پاورپوینت کامل (مباحث تاریخی و فرهنگی عاشورا) ۷۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل (مباحث تاریخی و فرهنگی عاشورا) ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل (مباحث تاریخی و فرهنگی عاشورا) ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل (مباحث تاریخی و فرهنگی عاشورا) ۷۷ اسلاید در PowerPoint :
۲۹
آخرین قسمت
پاسداشت عاشورا در عصر اختناق
علما در این دوره ضمن آن که مبارزات
سختی را بر علیه استبداد رضاخان و نیز
برنامه های ضد مذهبی او، ترتیب دادند،
کوشیدند به رغم فشارهای سیاسی این مراسم را
احیاء نمایند مرحوم آیه الله حائری که از سنین
نوجوانی در عراق و خصوص سامرا نوحه خوان
سینه زن های طلّاب و اهل علم بود در عصر
مرجعیت و دراختناق رژیم پهلوی همین شیوه را
پی گرفت امّا از شدت احترامی که به سادات
داشت در دسته های عزاداری پشت سر آنان
حرکت می کرد، تمام شب های دهه عاشورا در
مدرسه فیضیه مجلس سوگواری برپا نمود و در
روز عاشورا وقتی دسته طلاب از مدرسه رضویه
بیرون آمدند، ایشان در پیشاپیش آنان حرکت
کرده و به حرم حضرت فاطمه معصومه (س)
برای عرض تسلیت می آمد و اصولاً با جدیت
آیه الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، عزاداری
رونقی داشت، ایشان هر شب جمعه مراسم
روضه منعقد می نمود، هر روز قبل از درس به
طور مختصر ذکر مصیبت از سوی شاگردان
آیه الله حائری انجام می گردید، رواج عزاداری در
ایام فاطمیه نیز توسط این مرجع عالیقدر صورت
می گرفت. البته تضییقات رضاخان اگرچه موجب
تعطیل شدن دسته های عزاداری گشت ولی
همچنان احیای مجالس سوگواری را در نظر
داشت.(۱)
آیه الله میرزا محمد علی شاه آبادی با
تیزبینی خاصی آن زمانی که رضاخان در جلوی
دسته های سینه زنی حرکت می کرد و خاک و گل
بر سر و صورت خود می ریخت و به دست بوسی
علماء می رفت و با ریاکاری برخی را تحت تأثیر
رفتار خود قرار داده بود، گفت این مردک الآن که
قدرتی ندارد تظاهر به دینداری و محبت نسبت
به اهل بیت می کند ولی وقتی قدرت را بدست
گرفت به مسایل مذهبی و علما پشت می نماید و
به اولین کسی که ضربه می زند شهید آیه الله
مدرّس است.(۲) آیه الله شاه آبادی در هیأت های
عزاداری تهران سخنرانی های تندی علیه
رضاخان نمود و به منظور اعتراض به جنایات
رضاخان، مدت یازده ماه در حرم حضرت
عبدالعظیم تحصّن اختیار نمود که تنی چند از
علما ایشان را همراهی کردند، ضمن این مبارزه
منفی آیه الله شاه آبادی با خرافات در عزاداری
مخالفت کرد از جمله در موقع تحصن وقتی
مشاهده کرد در صحن امامزاده حمزه (مجاور
مرقد عبدالعظیم حسنی) تعزیه خوانی برگزار
می شود، مانع انجام این شبیه خوانی ها گردید و
مجلس را به وعظ و سخنرانی تبدیل کرد و در
ضمن مبارزات خود علیه رضاخان را پی
گرفت.(۳) بنابراین علما ضمن مخالفت با
رضاخان خصوص حرکت وی علیه مسایل
مذهبی و شعائر دینی، با خرافات و مطالب موهن
در عزاداری ها موافق نبودند، یک سال مردم
طبق رسم سنوات قبل دسته جات را با طبق ها و
چراغ ها از مسجد راه انداختند که همراه آن
موزیک می زدند، آیه الله شاه آبادی وقتی
مشاهده نمود دسته ای به این وضع راه افتاد،
همراه آن گردید و گفت من هم می خواهم
عزاداری کنم، با حضور ایشان در مراسم مزبور،
آنها در محذور قرار گرفتند و نتوانستند موزیک
بنوازند، وی از این که جوانان در دسته های
عزاداری خودنمایی می کنند و زنان با چنین
وضعی همراه آنان باشند، نگران بود و می گفت
ما عزاداری را باید از امام سجاد (ع) یاد
بگیریم.(۴)
البته بین مخالفت های رضاخان با انتقاد
علما از عزاداری تفاوت بارزی وجود دارد، علما
تاکید داشتند در مراسم مذکور جهات شرعی
رعایت گردد و مردم خود را به هدف امام حسین
(ع) نزدیک کنند و در هیچ زمانی جبهه حق و
باطل را از یاد نبرند و بدانند یزید عصر همان
رضاخان است و لازم است عزاداری ها یک نوع
حرکت سیاسی مقدس بوجود آورد و
موضع گیری های عزاداران به نفع اسلام اثر
بگذارد اما رضاخان اولاً نگران آن بود که این
سوگواری ها به ضررش تمام شود و از درون
دسته های عزاداری، حرکت های سیاسی بر علیه
وی شکل بگیرد ضمناً قولی را که به
استعمارگران داده است نتواند اجرا کند چرا که
رسوخ غرب زدگی و گرایش به نوعی تجدّد کور و
خام با چنین سنت هایی سازگاری ندارد. واقعیت
این بود که علاقه مردم به خاندان عترت و نیز
علایق مذهبی آنان که در چنین سنت هایی
تبلور می یافت مانع پذیرش مقام شاهنشاهی
می گردید که از سنن رایج در مذهب زردشت بود
از این رو یا با انعقاد مجالس سوگواری مبارزه
می کرد و یا آن که محدودیت هایی را برای این
سنن مذهبی فراهم می ساخت، ناگفته نماند که
عزاداری ها جلو برنامه کشف حجاب رضاخان را
هم می گرفت.(۵)
امام خمینی در خصوص مخالفت علما با
آفت های عزاداری فرموده اند: «ما و هیچ یک از
هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد تا پایش گریه کن نباشد
تا پایش توی سرو سینه زدن نباشد حفظ نمی شود، این ها اشتباه می کنند، بچه اند، نمی دانند،
این نقش، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته است. آن گُلی است که هی آب به آن می دهند.
این گریه ها و این مصیبت ها، مکتب سیدالشهداء را زنده نگه داشته است ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود
عَلَم بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم، این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهداء
و انبیا(منتقدان و مخالفان عزاداری) ملتفت نیستند و توجه ندارند به این مسایل، همین گریه ها نگه داشته است
این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها، همین هاست که ما را زنده نگه داشته، همین هاست که نهضت را پیش بُرده…
دینداران نمی گوییم که با این اسم (عزاداری برای
سالار شهیدان) هر کسی هر کاری که می کند خوب
است چه بسا علماء بزرگ و دانشمندان، بسیاری از
این کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن
جلوگیری کردند چنانکه همه می دانیم که عالم عامل
بزرگوار مرحوم حاج شیخ عبدالکریم (حائری) که از
بزرگترین روحانیون شیعه بود، در قم شبیه خوانی را
منع کرد و یکی از مجالس بسیار بزرگ (تعزیه
خوانی) را مبدّل به روضه خوانی کرد و روحانیون و
دانشمندان دیگر هم چیزهایی را که بر خلاف دستور
دین بوده، منع کرده و می کنند.»(۶)
روشنفکران و عزاداری
امّا امام خمینی در مقابل خود باختگان و
روشنفکران بیمار ایستاد و از عزاداری سنتی
دفاع کرد زیرا این ها می گفتند عزاداری ها مانع
توسعه و ترقی جامعه ایران هستند و البته این
رونق و توسعه را در تقلید از فرهنگ غرب و
دست برداشتن از سنت ها و هویت اصیل
جستجو می کردند، میرزا فتحعلی آخوندزاده که
نمونه ای از این متجددین شیفته غرب است
می گوید: مگر مصیبت و درد خود آدم کم است
که با نقل گزارش هزار ساله اوقات خود را دائماً
تلخ بکند و به جهت عمل بی فایده از کسب و
کار باز بماند از این تعزیه داری نه برای تو فایده
است و نه به جهت امام حسین (ع).(۷)
احمد کسروی با انتشار کتابی تحت عنوان
«پیرامون شیعه گری» اساس حرکت و قیام امام
حسین (ع) را زیر سوال برد و تمامی مراسمی را
که به یاوران امام توسط مردم برپا می شود
نابخردانه توصیف کرد و نقش انقلاب عاشورا در
حرکت های انقلابی و خیزش های مردمی را نفی
کرد و افزود ایرانیان باید یاد امام حسین(ع) را
فراموش کنند و هیچ آیین و مجلسی برای او برپا
نکنند، او در این نوشتار از رضاخان برای
جلوگیری از مراسم سوگواری تشکر کرده و چاپ
تصویر این ستمگر و نقش وی را مهم تلقی
می کند که معلوم می شود نه روح شیعه را درک
کرده و نه با فرهنگ اسلام و ایران آشناست.(۸)
امام خمینی درباره این طرز تفکر باطل و پوسیده
و دور از منطق و واقعیت، فریاد زد: «هر مکتبی
هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا
پایش سینه زن نباشد تا پایش گریه کن نباشد تا
پایش توی سرو سینه زدن نباشد حفظ نمی شود،
این ها اشتباه می کنند، بچه اند، نمی دانند، این نقش،
نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته
است. آن گُلی است که هی آب به آن می دهند. این
گریه ها و این مصیبت ها، مکتب سیدالشهداء را زنده
نگه داشته است ما باید برای یک شهیدی که از
دستمان می رود عَلَم بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه
کنیم، فریاد کنیم، این یک میتینگ و فریادی است
برای احیای مکتب سیدالشهداء و انبیا(منتقدان و
مخالفان عزاداری) ملتفت نیستند و توجه ندارند به
این مسایل، همین گریه ها نگه داشته است این
مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها،
همین هاست که ما را زنده نگه داشته، همین هاست
که نهضت را پیش بُرده…»(۹)
بسیار تأسف انگیز است که روشنفکر ایرانی
که با آداب و رسوم این مرزوبوم مأنوس است از
سوگواری های مردم درک درستی ندارد و تحلیلی
نابجا و غیر اصولی در این باره ارائه می کند امّا
خانم کنتس مارفون رُوزِن از سوئد، که در اروپای
شمالی واقع است، به ایران می آید و این گونه
نظر خویش را اعلام می دارد: «محرم ماه
سوگواری شروع شده بود، بازار را در سراسر کشور
بسته و همه جامه سیاه برتن داشتند روز دهم محرم
که امام حسین (ع) به شهادت رسید عاشورا نام
دارد و مراسم عزاداری در این روز به اوج شدت و
حدت می رسد. آهنگ محزون طبل، ریتم زنجیرزنی
را همراهی می کرد، به همراه طبّال ها عده ای با هم
سینه می زدند فریاد یا حسین سر می دادند، چیزی در
آهنگ طبل بود که همه را تحت تأثیر قرار می داد،
زن ها هم حضور داشتند که با شدت هر چه تمام تر به
گریه و زاری پرداختند، چنین به نظر می رسید که آنها
هم به دلیل شدت غم و ناله و هیجان ناشی از آن،
خود را فراموش کرده اند، او از باغی در دهکده ای
سخن می گوید که برای اجرای مراسم عزاداری و
شبیه خوانی آماده شده بود، پشت بام های اطراف
باغ از جمعیت پر بود، دیوارهای باغ با شال و ترمه و
پارچه های ملیله دوزی شده تزیین یافته بود، دیوار
باغ تقریباً سیاه پوش گردید، همه اهالی بهترین
پارچه های خود را برای بزرگداشت امام حسین(ع)
تقدیم کرده بودند.»(۱۰) آیا می توان چنین عشق و
علاقه وارداتی را از مردم گرفت و تازه اگر چنین
کنیم به جای آن چه می خواهیم به آنان بدهیم تا
احساسات پاک خویش را توسط آن تسکین
دهند.
هیجان مقدّس
با سقوط رضاخان انرژی مهار شده مذهبی
مردم به صورت ناگهانی آزاد گردید و شیعیان با
شور و هیجانی فوق العاده آداب و رسوم عزاداری
را بار دیگر احیا کردند، خانم سینتیا هلمز،
خاطرات خود را از این سوگواری ها چنین قلم بند
می نماید: این فرصت کمتر نصیب خارجی ها
می شود تا تعزیه یا نمایش آلام و محن شهدای
کربلا را مشاهده کنند که یگانه نمایش در جهان
اسلام به شمار می رود، در ماه محرم که ماه
سوگواری شیعیان می باشد به تماشای تعزیه
رفتیم، اجرای آن بسیار قوی بود، حاضران بلند
بلند گریه می کردند در هر شهر و روستا روز دهم
محرم مراسمی به پا می شود و طی آن مردان
دسته دسته در بازارها و خیابان ها به حرکت در
آمده و با زنجیرهایی ضربه هایی به خود
می زنند. وقتی به اقامتگاهمان در سفارت آمریکا
برگشتیم در تمام مدت سر شب صدای عبور
آنان را می شنیدیم و سرانجام به سوی درب
خروجی رفتیم و به تماشا ایستادیم.(۱۱)
در محرم سال ۱۳۶۴ هـ ق مطابق ۱۳۲۳
هـ ش مردم عزاداری با شکوهی برگزار کردند،
عین السطنه می نویسد: دهه محرم ابر بود، گاهی
باران می باریده، روضه زیاد برگزار می شد، اگر چه
در شمال شهر خبری نبود(۱۲)اما در جنوب شهر
شور عزاداران بیشتر بود، در سال بعد حتی در
آذربایجان که مردم درگیر غائله فرقه دموکرات
بودند، احساس امنیت نمی کردند مراسم روضه و
عزاداری رواج داشت در هفتم محرم سال ۱۳۶۵
هـ ق مطابق ۲۲ آذر ۱۳۲۴ هـ. ش دموکرات ها با
موزیک وارد تبریز شدند و آذربایجان دچار
ناامنی و آشفتگی گشت و صدای شلیک تیر در
غالب مناطق به گوش می رسید با این وصف در
تاسوعا و عاشورای آن سال مردم عزاداری قابل
توجهی برپا داشتند، آیه الله مجتهدی در
خاطرات خود نوشته است روزهای عزاداری را
مردم اهمیت زیاد می دهند و با آن مقدمات کسی
گمان نمی کرد به این آسانی مراسم مقدّره انجام
پذیرد.(۱۳)
عاشورا و قیام پانزده خرداد
پس از رحلت حضرت آیه الله بروجردی،
رژیم محمد رضا پهلوی در صدد گردید که با
اجرای طرح های به اصطلاح فرهنگی، اجتماعی
و اقتصادی، وابستگی خود را به عوامل بیگانه
اعلام کند، اجرای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 