پاورپوینت کامل محرابِ جنگ؛ محراب عروج ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل محرابِ جنگ؛ محراب عروج ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محرابِ جنگ؛ محراب عروج ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل محرابِ جنگ؛ محراب عروج ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
صدای حسین حسین یک لحظه قطع نمیشود. شب به نیمه نزدیک است و هیاهوی دستهها
کوچهها را پرکرده … شب عاشورا است امشب… کربلا غوغاست امشب… کاروان حسینی
آمدهاند، همه آمدهاند جز یک نفر جز یک بنده!.. ناگهان سیدی از تبار امام سجاد۷
به جمع یاران حسین میشتابد تا در عاشورای فردا ندای هل من ناصر امام حسین۷ را جواب
دهد.
عارف نامی آیهالله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی در شب عاشورای ۱۲۹۲ شمسی در شهر
شیراز، محلّهی بازار مرغ متولد شد. پدرش سیدمحمدتقی مرجع بزرگ شیراز بود که شب
تولد فرزندش، در کربلا به سر میبرد.
سیدعبدالحسین در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد و سرپرستی مادر، سه خواهر و دو
برادرش را به عهده گرفت. خاندان دستغیب از خاندان اصیل و شریف استان فارس است که
سابقهی ۸۰۰ ـ ۷۰۰ ساله دارد. این خاندان با ۳۳ واسطه به حضرت امام سجاد۷ میرسد.
در دوران کودکی مقدمات را تمام کرد و بعد از خواندن دروس سطح، امام جماعت مسجد
باقرخان شد. بعد از آن برای ادامه تحصیلات راهی نجف اشرف شد. او خود در این باره
میفرماید:
در زمان رضاخان قلدر ملعون ما را چند بار زندانی کردند… بعد فشار آوردند که
اصلاً باید از روحانیت بیرون بروی و ۲۴ ساعت مهلت دادند که بنده اصلاً خلع لباس کنم
و از روحانیت بیرون روم و مسجد و منبری نباشم. به ناچار فرار کردم و رفتم نجف و این
هم به خواست خدا وسیلهی خیری شد برای استفاده از محضر بزرگان…([۱])
وی از محضر اساتیدی چون آیهالله موسوی اصفهانی، آیهالله اصطهبانی، آیهالله قاضی
طباطبایی، کسب فیض نمود او در سن ۲۴ سالگی از هشت نفر اجازهی اجتهاد داشت که از
جمله آنها: حاج آقا ضیاء عراقی، شیخ کاظم شیرازی و سیدابوالحسن اصفهانی بودند.
پس از بازگشت از نجف ضمن اقامه نماز در مسجد جامع عتیق و تنویر افکار عمومی از
ادامه فراگیری علم و دانش باز نماند و خدمت آیهالله شیخ جواد انصاری همدانی رسید و
با نشست و برخاست با آیهالله نجابت علم خویش را با عمل آراسته کرد و مدارج تعالی و
تکامل را در عرفان اسلامی طی نمود.
سیدعبدالحسین دستغیب زاهدی خالص و بیریا بود و در خانهای محقّر زندگی میکرد. و
هیچگونه ادعایی نداشت، خوراکش کمتر از یک چهارم نان با پیاز و نمک بود. ریاضتهای
شرعی و ترک شهوات او را مصداقی برای و اجسادهم نحیفه و بدنهایشان [متقین] نحیف
و رنجوراست بار آورده بود. شبها را عبادت و تهجد میکرد و بسیار روزه میگرفت.
صبور بود و اخلاق حسنهاش همه را به خود جذب میکرد. به روضهی اباعبدالله الحسین۷
علاقه خاصی داشت. به نماز اول وقت اهمیت زیاد میداد و حضور قلب عجیبی در نماز
داشت. کمک به خلق مستضعف را وسیلهای برای تقرب به خالق میدانست. خاموش بود و با
متانت مشکلات مردم را حل میکرد. به هیچ کس اجازه نمیداد که از مخالفینش بدگویی
کند و گاه با تعریف از مخالفان آنها را به اظهار شگفت وا میداشت.
مبارزات سیاسی شهید از وقتی شروع شد که با آمدن رضاخان احساس خطر کرد، به ویژه در
جریان کشف حجاب او آنقدر افشاگری و روشنگری کرد که از منبر رفتن به طور جدی منع
شد، ولی باز هم از پای نایستاد و در جلسههایی که در خانه داشت بر روی زمین مینشست
و مردم را موعظه میکرد و در جواب مزدوران میگفت: مرا از منبر رفتن منع کردهاید،
نه از روی زمین نشستن.
پس از طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی اولین اعلامیه امام خمینی۱ به دست شهید دستغیب
رسید و سید شهید صریحاً اعلام کرد که کلاً و دربست در خدمت اسلام هستم و بعد جهت
هماهنگی به خانه تک تک علما رفته و جز دو سه نفر همه را به حضور در جلسههای عمومی
مسجد جامع شیراز آورد و با سخنرانیهای آتشین خود مردم را روشن و آماده برای مبارزه
با طاغوت و فساد کرد. وی دامنه مبارزه را به حدی رساند که به شهادت اسناد ساواک
در جایی میگوید:
تا به حال دوبار از آیهالله حکیم اجازه جهاد خواستهام، اما جوابی نرسیده است.
همچنین مردم را به جهاد و کفن پوشی ترغیب میکرد تا جایی که در سال ۴۲ پاکروان حکم
تبعید وی را صادر نمود.
ولی شهید از پا نمیافتد و با روشنگریهای خود همچنان ضربات مهلکی بر رژیم وارد
میکند. در یکی از سخنرانیها آمده: شما را به خدا بگویید چرا زنی که دین ندارد یا
بهتر بگویم بهایی است معلم تاریخ یا دینی باشد؟ این فرهنگ نیست! خانه فساد است.
رییس دانشگاه که یهودی باشد و زنش بهایی آیا اولاد شما دیندار میشود؟!…
پس از دستگیری و تبعید حضرت امام در سال ۴۲ همان شب مأمورین در شیراز به خانه
آیهالله شهید هجوم بردند و چون مردم از قبل میدانستند؛ درگیری شدیدی بین مردم و
ساواک روی داد. همسر ایشان به شدت مضروب شد و خواهرزادهشان نیز شهید گشت. آیهالله
دستغیب۱ پس از زد و خورد چنین پیامی داد: اگر به خاطر من مردم را این طور اذیت
میکنید، من حاضرم به دو شرط خودم را معرفی کنم: اول همه کسانی که زندانی شدهاند
آزاد شوند، دوم اینکه حاضر به تهران رفتن و محاکمه شدن نیستم. از طرف رژیم جواب
آمد که هر دو شرط را میپذیریم، اما چون شخص شاه مکررا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 