پاورپوینت کامل پرتو افشانی سیده نفیسه در سرزمین مصر ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرتو افشانی سیده نفیسه در سرزمین مصر ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرتو افشانی سیده نفیسه در سرزمین مصر ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرتو افشانی سیده نفیسه در سرزمین مصر ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

علت هجرت

سیده نفیسه (نواده امام حسن مجتبی
(علیه السلام)، عروس امام صادق (علیه
السلام) و عمه حضرت عبدالعظیم حسنی)
در ایامی که در مدینه اقامت داشت، از
جهاتی برایش برکات فراوانی به ارمغان آورد
زیرا می توانست از بارقه بارگاه مطهر جدّش
رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)
بهره گیرد. کانون امامت امام هفتم که برادر
همسرش بود نیز در این شهر نور افشانی
داشت و این موقعیت را برای خود افتخاری
بزرگ می دانست که می تواند از آن وجود با
برکت محظوظ گردد و شاخه های سرسبز و
خرّم فضایل و مکارم را در وجود خویش
شکوفا و بارور سازد.

با وجود این برخی وقایع ناگوار ذهن و
دلش را مکدّر و محزون می ساخت زیرا
گروهی با مکر و نیرنگ لباس خلافت را
غاصبانه بر تن نموده بودند و هفتمین فروغ
امامت با آن لیاقت ها، شایستگی و
فروزندگی های معنوی و ملکوتی در خانه
نشسته و تحت فشار عباسیان و اختناق
شدیدی که آنان فراهم نموده اند، روزگار
سخت و با مشقتی را سپری می نمود. چقدر
برای این بانوی پرهیزگار زجرآور بود که ستم
پیشگان فرومایه، حقوق انسان ها را زیر پای
خویش نهاده و به عیّاشی و خوشگذرانی
مشغول بودند. جوّ ارعاب و خفقان همه روز
در مدینه شدت می یافت، حقوق علویان از
بیت المال قطع گردید، تمامی سادات و
شیعیان قلمرو حکومتی بازداشت شدند و هر
روز آنان را به مرکز امارت آورده و با حالتی
توأم با حقارت از آنان حاضر و غایب
می نمودند و اگر کسی امتناع می نمود سخت
مجازاتش می کردند.

نهضت مقدّس یکی از نوادگان امام
حسن مجتبی که به قیام فخّ معروف است در
سال ۱۶۹ هجری به شدّت سرکوب گردید و
رهبر آن به همراه گروهی از یارانش به طرز
فجیعی به شهادت رسیدند. گسترش
انقلاب های سادات حسنی موجب تشدید
مراقبت و سخت گیری نسبت به امام هفتم و
علویان ساکن در مدینه گردید، واهمه هارون
الرشید از مهابت و اقتدار معنوی امام
کاظم(علیه السلام) و محبوبیت عظیم آن
حضرت در میان مسلمانان، به درجه ای
رسید که امام را تحت نظر از مدینه به بغداد
آورد و سال ها در زندان های این دیار
نگاهداشت و سرانجام آن فروغ امامت را در
سال ۱۸۳ هجری به شهادت رسانید. گرچه
از این سال حضرت امام رضا(ع) بر مسند با
جلالت و شکوهمند امامت تکیه زد و
موجبات امیدواری و شادمانی جامعه
اسلامی و خصوص شیعیان را پدید آورد اما
همچنان فشارهای سیاسی، سادات و
بنی هاشم را در تنگنایی سخت قرار داده
بود، عدّه ای از سادات و امامزادگان حسنی
دستگیر گردیده، روانه زندان می شدند و بر
اثر شکنجه های وحشیانه به
شهادت می رسیدند.

سیده نفسیه با رُخ دادن این وقایع
دردناک احساس کرد باید سرزمین حجاز را با
تمام فضایلی که دارد، ترک گوید و هجرت را
اختیار کند. او نمی توانست در وطن خویش
بماند و در برابر هرگونه بی عدالتی و ستم
خاموش باشد. گسستن از محیطی که آرامش
از آن رخت بربسته است، و در آن نیکان و
پاکان دربند هستند و توطئه های دشمنان و
نقشه های حیله گران، آسمان صاف آن را
دچار ابری سیاه و توفانی مرگبار کرده است
برایش امری لازم و ضرورتی اجتناب ناپذیر
تلقی می گردید. شور مهاجرت و شوق گریز از
بند نظام غاصبان عباسی قلبش را روشن
ساخت. او در این مسیر روح و ذهن خویش
را به قدرت لایزال الهی پیوند زد و با اراده ای
استوار و عزمی راسخ، از امکانات زیادی که
در مدینه برایش مهیا بود، گذشت و جرقه
مقدس ایمان را بیش از پیش در وجود
خویش برافروخته ساخت و با آن ذخیره های
روحانی و معرفتی که بر اثر،زهد عبادت، و
تقوا تدارک دیده بود هجرتی ارزشمند را
آغاز کرد.

در سرزمین بیت المقدس

در ذیحجه سال ۱۹۳ هجری سیده
نفیسه برای سی امین بار با پای پیاده به
سوی مکّه عزیمت نمود تا بار دیگر خانه خدا
را زیارت کند، در این سفر معنوی واپسین،
شوهرش(اسحاق مؤتمن) همراهش بود.
وقتی در بیت اللّه الحرام به سر می برد با
حالتی از خشوع و خضوع از خداوند خواست
او را در زیارت مرقد حضرت ابراهیم
خلیل(ع) موفق نماید. پروردگار متعال
دعایش را اجابت نمود و او پس از حج گزاری
همراه با همسر دانشور و با عطوفت خویش
به سوی سرزمینی رهسپار گردید که سفیران
نور و فرستادگان الهی را در دامان خود
پروش داده است، منطقه ای که پایه گذار و
معمارش انبیاء بوده اند، همان سرزمینی که
حضرت علی(ع) آن را مقرهایی از بهشت
نامید.(۱) و پیامبر اکرم (ص) به پیروان
خویش توصیه نموده که برای مسجدش
(بیت المقدس) بار سفر بربندند و خود نیز در
این بیت مبارک با اشاره فرشته الهی جلو
رفت تا پیامبران به امامتش نماز گزاردند.(۲)
آن وجود مبارک از بلد امین (مکه) به بیت
المقدس سیر داده شد و معراجش به سوی
آسمان از این مکان آغاز گردید.

سیده نفیسه بستر صحرای خشک و
سوزان عربستان را آرام آرام پشت سرنهاد و
رفته رفته پس از تحمّل مشقات فراوان در
حالی که غبار خستگی برتن داشت و داغ
تشنگی بر لبانش نقش بسته بود، دستش را
برفراز سرگرفت و به دور دست خیره شد.
استان بیت المقدس چون گوهری گرانبها در
مقابل دیدگانش می درخشید چند ساعتی که
گذشت دروازه این دیار مقدس و مبارک آن
کاروان کوچک را در آغوش گرفت، بانوی
حجاز از شتری که مرکبش بود به زیر آمد،
روبند خود را بروی چهره کشید، نگاهی به
اطراف کرد و موجی از افکار آرام بخش از
ذهنش عبور نمود و بر وجودش نسیم
شادمانی نشانید، به راهنمایی افراد محلی به
مسجد قدس رفت و پس از انجام عبادت در
این مکان و به جای آوردن آداب مخصوص
آن، به سوی شهر کوهستانی الخلیل عزیمت
نمود تا حرم حضرت ابراهیم (ع) را در این
دیار زیارت کند.

پس از این که در کنار بارگاه مطهر و
معنوی آن فرستاده الهی قرار گفت، با زاری
و ندبه گفت: ای جدّ بزرگم اینک با جان و
تن در جوارت حاضر گردیده ام در حالی که
قبلاً تنها روح و روانم در اینجا بود، عاجزانه
از تو می خواهم مرا از چشمه فضیلت خود
بهره مند سازی و زمینه هایی فراهم نمایی
که در پرتو مقام مقدّست از فیض الهی توشه
برگیرم. مورخان نقل کرده اند در این هنگام
ندایی از قبر شنید که می گفت: ای دخترم،
نفیسه جان، بر تو مژده می دهم که خداوند
عزّ و جل تو را از بانوان صالح و شایسته اش
قرار داده و تو را موفق به اطاعت، عبادت و
تقوا کرده است امّا گوشزد می نمایم و از تو
می خواهم که سوره مزمّل را با دقت قرائت
کنی و در معانی آیات آن تفکر و تدبّر نمایی
و به زودی نشانه های هدایت را ملاحظه
خواهی کرد. شکر خداوند را به جای آور که تو
را از پارسایان قرار داده و بدان که تا پایان
عمر چنین توفیقی قرین تو خواهد بود. از
این پس چون مشعلی فروزان به جامعه فروغ
خواهی بخشید و برای امّت مسلمان و
خصوص بانوان اسوه ای شایسته و ارزنده
می باشی، آنان به سویت روی می آورند و راه
خیر، سعادت، عبادت و تقوا را از تو
می آموزند. در این هنگام نفیسه اظهار
داشت: ای خلیل خداوند جلیل، دستورات تو
را بکار خواهم بست و ان شاء اللّه آنچه را
تذکر داده ای به لطف خداوند عملی خواهم
نمود. اما خواستار آن هستم که مرا در این
مسیر دشوار حمایت کنی و روحم را تقویت
نمایی و از خداوند بخواهی توفیق زُهد و
پرستش را بیش از گذشته به من عنایت
فرماید و از این بنده کوچکش راضی گردد و
از خطاها و لغزش های او درگذرد و مرا در
زمره بندگان صالح و نیکوکار قرار دهد.(۳)

سیده نفیسه چند صباحی در منطقه
فلسطین اقامت داشت، گویا دیگر تمایل
نداشت به مدینه باز گردد با خود نجوا کرد:
اگرچه این شهر وطن جدّم و نیاکانم می باشد
و حضرت امام رضا(ع) در آنجا به پرتو
افشانی مشغول است اما بنی عباس که به
دروغ، نیرنگ و فریب، اعلام کردند قصد
احقاق حقوق اولاد نبی اکرم (ص) را دارند،
پس از براندازی امویان و به کمک عاشقان
اهل بیت روی کار آمدند ولی آن چنان
جنایاتی مرتکب شدند که کارنامه سیاهشان
از ستمگران اموی دست کمی نداشت،
سپس روبه سوی شوهرش اسحاق مؤتمن
نمود و گفت: با توجّه به اختناقی که
بنی عباس بر حجاز حاکم نموده اند دیگر
نمی توان به آن سامان بازگشت، باید به
سرزمین مصر برویم، همانجا که برخی از
علویان سکونت دارند، مردمانش به خاندان
طهارت ارادت دارند و کارگزاران عباسی در
این ناحیه نفوذ ضعیفی دارند و عدّه ای
گفته اند اسحاق با وی به مصر نیامده است و
او شخصاً تصمیم گرفت راهی دیار مذکور
گردد.

میهمان مصریان

سرانجام دختر حسن بن زید در روز ۲۵
رمضان المبارک سال ۱۹۳ هجری وارد مصر
گردید، سرزمینی که مورد توجّه رسول
اکرم(ص) بوده و بنا به توصیه آن حضرت،
رزمندگان اسلام ملزم بودند در هنگام فتح
این قلمرو با اهل مصر خوشرفتاری و روش
مسالمت آمیزی پیش گیرند، آنها را به دیده
احترام بنگرند و هم پیمان و خویشاوند
خویش تلقی کنند، دلیل توصیه پیامبر آن
بود که هاجر مادر اسماعیل ذبیح و نیز ماریه
قبطیه همسر رسول خدا(ص) از این دیار
برخاسته بودند. حضرت علی (ع) نیز به مصر
توجه ویژه ای داشت و استانداران برگزیده آن
حضرت که به این ناحیه اعزام گردیدند همه
از اصحاب پیامبر و از یاران باوفا و پیروان با
اخلاص آن حضرت به شمار می رفتند.(۴)

اغلب شرح حال نگاران متذکر گریده اند
این بانو به همراه همسرش به مصر آمد ولی
برخی مورخان یادآور شده اند پدرش در این
سفر وی را همراهی می نموده است و
اسحاق موتمن به حجاز بازگشته است.(۵)

وقتی اهل مصر از ورود این بانوی
علوی مطلع شدند تمامی طبقات به
استقبالش آمدند و با هودجهایی که حمل
می کردند ملازمش بودند تا آن که به خانه
والی مصر وارد گردید، در چند روز نخست
سیده نفیسه صله ارحام را به جای آورد و به
دیدار برخی از بانوان منسوب به اهل بیت که
با آنان قرابت داشت رفت و جویای احوالشان
گردید، از دختر عمویش سکینه نیز استمالت
نمود، سپس به زیارت مراقد علویان و
سادات در مزار مصر رفت چون در مقر حاکم
مصر با برخی تکلّف ها مواجه بود و امور
رفاهی و مادی برایش زحمت ایجاد می کرد.
به سرای جمال الدین عبداللّه بن جصّاح که از
بازرگانان صالح این سرزمین بود رفت و
مدتی در آنجا زیست، به دلیل اشتهار سیده
نفیسه در کرامت های اخلاقی، مردم از نقاط
گوناگون مصر و حتی نواحی مجاور به
دیدنش می رفتند، شأنش رفعت یافت و
حضور با برکتش پناهگاه مردمان مشتاق
گشت.(۶) پس از چندی به خانه زنی به نام
امّ هانی نقل مکان کرد، اگرچه این بانو کوشید
وسایل آرامش و آسایش میهمانان جدید را
فراهم سازد امّا کوچه تنگ منتهی به خانه
امّ هانی و منزل محقّرش نمی توانست حضور
انبوه مردمانی را که مشتاقانه به ملاقات
سیده نفیسه می رفتند تحمّل کند وانگهی
چرا باید حقوق همسایگان تضییع گردد و
آنان اذیت شوند و تحت فشار باشند، صاحب
خانه نیز از این رفت و آمدهای متوالی و
پرازدحام در رنج بود، از این جهت آن بانو به
منزل ابوالسرایا ایّوب بن صابر که در
ناحیه ای مناسب تر قرار داشت فرود آمد.(۷)

در این منزل هم سیل مردم سرازیر بود،
چون مراجعه مردم به محل اقامتش برایش
زحمت ایجاد می کرد و مانع عبادات، دعا و
تلاوت قرآنش بود، تصمیم گرفت به سوی
حجاز برود، مردم وقتی این خبر را شنیدند
در اطراف خانه ای که او در آن ساکن بود
اجتماع کردند و از وی خواستند از چنین
تصمیمی برگردد امّا او می خواست به راز و
نیاز افزون تری با خدای خویش در خفا و
عزلت بپردازد، مایل نبود پیشنهاد مصریان را
بپذیرد، اهالی مشتاق وقتی دیدند گفتگو با
آن بانو ثمری ندارد در یک حرکت دسته
جمعی به جانب سرای امیر مصر روانه شدند
و حاکم وقت را از بازگشت بانوی باکرامتی،
که این سرزمین را به قدوم خویش متبرک
ساخته بود، با خبر کردند، حاکم از شنیدن
چنین ماجرایی ناراحت شد و شخصاً به
محل اقامت سیده نفیسه آمد و با فروتنی از
وی خواست به اقامت خویش در مصر ادامه
دهد. آن بانوی پرهیزگار گفت: قصدم این

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.