف را تأویل کنیم خود را تأویل نماییم.

کرده وی تأویل حرف بکر را *** خویش را تأویل کن نیذکر ر

هیچ بیتأویل این را در پذیر *** تا در آید در مگو چون شهد و شیر

زآنکه تأویلست واداد عطا *** چونکه بیند آن حقیقت را خط

آن خطا دیدن زضعف عقل اوست *** عقل کلّ مغزاست و عقل ما چو پوست

خویش را تأویل کن نه اخبار را *** مغز را بدگوی نیگلزار را(۱)

ناگفته نماند که منظور از این حرف تبرئه کلّی عرفا از خطا و توجیه همه گفتار آنها
نیست; زیرا عارف هر قدر هم عظیم باشد جایز الخطا بوده و چه بسا به قدر بزرگیش
اشتباهش نیز بزرگ باشد. بلکه منظور معیار قرار ندادن خود در این امور است. در امور
ذوقی و کشفی که عارف متعمّداً پوشیده سخن گفته و راز را به رمز بیان میکند نباید
معلومات عمومی و محدود خود را قاضی کرده و عارف را محک بزنیم چون:

اصطلاحاتی است مر ابدال را *** که خبر نبود از او غفال ر

هندیان را اصطلاح هند مدح *** سندیان را اصطلاح سند مدح

پیش او مدح است و در پیش تو ذمّ *** پیش او شهداست و در پیش تو سم

هر کسی را اصطلاحی دادهایم *** هر کسی را سیرتی بنهادهایم(۲)

با توجّه به این گفتار خواننده عزیز توجّه دارد که آنچه در خصوص پاورپوینت کامل اسرار و عرفان حج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
گفته میشود، توجّه به باطن امور ظاهری است; لذا احرام، سعی، طواف، لباس احرام،
حجرالاسود، کعبه و… یک مفهوم ظاهری داشته و یک مفهوم یا مفاهیم باطنی خاصّی هم
دارد که در اینجا غرض بیان آن مفاهیم باطنی است.

ارزش واقعی هر عملی، در نقش سازنده آن از راه شناخت اسرار باطنی و به کارگیری آن
اسرار نهفته است.

نماز، روزه، حج و هر عمل دیگری که تنها در حدّ قالب ظاهری آن مورد توجّه بوده و به
درونش پی برده نشده است، کارساز و مشکلگشا نبوده و نخواهد بود. حج ظاهری همانگونه
که برای دشمنان حج زیانی ندارد برای حاجی نیز سودی ندارد و تنها جهت رفع تکلیف به
جاآورده میشود. اگر میلیونها نفر به حج روند ولی شناخت آنها از حج تنها در حدّ
مناسک صوری آن و اجرای دقیق مناسک بدون توجّه به محتوای آن باشد، نه سودی دارد و نه
زیانی.

اگر از میان ملیونها زائر، حتی تنها چند هزار نفری ضمن اجرای صحیح آداب ظاهری
اعمالِ حج، آنهم تا حدودی به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ مثنوی دفتر اوّل ص ۲۳۰.

۲ ـ مثنوی کلاله خادر دفتر ۲ ص ۱۰۶.

اسرار باطنی و نقش سازنده آن واقف شده و از نور درون آن مستضییء شوند و نور بگیرند،
دشمنان ضدّ نور برای خاموشی آن با حاجیّان به مقابله میپردازند; «یُرِیدُونَ
لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَو کَرِهَ
الکافِرُون»(۱)

«میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنندولی خداوند نور خود را به اتمام و کمال
میرساند ولو کراهت داشته باشند.»

آری چنین حجّی به ضرر آنان است و حیات استعماریشان را تهدید میکند. همانگونه که
نماز واقعی «تنهی عن الفحشاء و المنکر» و «معراج المؤمن» و «عمود الدّین» است، حج
واقعی نیز چنین است; لیکن با کمال تأسّف بسیاری از مردم از این فیض عظما محروم و
اسرار حج از آنان مکتوم است.

عارف بزرگ و بزرگمرد تاریخ معاصر حضرت امام خمینی ـ قدّس الله نفسه الزکیهـ به این
حقیقت پیش از همه و بیش از هر کس دیگر پی برد و مردم را بدین مهم آگاه ساخت و از
این که هنوز هم گروهی حج را فقط در اجرای احکام صوری و ظاهری محدودی خلاصه کردهاند
تأسّف خورده، میگوید:

«بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی را
درک نکردهاند و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک
حرکت بیحاصل و بیثمر باقی ماندهاست. یکی از وظایف بزرگ مسلمانان، پیبردن به این
واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را
برای برپایی آن صرف کنند؟ چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض
و یا جیرهخواران، به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است، این است که حج یک عبادت دستجمعی
و یک سفر زیارتی ـ سیاحتی است.

به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیّت در مقابل جهان
سرمایهداری و کمونیسم ایستاد؟!

به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند؟! به حج چه که باید
برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چارهاندیشی نمود؟! به حج چه که مسلمانان باید
بعنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوّم جهان خودنمایی کنند؟!

به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند؟! بلکه حج همان سفر تفریحی
برای دیدار از «قبله» و «مدینه» است و بس.

و حال آن که حج برای نزدیک شدن و اتّصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حرکات و
اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک انسان به خدا نمیرسد. حج کانون
معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو
نمود. حج پیامآور ایجاد و بنای جامعهای بدور از رذائل مادّی و معنوی است.

حج تجلّی و تکرار همه صحنههای

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ صف: ۸.

عشق آفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست و مناسک حج مناسک زندگی است و
از آنجا که جامعه است اسلامی از هر نژاد و ملّتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امّت
محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پیوند خورد و یکی گردد و ید واحده شود، حج
تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است.

حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بسان
قرآن است که همه از آن بهرهمند میشوند ولی اندیشمندان و غوّاصان و دردآشنایان امّت
اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و
سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی
را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی
چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیدهاست. و
به همان اندازهای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای خود ساخته ما پنهان
شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان
گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگیساز او به زبان وحشت و مرگ و
قبر تنزل کردهاست، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است. سرنوشتی که میلیونها
مسلمان هر سال به مکّه میروند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر
میگذارند ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمّد ـ علیهما السلام ـ که
بودند و چه کردند، هدفشان چه بود، از ما چه خواستهاند؟ گویی به تنها چیزی که فکر
نمیشود به همین است. مسلّم، حج بیروح و بیتحرّک و قیام، و حج بیبرائت، حج بیوحدت و
حجیکه از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست…

پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و منارههای تزییناتی ندارد. پیامبر اسلام دنبال
مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متأسّفانه با سیاستهای غلط حاکمان دست نشانده به
خاک مذلّت نشستهاند…

إنشاء الله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام
انسانیّت باید صدای مظلومان را به همه عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین
اندازد، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود و از خدا میخواهیم که
این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز
ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم»(۱)

فضیلت حج: حج دارای فضیلت عارضی و ذاتی است.

الف: فضیلت عارضی

فضیلت عارضی حج به چند جهت است:

۱ ـ اجتماع مسلمانان از اطراف و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ پیام حضرت امام در ذیحجه ۱۴۰۸ برابر با تیر
ماه ۱۳۶۷.

اکناف عالم در آن میعادگاه است که نمونهای از رستاخیز نهایی است.

در این اجتماع ملل دنیا با فرهنگها و رنگها و زبانهای مختلف از اقصی نقاط کره خاکی
گردهم میآیند و همه با زبان دل و زبان دین با هم سخن میگویند.

ای بسا هندو و ترک همزبان *** ای بسا دو کرد چون بیگانگان

پس زبان همدلی خود دیگر است *** همدلی از هم زبانی بهترست

همچنین از اوضاع عبادی، سیاسی، اقتصادی نظامی علمی و … همدیگر نیز مطّلع میگردند
و پیامهای برادران و خواهران دینی خود از ملل دیگر را به هموطنانشان میرسانند که
این مطلب دارای فواید دنیوی و اخروی فراوانی است که انشاء الله در فرصت دیگر بدان
خواهیم پرداخت.

۲ ـ در این ماه (ذیحجه) وقایعی رخ داده که به حج عظمت داده است. بعضی از این وقایع،
پیش از اسلام واقع شده; مانند وقایعی که مربوط به حضرت ابراهیمعـ است; از قبیل
قربانی فرزند و… و بعضی دیگر به بعد از ظهور اسلام مربوط است; مانند مسأله «غدیر»
که روز ولایت و اکمال دین و یأس کفّار است. گروهی از عرفا ماه ذیحجه را از این جهت
به سایر ماهها فضیلت دادهاند; زیرا روز غدیر روز امامت، ولایت و وصایت است. و چون
ولایت باطن نبوّت است پس روز ولایت هم باطن و سرّ همه ایّام است.

عارف عظیم القدر مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی استاد عرفان حضرت امام خمینی ـ
رضوان الله علیه ـ در این باره میفرماید:

«در این روز ولایت امیر المؤمنین را به آسمانها و زمینها و پرندگان و دریاها و
صحراها و کوهها و … عرضه داشتند و همه قبول کردند. … مَثَل مؤمنان در قبول
ایمان و ولایت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در روز غدیر مانند مثَلَ ملائکه در
قبول سجده به حضرت آدم عـ است و مَثَل کسی که ولایت امیر المؤمنین را قبول نکند
مَثَل شیطان در ردّ سجده بر آدم عـ است… این ولایتی که به جمیع صنوف مخلوقات
ارائه شده، همان ولایت مطلقی است که در رسول الله و امیر المؤمنین و یازده خلیفه
حضرت امیر است; همانطور که بعضی از محقّقین گفتهاند: ولایت باطن نبوّت مطلقه
است.»(۱)

ب ـ فضیلت ذاتی:

۱ ـ خانه خدا در زمین که کعبه مکرّمه است، مقابل «بیت المعمور» خانه خدا در آسمان
قرار دارد.

«در زمین خانه ساختند و مطاف جهانیان کردند و در آسمان خانه ساختند و مطاف آسمانیان
کردند. آن را بیت المعمور گویند و فرشتگان روی بدان دارند. و این یکی را کعبه نام
نهادند و آدمیّان روی بدان دارند. سید انبیا و رُسُل ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ
گفت: شب قربت و رتبت، شب اُلفت و زلفت که ما را در این گلشن حرام دادند، چون به
چهارم آسمان رسیدم که مرکز خورشید است و منبع شعاع جرم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ المراقبات متن عربی، مربوط به اعمال ماه
ذیحجه.

۲۷

شاهستارگان است به زیارت بیت المعمور رفتم چند هزار مقرّب دیدم در جانب بیت
المعمور، همه از شراب خدمت مست و مخمور، از راست میآمدند و به جانب چپ میگذشتند و
لبیک میگفتند. گویی عدد ایشان از عدد اختران فزون است و از شمار برگ درختان زیادت.
وَهْم ما شمار ایشان ندانست، فهم ما عدد ایشان در نیافت. گفتم یا اخی جبرائیل که
اند ایشان و از کجا میآیند؟ گفت: یا سید «وَما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إلاّ هُوَ»
پنجاه هزار سال است تا همچنین میبینم که یک ساعت آرام نگیرند. هزاران از این جانب
میآیند و میگذرند، نه آنها که میآیند پیش از این دیدهام نه آنها که گذشتهاند دیگر
هرگزشان باز بینم نه دانیم از کجایند، نه دانیم کجا شوند. نه بدایت حال ایشان دانیم
نه نهایت کار ایشان شناسیم.»(۱)

۲ ـ وجود قبر منوّر پیامبر خداـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمّه اطهار در مدینه و
قبور انبیای عظام در مکّه.

کعبه از گذشتههای دور مورد علاقه پیامبران الهی بوده و همواره به کعبه عشق
میورزیدهاند. پیامبران در شدائد و سختیها به خانه خدا پناه میبردند و از فیوضات آن
بهرهمند میگشتند. این امر باعث شده است که بسیاری از انبیای الهی در شهر مکّه اقامت
داشته باشند و در نتیجه در این شهر مدفون شوند.

در تفسیر خواجه عبدالله انصاری آمده است:

«هر پیامبری که از دست قوم خود فرار میکرد به کعبه پناه میبرد و تا آخر عمر در آن
به عبادت میپرداخت… یقیناً قبر نوح و هود و شعیب و صالح بین زمزم و مقام است …
و در اطراف کعبه قبر ۳۰۰ پیامبر است … و بین رکن یمانی تا حجر الاسود قبر ۷۰
پیامبر است و بین صفا و مروه قبر هفتاد هزار پیامبر است.»(۲)

«از اینرو پیامبر اکرم ـ ص ـ فرموده است هر که در مکّه بمیرد مانند آن است در آسمان
دنیا مرده است.»(۳)

فضیلت و اسرار کعبه:

عرفا به تأسّی از آیات و روایات، برای کعبه فضایل و اسرار بسیار بیان داشتهاند که
به اندکی از آن اشاره میشود:

کعبه، مکانی که خداوند متعال در شهر مکّه (یا بکه) قرار داده است. در روایات و کتب
عرفانی آمده است: اوّلین قطعه خاکی که در روی زمین ظاهر شده مکان کعبه بود و خداوند
زمین را از این ناحیه گسترانید; از اینرو مکه را «امّ القری» نامیده است.

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:

«خداوند آنگاه که خواست زمین را بیافریند، به بادهای چهارگانه دستور داد تا بر روی
آب وزیده و آن را موّاج ساخته و کفهای آن را در مکان این خانه جمع کند و تلّی
(کوهیتبّهای) از آن بسازد. پس زمین را از زیر این کوه گسترش داد و آیه شریفه «إنَّ
أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً»(۴) اشاره به آن است.
پس اوّلین بقعهای که در زمین خلق شد کعبه بود، سپس زمین از آن امتداد یافت.»(۵)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱ ـ تفسیر خواجه عبدالله (کشف الأسرار) چاپ
أمیر کبیر ج۱ ص ۳۶۷.

۲ ـ تفسیر کشف الاسرار ج ۲ ص ۲۱۲.

۳ ـ تفسیر کشف الاسرار ج ۲ ص ۲۲۳.

۴ ـ آل عمران: ۹۶.

۵ ـ من لا یحضره الفقیه چاپ بیروت ج ۲ باب ۶۴ ص ۱۸۴.

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده است:

«دوست داشتنیترین جای زمین، مکّه است. در نزد خداوند هیچ خاکی محبوبتر از خاک مکّه،
هیچ سنگی محبوبتر از سنگ مکّه، هیچ درختی محبوبتر از درخت مکّه، هیچ کوهی
دوستداشتنیتر از کوه مکّه و هیچ آبی محبوبتر از آب آن نیست.»(۱)

همچنین از امام صادق ـ ع ـ است که فرمود:

«خداوند تبارک و تعالی مسجد الحرام را قبل از زمین آفرید، سپس زمین را از آن
گسترانید.»(۲)

به بیان روایات، نگاه کردن به کعبه عبادت و موجب محو گناهان است.(۳)

احترام «ماههای حرام» به ایّام حج و زیارت کعبه است. جنگ در ماه ذیحجه، از آن جهت
که ماه حج است تحریم گشته و در ذیقعده از آن جهت که ماه قبل از حج و ماه آماده شدن
حاجیّان است حرام شده است زیرا حاجی باید آرامش خاطر و امنیّت داشته باشد. و محرّم
ماه برگشت حاجیّان و اسکا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.