پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات عزاداری ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات عزاداری ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات عزاداری ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات عزاداری ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین بذر همت در جهان افشاند، افکار حسین گرنداری دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز میباشد زگفتار حسین مرگ با عزّت زعیش در مذلّت بهتر است نغمه ای میباشد از لعل درربار حسین حادثه تلخ و جان سوز شهادت سالار شهیدان حسین بن علی(ع) و یاران با وفای او در سال ۶۱ هجری قمری باعث شد عزاداری به صورت فرهنگ و مکتبی در جامعه اسلامی خصوصاً تشیع بروز و ظهور نماید، و قلبها و سرزمینها را در نوردد، و همچنان در قلب تاریخ و جان و دل ملّتها به پیش رود و آثار تحوّلات شگرفی را در بشریت ایجاد نماید، و صَفِ حق جویان و حقیقت طلبان را در مقابل ستمگران و ظالمان همواره تقویت نموده سرپا نگهدارد. به موازات پیشرفت این مکتب و فرهنگ در طول تاریخ، شبهاتی پیرامون عزاداری بر اهلبیت(ع) یا از طرف دشمنان و یا از سوی مذاهب مختلف و یا از سوی اذهان حقیقت جو و حقیقت یاب مطرح بوده و هست که حَلِّ این شبهات و اشکالات در هر عصری میتواند به نوعی به رشد و بالندگی این مکتب کمک و یاری رساند. آنچه پیش رو دارید پاسخ به اهمّ شبهاتی است که در این عصر و زمان مطرح است. امید که روح بلند سرور شهیدان ما را در ارائه صحیح و محکم پاسخها یاری رساند. انشاء اللّه. پرسش ۱ـ آیا پرسش و مطرح کردن شبهات عزاداری امر معقول و مطلوبی است؟ هم سؤال از علم خیزد هم جواب همچنانکه خار و گُل از خاک و آب در پاسخ باید گفت پیشرفت “جامعه” و “فرهنگ” آن در گرو پرسشهای حقیقت جویانه و پاسخهای عاقلانه و عمیق آن است به همین جهت پیشوایان دینی، خصوصاً امامان معصوم(ع) سخت بر امر پرسش و سؤال نمودن تأکید و پافشاری نموده اند. از جمله امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل نموده است که فرموده است: «العلم خزائن و مفتاحها السّؤال فاسئلوا یرحمکم اللّه فانّه یؤجر فیه اربعه السّائل و المعلّم و المستمع و المجیب لهم؛() علم گنیجنه هایی است و کلید آن پرسش است پس سؤال کنید! خدا شما را مورد رحمتش قرار دهد، زیرا پرسش باعث میشود، چهار کس اجر برد، پرسشگر، معلّم، شنونده و کسی که جواب می دهد.» لذا از طرح شبهات و نقد و انتقاد نباید ترسید چرا که شبهات و پاسخ آن «بنیانهای معرفتی انسان را به مسائل اسلامی و مؤلّفههای فرهنگ تقویت میکند و نباید فراموش کرد که در پرتو این پشتوانه نظری، ایمان آدمی نیز تعالی مییابد، زیرا ایمان بر پایه معرفت و خردورزی شکل میگیرد. از این رو اگر توجیه و تبیین موجّهی از عزاداری ارائه گردد، (و شبهات مطرح شده برطرف شود) پایههای باور جوانان و نسل معاصر نسبت به این موضوع تقویت خواهد شد.»() پرسش ۲ـ آیا عزاداری ریشه قرآنی دارد؟ و یا فقط در فرهنگ تشیع ریشه دارد؟ در پاسخ این شبهه باید گفت عزاداری ریشه قرآنی نیز دارد و آیات عدیده ای بر این امر دلالت دارد که به نمونه هایی اشاره میشود: الف: سوگواری یعقوب در فراق یوسف با این که یوسف فقط مفقود الاثر بود و مرگ او حتمی نبود، یعقوب، پیامبر الهی و پدر بزرگوار او آنچنان در فراق او گریه کرد که نابینا شد. چنان که در قرآن کریم میخوانیم «و قال یا اسفی علی یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن فهو کظیمٌ؛() و گفت: ای اندوه (بر فراق) یوسف و چشمان او از اندوه سفید شد امّا خشم خود را فرو میبرد.» آن قدر گریه کرد که برادران یوسف از حزن و اندوه پدر به ستوه آمدند و گفتند: «تاللّه تفتؤا تذکر یوسف حتّی تکون حرضاً او تکون من الهالکین؛() به خدا قسم تو آن قدر یاد یوسف میکنی تا در آستانه مرگ قرارگیری یا هلاک گردی.» او در جواب گفت: «انّما اشکوا بثّی و حزنی الی اللّه و اعلم من اللّه ما لاتعلمون؛() من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم (و شکایت نزد او میبرم) و از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.» این آیات بخوبی گریه طولانی حضرت یعقوب را منعکس میکند و زمخشری نیز روایت کرده است که حضرت یوسف از جبرئیل مدت اندوه و گریه پدر را جویا شد؟ پاسخ داد: هفتاد سال به طول انجامید و درباره پاداش گریه او سؤال کرد: پاسخ داد: گریه او پاداش برابر هفتاد شهید را داشت.() طبری از حسن بصری نقل نموده که «از هنگامی که حضرت یوسف از نزد پدر بیرون رفت تا زمانی که مراجعه کرد هشتاد سال طول کشید و در این مدّت همواره اندوه قلبی او را فرا گرفته بود و گریه میکرد تا بینایی خود را از دست داد،» و حسن بصری گفته است: «در آن روزگار در روی زمین خلیفه ای بزرگوارتر از حضرت یعقوب در پیشگاه خداوند متعال وجود نداشت.»() از آیه فوق و روایات نقل شده بخوبی استفاده میشود: گریه و اندوه در سوگ عزیزان، سالیان درازی هم طول بکشد مانعی ندارد. به این جهت است که حضرت سجاد(ع) در پاسخ کسانی که به گریههای شدید و طولانی آن حضرت در سوگ پدر بزرگوارش اعتراض میکردند، فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریست تا بینایی خود را از دست داد، در صورتی که فرزندش حیات داشت و تنها از جلو چشمانش ناپدید شده بود. امّا من با چشمان خود دیدم که پدرم و ۱۷ تن از اهل بیت پیامبر(ص) را شهید کردند و سرشان را از تن جدا نمودند.»() ب: تعظیم شعائر الهی قرآن کریم میفرماید: «و من یعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوی القلوب؛() و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست.» یکی از علمای اهل سنّت مینویسد: «شعائر جمع شعیر( یا شعیره) به معنای علامت است و هرچه که از دیدن آن خدا به یاد آید، شعائر خداست، و شعائر اللّه اختصاص به صفا و مروه ندارد.» چنانکه از دهلوی نقل شده است که «…محبّت شعایر اللّه عبارت است از محبّت قرآن و پیامبر و کعبه، بلکه هر چیز که به خدا منتسب باشد حتی اولیای خدا.»() مرحوم علّامه طباطبایی مینویسد: «شعایر عبارت است از نشانه هایی که انسان را به سوی خدا راهنمایی میکند و منحصر به صفا و مروه و مانند آن نمیشود بنابراین هر نشانه ای اکه انسان را به یاد خدا بیندازد تعظیم آن موجب تقوای الهی میگردد و تمام نشانهها را در بر میگیرد.»() و عزاداریها بهترین مصداق شعائر الهی است چرا که در آنجا قرآن خوانده میشود و مسائل دینی مطرح میگردد، مردم به یاد خدا و قیامت می افتند و در هجران و شهادت اولیاء خدا گریه میکنند. ج: عزاداری فریاد مظلومان و ستمدیدگان «لا یحبّ اللّه الجهر بالسّوء من القول الّا من ظلم؛() خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.» راستی چه کسی مظلومتر از آل محمد(ص) خصوصاً امامان شیعه و شهدای کربلا سراغ دارید، گریه بر شهدای کربلا، و مظلومیت امامان فریاد علیه همه ستمگران است حتی ستمگران این زمان. د: عزاداری اظهار مودّت به اهل بیت(ع) در قرآن کریم میخوانیم: «قل لااسئلکم علیه اجراً الّا المودّه فی القربی؛() بگو اجری بر رسالتم از شما نمیخواهم مگر دوستی بستگانم را». دوستی نشانه هایی دارد یکی از آنها این است که در شادی اهل بیت شاد و در ماتم آنها اندوهناک باشد. و امام رضا(ع) نیز فرمود: «ای پسر شبیب ان سرّک ان تکون معنا فی الدّرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو انّ رجلاً تولّی حجراً لحشره اللّه معه یوم القیامه؛() اگر دوست می داری که همنشین ما در بهشت برین باشی، در غم و اندوه ما اندوهناک و در شادی ما شادمان باش و ولایت ما را بپذیر، چه آن که اگر کسی سنگی را دوست بدارد روز قیامت با آن محشور میگردد.» بر اساس همین اصل بود که در کوفه و شام برخی از آنانی که به اهلبیت و اسرا بَد میگفتند وقتی متوجّه شدند که اینها اقربای پیامبر(ص) میباشند گریه و زاری میکردند و از این راه مودّت خویش را اظهار مینمودند. چنان که در گزارش جانسوز مسلم گچکار از کوفه این معنی بخوبی منعکس شده است.() و همچنین در داستان آن پیرمرد شامی که در ابتدا خطاب به امام سجاد(ع) و همراهان گفت: حمد و سپاس خداوندی را که شما را کشت و مغلوب کرد و مردم شهرها را از وجود شما راحت نمود و امیرمؤمنان یزید را بر شما پیروز گردانید.» آنگاه که امام سجاد(ع) خود را معرّفی نمود و فرمود: «بخدا سوگند بدون شک ما همان خاندان رسول خدا(ص) هستیم و بحق جدّمان سوگند که ما همان خاندان میباشیم.» پیرمرد پس از شناخت آنها گریه کرد و عمّامه خود را از شدّت ناراحتی از سر گرفت و به زمین انداخت و سپس رو به آسمان نمود و گفت: «خدایا ما در پیشگاه تو از دشمنان آل محمد بیزاری میجوئیم….»() پرسش ۳ـ آیا در گفتار و رفتار پیامبر اکرم(ص) جایی دیده شده که در سوگ عزیزان خود و یا دیگران عزاداری نموده باشد؟! این شبهه را بیشتر وهابیون و سلفیها و هم مسلکان آنها دامن می زنند برای روشن شدن حقیقت امر ما نمونههایی را از منابع اهل سنّت ارائه میکنیم که رسول خدا(ص) در موارد و مواضع متعدد عزاداری و سوگواری نموده اند. در ابتدا به این نکته اشاره کنیم که قرآن کریم صریحاً میفرماید: «ما آتاکم الرّسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوه؛() آنچه رسول آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده دوری کنید.» آوردن رسول شامل آیات قرآنی، گفتار، رفتار و تقریر آن حضرت میشود چنان که در آیه دیگر میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول اللّه اسوهٌ حسنه؛() به راستی در اقتدا به رسول خدا سرمشق و الگوی نیکویی است.» نمونههایی از سخنان و سیره رسول خدا(ص) الف: عزاداری در سوگ شهدای احد و عمویش حمزه: ابن مسعود میگوید: «ما راینا رسول اللّه(ص) باکیاً اشدّ من بکائه علی حمزه وضعه فی القبله ثمّ وقف علی جنازته و انتحب حتّی نشق یقول: یا عمّ رسول اللّه!و اسد اللّه! و اسد رسول اللّه! یا حمزه! یا فاعل الخیرات یا حمزه! یا کاشف الکربات یا ذاب، یا مانع عن وجه رسول اللّه!؛() رسول خدا در شهادت حمزه به گونه ای به شدّت گریست که مانند آن را از آن حضرت ندیده بودیم، جنازه او را در قبله نهاد آنگاه ایستاد و با صدای بلند گریه سر داد تا این که بیهوش شد و پس از آن فرمود: ای عموی رسول خدا! ای شیر خدا و شیر رسول خدا! ای حمزه، ای انجام دهنده کار خیر، ای حمزه، ای برطرف کننده سختیها از پیامبر، ای کسیکه دشمن را از برابر رسول خدا دور کرده، وجود او را نگهداری نمودی.» واقدی میگوید: وقتی صفیه خواهر حمزه کنار جنازه او آمد. نزد پیامبر نشست هرگاه صفیه گریه میکرد آن حضرت نیز گریه میکردند، هرگاه با صدای بلند گریه میکرد آن حضرت نیز با صدای بلند میگریستند و هرگاه حضرت فاطمه گریه میکرد آن حضرت نیز گریه میکردند.»() محمد طبری مینویسد: «پیامبر از کنار خانه دو گروه از انصار به نام بنی عبدالاشهل و بنی ظفر گذشتند که بر شهیدان احد گریه و عزاداری میکردند، چشمان مبارکش پر از اشک شد و آنگاه فرمود«:لکن حمزه لابواکی له؛ حمزه گریه کننده ندارد.» سعد بن معاذ و سید بن خضیر که از یاران آن حضرت بودند در هنگام بازگشت به خانه ای از بنی عبدالاشهل دستور دادند جلسه گریه و عزاداری را رها ساخته و خانه حمزه بروند و برای عموی پیامبر گریه و عزاداری کنند.»() ابن عبدالبر میگوید: «سخن پیامبر ـ لکن حمزه لابواکی له ـ به گونه ای تأثیر گذاشت که از آن پس هیچ خانمی بر مرده خود گریه نمیکرد جز آنکه در آغاز بر حمزه و آنگاه بر عزیز خود گریه میکرد.»() این روایات و گزارشها نشان می دهد که گریه و عزاداری بر شهدای راه خدا موضوعیت دارد، و باید یاد و نام آنها گرامی داشته شود. ابن هشام مینویسد: پس از حادثه احد شعرای فراوانی برای شهیدان بویژه سالار شهیدان حمزه مرثیه سرودند، مانند حسّان بن ثابت() کعب بن مالک،() عبداللّه بن رواحه، ضراربن خطاب، صفیه خواهر حمزه.() ب: عزاداری در سوگ شهادت جعفر انس بن مالک میگوید: «پیش از آنکه خبر شهادت فرماندهان سپاه در جنگ تبوک نشر یابد پیامبر اکرم(ص) فرمود: زید، جعفر و عبداللّه رواحه شهید شده اند. آنگاه فرمود: فرماندهی جنگ را در آغاز زیدبن حارثه بر عهده داشت، پس از شهادت ایشان جعفر بن ابی طالب پرچم را برافراشت تا به شهادت رسید، آنگاه عبداللّه امیر سپاه شد وی نیز شهید شد. پس از آن چشمان مبارکش پر از اشک شد و گریست».() اسما همسر جعفر میگوید: رسول خدا فرمود: ای اسما! فرزندان جعفر کجا هستند؟ من فرزندان او را خدمت آن حضرت آوردم، حضرت آنها را در آغوش کشید و مورد نوازش قرار داد سپس چشمان مبارک آن حضرت پر از اشک شد و گریه کرد. عرض کردم گویا از جعفر خبری به شما رسیده است؟ فرمود: آری امروز به شهادت رسید.() ج: سعد بن عباده سعد بن عباده رییس قبیله خزرج در حال بیهوشی بود، حضرت فرمودند: تمام کرده است آنگاه پیامبر گریست و همراهان حضرت نیز گریه کردند، برخی به آن حضرت اعتراض کردند، حضرت فرمودند: «آیا نمی دانید که خداوند کسی را به خاطر اشک چشم و اندوه قلبی عذاب نمیکند؟ آنگاه حضرت به زبانشان اشاره کردند و فرمودند: تنها زبان انسان است که باعث عذاب میگردد (بخاطر کفرگویی) مگر آن که خدا بنده اش را مورد رحمت قرار دهد و عذاب نکند.»() دـ گریه در مرگ فرزندش ابراهیم انس بن مالک میگوید: بر پیامبر وارد شدیم در حالی که ابراهیم (فرزندش) در حال جان دادن بود دیدم که پیامبر(ص) اشک می ریخت و گریه میکرد: عبدالرحمان گفت: یا رسول اللّه شما چرا گریه میکنید؟ آن حضرت فرمودند: این گریه رحمت است و اضافه کردند چشم میگرید و قلب از شدّت اندوه میسوزد، ولی سخنی که بر خلاف رضای حق باشد بر زبان نمیگویم. سپس فرمود: «و انّا بفراقک یا ابراهیم لمحزونون؛() ای ابراهیم ما در فراق تو محزون و اندوهگین هستیم.» در نقل جابر آمده که عبدالرحمان بن عوف وقتی عرض کرد شما از گریه نهی فرموده اید چرا گریه میکنید؟ فرمود: من از گریه جلوگیری نکردم، بلکه از دو گونه فریاد منع کردم که معمولاً افراد احمق و فاجر از خود سر می دهند، یکی از فریاد و صدا در هنگام مصیبت همراه با خراشیدن صورت و پاره کردن گریبان و دیگری از صدایی (که در مجالس جشن و سرور مانند ناله) شیطان (بلند میشود).»() هـ. گریه در فراق دخترش انس میگوید: «یکی از دختران پیامبر(ص) در مدینه از دنیا رفت در مراسم تشییع و دفن او حضور داشتیم، دیدیم که چشمان مبارک رسول خدا(ص) در کنار قبر دخترش پر از اشک بود و گریه کرد.»() وـ گریه کنار قبر مادرش آمنه بعد از فراگیر شدن رسالت، حضرت کنار قبر مادرش آمنه رفته آنچنان گریه کردند که همراهان نیز به گریه افتادند. ابوهریره نقل کرده است که «زار النبی قبر امّه فبکی و بکی من حوله؛() نبی قبر مادرش را زیارت کرد پس گریه کرد و اطرافیان نیز گریه کردند.» ز: گریه در مرگ عثمان بن مظعون یکی از یاران بسیار خوب پیامبر عثمان بن مظعون بود. وقتی از دنیا رفت پیامبر در سوگ او گریست. عایشه میگوید: رسول خدا(ص) عثمان بن مظعون را در حالی که فوت کرده بود بوسید و گریه کرد و در تعبیر دیگر آمده که اشک از چشمان مبارکش جاری بود.»() پرسش ۴ـ آیا درست است که پیامبر اکرم(ص) قبل از شهادت امام حسین(ع) برای او گریه و عزاداری نموده است؟ در جواب این پرسش نیز سعی میکنیم از منابع اهل سنّت استفاده بریم که آن حضرت قبل از شهادت امام حسین(ع) به حال او گریه کرده اند، تا به امّت اسلام تعلیم دهد که بر این فرزندش سوگواری و عزاداری نمایند. الف: هنگام ولادت بیهقی نقل نموده که اسما بنت عمیس به علی بن الحسین(ع) گفت: «من در ولادت حسن و حسین قابله جده ات فاطمه(س) بودم وقتی حسین به دنیا آمد، رسول خدا به سراغ من آمد و فرمود: ای اسما فرزندم را بیاور، حسین را در پارچه سفیدی قنداق کرده به دست آن حضرت دادم و در گوش راست اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشتند وگریستند! عرض کردم پدر و مادرم فدایت، چرا گریه میکنید؟ فرمود: بر این پسرم! گفتم او که هم اکنون متولد شده است. فرمود: ای اسماء پسرم را گروه ستمگران خواهند کشت. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند! آنگاه فرمود: ای اسماء این مطلب را برای فاطمه مگو چون تازه بچّه دا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 