پاورپوینت کامل محبوب یگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل محبوب یگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محبوب یگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل محبوب یگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

قسمت دوم

آثار محبت در انسان

چکیده­ی سخن:

در شماره­ی پیشین بیان شد که عشق به کمال یکی از فطریات بشر است که در او به ودیعه
نهاده شده و این عشق به کمال را فطرت توحیدی، به سوی کمال مطلق سوق می­دهد که
درسایه­ی آن به آرامش حقیقی که آرامش قلب و روان است، دست می­یابد.

انسان، به لحاظ این که موجودی مختار است، اگر عقل را حاکم بر نظام اندیشه و عمل خود
قرار دهد و ارتباطش را با منشأ همه­ی خوبی­ها که همان کمال مطلق و ذات احدیت است
استحکام بخشد،محبوب حق گشته و مظهر اسما و صفات او می­شود و اگر زمام فکر و عمل را
به دست هواهای نفسانی خویش بسپارد، باطل محبوب او می­گردد و در نتیجه به اسفل
السافلین هبوط می­کند.

پرسش­هایی نیز در این زمینه مطرح است که در بحث قبلی عنوان شد. برای ورود به
پاسخ­ها ابتدا معنای محبت که عبارت از میل و رغبت به شیء است، بیان گردید. به
عبارتی گرایش فطری در روح آدمی است که در روابط انسان­ها با یکدیگر و رابطه­ی آن­ها
با خداوند نقش مهمی را ایفا می­کند.

از آن­جا که محبت از امور اضافی است، نیاز به متعلَّق دارد که در صورت به فعلیت
رسیدن آن، محبوب بالفعل می­طلبد و به لحاظ این که محبت و عشق در انسان امری فعلیت
یافته است، محبوب او هم فعلی است. پس علاوه بر ضرورت محبت، محبوب داشتن هم امری
ضروری است.

از مهم­ترین امور در وجود انسان فطرت عشق به کمال مطلق است که این عشق او را وا
می­دارد که در مسیر کمال توقف نداشته باشد و لازمه­ی عشق به کمال مطلق، وجود کامل
مطلق است و کامل مطلق جز ذات احدیت کسی نیست و چون آن وجود واحد است؛ پس محبوب
حقیقی یکی است و از آن­جا که محبوب حقیقی، وجود کامل مطلق یعنی ذات اقدس الهی است،
قلب انسان فقط منزلگاه و حریم خداوند بوده و سزاوار نمی­باشد که جز با محبت او پر
شود.

در بحث گذشته نیز به عوامل انگیزش محبت به هم نوع که عبارت از احسان و کمال و فضیلت
و جمال و زیبایی و ابدیت بود، اشاره شد و با اثبات این عوامل در خداوند و این که
خداوند دارای صفات کمالیه و منشأ همه خوبی­ها و زیبایی­ها است و وجودی ابدی و زوال
ناپذیر است و هستی محض و علیم صرف و قدیر مطلق است، محبت به او امری فطری و جبلّی
در انسان است و تنها باید به او عشق ورزید و او را پاورپوینت کامل محبوب یگانه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint­ی خود دانست.

از آن­جا که خداوند محبوبی مبّرا از هر گونه عیب و نقص است، عشق به او چشم حقیقت
بین انسان را باز و گوش باطنی او را شنوا می­سازد و دست یافتن به چنین محبوبی و
مشاهده­ی تجلّیات او می­تواند حرکت در مسیر فطرت را برای انسان آسان سازد و او را
از جلوه­های دروغین محبوب­های غیر واقعی برهاند.

حال در این شماره به ادامه­ی بحث که شامل آثار محبت در انسان، شرک در محبت و
پیامدهای آن می­باشد، می­پردازیم:

آثار توحید در محبت:

تحرک و پویایی در زندگی، تحمل ناهمواری­ها تا رسیدن به هدف نهایی و مطلوب جزبا امید
میسرنمی­باشد. امید ثمره­ی بلاواسطه­ی محبت و عشق است، هر چند انسان­ها در میزان
پویندگی و تحمل ناگواری­ها و داشتن امید متفاوتند ولی در این که عشق و محبت به
محبوب سبب تقویت­روحی­می­شود با هم متفق­اند.

الف. تشابه محب و محبوب؛

انسان موجودی اثر پذیراست و ارتباط با هم نوع، زمینه­ی تحول و تغییر در خلق وخوی او
را فراهم می­سازد. به خصوص اگر در رابطه­ی طرفینی، محبت و علاقه حاکم باشد که در
این حالت، همت وتلاش صرف پیداکردن­ بیشترین شباهت به طرف مقابل خواهد شد. پیوستگی
روحی بین این افراد و یک سو شدن آنان در مسیر زندگی، نتیجه­ی محبت بین آنان­ است.
برهمین اساس در علم تربیت، برمحور دوستی و دوست­یابی توجه و عنایت فراوان شده و
مربیان این علم، ملاک­هایی را برای برقراری دوستی با دیگران معرفی کرده­اند. در این
زمینه متون دینی ما سفارش­های خاص و مفیدی دارد. نکته مهم این است که ایجاد تشابه
بین محب و محبوب مورد توجه همه­ی اولیای امر تربیت می­باشد.([۱]) قرآن کریم به
عنوان یک کتاب انسان­ساز، دوستی با برخی از افراد را توصیه نموده و از برقراری
رابطه­ای که منجر به علاقه و محبت با بعضی­افراد و گروه­ها می­شود، برحذر می­دارد.
به طور مثال برای منع مؤمنین از دوستی با کفار می­فرماید:

)یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری أولیاء بعضهم أولیاء بعض و من
یتولهم منکم فإنه منهم إنّ الله لا یهدی القوم الظالمین([۲])(؛ «ای کسانی که ایمان
آورده­اید یهود ونصاری را دوستان [خود]مگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند
و هر کس از شما آن ها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران
را راه نمی­نماید.»

دلیل نهی خداوند از ولایت کفار، یک سو شدن مؤمنین با کفار و تشابه­یافتن به آنان
است، کسی که خدا را محبوب قرار دهد؛ سعی می کند خود را شبیه او بسازد، در نتیجه
مظهر صفات و اسماء او می شود که نمونه کامل آن پیامبر اکرم و ائمه معصومین: هستند.
آنان به دلیل محبت تامی که به خدا دارندالتامین فی محبه الله(([۳]) تشابه کامل به
او پیدا کرده ومجلای تمامی اوصاف او شده­اند. بنابراین تشابه به محبوب به میزان
محبت است.

من به سرچشمه توحید نه خود بردم

راه ذره­ای بودم و مهر تو مرا بالا برد([۴])

آثار دیگر محبت عبارت است از:

ب .اطاعت از محبوب؛

اگر ذات احدیت، محبوب حقیقی انسان شناخته شود، آثار ذکر شده به صورت خالصانه ظاهر
خواهد شد که در نتیجه­ی آن بنده جز از خداوند اطاعت نمی­کند و به غیر او دل
نمی­بندد و به خلوص در عبادت می­رسد. درحقیقت اخلاص زمانی به مرحله­ی کمال خود
می­رسد که قلب انسان به غیر خدا تعلق پیدا نکند، نه تنها به اهداف دنیوی، بلکه به
بهشت و نعمت­های آن و نجات از دوزخ هم دل نبندد. به این لحاظ اخلاص دردین، همان حب
به خداوند است و این که غیر از او محبوبی نداشته باشد.

)و ما أمروا إلاّ لیعبدوا الله مخلصین له الدّین ([۵])(؛ «و فرمان نیافته بودند جز
این که خدا را بپرستند و در حالی که به توحید گراییده اند، دین خود را برای او خالص
گردانند.»

خداوند این نوید را به بندگان مؤمن خود می­دهد که برای رسیدن به برجسته­ترین مقام
انسانی که محبوبیت حق است به دستورات شرع مقدس که توسط پیامبر گرامی ابلاغ می­شود؛
عمل نمایند:

)قل إن کنتم تحبون الله فاتبعُونی یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور
رحیم([۶])(؛ «بگو اگر خدا را دوست دارید،از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و
گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده­ی مهربان است.»

و نیزخطاب به حضرت داوود۷ می­فرماید:

«أنی حبیب من أحبّنی و جلیس من جالسنی ومونس لمن آنس بذکری…؛([۷]) حقیقتاً با کسی
که من را دوست داشته باشد، دوست هستم و با کسی که هم­نشینی مرا برگزیند، هم­نشین
خواهم بود وبا کسی که به ذکر من انس گیرد، مأنوس خواهم بود ….»

اگر انسان حبیب الله شود، کار او کار خدا، حرف او حرف خدا و دید او دید خداست و
انسان می­تواند به این مقام برسد. در کلام الهی، محبوبیت انسان نزد خداوند بر
پایه­ی محبت به ذات الهی بنا شده همان طور که مجالست و مؤانست به ذکر او، قرب الهی
را به دنبال می­آورد.

امام صادق۷ در روایتی می­فرماید:

«من سرّه أن یعلم انّ اللهَ یحبّه فلیعمل بطاعه الله ولیتّبعنا؛([۸]) هرکس خوشحال
می­شود که بداند خدا او را دوست دارد، باید به قوانین الهی عمل کند و از ما پیروی
نماید.»

ذکر این نکته خالی از وجه نیست اگر بگوییم، در سایه­ی محبت به ­خداوند، محبت او را
خدای متعال در دل دیگران قرار می­دهد.

)إنّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرّحمن ودّا(([۹]) « کسانی که ایمان
آورده و کارهای شایسته کرده­اند،به زودی [خدای[ رحمان برای آنان محبتی [دردل­ها[
قرارمی­دهد.»

دلالت آیه شریفه براین است که محبوبیت در دل­ها ثمره­ی محبوبیت در بارگاه الهی است
که آن هم نتیجه­ی اطاعت از اوامر خداوند و تسلیم وخضوع در برابر حق است.

ج. حشر با محبوب؛

سومین اثرمحبت الهی این است که انسان در زندگی جاوید [آخرت[ درعین قرب به خداوند،
با آنان که محبوب ذات اقدس الهی­اند محشور و قرین خواهد بود.رسول خدا به مردی که
ابراز محبت فراوان به او می­کرد، به این آیه استشهاد می­فرمود:

)ومن یطع الله والرّسول فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النّبیین و الصّدیقین و
الشهداء و الصّالحین و حسن اولئک رفیقاً(([۱۰])؛ «وکسانی که از خدا و پیامبر اطاعت
کنند،در زمره­ی کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی[ با پیامبران
و راستان و شهیدان و شایسته­گانند و آنان چه نیکو همدمانند.»

در روایات تاریخی آمده است که فردی از رسول­اکرم راجع به قیامت پرسید، حضرت
فرمودند: «برای آن چه آماده کرده­ای؟» عرض کرد: «محبت شما خاندان را» حضرت فرمودند:
«تو با کسی هستی که­دوستش داری.» ([۱۱])

همین مطلب از مولای متقیان حضرت علی۷ در پاسخ شخصی که در نیم روزی سوزان از آن­حضرت
درخواست موعظه کرده بود؛ نقل شده است که فرمود: «انت مع من أحببت و لک ما اکتسبت ؛
([۱۲])تو با هر آن چه دوستش داری همراه خواهی بود و هرآنچه به دست آورده ای برای تو
خواهد بود.»

درجای دیگرآمده است: «من أحب­حجراً حشره الله معه؛([۱۳]) کسی که سنگی را دوست داشته
باشد خداوند او را با آن [سنگ[ محشورخواهد کرد.» به هرحال ­آیات و روایات از
محبوب­های دروغین برحذر داشته و ما را به­سوی محبوب حقیقی راهنمایی می­کند چرا که
محبت ودیعه­ای الهی است و نباید آن را نثار محبوب­های دروغین و غیر­حقیقی کرد.

د. فانی شدن در محبوب؛

اثر دیگری که بر توحید درمحبت مترتب است،تهی شدن قلب از هر مشغله و انس گرفتن به
ذکر محبوب حقیقی و فانی شدن دراوست به طوری که خلوت با او را بر هر کار دیگری
ترجیح می­دهد.

صاعقه عشق به هر جا فتاد

نام و نشان سوخته بر باد داد([۱۴])

امام صادق ۷ فرمود:

«حبّ الله إذا أضاء علی سرّ عبد أخلاه عن­کل شاغل و کلّ ذکر سوی الله ظلمه و
المحبّ أخلص النّاس سرّاً لله تعالی و أصدقهم قولاً و أوفاهم عهداً؛ ([۱۵]) نور
محبت خدا هرگاه برعمق­جان بنده­ای بتابد او را از هر مشغله­ای تهی گرداند [واقعیت
این است که[ هر یاد وذکری جز [یاد[ خدا تاریکی است. دوستدار خداوند از نظر حقیقت
جان, خالص­­ترین آن­هاست و از لحاظ گفتار، راستگوترین و درعهد، باوفاترین.» نشانه­ی
انسان محب خلوت با محبوب است.

خداوند در وحی به حضرت موسی۷ فرمود: «کذب من زعم أنه یحبّنی فاذا جنّه اللیل نام
عنّی، ألیس کلّ محبّ یحبّ خلوه حبیبه؛ ([۱۶]) دروغ می­گوید کسی که ادعای دوستی مرا
دارد و شب هنگام چشم ازعبادت من فرو می­بندد.»

در ارتباط وحیانی خداوند با حضرت داوود۷آمده است:

«یا داوود من أحب حبیباً صدق قوله و من رضی بحبیب رضی فعله ومن وثق بحبیب اعتمد
علیه و من اشتاق إلی حبیب جدّ فی السیّر إلیه؛([۱۷]) ای داوود! هرکس محبوبی را دوست
داشته باشد، سخنش را باور کند و هرکس از محبوبی خوشش آید، کارش در نظر او پسندیده
آید و هر کس به محبوبی اعتماد داشته باشد، به او تکیه کند و هر کس شیفته­ی محبوبی
باشد، برای دین اوکوشد.»

پرسش و پاسخ

در روایات، عشق و محبت به یک چیز نکوهش شده، به طور مثال: «حبّک للشیء یعمی و
یصّم؛([۱۸]) علاقه­ات به هر چیزی، تو را کور و کر می­کند.» و یا «عین المحب عمیه عن
معایب المحبوب و أذنه صمّاء عن قبح مساویه»([۱۹]) امام رضا۷می­فرماید: «الحبّ داعی
المکاره؛([۲۰]) عشق و محبت مایه­ی­ گرفتاری است.»کلامی از مولی الموحدین حضرت علی۷
درنهج البلاغه آمده ­است:

«ومن عشق شیئا أعشی (أعمی) بصره و أمرض قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحه و یسمع بأذن
غیر سمیعه؛([۲۱]) هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش می­کند و قلبش را بیمار
کرده، با چشمی بیمار می­نگرد و با گوشی بیمار می­شنود.»

سؤال این است که چگونه محبت الهی و اولیای او با مضمون این روایات قابل جمع است؟

پاسخ این پرسش از مطالب گذشته روشن می­شود که عشق و محبت علاوه بر این که مایه­ی
گرایش محب به محبوب است،حتی سبب می­شود که محب نقص و عیب محبوب را نبیند، اما اگر
محبوب انسان، ذات مبّرای از هرگونه عیب و نقص؛ یعنی خداوند متعال و یا وجود مطهر و
معصوم اولیا باشند دغدغه­ای در بین نیست، چرا که محبوب واقعی جز خوبی و جمال محض
نیست و عشق به او چشم حقیقت بین انسان را باز و گوش باطنی او را شنوامی­سازد. دست
یافتن به محبوب حقیقی و مشاهده­ی تجلیات او می­تواند انسان را از دل بستگی به دنیا
و جلوه­ها­ی دروغین آن برهاند تا حرکت او در مسیر فطرت ادامه یابد.

شرک در محبت و پیامدها­ی آن:

اگر غیرخدا محبوب ما شود چه پیامدهایی دارد؟

شرک عبارت است از اعتقاد به موجود واقعی یا خیالی که در وجود یا صفتی از صفات و یا
فعل خود با ذات الهی همسان لحاظ شود. مسلم است که این موجود هرچه باشد، مخلوق خدا و
معلول او است [ادله­ی توحید هر گونه استقلال در ذات و صفات و فعل را از غیرخدا نفی
می­کند[ پس؛ از خود چیزی ندارد و هر چه که به او تعلق دارد، عاریت است. با این وجود
آیا محبت به چنین موجودی عقلانی است؟ روشن است که در این صورت محبت بین خداوند و
محبوب دیگر تقسیم شده است واین همان محبت شرک آلود است که به آن«شرک در محبت»
گویند. این­گونه محبت به تبع غیرعقلانی بودن شرک، امری نامعقول وناپسند است؛ زیرا
انسان دو حقیقت نیست که دو روح و دو قلب داشته باشد بلکه هر انسان تنها یک قلب و یک
پایگاه فکری دارد و اگر آن را غیر خدا پر کند جایی برای دوستی خدا باقی
نمی­ماند.([۲۲])چنان که خداوند این حقیقت را بازگو فرموده و«ما جعل الله لرجل من
قلبین فی جوفه»([۲۳]) ولی اگر محبت به دیگران در راستای محبت الهی باشد جلوه­ای از
محبت حقیقی و مظهر آن خواهد بود. قرآن کریم در مذمت محبت غیر توحیدی [شرک در محبت[
آن را ناپایدار و به خانه­ی عنکبوت تشبیه می­کند: )مثل الذین اتخذوا من دون الله
اولیاء کمثل العنکبوت إتخذت بیتا و انّ أوهن البیوت لبیت العنکبوت…(([۲۴]) خانه
عنکبوت از آن جهت مثال زدنی است که از خانه جز اسم، چیز دیگری ندارد و سست­ترین
بناها است.

در جای دیگر از ضعف محبوب و محبّی که محبت خود را به غیرخدا نثار کرده یاد می­کند
و با ذکر مثالی آموزنده انسان غفلت­زده را متوجه می­سازد:

)یا ایّها النّاس ضرب مثل فاستمعوا له إنّ الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا
و لو اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لایستنقذوه منه ضعف الطالب و
المطلوب(([۲۵])

نکته­ای که آیه شریفه بر آن تأکید دارد این است که غیرخدا نه قدرت بر ایجاد چیزی
حتی به قدر یک مگس که از کوچکترین جانداران است را دارند و نه به تنهایی بر تدبیر
امور توانمندند؛ پس سزاوار نیست که به عنوان تکیه­گاه محبوب حقیقی انسان انتخاب
شوند.

پیامد­های شرک در محبت:

۱. تأثیر­پذیری؛

عنوان شد که به دلیل تأثیر پذیری انسان از دیگران، یکی از جهاتی که خداوند مسلمین
را دربرقراری رابطه با کفار نهی فرموده این است که نباید آنان را به عنوان دوست
اختیار کرد: )لایتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس
من الله فی شیء الا أن تتقوا منهم تقیه و یحذّرکم الله نفسه والی الله
المصیر(([۲۶]) افراد با ایمان نباید کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند،هر کس
چنین­کند هیچ ­رابطه وپیوندی با خداوند ندارد مگر این که از آن­ها تقیه کنید،خداوند
شما را از [نافرمانی[ خود برحذر می­دارد و بازگشت[شما[ به سوی اوست.» ونیزمی
فرماید: )یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض
و من یتولهم منکم فإنّه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین(؛ ([۲۷]) «ای کسانی که
ایمان آورده­اید یهود و نصاری را دوست خود قرار ندهید آنها اولیای یکدیگرند و کسانی
از شما که با آنان دوستی کنند از آن­ها خواهند بود،خداوند جمعیت ستم کار را دوست
ندارد.»

و می­توان دریافت که این ملاک نهی، در هرگونه ارتباط که انسان را از یاد خدا غافل
کند و سبب جایگزینی محبت و عشق الهی گردد، قابل تعمیم است،چرا که دو نقیض در یک
زمان و در یک جا جمع نمی­شوند. قرآن می­فرماید:

)یا ایها الذین آمنوا لاتتخذواء اباءکم و اخوانکم اولیاء ان استحبوا الکفر علی
الایمان و من یتولهم منکم فاولئک هم الظالمون(؛([۲۸]) «ای کسانی که ایمان آورده­اید
هرگاه پدران و برادران شما کفر را برایمان ترجیح دهند آن­ها را ولی خود قرار ندهید
وکسانی از شما که آن­ها را یاورخود قرار ­دهند ستمگرند.»مقصود از نفی ولایت پدرو یا
برادر دراین سخن شریف، نفی ­رابطه نسبی بین افراد یک خانواده نمی­باشد؛

بلکه تبعیت از آنان درعقیده و عمل است، زیرا ولایت موجب اتحاد،امتزاج و کشش روحی
است درحقیقت سیره­ی کفر که پیروی از هوای نفس وپرستش شیطان و خروج از راه فطرت است
جایگزین سیره­ی «جامعه­ی دینی» که بر اساس پیروی ازحق وسعادت انسان­ها است، خواهد
شد. )ومن یتولهم فانّه منهم( دلیل این­که از قبیل آیه فوق ولایت به معنای محبت آمده
این است که ولایت مستلزم تصرف محبوب در امور محب است که متأثر از خواست روحی و یا
پاسخی به علاقه او نسبت به ولی می­باشد از همین رو اگر انسان کسی را به عنوان ولی و
دوست انتخاب کند، ناخواسته به خاطر محبتی که به او دارد از اخلاق و روحیّات او
تأثیر می­پذیرد.([۲۹])

از جمله مصادیق مورد نهی الهی این آیه شریفه است: )قل إن کان اباءکم أبناءکم و
إخوانکم و أزواجکم و عشیرتکم و أموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن
ترضونها احبّ الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتی یأتی الله بأمره
و الله لا یهدی القوم الفاسقین(؛([۳۰]) « بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و
همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد شدنش
می­ترسید و خانه­هایی که به آن علاقه دارید درنظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در
راه او محبوب تر است در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و
خداوند جمعیت فاسق را هدایت نمی­کند.»

موارد ذکر شده دریک امر مشترکند و آن ترجیح محبوب­­های غیر حقیقی بر محبوب واقعی و
غفلت از وظیفه­ی مهم اطاعت ازخدا و رسول گرامی­­اش است.

۲. انحراف از مسیر فطرت؛

اثر دیگر محبت به غیرخدا،ایجاد اختلال در سلامتی روح و روان انسان و در نتیجه
انحراف از مسیر فطرت حق­جو و کمال خواه می­باشد، درحالی که شخص خود را در مسیر
هدایت می­بیند: )ویحسبون أنهم مهتدون(([۳۱]) باطل را حق می­انگارد و اسباب شقاوت را
عوامل سعادت آفرین می­پندارد. قرآن کریم علت انحراف از مسیرحق را برگزیدن دوستی
شیاطین به جای­ محبت و دوستی خداوند معرفی می­کند و می­فرماید: )فریقاً هدی و
فریقاً حق علیهم الضلاله انهم اتخذوا الشیاطین اولیاء من دون الله و یحسبون انهم
مهتدون(؛ ([۳۲]) جمعی هدایت شده و جمعی گمراهی بر آن­ها حتمی است زیرا آن­ها به جای
خداوند شیاطین را ولی­ خود اختیار کرده وگمان می­کنند که­ هدایت یافته­اند.» در
واقع باطل را حق پنداشته و بدون توجه به دنبال آن می­روند زیرا هیچ کس با اعتراف به
این که باطل،باطل است از آن تبعیت نمی­کند بلکه باطل را حق می­پندارد و به دنبال آن
می­رود که این ضلالتی حتمی و قطعی است.([۳۳])

پرسش و پاسخ

۱. ممکن است این پرسش به ذهن آید که چگونه دوستی مؤمنین با کفار سبب انحراف آنان از
مسیر حق می­شود درحالی­که کفار نیز مانند مؤمنین،انسان و اثر پذیرند و چرا احتمال
ندهیم که کفار در ارتباط با مؤمنین هدایت شوند.

در پاسخ می­توان گفت:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.