پاورپوینت کامل گوشه ای از کرامات جبهه ها ۲۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوشه ای از کرامات جبهه ها ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوشه ای از کرامات جبهه ها ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گوشه ای از کرامات جبهه ها ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

اشاره

سرگذشت هشت ساله دفاع مقدس، از منظرهای گوناگون قابل مطالعه و عبرت آموزی است ولی برجسته ترین بعد این نبرد، جنبه
معنوی و عرفانی آن بود; چه بسیار جوانانی که در این معبد بزرگ ره صد ساله را یک شبه پیمودند و قله های بلند سلوک را به
راحتی تسخیر کردند و چه کرامات و امور معجزه سانی که در این ایام به تحقق نشست و در تحول معنوی کسان بسیاری، نقش
تعیین کننده داشت . امروز شاید به واسطه چهره نمودن مظاهر دنیا، و فاصله گرفتن از آن ایام، آن بارقه ها کم رنگ جلوه کند یا
پذیرش برخی از کرامات بر ذهن های مسخر ماده، دشوار آید ولی باید دانست که اینها حقایقی جاودانه اند و همه کسانی که در دل
تاریک شب ها به قلب پرحجم دشمن زده اند بارها از کوثر این حقایق جرعه نوشیداند .

به مناسبت سالگرد هفته دفاع مقدس، و یاد کردن از آن حماسه ها، خاطراتی از چند برادر روحانی و طلبه را در باب موضوع یاد
شده تقدیم می کنیم . (واحد فرهنگ و هنر)

× × ×

با تعدادی از رزمندگان، برای بازدید از شهرهای آزاد شده در عملیات «والفجر۱۰» به منطقه رفته بودیم از شهر حلبچه گذشتیم و در
شهر «دجیله » قدم می زدیم و قدرت خداوند را می دیدیم . رزمنده ای با موتور سیکلت کنارمان توقف کرد و بعد از احوال پرسی،
گفت: حاج آقا! ما را موعظه ای کنید که امروزمان با دیروزمان فرق داشته باشد . من از این همه رشد معنوی رزمندگان خوشحال
شدم، و آیه ای را درباره مجاهدان خواندم و توضیح دادم .

آن برادر رزمنده هم برای ما، خاطره ای را که با چشم خودش دیده بود تعریف کرد: چند روز از عملیات والفجر۱۰ گذشته بود .
هواپیماهای دشمن، پی در پی می آمدند و منطقه را بمباران شیمیایی می کردند، در همین بمباران ها بود که هزاران نفر از مردم
بی گناه حلبچه، شهید و مجروح شدند، پدافندهای ما هم تا حد توان دفاع می کردند و بعضی از آنها را سرنگون می کردند . نزدیکی
ما یک دستگاه توپ ضدهوایی ۵۷ میلی متری بود که ما با خدمه آن دوست بودیم و با هم رفت و آمد داشتیم . روزی یکی از
خدمه های آن، به هوای این که وضعیت عادی است، توپ را رها کرد و پیش من آمد . البته این کار درستی نبود . در همان لحظه
هواپیمای دشمن بالای سر ما ظاهر شد و نزدیک بود که مقر ما را هدف قرار دهد، اما ناگهان دیدیم که یک تیر از توپ به طرف
هواپیما شلیک شد و به آن اصابت کرد و موجب سقوط آن گردید، در حالی که خدمه توپ پیش ما بود، با تعجب به طرف توپ
دویدیم، دیدیم که یک بسیجی گویا از رفقای آن خدمه بود، آن جاست . او اصلا با توپ آشنایی نداشت، از اوپرسیدم چطورشد؟

گفت: دیدم هواپیما آمده و کسی نیست آن را بزند، پشت توپ نشستم و لوله را به طرف آن گرفتم و پدال آتش را فشار دادم .
ناگفته نماند زدن هواپیما با توپ از طرف خدمه های کارکشته هم کار آسانی نبود و برای این کار، باید ارتفاع و سرعت و مسافت
مشخص شود و زاویه بندی گردد و هواپیما در داخل دوربین قرار گیرد، تا احتمال اصابت گلوله ها به هواپیما داده شود، هدف قرار
گرفتن هواپیما توسط یک بسیجی آموزش ندیده توپ، چیزی جز تفسیر این آیه قرآن نیست که «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله
رمی » .

«خاطره از حسین ایمانی »

جایگاه دیده بانی ما جای بسیار مناسبی بود و بر همه خط عراقی ها مسلط بودیم و تمام سلاح ها و خمپاره هایشان را می دیدیم، از
جمله سلاحی که در دید ما قرار داشت، ضد هوایی تک لولی بود که عراقی ها در نزدیکی قله کوه، در زیر صخره، کار گذاشته بودند و
با آن جاده تدارکاتی و سنگرهای کمین ما را نشانه می رفتند که کارها را بسیار دشوار کرده بود .

آن روز که در مقر دیده بانی قرار گرفتیم، با خود گفتم: باید کاری کرد و حساب این تک لول را رسید، امروز خیلی شلوغ کرده است
و بچه ها را اذیت می کند، اگر بتوانم درست نشانه گیری و با خمپاره ای آرامش کنم، کار بسیار مهمی انجام داده ام!

تصمیم خود را گرفتم و با دوربین مشغول «گرا» گیری شدم و با ماشین حساب، مسافت را تنظیم نمودم، نتیجه را با بی سیم به
خدمه ای که خمپاره داشت اعلام کردم; خمپاره اول زده شد، تا حدی «گرا» به دستم آمد و دوباره با میلیوم دوربینی حساب کردم و
گرای بعدی را به خمپاره اندازها دادم، ولی کارساز نشد، برای چندمین مرتبه این عمل را تکرار کردم، اما هر دفعه که برد را کم
می نمو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.