پاورپوینت کامل مرزهای ذات صفات و افعال خداوند ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرزهای ذات صفات و افعال خداوند ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرزهای ذات صفات و افعال خداوند ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرزهای ذات صفات و افعال خداوند ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

۸

«هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب والشهاده هو الرحمن الرحیم هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام
المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له
ما فی السماوات والارض وهو العزیز الحکیم » (۱) .

او خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست،از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمی کند،
منیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست ناپذیر که با اراده نافذ خود هرامری را اصلاح می کند، و
شایسته عظمت است; خداوند منزه است ازآنچه شریک برای او قرار می دهند!

او خداوندی است خالق، آفریننده ای بی سابقه، وصورتگری(بی نظیر)برای او نام های نیک است; آن چه در آسمان ها
وزمین است، تسبیح او می گویند; و او عزیز و حکیم است!!

حدیث قرب نوافل

نکته ای که در این جا باید در پرانتز ذکر شود این است که یک قرب فرایضی است (که در خلال آن خطبه ای که درباره
خطبه هفتم است آمده)که انسان با آنها به جایی می رسد که لسان حق می شود،روایاتی هم هست که مرحوم صدوق در
«توحید» از حضرت امیر وامثال ذلک نقل کرده است که «انا ید الله انا جنب الله » آن مقام، بالاتر از این مقامی است که ما
فعلا در قرب نوافل بحث می کنیم که حق سبحانه تعالی در مقام فعل، مجاری ادراکی و تحریکی ولی بشود. این آغاز ولایت
است آن قرب فرایض که در همین روایات به عنوان مقام برتر یاد شده است آن است که این عبد صالح سالک،لسان الله و
سخنگوی خدا باشد، اما الان سخن در این است که سخن گوخود عبد است به لسان الله، این قرب نوافل است که با آن
قرب فرایض خیلی فرق دارد.

قرب نوافل را به عنوان حدیث قدسی در جوامع روایی نقل می کنندو در بیشتر جوامع روایی ما از کافی تا وسائل هست و
در نوع جوامع روایی اهل سنت هم هست، طریقش متعدد است بعضی از طریق آن صحیح است و برخی موثق و امثال آن.
مرحوم صاحب وسائل الشیعه رضوان الله علیه این را در جلد سوم وسائل در کتاب صلوه باب ۱۷ از ابواب «اعداد الفرایض و
نوافلها» ذکر می کند از مرحوم کلینی هم نقل می کند. روایت ششم این باب است که ابان ابن تغلب از امام باقر علیه السلام
نقل می کند که:

«فی حدیث » ان الله جل جلاله قال: ما یقرب الی عبد من عبادی بشی ء احب الی مما افترضت علیه و انه لیتقرب الی
بالنافله حتی احبه »

عبد من به وسیله فرایض به من نزدیک می شود. قرب فرایض رااصطلاحا بالاتر از قرب نوافل می دانند، زیرا از قرب
فرایض کاری ساخته است که از قرب نوافل ساخته نیست. بعد از این که در صدرمساله قرب فرایض را ذکر فرمود آن گاه
فرموده: «و انه لیتقرب الی بالنافله » هر عبادتی را که زاید بر واجب باشد می گویندنافله چون نفل یعنی زاید، انفال را هم به
همین علت انفال گفته اند و در باره نوه حضرت ابراهیم و دیگران فرمود که: ما به او یعقوب دادیم و یعقوب نافله او از ما
فرزند خواست ما گذشته از این که به او فرزند دادیم نوه هم دادیم نوه نافله است نوه از ما نخواست و یعقوب نافله یعنی زاید
بر فرض. «حتی احبه » تامن بشوم «محب » و او بشود «محبوب » یعنی این بنده بشود محبوب و حق سبحانه تعالی بشود
محب. «فاذا احببته » اگر من محب اوشدم و او محبوب من شد «کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه
الذی ینطق به و یده التی یبطش بها ان دعانی اجبته و ان سالنی اعطیته » .

اگر انسانی محبوب خدا شد به جایی می رسد که خدا زبان اومی شود. در مقابل، کسانی که شیطان را اطاعت کردند به
درکات سقوطمی کنند، امیرمومنان علی(ع)در خطبه هفتم نهج البلاغه وضع آنان رااین گونه توصیف می فرماید: «اتخذوا
الشیطان لامرهم ملاکا واتخذهم له اشراکا فباض و فرخ فی صدورهم و دب و درج فی حجورهم…»

عده ای به سوی درکات سقوط می کنند، چون انسان خوابیده ای هستندکه شیطان اول وارد اطراف دل آنان می شود
می بیند که هنوزخواب اند، قدری جستجو می کند که در دل را پیدا کند می بیندخواب اند در را پیدا می کند باز می کند
وارد در دل می شود، می بیندهنوز خواب اند، وقتی که جای امنی دید کم کم آشیانه می زند و تخم گذاری می کند و جوجه
پرورانی می کند و دفعتا کل دل و قلب راتصاحب می کند و در آن جا تخم می گذاری و آشیانه می کند، وقتی که این
محدوده را گرفت از این به بعد مالک می شود «نطق بالسنتهم نظر باعینهم » از آن به بعد هر چه این شخص می گوید کلام
شیطان است و هرچه این شخص می شنود و می بیند شنیدن ودیدن شیطان است،شیطان با چشم او می بیند و با گوش او
می شنود.

قرآن در باره عده ای فرمود: «ان الذین اتقوا اذامسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون » (۲) آنها که متقی و
پرهیزکارندمواظب حرم دل اند، لذا تا بیگانه ای به لباس آشنا درآید وبخواهد احرام ببندد و طواف کند، فورا او را از حرم
بیرون می کند: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان » شیطان تابخواهد به دور کعبه دل طواف کند انسان متقی
فورا می فهمد و بااستعاذه او را بیرون می کند: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم »

با همین ذکر او را رجم می کند: «تذکروا فاذاهم مبصرون » . اگربیدار و بینا نباشند شیطان می آید این محدوده را می گیرد
از آن بعد شیطان است که به زبان او حرف می زند.

پس همان طوری که در درکات این طور داریم که در نهج البلاغه توصیف شده و در واقع در مقام سخط و غضب خدا و
فعل اضلالی اوست،در درجات هم داریم که مومن به جایی می رسد که خدای سبحان چشم وگوش و زبان او می شود. همه
اینها در محور فعل است. اگر عبدی محبوب حق شد با فرایض و نوافل و خدای سبحان زبان او شد این لسان الله است که
می گوید: «اناالمحیی انا الممیت انا الحق اناکذا انا کذا» ، نه زید، زید نیست زید زید است یاکل و یمشی فی الاسواق آن که
حرف می زند و می شنود زید نیست، فرمود همه کارهای ادراکی و تحریکی او را من به عهده می گیرم «کنت سمعه الذی
یسمع به و بصره الذی یبصر به » .

(در بعضی از نسخه ها چون «بصر» مونث است «بصره التی یبصربها» هم ضبط شده است)خوب عبد صالح سالک به اینجا
می رسد اگر به اینجا رسید گوینده خدا است، این مقام مقام فعل است، همین حقی است که «کذلک یضرب الله الحق و
الباطل » نه آن حقی که «ذلک بان الله هوالحق » آن حق جا برای احدی نمی گذارد اگر اشتراک لفظی حق حل بشود اگر
صفت ذات از صفت فعل جدا بشود آن گاه معلوم می شود که چه کسی این حرف را می زند گوینده این زید است «بما انه
یاکل و یمشی فی الاسواق »

یا «بما انه عبد صالح محبوب لله سبحانه و تعالی و صار فعل الله فعله و سمع الله سمعه و لسان الله لسانه » . اگر درجمله ها و
یا اشعار عرفا از جمله در غزلی از امام خمینی مطلبی می بینیم باید با توجه به نکته هایی که در فوق گفتیم آنهارا بفهمیم و
تفسیر کنیم. در مورد امام خمینی رضوان الله علیه این نکته راباید بگویم که ما بعد از معصومین علیهم السلام هیچ کس را
به عظمت ایشان نمی شناسیم. البته درباره معصومان علیهم السلام باید به این نکته توجه داشت که آنان در سطح واقعی
کاملا متفاوت با دیگران هستند در این مورد تعبیر بسیارلطیفی مرحوم صاحب جواهر دارد و می فرماید: معصومان(ع)
وزرای دستگاه خلقت اند، وزرای دستگاه خلقت را با رعیت نمی سنجند،نمی توان گفت مثلا امام خمینی رضوان الله علیه
ده درجه داردو امام رضا سلام الله علیه یک میلیارد. اصلا قابل قیاس نیستند، چون در دو وادی اند، شما در مسائل
هندسه هرگز نقطه رابا خط نمی سنجید خط را با سطح نمی سنجید، سطح را با حجم نمی سنجید، ممکن است دو خط را
با هم بسنجید و بگویید این خط یک متری است آن خط هزار متری اماهیچ گاه نقطه را با خط نمی سنجید.

در این مورد هم این گونه است که غیر معصوم را با معصوم نمی توان سنجید این ها دو حساب دارند. همه این بزرگان هم
که به جایی رسیده اند از برکات معصومین است. از غیر معصومین علیهم السلام که بگذریم در سراسر ایران این همه امام
زاده هایی که هست، درنوع این مزارها می خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن
المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده » درباره سایر امامزاده ها ما شنیده ایم و با جان ودل قبول داریم ومی خوانیم، اما در
باره امام خمینی دیده ایم و باجان ودل می خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت
عن المنکر و اطعت الله و رسوله و جاهدت فی الله حق جهاده حتی اتاک الیقین » چه طور در باره این همه امام زاده ها این
جمله ها را می توان گفت اما در باره امام خمینی، که سلاله پیغمبر است و عمری را از اول تا آخر برای همین دین گذرانده
نتوانیم بگوییم؟

امام زاده ها به برکت ائمه علیهم السلام به جایی رسیده اند.

پس اگر مرزها مشخص بشود به تعبیر مرحوم صاحب جواهر ما وزرا رابا رعایا یک جا حساب نکنیم و مرز رعیت را از
وزرای دستگاه الهی جدا بکنیم هیچ مشکلی پیش نمی آید، اگر مرز صفت ذات را از صفت فعل و مرز ذات و صفات ذات را از
مرز فعل جدا بکنیم و فعل راممکن بدانیم معذوری پیش نمی آید.

دیدگاه شیخ بهائی و علامه مجلسی:

این حدیث از آن احادیث متقنی است که مرحوم شیخ بهایی و اساسانوع حکمای ما در این زمینه یا رساله مستقلی
نوشته اند یا درعنوان کتابشان از این حدیث سخنی به میان آورده و شرح کرده اند.

مرحوم مجلسی رضوان الله علیه در کتاب «مرآت العقول »

چندین وجه برای این حدیث ذکر می کند: اول این که می فرماید این حدیث صحیح است، و در این باره از مرحوم شیخ
بهایی نقل می کند ومی فرماید: قال شیخ البهایی بردالله مضجعه «هذالحدیث صحیح السند و هو من الاحادیث المشهوره
بین الخاصه و العامه و قد رووه فی صحاحهم بادنی تغییر» یعنی این روایت از روایات معتبره وصحیحه ای است که فریقین
نقل کرده اند چون مربوط به معراج است.

روایت های معراجی یک سبک و طعم دیگری دارد هکذا.

امام باقر(ع)می فرماید در معراج به نبی گرامی اسلام(ص)گفته شده است:

«ان الله تعالی قال من عادی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.