پاورپوینت کامل سیره ی تبلیغی رسول اعظم(ص);قسمت پایانی ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیره ی تبلیغی رسول اعظم(ص);قسمت پایانی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره ی تبلیغی رسول اعظم(ص);قسمت پایانی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره ی تبلیغی رسول اعظم(ص);قسمت پایانی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

۷۳

اشاره:

در شماره ی پیشین ترسیمی گذرا از شیوه ی رفتاری تبلیغ رسالت جهانی پیامبر اعظم(ص)
داشتیم. اشاره به برخی ویژگی های مبنایی و راه بردی آن حضرت که در گسترش دعوت به
اسلام مؤثر واقع شد نیز یادآوری گردید. در این نوشتار به دومین ویژگی روحی و رفتاری
آن حضرت که نقش کاربردی و تأثیر عملی دارد، اشاره می شود:

ب. ویژگی های کاربردی:

۱. ادب؛ قلم زدن در زمینه ی ادب پیامبران خدا در محضر حق تعالی و بندگان او کاری
دشوار و در مورد ادب حضرت ختمی مرتبت دشوارتر است. آنان بیشترین تأثیرگذاری بر
مخاطبان را با رعایت ادب در رفتار و گفتار و برخورد داشتند. پیامبر خاتم(ص) بر بزرگ
و کوچک سلام می کرد. هرگاه با کسی مصافحه می نمود، یا سخن می گفت تا زمانی که او
دستش را نمی کشید و سخن خویش تمام نمی کرد، پیامبر(ص) دست نمی کشید و منصرف نمی شد.
هرگز نزد کسی پای خویش را دراز نمی کرد، نگاهش کوتاه بود و به کسی خیره نمی شد و با
هیچ کس سخن ناپسند نمی گفت، تا زنده بود در حال تکیه دادن غذا نمی خورد.([۱]) هنگام
عطسه زدن صدایش را کوتاه می کرد و جلوی دهانش را می گرفت و صورت خود را می
پوشانید.([۲]) هرگاه کار ناشایستی را از دیگران می دید، یا می شنید، به رخ او نمی
کشید، بلکه به نحو کلی، یا با کنایه تذکر می داد.([۳])

۲. دل سوزی و ملاطفت ـ نصح ـ ؛ به یقین یکی از زیباترین آیات قرآن کریم در معرفی
پیامبر گرامی چنین است: (لَقَدْ جَاءکُم رَسُولٌ مِنْ أنْفُسِکُم عَزِیزٌ عَلَیْهِ
مَا عَنِتُّم حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَّحِیمٌ)([۴])؛ قطعاً
برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، و به
[هدایت] شما حریص و نسبت به مؤمنان دل سوز مهربان است. برخی در توضیح آن گفته اند:
پیامبری که نه سستی روا داشت و نه کوتاهی کرد و نه اظهار خستگی نمود، چشم های
نابینا را بینایی و گوش های ناشنوا را شنوایی و دل های بسته را رهایی بخشید. کژ
راهه را اصلاح نمود و به صراط مستقیم آورد و همگان را به گفتن لا إله إلاّ الله
آشنا نمود.([۵]) و به راستی رسول اعظم(ص) دل سوزی و خیرخواهی را تا آن جا رساند که
خداوند در آیه ی سه سوره ی شعراء به او هشدار داد.

۳. مدارا و رفق؛ قرآن کریم این ویژگی را نیز تصریح می فرماید: (فَبِمَا رَحْمَهٍ
مِّنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا
مِنْ حَوْلِکَ…)([۶])؛ پس به [برکت] رحمت الهی با آنان نرم خو و [پر مهر] شدی و
اگرتندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند… او مأمور بود تا
به زیباترین صورت چشم پوشی کند. (… فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الجَمِیلَ)([۷]) و به
مبلغانی که خود گسیل می داشت، می فرمود: یسّرا ولاتعسّرا و بشّرا ولاتنفّرا و
تطاوعا ولا تختلفا([۸])؛ ـ خطاب به معاذبن جبل و ابوموسی ـ آسان بگیرید و سخت
مگیرید، مژده دهید و مترسانید، با خود هماهنگ باشید و اختلاف مکنید. و در توصیه
های خویش به مبلغی دیگر فرمود: علیک بالرّفق والقول السّدید ولاتک فظاً ولاغلیظاً
ولامتکبراً ولا حسوداً([۹])؛ مدارا کن و سخن استوار گوی و از تندخویی و سخت دلی و
تکبر و حسد پرهیز کن. رسول خدا با بدترین اشخاص به نیکویی رفتار می کرد و از همین
راه قلب آنان را با حق الفت می داد.([۱۰])

۴. مردمی و دردآشنا؛ هرگاه یکی از یارانش را سه روز نمی دید، از احوال او جویا می
شد؛ اگر در سفر بود او را دعا می کرد و اگر در خانه بود به دیدارش می رفت و اگر
بیمار بود، عیادتش می کرد.([۱۱]) به دیدار مستمندان مدینه می رفت و در تشییع مرده
هایشان حاضر می شد.([۱۲]) حتی در دورترین نقاط مدینه از بیماران مستمند عیادت می
نمود، با آنان می نشست و با آنان هم سفره می شد و با دست خود به آنان غذا می داد…
و خویشاوندان خود را با آن که بر دیگران مقدم نمی داشت، صله رحم می کرد، در خوراک و
پوشاک از غلام ها و کنیزهای خود برتری نمی جست.([۱۳])

۵ . خوش خلقی و خوش رویی؛ خداوند او را به خوش اخلاقی ستود و فرمود: (و إنَّکَ
لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ)([۱۴]) و او خود می فرمود: یکی از اخلاق نیک پیامبران،
شادابی در دیدارها و مصافحه به هنگام برخورد با دوستان است.([۱۵]) و نوشته اند: سخنان آن حضرت همراه با لبخند… و از خندان ترین و خوش مجلس ترین مردم و از با
نشاط ترین آنان بود و البته هیچ گاه بلند نمی خندید و دهان به خنده نمی
گشود.([۱۶])

۶ . تکریم اشخاص؛ با یارانش مشورت می نمود و به آنان شخصیت می داد.([۱۷]) و برای
تکریم آنان را با نام نیک و کنیه ـ نام محترمانه ـ صدا می زد، حتی زنان و کودکان
را با کنیه می خواند و اگر کسی نامی نیکو نداشت، برای او نامی شایسته انتخاب می
کرد.([۱۸]) هیچ کس را به خاطر اشتباهی که مرتکب شده بود، مورد عتاب قرار نمی
داد.([۱۹]) و هیچ گاه کسی را برای ابلاغ رسالت الهی نالایق نمی شمرد ـ و برای هدایت
او تلاش می کرد ـ .([۲۰])

۷. تواضع و فروتنی؛ خداوند همان روز اول که به او فرمان ابلاغ رسالت داد؛ بی درنگ
فرمان فروتنی نیز داد و فرمود: (وَأنْذِرْ عَشیرَتَکَ الأقْرَبینَ وَاخْفِضْ
جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ)([۲۱])؛ و خویشان نزدیکت را هشدار
ده و برای مؤمنانی که از تو پیروی کرده اند، بال خود را فرو گسترـ فروتن باش ـ .
اهل ادّعا نبود و از منیّت و انانیت به دور بود، مردم را تحقیر نمی کرد و خود را
همچون آنان می شمرد: (إنَّمَا أنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُم)([۲۲])؛ و هرگاه فضیلتی برای
خود به زبان می آورد، می فرمود: ولا فخر([۲۳]) کفش خود را پینه می زد و لباسش را
می دوخت و در خانه را خود باز می کرد و شیر گوسفندان را می دوشید و به خادمش در
دستاس کردن کمک می نمود، آب وضوی شبش را خود آماده می کرد… در کارها به اهل خانه
کمک می نمود و بر سر سفره همانند بندگان می نشست.([۲۴])

۸ . هم زبانی؛ قرآن کریم می فرماید: (وَمَا أرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إلاَّ
بِلِسَانِ قَوْمِِهِ لِیُبیِّنَ لَهُمْ…)([۲۵])؛ و ما هیچ پیامبری را جز به زبان
قومش نفرستادیم تا [حقایق را] برای آنان بیان کند. حضرت ختمی مرتبت می فرمود: إنّا معاشرالأنبیاء أُمرنا أن نُکَلّم النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِم([۲۶])؛ ما
پیامبران مأموریم تا در سطح اندیشه و خرد مردم با آنان گفت و گو کنیم. زیدبن ثابت
می گوید: هرگاه با رسول خدا(ص) می نشستیم؛ اگر از آخرت می گفتیم، او با ما همراهی
می کرد و اگر از دنیا می گفتیم با ما در همان موضوع سخن می گفت و اگر از خوردنی ها
و آشامیدنی ها سخن به میان می آوردیم با ما همراه می شد.([۲۷]) البته او هیچ گاه
مسؤولیت خویش را فراموش نمی کرد، او گرچه با مردم هم زبان و همراه بود و با مردم
زندگی می کرد، اما دلش بسیار بزرگ بود، در ظاهر با مردم بود، ولی در درون دل به حق
تعالی پیوسته بود.([۲۸])

۹. عدالت خواهی و انصاف؛ و خداوند او را مأمور نمود تا به عدالت رفتار نماید: (…
وَأُمِرْتُ لأَعْدِلَ بَیْنَکُم…).([۲۹]) امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: … در
ظلمی که به پیامبر می شد، هیچ گاه در مقام انتقام بر نمی آمد؛ مگر این که حرمت های
الهی شکسته می شد که در آن صورت خشمگین می گردید.([۳۰])

۱۰. تحمل سختی ها؛ هرگز بین دو امر مخیر نشد؛ مگر این که دشوارترین آن دو را
برگزید.([۳۱]) از روزی که مأمور شد تا ردای شب از سر برگیرد و برای هدایت بشر قیام
کند ـ (یَا أیُّهَا المُْدّثِّرُ قُمْ فَأنْذِرْ)([۳۲]) ـ تا آخرین هفته زندگی
که بر بستر بیماری افتاد؛ لحظه ای از تلاش و کوشش و تحمل شداید آرام نگرفت. ماه ها
می گذشت و از خانه ی آن حضرت دودی ـ برای پختن غذا ـ بر نمی خاست و جز آب و خرما
خوراکی نداشت. و سه روز پی در پی نان سیر نخورد.([۳۳])

در روزهای آخر عمر که برخی نامهربانی ها را بر کنار بسترش دید به برخی فرمود: آیا
همراه شما جهاد نکردم؟ آیا دندانم با سنگ دشمن نشکست؟ آیا پیشانی ام خونین نشد؟ آیا
خون بر چهره ام جاری نشد و محاسنم را فرانگرفت؟ آیا با افراد نادان پنجه در پنجه
نیفکندم؟ آیا از گرسنگی، سنگ بر شکم نبستم؟! و شگفت این که چنین سخنان را کسی می
گوید که هیچ گاه از درد نمی نالید و بیشترین تحمل را در برخورد با مشکلات
داشت.([۳۴])

۱۱. ساده زیستی و قناعت؛ حضرت امیرالمؤمنین(ع) در یکی از خطبه های زیبای نهج
البلاغه می فرماید: پیامبر خدا بر روی زمین غذا می خورد و همچون بندگان می نشست و
با دست خود کفشش را پینه می زد و پارگی جامه اش را می دوخت و بر استر برهنه سوار می
شد و همراه خود دیگری را نیز سوار می کرد. هنگامی که پرده ای با نقش و نگار بر در
خانه اش آویخته شد، به یکی از همسرانش فرمود: این پرده را از جلوی چشمم دور کن که
هرگاه آن را می بینم به یاد دنیا و زیورهای آن می افتم….([۳۵]) گاهی که با
یارانش راه می رفت، فرمان می داد تا پیشاپیش او راه بروند و خود در میانشان همانند
یکی از آنان بود. یارانش پیش پای او بر نمی خاستند؛ زیرا می دانستند که آن را نمی
پسندد. هرگاه با آنان می نشست و غریبه ای وارد می شد، او را نمی شناخت و می پرسید:
پیامبر کدام یک از شماست؟([۳۶])

۱۲. آراستگی و نظافت؛ برخی از اشخاص و شاید بعضی از مبلغان رسالت الهی زهد و ساده
زیستی را با ژولیدگی و آلودگی و چرکین بودن خلط می کنند. خداوند، مسلمانان را موظف
نمود تا در مجامع عمومی و به ویژه مساجد آراسته باشند. بیشترین لباس رسول خدا سفید
بود و چون گروه ها و طوایف برای دیدار آن حضرت می آمدند، زیباترین جامه هایش را می
پوشید و یارانش را نیز به آن دستور می داد.([۳۷]) عادت داشت موهای سرش را شانه می
زد و مرتب می نمود. و می فرمود: خدا دوست دارد که بنده به هنگام دیدار با برادرانش
خود را آراسته و آماده نماید.([۳۸]) آن حضرت بیش از مبلغ خوراک، برای عطر هزینه می
کرد. در تاریکی شب پیش از آن که خودش دیده شود، بوی عطرش به مشام می رسید.([۳۹]) و
از هر راهی که می گذشت تا مدتی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.