پاورپوینت کامل قیام قم، حماسه مقاومت و فداکاری ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قیام قم، حماسه مقاومت و فداکاری ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیام قم، حماسه مقاومت و فداکاری ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قیام قم، حماسه مقاومت و فداکاری ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

خودشان مخالف می دانند…»(۳)

در تاریخ معاصر دو درخشندگی به چشم
می خورند که از افق قم طلوع کرده اند یکی
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ هـ.ش و دیگری
خروش ۱۹ دیماه ۱۳۵۶ هـ.ش، مقام معظم
رهبری فرموده اند: «قیام دلیرانه مردم قم،
نقطه شروع مبارزه بی امانی بود که تا لحظه
سقوط حکومت رژیم پهلوی ادامه یافت و پس
از آن نیز ادامه خواهد داشت. سهم مردم
قهرمان قم به عنوان آغازگر این مبارزه بزرگ بر
ضد ظلم و کفر و استکبار و الحاد داخلی و خارجی
در تاریخ انقلاب اسلامی ایران محفوظ خواهد
ماند چرا که آنان بطور اوّلیه کتاب انقلاب
اسلامی را با خون عزیزترین و رشیدترین
فرزندان خود رقم زدند…»(۴) ایشان افزوده اند:
«در نهضت عظیم انقلاب اسلامی ما دو نقطه
شروع وجود دارد که یکی ۱۹دیماه و دیگری
شروع مبارزات در سال ۱۳۴۲ که هر دو مربوط
به قم است.»(۵)

آری نوزده دی روزی بود که روزنه ها را
به سوی عاشورا گشود و بار دیگر «کل یوم
عاشورا و کل ارض کربلا» در این شهر رقم
خورد، روزی که مشت های گره کرده
روحانیان، طلّاب و سایر اقشار قم در دفاع از
ارزشهای دینی به خون نشست و گلواژه
آزادگی سرداده شد، نوزده دی جرقه ای بود
بر انبار خشم مردم قم تا همه بافته های
چندین ساله طاغوت و اعوان و انصارش را
در شعله هایش فرو ببرد.

زمینه ها

پس از قیام خونین امّا با برکت ۱۵ خرداد
۱۳۴۲ هـ.ش فشار سیاسی و اختناق شدید،

سراسر ایران را فرا گرفت، شاه با دستگیری
نیروهای مبارز، انقلابی و ارزشی و تبعید
آنان به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا،
محیط کشور را برای بیگانگان، بخصوص
آمریکا، فراهم ساخت. اگرچه حضرت امام
خمینی (قدس سره) در تبعید ترکیه و عراق
و نیز بنا به مناسبت های گوناگون و در
مقاطع مختلف نسبت به کارنامه سیاه رژیم
پهلوی و نفوذ استکبار جهانی و
صهیونیست ها در برنامه های سیاسی،
فرهنگی و اقتصادی ایران موضع گیری
جدّی و ریشه ای می نمودند و بنابه مقتضیات
و مصالحی اعلامیه ها و اطلاعیّه هایی صادر
می فرمودند امّا تشکیلات جفا و جور با
دستگیری یاران و حامیان امام در حوزه ها و
دانشگاهها، به تصور اینکه زمینه های یک
خیزش عمومی را از میان برده است، به
حکومت خود ادامه می داد. تلاش مأموران
حکومت پهلوی در این بود که به هر نحو
ممکن مراکز علوم دینی از امام دور نگه
داشته شوند و اجازه هرگونه تحرکی فکری و
عملی به آنان داده نشود، زیرا از این واقعیت
هراس داشت که اگر امام خمینی همچون
قیام شکوهمند خرداد ۱۳۴۲ هـ.ش رهبری
جنبشی دینی را عهده دار شود، بساط ظلم و
سلطنت ساقط می گردد. از آن سوی،
استکبار جهانی به رهبری آمریکا برای ایجاد
ثبات سیاسی در کشورهای دارای نظام

دیکتاتوری و سرسپرده و جلوگیری از تشکّل
افراد ناراضی برای براندازی چنین
حکومت هایی و وقوع انقلاب مردمی، کوشید
تا فشار سیاسی را تعدیل نماید و پاره ای
اصلاحات روبنایی و جزئی در مسایل
اجتماعی صورت دهد و افراد معترض و
مخالف را که محافظه کار و میانه رو بودند به
نام دفاع از آزادی حقوق بشر به فعالیت
هایی سوق دهد که چنین رژیم هایی را تأیید
نمایند. شاه ایران تلاش کرد زودتر از
دیگران در آستانه روی کار آمدن جیمی
کارتر، خود را با سیاست های جدید آمریکا
هماهنگ سازد و از فضای باز سیاسی و
انتخابات سخن به میان آورد، امّا طبق
برنامه هایی حساب شده در اسفند ماه سال
۱۳۵۵ هـ.ش سازمان عفو بین الملل در
دادگاه لاهه رژیم شاه را به دلیل اختناق
محکوم کرد و در فروردین ماه سال ۱۳۵۶
هـ.ش وزیران خارجه آمریکا و انگلستان طی
ملاقاتی خصوصی با محمدرضا پهلوی، با
لحن تند و تحکّم آمیزی، او را دعوت به
تعدیل رژیم دیکتاتوری و رعایت حقوق بشر
به جای انبار نمودن این همه سلاح نظامی
کردند، وی قول داد، در این زمینه اقداماتی را
به عمل آورد، از این جهت سه ماه بعد از
ملاقات مذکور هویدا را برکنار کرد و جمشید
آموزگار را که مهره قدیمی آمریکائیان بود،
روی کار آورد، همان کسی که استکبار تصور

می نمود می تواند نقش علی امینی در سال
۱۳۴۰ هـ.ش را عهده دار گردد، چنین
تغییرات سطحی مورد پسند آمریکا قرار
گرفت و سبب شد تا حدودی از فشار و
اختناق کاسته شود. در دی ماه سال ۱۳۵۵
هـ.ش لایحه اصلاحات بنیادی در امور
قضایی به مجلس فرمایشی داده شد و در
۱۴ بهمن ماه همین سال تعداد ۶۶ زندانی
سیاسی که مدت محکومیت آنان منقضی
شده بود، مود عفو قرار گرفتند! در دهم
اسفندماه، شاه طی مصاحبه ای اعلام نمود:
تمام پست های اداری و سیاسی کشور در
اختیار ملّت قرار دارد؟!

با این برنامه های به ظاهر اصلاحی که
پشت پرده آن آمریکا قرار داشت، استکبار
سازماندهی جدیدی را برای سرکوب قیام
مردم به اجرا می گذاشت، دسته ای از ملی
گرایان و روشنفکران بیمار و غرب زده که با
رژیم، اختلاف اصولی نداشتند و می گفتند:
شاه باید سلطنت کند نه حکومت، در چنین
فضایی به فعالیت های سیاسی پرداختند.

در مرحله دوم از این طرح، گروهها و
جمعیت های محافظه کار و غرب زده تقویت
شدند و میدان عمل بیشتری برای آنان
فراهم گردید. در فروردین ماه سال ۱۳۵۶
جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر با
موافقت یکی از مسؤولان اصلی کمیته
حقوق بشر آمریکا به نام «باتلر» تشکیل

گشت، بعد از این شاه، حزب رستاخیز را
مأمور ایجاد فضای مصنوعی باز سیاسی
نمود، در چهارچوب عملی ساختن سیاست
جدایی دین از مسایل حکومتی، افراد متحجّر
و مقدس مآب که ادعای دیانت و شریعت
داشتند با برنامه ریزی های رژیم شاه در
برخی مراکز تبلیغی و آموزش علوم دینی
نفوذ پیدا نمودند تا در غیاب رهبری که در
تبعید بسر می برد عملاً حرکت انقلاب
اسلامی و خیزش عمومی را به انفعال
کشانیده و آذرخشی را که در کویر ستم
روشنایی ایجاد می نمود و در خرمن ستم و
زورگویی حریق می افکند، خاموش سازند،
اشاره امام به خون دل هایی که از دست این
متحجّران و عالمان مقدس مآب و متنسّک
و افراد متهتک خورده است، بدون ارتباط با
این حرکت حیله گرانه و مزوّرانه استکبار
نمی باشد زیرا این ها با ظاهری دینی،عوام
پسند و موجّه نظر مردم را از نهضت اصیل و
مقدس اسلامی، منحرف می ساختند و نه
تنها برای رژیم شاه خطری نداشتند بلکه به
نوعی او را تأیید و تقویت می نمودند امّا امام
با فراستی ویژه کوشید در فرصت های بوجود
آمده مردم را برای عملی ساختن
اندیشه های اصولی و مخالفت های اساسی
خود با اساس سلطنت، تهییج نماید، ایشان
فضای بازسیاسی را بازگشت مجدّد و بیشتر
استبداد معرفی نمود و اقشار گوناگون ایران را

نسبت به ظاهرسازی، عقب نشینی
مصلحتی و تهاجم وحشیانه بعدی
هشیار ساخت.

در دیماه سال ۱۳۵۶ هـ.ش جیمی کارتر
به صورت غیر مترقبه و چند هفته پس از
سفر شاه به آمریکا، عازم ایران گردید. در
مجلس ضیافتی که در کاخ نیاوران برگزار
گردید، کارتر در مقام خوشایندی شاه، اعلام
کرد: ایران مرهون شایستگی شاه در اداره
کشور است، زیرا او موفق گردیده چنین
کشوری را به صورت جزیره ثبات در یکی از
پرآشوب ترین نقاط جهان درآورد و من
نسبت به هیچ شخصیت سیاسی همچون
شاه، این همه احساس حق شناسی عمیق و
دوستی صمیمانه ندارم!؟ سخنان
ستایش آمیز رئیس جمهور آمریکا که
مصداقی از این ضرب المثل است که «ابلهی
گفت و کاهلی باور کرد!» در آن مقطع خاص
اعتماد به نفس شاه را تقویت کرد و او را به
این فکر واداشت که می تواند سیاست فشار و
سرکوب را با شدّت افزون تری ادامه دهد و
رهبران مخالف به ویژه قلّه آنان یعنی امام
خمینی را از صحنه خارج کند!؟(۶)

یکی از همگامان راستین امام، فرزندش،
روحانی دانشمند و مبارز شهید سید مصطفی
خمینی (ره) بود کسی که هنگام تبعید پدر،
بازداشت و زندانی گردید و پس از آزادی به
ترکیه ـ تبعیدگاه امام ـ رفت و در مهاجرت
امام از ترکیه به نجف، رهبر انقلاب را
همراهی نمود ودر تمام ایّام اقامت در عراق،
در مبارزه هیچ گاه، امام را رها ننمود، این
شخصیت برجسته، سازش ناپذیر و بافراست،
خطری بالقوه برای رژیم پهلوی محسوب
می گردید که با نقشه ساواک او را به
شهادت رسانیدند.

شهادت فرزند امام در آغاز آبان سال
۱۳۵۶ هـ.ش به انسجام نیروهای مخالف
رژیم پهلوی شتاب خاصی بخشید و پس از
این حادثه مجالس ختم مفصلی در داخل و
خارج ایران به مناسبت شب هفت و چهلم
ایشان برگزار گردید که هریک از آن ها عاملی
مؤثر برای تظاهرات گسترده علیه حکّام
دست نشانده پهلوی گشت. فرصت بدست
آمده، موقع ارزشمندی بود که طی آن امام
بار دیگر به عنوان رهبری انقلاب اسلامی
مطرح گردد آتش انقلاب رفته رفته
برافروخته گردید و پیام ها و بیانات امام
جهت گیری نهضت را روشن ساخت.(۷)
داغی که شهادت سید مصطفی خمینی بر
قلوب شیفتگان پدر وی نهاده بود چون
بشکه باروتی گردید که مستعد انفجاری
مهیب با کوچکترین جرقّه ای بود.

وقاحت و اهانت

در روز ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۶ هـ.ش
در سالروز به اصطلاح آزادی زن، در شهر
مشهد زنان با چادر مشکی تظاهرات وسیعی
بر علیه رژیم طاغوت برپا نمودند که با توجّه
به پیام و تازگی آن از انعکاس گسترده ای
برخوردار گردید. روزنامه رستاخیز در سرمقاله
خود درباره این حرکت نوشت: ماجرای
مشهد تظاهری از یک اتحاد نامقدس سرخ
و سیاه بود! در همین روز، روزنامه اطلاعات
با چاپ مقاله ای تحت عنوان «ارتجاع سرخ و
سیاه در ایران» به قلم احمد رشیدی مطلق،
به امام خمینی اهانت نمود.(۸)

برنامه ریزی، حساب شده بود، روز
آزادی زنان و تقارن آن با آستانه ورود کورت
والدهایم، دبیر کل سازمان ملل متحد به
ایران بهانه بسیار خوبی بدست می داد تا
حداکثر استفاده را در جهت پیشرفت مقاصد
سیاسی خود بنمایند و تظاهر کننده ها و
مخالفان را افرادی مرتجع تلقی کنند که
مخالف اعطای آزادی و توسعه و
ترقی می باشند!

این مقاله موهن و مشوّه که به دستور
شخص شاه در یکی از مطبوعات با سابقه
درج گردیده بود، نخستین جرقه ای به حساب
آمد که آتش انقلاب را روشن ساخت و
حوادث بعدی نشان داد که اظهارات کارتر در
تهران مبنی بر ثبات سیاسی در ایران به
هیچ وجه با واقعیت ها و شرایط حاکم بر این
کشور تطبیق نمی کند. به اعتقاد یکی از
مورّخان اروپایی، این مقاله موجب گردید تا
جامعه ایران حول محور رژیم شاه از یک سو
و آیه اللّه خمینی از طرف دیگر، دو قطبی
شود و امام رهبری مخالفین را برعهده
گیرد.چاپ این مطلب چنان آتشی به دامن
رژیم پهلوی افکند که شراره هایش تمام
ابّهت و هیبت آن را سوزانید و از دگر سو بر
اقتدار، عزت و عظمت رهبری انقلاب که در
تبعید بسر می برد، افزود به قول مولانا جلال
الدین رومی:

گرخدا خواهد که پرده کس درد

میلش اندر طعنه پاکان برد

شاه برای گروههای چریکی که گاه
دست به عملیات ضد رژیمی می زدند و نیز
افراد روشنفکر غرب زده که لحنی انتقادی
داشتند، اهمیت زیادی قایل نبود و از میان
تمامی نیروهای مخالف صرفاً از امام خمینی
واهمه و هراس داشت. بدین جهت مبارزه با
ایشان را با دستور تهیه و انتشار مقاله مذکور
به منظور بی اعتبار کردن آن رهبر فرزانه
آغاز کرد اما با چنین اقدامی وارد مهلکه ای
آن چنان خطرناک گردید که دامنه و وسعت
آن موجب درهم شکستن پایه های نظام
شاهنشاهی در ایران گردید، عمومیتی که این
حادثه به اعتراضات مردم ایران بخشید در
رویدادهای سال های قبل همانند نداشت.(۹)

به دنبال انتشار این مقاله که در آن با
صراحت به ساحت مرجع عالم تشیع اهانت
گردیده و قیام مذهبی و مردمی ۱۵ خرداد
۱۳۴۲ توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی
گردیده بود، موج عظیمی از اعتراض سراسر
ایران را فرا گرفت.(۱۰)

خروش خونین

اولین بازتاب انتشار مقاله مورد اشاره در
مرکز انقلاب ـ شهر مقدس قم ـ منعکس
گردید. در روز انتشار مقاله هنگامی که
کامیون حامل روزنامه های اطلاعات برای
قم و اصفهان از شهر قم می خواست عبور
کند، مردم این سامان که از قبل، خبر انتشار
آن را در تهران شنیده بودند، به کامیون
مزبور هجوم بردند و روزنامه ها را
آتش زدند.(۱۱)

فردای آن روز طلّاب علوم دینی،
کلاس های درس را تعطیل کرده و در مسجد
اعظم دست به تجمع زدند و طی این روزها
زدوخوردهای پراکنده ای رخ داد.(۱۲)

غروب روز ۱۷ دی ۱۳۵۶ هـ.ش چندین
نفر از مدرّسین برجسته حوزه علمیه قم که
نظرشان بر این بود که کاری هماهنگ و
منسجم علیه این حرکت رژیم صورت گیرد
در منزل آیه اللّه حسین نوری همدانی
اجتماع نمودند در جلسه ای که تا ساعت دو
بعد از نیمه شب طول کشید پس از بحث ها
و مشورت های لازم مقرر گردید در روز
هیجدهم دی حوزه بطور کامل تعطیل گردد
و در روز نوزدهم دی درس ها شروع شود اما
در آغاز آن اساتید و علما درباره حوادث پیش
آمده صحبت کنند، در این روز طلبه ها پس از
خاتمه درس به منزل مراجع می رفتند تا آنان
را برای مبارزه دعوت نمایند. سرانجام مقرر
گردید ساعت چهار بعد از ظهر هیجدهم دی
برای حرکت بیشتر و منسجم تر تجمعی در
منزل آیه اللّه حسین نوری صورت گیرد. از
تهران هم عده ای آمده بودند و حیاط و
اتاق های منزل ایشان که در کوچه بیگدلی
خیابان صفائیه(شهداء کنونی) واقع بود و
حتی کوچه از جمعیت پر شده بود در آغاز
یکی از استادان حوزه و سپس آیه اللّه نوری
برای حاضران سخنرانی کرد، صحبت های
انقلابی استوار و محکم این مرجع مبارز
حاضران را تهییج نمود و آنان از آنجا
راهپیمایی را آغاز کردند، در حالی که آفتاب
غروب کرده بود آنان تا حوالی چهار راه
بیمارستان(میدان شهداء) رفتند، در آن جا
مأموران امنیتی و پلیس به سوی تظاهر
کنندگان آتش گشودند و عده ای را شهید و
گروهی را مجروح نمودند.

البته جمعیت می کوشید ضمن اعتراض
و شعار دادن نظم و آرامش را حفظ کند و
تلاش بر این بود که درگیری رخ ندهد و از
مقابل مأمورین آماده حمله، به آرامی عبور
کنند امّا ناگهان متوجه شدند شیشه های
بانک صادرات واقع در مجاور کلانتری
توسط خود نیروهای پلیس خرد گردید و
سنگ اندازی آغاز شد. به دنبال این
زمینه سازی تیراندازی و مقابله با معترضین
شروع گشت. کشته ها و زخمی ها به قدری
زیاد بود که گذشته از آن که، عده ای را مردم
به خانه های خویش می بردند، تخت ها و
تمام راهروهای بیمارستان های قم و کف
اتاق ها انباشته از اجساد و مجروحین بود، که
در بین آنها روحانی و غیر روحانی، کودک و
پیر و جوان، اعم از مرد و زن دیده می شد.
مأموران درنده خوی د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.