پاورپوینت کامل جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
اشاره
دنیا که آمد؛ با شور و عشقی که والدینش به رسول بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله داشتند؛ نامش را محمد گذاشتند. سال ۵۴۰ ه. ق بود. در روستای “کدکن” یا “شادیاخ” از کناره های نیشابور. محمد نیز طی تمام سال های زندگی ارادت و علاقه خاصی به رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت که سرود:
مــــن محمد نامم و این شیوه نیز ختم کردم چون محمد ای عزیز
فرزند خلفی بود برای پدر و مادرش که او را نیکو پرورش داده بودند؛ از این رو همیشه از آنان به نیکی یاد می کرد.
به آخر دم چنین گفت آن نکوکار خـداونـدا مــحـمـد را نکـــــو دار
پدر این گفت و مادر گفت آمــین وزان پـــس زو جدا شد جان شیرین
فرزند خلفی که شعر و عرفانش او را در ایران زمین بلند آوازه کرد؛ فریدالدین ابو حامد محمدبن ابوبکربن ابراهیم بن اسحاق عطار کدکنی نیشابوری.. .
عطار در یک نیم نگاه
از جزئیات زندگی عطار نیشابوری اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست. عطار از همان دوران کودکی به مدارس علمیه شهر راه یافته و به تحصیل مقدمات علوم زمان خود و علوم دینی یعنی تفسیر، روایت احادیث و فقه نیز اشتغال ورزید. سپس به تدریج به درس های عمیق تر پرداخت و فنون ادبی سنگین، علم حکمت، کلام و نجوم را نیز آغاز کرد.[۱] دکتر زرین کوب درباره عطار می نویسد: “عطار از آنچه در آن ایام در مکتب خانه ها آموخته می شد، بهره می گرفت؛ خط و حساب و قرآن با مایه ای از شعر و ادب و عصر”.[۲]
عطار به حرفه پدرش نیز که همان عطاری بود، روی آورد. هم پزشک بود و هم داروساز که پس از چندی سرآمد داروسازان شهر شد و به مداوای بیماران پرداخت. در همان حال اوقات فراغتش را صرف مطالعه کتاب های صوفیه و اشتغال به تمرین در شعر و شاعری می کرد.[۳]
عطار که از راه دارو فروشی و معالجه بیماران روزگار می گذراند، هرگز برای طلب روزی به دربار پادشاهان نمی رفت و لب به ستایش آنان نمی گشود و تا پایان عمر خویش نیز عزت نفس و مناعت طبع و بزرگ همتی را حفظ نمود.
چـون ز نان خشک گیـرم سـفره پیش تــرکـنم از شـور با چـشم خـویش
مــن نــخواهم نان زهـر ناخوش منش بس بود این نانم و آن نان خـورش
هر توانگر کین چنین گنجیش هست مـی شـود در منت هـر سفـله پـست
شــکر ایــزد را کـه دربـاری نـــیم بـستـه هـــر نــاســـزا داری نـیــــم
مــن ز کس بر دل کجا بندی نـهـم نام هــر دون را خـــداوندی نهـــم
نــه طــعام هـیچ ظـالم خـــورده ام نـه کــتابــی را تـــخلص کــرده ام
هـمت عـالیم ممدوحم بـس است قوت جسم و قوّت روحم بس است
سخن عطار ساده و گیراست؛ او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هر گونه آرایش است، انتخاب کرده است. اگرچه در ظاهر کلام و سخن خود، آن وسعت اطلاع و استحکام سخنان استادانی همچون سنایی را ندارد، اما آن گفتار ساده که از سوختگی دلی همچون اوست؛ سبب شده که خواننده مجذوب شود. همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستان ها و حکایات مختلف نیز یکی دیگر از جاذبه های آثار اوست که او را سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار داده است و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند. چنانکه مولوی گفته است:
عطار روح بود و سنایی دو چشم ما از پی سنایی و عطار آمدیم
عطار نیشابوری فضای ناظر بر قرآن و مسیر حرکت انسان را به صورت آهنگین و موزون درک و موضوع سیر تکاملی انسان در قرآن را به دقت در داستان سیمرغ منعکس کرده است.
عطار نیشابوری در اشعار خود قصه های کم نظیری را خلق کرده و قصه پردازی او با شیوه قصه های قرآن مطابقت کامل دارد. البته عطار رنگی از مکتب وحدت وجود را به داستان های عرفانی خود زده که در میراث مکتوب زبان فارسی کم نظیر است. شیوه قصص قرآنی برخلاف داستان های امروزی در این نکته است که داستان از یک نقطه معین شروع نمی شود؛ بلکه مضامین اصلی داستان مانند امواج دایره شکل به ترتیب در داستان جای می گیرند و همین شیوه سبب می شود مخاطبان با نگاه و جایگاه های متفاوت، بخش معینی از داستان را نظاره کنند.
سخن عطار را تازیانه اهل سلوک گفته اند. در شریعت و طریقت یگانه و در شوق دنیا و سوز و گداز شمع شبستان زمانه، مستغرق بحر عرفان و غواص دریای ایقان است؛ زیرا عشق دریای نامتناهی ست که عبور و نجات از آن میسر نیست، جز اینکه در آن فنا شد و باید همه مشکلات را بر خود هموار کرد.
عطار همیشه در منطق الطیر به یاد مرگ و روز جزا و حساب است که حق، او را به سوی خود می خواند:
چون به ترک جان بگوید عاشقی خواه زاهد گیر و خواهی فاسقی
چون دل تو دشمن جان آمدست جان برافشان ره به پایان آمدست
در اشعار عطار نیشابوری کششی وجود دارد که روح انسان را از نیازهای مادی به تدریج دور می کند و به مرتبه کمال می رساند و از عشق، آن چیزی را می خواهد که انسان را به حق می رساند و حقیقت را پیش چشم مجسم می سازد.
تأثیر قرآن در اشعار عطار
عطار از جمله شاعرانی است که شیفته عرفان و قرآن بود و سروده های وی بازتاب و تجلی کلام خداست. خداوند در قرآن می فرماید: ( وَ إِنّ الدّارَ اْلآخِرَه لَهِی الْحَیوانُ ) [۴]؛ ( أ لَمْ تَرَ کیفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کلِمَه طَیبَه کشَجَرَه طَیبَه أصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السّمَاءِ ) [۵]؛ ( الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أفْواهِهِمْ وَ تُکلِّمُنا أیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ ) [۶] و عطار با الهام از این آیات شریفه چنین می سراید:
تــویی آن نـــقطه افـــتاده فـــارغ که انـدر خلد خـواهـی گشت بـالغ
بلوغ اینجاست عقبی در ظـهورش دلت اینـجاست در فردوس نــورش
در و دیـوار جـنت از حـیات است زمــین و آسـمان او نــجات اســـت
درخــت طـــیبه آنـــجا بــرویــد کـه دست و پـا سخن آنـجا بـگـوید
نـه آنـجا اقـربا مــاند نــه اســـباب کـه فـرزند عــمل بــاشنــد انــساب
در ادبیات دیگری عطار از ویژگی بسیاری از آدمیان سخن به زبان می آورد که وقتی در آسایش و آسودگی هستند، خدا را از یاد می برند و چون دچار درماندگی می شوند؛ به یاد خدا می افتند و می سراید:
در این وادی همه غولان خویشیم ز اول روز مشــغولان خــویــشیــم
چــو درمـانـیم بـرداریـم فـــریاد بـلا چــون رفت بگذار عیش از یاد
و از این آیه شریفه الهام می گیرد: ( إِذا مَسّکمُ الضّرّ فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ ثُمّ إِذا کشَفَ الضّرّ عَنْکمْ إِذا فَریقٌ مِنْکمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ ) [۷]
او در جای دیگری می سراید:
تو پنداری که چون مردی بــرستی کجا رستی که در سختی نشستی
یقین می دان که جانت چون برآید به یک یک ذره طوفانت برآیــد
نــباشد از تــو یک یک ذره بیکار بــود در رنــج جان کندن گرفتار
و از این آیه کریمه الهام می گیرد که می فرماید: ( یوْمَئِذٍ یصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیرَوْا أعْمالَهُمْ فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّه خَیرًا یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّه شَرّا یرَهُ ) [۸]
او در سرایش اشعارش از مسئله مرگ غفلت نمی ورزد و آن را همواره یادآوری می کند و می سراید:
اگر پیش از اجل یک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 