پاورپوینت کامل امام خمینی؛ اقیانوس آرامش، قلّه استقامت ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام خمینی؛ اقیانوس آرامش، قلّه استقامت ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام خمینی؛ اقیانوس آرامش، قلّه استقامت ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام خمینی؛ اقیانوس آرامش، قلّه استقامت ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

آئینه دار آفتاب قدس و ملکوت امام خمینی شخصیت والامقام، وارسته و پارسایی است که بر اثر ارتباط و اتّصال باطنی با عرش، ملکوت و درگاه الهی، مواهب وافر معنوی، فکری، سیاسی و فرهنگی را نصیب خود و جامعه ایرانی و حتی جهان اسلام و تشنگان حقیقت در دیگر نقاط کره زمین نمود. زیرا انسانی که توجّه خویش را یکسره، صادقانه، خالصانه و خاضعانه متوجه ساحت قدس پروردگار میکند و تمام وجودش روی به سوی حقیقت دارد، همچون آئینه ای که در برابر تابش آفتاب قرار میگیرد انوار و فیوضات ربّ العالمین را به تناسب ظرفیت درونی، دریافت میکند و آثارش را در جامعه منعکس مینماید.آن قلب مطمئنی که توجّه به خدا داشت خود را به یک پایگاه عظیم قدرت روحی و معنوی متصل کرده بود و به همین دلیل عظیمترین توفانها و حوادث مخوف نتوانست در دل و ذهن آن روح قدسی تلاطم بوجود آورد. از سوی دیگر امام به برکت این انوار مقدّس آن چنان قوت و نیرویی بدست آورده بود که در رویدادهای گوناگون و جریانهایی که فرسایندگیها و فشارهای گوناگونی به همراه داشت هیچ گونه رنجوری، ملال و خستگی از خویشتن نشان نمی داد و حتی وقتی سختترین مصائب سیمای تلخ خود را نشان می داد او با یک نوع آرامش ملکوتی، نشاط و شادابی خاص از آن عبور میکرد و این ویژگی که با نوعی توکل توأم بود یک نوع انبساط روحی را به جامعه تزریق میکرد. از ثمرات این خودسازی و حلاوت، یاد و ذکر خدا آن بود که امام از هرگونه جلوه ای که جنبه دنیایی و فناپذیر داشت خود را وارسته ساخت و چنان مجذوب عبادت حق گردید که هیچ عاملی نمیتوانست او را از این حضور باز دارد و چنین زهدی موجب گشت امام با استواری، پایداری و صلابت در برابر تمام ظلمتها، جهالتها، شقاوتها و توطئههای استکباری و نیز نیرنگهای منافقانه و ریا کارانه، یک تنه بایستد و قاطعیت و پافشاری بر ارزشها را در هر وضع و حالی بر شرایط دیگر ترجیح دهد. طبیعی است این گونه تزکیه و تهذیب، سدّ بزرگی در برابر شیاطین انسی و جنی بوده و چون واکسنی قوی صاحبش را در برابر انواع ویروسهای سیاسی و اجتماعی مصون میسازد و ارمغان آن برای آن رهبر عالیقدر و قلّه استوار و قبیله ایمان و تقوا، ایجاد نور بصیرت در دل بود که تشخیص حق را برایش آسانتر میکرد، امام در تفکیک بین حقایق مسلّم و انواع باطلاقهای رذالت و مردابهای متعفّن ریاکاران، اهل جمود و جاهلان و ظاهرسازان هیچ گونه تردیدی به دل راه نمی داد و به وسوسههایی که میخواستند باطل را آرایش دهند و عفونتهای سیاسی را معطّر سازند و به جلوههای استبکاری زینت دهند بی اعتنا بود و این واقعیت نکته ای است که حضرت علی(ع) بدان اشاره ای آشکار دارد: ذکر اللّه ینیر البصائر()، دوام الذکر ینیر القلب و الفکر()، الذکر هدایه العقول و تبصره النُفوس() مولوی هم چه نیکو سروده است: ذکر آرد فکر را در اهتزاز ذکر را خورشید این افسرده ساز بنابراین امام به برکت چنین سرمایههای معنوی و پایگاههای ارزشمند، تاریخ معاصر را دچار تحوّلی عمیق ساخت و آن چنان جهان را تحت الشعاع برنامههای خود قرار داد که باید این عصر را متعلق به او دانست، او با این توشههای والا و ریشههای عمیق از ظرفیت و جایگاه بالایی برخوردار بود و به همین دلیل نوع نگاه و نگرش او با دیگر رهبران جنبشها و نیز رجال سیاسی متفاوت است.امام صرفنظر از مسایل مربوط به عصمت و اختصاصاتی که پیامبران و ائمه با آنها شناخته میشوند، بیش از همه به فرستادگان الهی و اولیای حق شباهت دارد. او مصداق کامل ناجی بزرگ و احیاگر باورهای دینی و فضیلتهای اخلاقی بود و چراغی را روشن کرد که نه تنها برای نسلهای اخیر بلکه برای جوامع آینده و تمامی از راه ماندگان پرتو افشانی میکند. به همین دلیل تمام آنانی که از کوثر قرآن و عترت جرعههایی جان بخش نوشیده اند مشتاق او هستند و نیز هیچ گاه امام در مرزهای جغرافیایی ایران منحصر نمیگردد و کسانی که در سرزمینهای دیگر زندگی میکنند و هرگز او را ندیده اند رایحه امام را که مشام روانشان را نوازش می دهد، احساس میکنند. وقتی تمام شرایطی که امام در آن می زیست مورد بررسی قرار دهیم و نیز موضعگیریهای قاطع و صریح ایشان را در نظر بگیریم مشخص میگردد آن بزرگمرد عرصه دیانت و سیاست، انسانی خارق العاده، الهی، استثنایی و متّصل به کانون نور و هدایت بوده است. عبور از حصارهای اسارت آور امام هنگام ستیز با جفاکاران و ناشران شرارت و در همان ایامی که با تمامی توان، منافع فرعونهای اروپایی و آمریکایی و بتهای بتخانه غرب را با پتک ایمان و تقوا مورد تهاجم جدّی قرار داد و باغ وحش مدعیان تمدّن را افشا ساخت با موانعی به مراتب خطرناکتر از اینها روبرو گردید که به خوبی به سیمای آشفته و بی روح و محروم از فضیلت آنان پی برد و نقشههای آنان را نیز خنثی نمود: عدّه ای در مجالس گوناگون در کسوتی مذهبی و ظاهری متدین به دعاگویی طاغوت میپرداختند و خواستار سلامتی او برای ادامه رفتارهای ضد دیانت وی بودند و حتی گروهی از این جاهلان متنسّک با حکومت پهلوی همراهی میکردند و او را سایه خدا معرفی مینمودند و در لباس وعظ و خطابه چنین اشاعه می دادند: سلطنت موهبتی الهی و مشیتی ربّانی است که از میان هزاران انسان به شخصی اعطا میگردد که جامه قدس، شرف و سعادت بر او پوشانیده و تاج سرافرازی بر سرش نهاده اند. شاه را به خصالی متّصف میکردند که نه تنها از آنها بهره ای نداشت بلکه علیه تمام فضایل و مکارم موضع گرفته و در بوستان معنویت بذر فساد میپراکند. از طرفی وقتی چنین برتریهای کاذب و موهوم برای شاهنشاه عاری از ایمان به خدا و تهی از مهر و محبت به بندگان خدا در نظر گرفته شود دیگر نمیتوان اعمال و رفتار و کارنامه اش را که سراسر پلیدی و سیاهی بود در معرض انتقاد قرار داد. امّا امام از این حصار امنی که آن خنّاسان خود باخته برای رژیم ستم شاهی بوجود آورده بودند عبور کرد و آن را درهم کوبید و شاه را مصداق بارز یزید زمان و فرعون عصر معرفی کرد که عدل و انصاف را زیر پا نهاده وبه حق کشی و ضایع نمودن حقوق مردم روی آورده است به علاوه مقامی را که مختص یک انسان شایسته، لایق، مؤمن و وارسته میباشد غصب کرده است، خلافها را با صراحت بیان میکرد و کارنامه او را تا حدّ بر کناری و حذف او، زیر سؤال برد. گروهی دیگر بودند که با قرائتی فاقد پویایی و به دور از جوشش و خیزش و تصوّری بدون روح و رمق از اسلام دل به انتظاری منفی خوش کرده بودند و تلاش کردن برای تشکیل یک نظام اسلامی در عصر غیبت امام زمان(عج) را غصب مسلّم حق آن فروغ دوازدهم امامت تلقی میکردند، امام در همین وضع توانست اولاً تبلیغات پوچ و بیهوده اینها را خنثی سازد و ثانیاً یاران واقعی خویش را برای درهم شکستن سپاه سیاه تبهکاری مصمّم ساخت و شرایط را برای ایجاد یک تشکیلات پر ابهت سیاسی که بتواند در جهت تحکیم و انتشار ارزشها بکوشد و برای نیکان و پاکان آرامش لازم را فراهم آورد و جلو منکرات را بگیرد، فراهم نمود. افرادی هم با وجود این که می دانستند مسیر امام بر حق است اما صلابت او را بر نمیتابیدند یا ظرفیت هضم اقتدار او را نداشتند به همین دلیل در آغاز نهضت نه تنها با رهبری نهضت همکاری نمیکردند بلکه او را نصحیت میکردند که ای آقا نمیتوان با رژیمی که حداقل نیم قرن سابقه دارد و تمام ابرقدرتهای جهان از او حمایت میکنند به مقابله برخاست و او را از جای برکند بدتر از آن، این که برخی امام را به کنار آمدن و سازش با ستم توصیه مینمودند و توجیه بلهانه و ساده لوحانه آنان این بود که او تنها حاکم شیعه مذهب میباشد. و بهتر است با وی همکاری نمود نه آن که در صدد سقوطش برآمد، اینها فکر نمیکردند که امام میخواهد یک غاصبی را برکنار کند و یک فرد صالح، لایق و مردمی را که کاملاً پایبند به مذهب شیعه است روی کار آورد، اینها همان نگاه خوارج را ترویج مینمودند که شخصیتی چون امیرمؤمنان علی(ع) را از ادامه زعامت مسلمین محروم کردند و همین بی وفاییها و نادانیها، آن پیشوای پرهیزگاران را تنها گذاشت و دیدیم که وقتی ائمه هدی را جاهلان متنسّک از فرمانروایی بر امور مسلمین برکنار نمودند، زمینه هایی را بوجود آوردند که جانیان و خلافکاران اموی و عباسی روی کار آیند، آنانی که در کارنامه سیاه خود آن چنان کار را به ابتذال و فساد کشانیدند که روی مغولها را سپید کردند. البته برخی از این تنگ نظران تنک مایه آنقدر خود باخته بودند که از دستگاه ستم هراس داشتند و هرگونه پیش روی به سوی این تشکیلات را پیمودن مسیری پرخوف و خطرناک می دانستند و توصیه مینمودند نیروی مؤمن و انقلابی از مواضع خود عقب نشینی کنند، اینها ادعای درک مسایل را داشتند ولی دلشان خالی از ایمان بود. امام، ایرانی منسجم، یکپارچه و متحد میخواست و برایش مرزبندیهای جناحی، قومی قبیله ای و فرقه ای مطرح نبود و خود را متعلق به قشری مشخّص نمی دانست، خود را رهبر همه معرفی میکرد، در انحصار هیچ تشکلی قرار نمیگرفت. از همه ظرفیتها، استعدادها و امکانات برای مقاصد بلند و اهداف خود که سربلندی و عزّت اسلام و مسلمین بود، استفاده مینمود و البته برای تحقق این هدف مراقب جهتهای دیگر هم بود. به عنوان نمونه وقتی رژیم بعثی عراق، جنگ تحمیلی را علیه ایران به راه انداخت امام برای نجات ایران از چنگال وحشیانه صدام انرژی نهفته، ناشناخته ولی خالصانه مردمی را برای دفاعی مقدّس بسیج نمود اما در عین حالی که نیروهای خودی را ضد متجاوزان تشویق میکرد و رهبری آنان را عهده دار بود، نگران سرزمین و شیعیان عراق هم بود که مبادا در این ستیز نابرابر، وحشیان حاکم بر این کشور مردم مسلمان آن را پایمال جفای خود کند لذا مدام برایشان پیام میفرستاد، او بین هویت و ارزشهای تمام مسلمانان جهان و حتی محرومین صالح در سراسر گیتی یک نوع اشتراک می دید. نغمههای شوم یکی از برجستهترین خصال امام در مبارزات سیاسی، بدبینی به اجانب بود و با آن بصیرت باطنی که از راه خودسازی بدست آورده بود حتی به جنبههای حقوق بشری و آزادی خواهی آنان چشم امیدی نداشت و در این بدبینی واقع بین بود، هوش فوق العاده اش به خوبی تشخیص داد که حقوق بشر هم یک بمب نرم و بدون سر و صداست که غربیها بر سر مخالفین خود می ریزند. بدن آدمی به خوبی میتواند خطر گازهای سمّی، موجودات درّنده و نیشهای زهرآگین خزندگان را درک کند اما خرد هر کسی قادر نمیباشد بفهمد دشمن با این شعارهای فریبنده چه مقصدی دارد، بسیاری از افرادی که ادعای روشنفکری داشتند و خود را صاحب نظر در مسایل سیاسی می دانستند شیفته این فریبها گردیدند و گفتند: غرب مهد دموکراسی، آرامش و امنیت است! شناخت امام از استکبار بر حکم قرآنی اشدّاء علی الکفار استوار بود، همانگونه که با تکیه بر رحماء بینهم در کنار محرومین صالح ماند و از اعماق قلب بر قدرت، توان، صداقت و پاکی آنان اعتقاد داشت. بارها میفرمود اَبَرقدرتها با وجود آن که قدرتی دارند، در نهایت ضعف به سر میبرند ولی تهیدستانی که به ظاهر امکاناتی ندارند از همه قویترند. استکبار با وجود انواع تجهیزات، آسیبپذیر است چون از ایمان و حمایت مردمی بهره ای ندارد، سخن اول و آخرش در مورد ابرقدرتها نوسانی نداشت و تأکید مینمود: «دنیا بداند هر گرفتاری که ملت ایران و مسلمین دارد از اجانب است از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب و از آمریکا خصوصاً متنفر است، بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب در مقدّرات آنهاست.»() او تمام نقشههای قدرتهای بزرگ را محو اسلام می دانست و یادآور شد: به اسم اصلاحطلبی، دانش دوستی و آزادی میخواهند احکام اسلامی را پایمال کنند، کارشناسان استکبار در قالب پژوهشهای دینی، شرقشناسی و مانند آنها، پردههای ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده اند از دیدگاه امام بر اثر تبانی ابرقدرتهای شرقی و غربی غده سرطانی صهیونیسم در قلب جهان اسلام پدید آمد و زخم خون چکانی برای مسلمانان به ارمغان آورد و تنها راه رهایی از این توفانها بازگشت به اسلام، قرآن و اتحاد اسلامی است.() استراتژی دیگر امام این بود که رژیمهای باطل هرگونه تصمیمی بگیرند برای سرنگون ساختن بساط ظلم خود کمک کرده اند، در بهار سال ۱۳۴۲، رژیم شاه طرح سپاه دین را مطرح کرد، بر اساس آن روحانیون توسط مأموران دستگیر شده و با پوشیدن لباس سربازی به مرزها و نقاط دورافتاده تبعید گردیدند. امام در پیامی به این مناسبت فرمودند: «نگران نباشید، تزلزل به خود راه ندهید. تعلیمات نظامی را با کمال جدیت دنبال کنید باشد که چون حضرت موسی(ع) که در آغوش فرعون بزرگ شد و اساس ظلم و جور را در هم پیچید. شما هم ریشههای فساد و ظلم را از بیخ و بدن درآورید.»() و بدینگونه به طلّاب آموخت آموزش نظامی را فرا گیرند تا بتوانند در مبارزه با ستم، از آن استفاده کنند و چون در سال ۱۳۵۰ هـ.ش رژیم شاه بار دیگر طرح سپاه دین را به اجرا درآورد و روحانیون را به بهانه اعزام سپاه دین از لباس مقدّس روحانیت محروم و آنها را به سوی مرزها روانه داشت، امام در پیامی آتشین فرمودند: «نغمه سپاه دین در شرایطی ساز میشود که دستگاه جبّار، دست جنایتکار اسرائیل را در تمام شؤون اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران باز گذاشته است. بسیاری از علمای اعلام و ملت شریف ایران در زندان، تبعید و تحت شکنجه به سر میبرند و جوانان غیور وطن خواه، اعدام و تیرباران میشوند. این جانب به ملت محترم ایران اعلام خطر میکنم.»() امام در سال ۱۳۵۰ هـ.ش وقتی متوجه شد میخواهند از طرف رژیم پهلوی جشنهای ۲۵۰۰ ساله برگزار کنند در پیامی به زائران بیت اللّه الحرام فرمودند: از جمله مصیبتها برگزاری جشن منحوس دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی است که خدا می داند چه مصیبت و سیه روزی به بار می آورد.() شاه در این سال جشنهای مذکور را در سراسر ایران برپا نمود و با صرف میلیونها دلار از پول ملت ایران، سران کشورهای جهان را به ایران دعوت کرد تا در این مراسم شرکت نمایند. از این زمان تاریخ ایران که بر مبنای هجرت حضرت رسول اکرم(ص) بود به سال شاهنشاهی تغییر کرد. امام در مقابل این بی حرمتی موضعگیری شدید نمود و در پیام خود رژیم پهلوی را از ننگینترین رژیمها معرفی کرده و فرمودند: «مسلمین برای جنایات پادشاهان عزا بگیرند نه جشن.» و افزودند: مسلمین برای مجد و عظمت اسلام و آزادی فلسطین در خاک و خون میغلطند ولی شاه ایران برای رژیم مبتذل شاهنشاهی جشن و سُرور به پا میکند.() در سال ۱۳۵۲ هـ.ش در حالی که شاه اختناق بسیار شدیدی بر کشور حاکم کرده بود و هرگز کسی جرأت نداشت یک کلمه از آزادی سخن بگوید و یا نام مقدس امام را بر زبان جاری نماید امام این گونه به افشاگری پرداختند: «…در این دهه سیاهی که گذشت جز فقر و ذلّت و اختناق، قتلهای دسته جمعی، تیرباران و اعدامهای غیرقانونی و انباشتن زندانها از علماء، روحانیون و جوانان ملت اسلام چیزی عائد ملت ستمدیده ایران نگردیده… اکنون سکوت در مقابل این نقشهها و فجایع در حکم انتحار است و استقبال از مرگ سیاه و سقوط یک ملت بزرگ میباشد».() در اسفند ماه سال ۱۳۵۳ هـ.ش شاه که خود را در اوج قدرت می دید طی یک سخنرانی ایجاد حزب رستاخیز را اعلام کرد و گفت: کسانی که در آن وارد نشوند به معنی آن است که علاقه ای به کشور خود ندارند و میتوانند گذرنامه گرفته و از ایران خارج شوند و نیز تهدید کردند: هر کس در حزب منحوس مزبور ثبت نام نکند دستگیر و زندانی میشود.() امام در اینباره فرمودند: شرکت در حزب رستاخیز حرام و کمک به ظلم و استیصال و از بین بردن مسلمین است و مخالفت با آن از روشنترین موارد نهی از منکر است…این حزب تحمیلی مخالف قانون اساسی و موازین بین المللی است.() فرمایشی بودن این حزب و ناکامی سیاسی آن در اوج قدرت، حتی بر حامیان خارجی شاه پوشیده نبود و در اسناد سرّی و محرمانه لانه جاسوسی آمریکایی به این واقعیت اعتراف شده است. در تابستان سال ۱۳۵۷ ش همزمان با گسترش امواج انقلاب اسلامی شاه به منظور عقب نشینی و اعطای امتیاز به مردم، آن را منحل کرد. در پایان سال ۱۳۵۴ ش مجلس شورای ملی و سنا در یک اجلاس مشترک تصویب کردند که مبدأ تاریخ ایران به شاهنشاهی تغییر یابد و همه مردم و سازمانهای عمومی و دولتی موظفند تاریخ جدید را به کار برند، تغییر تاریخ به مفهوم تیراندازی دیگر رژیم به سوی مقدّسات و شعائر دینی بود. امام خمینی این حرکت را نغمه ای شوم برای محو اسلام دانستند و امّت مسلمان را موظف نمودند با آن مخالفت کنند و استعمال آن را حرام و حمایت کردن از ستم و دشمنی با اسلام قلمداد کردند.() در خرداد همین سال به مناسبت گرامیداشت شهدای پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ ش مجلس با شکوهی در قم و تظاهرات وسیعی در دانشگاههای کشور برپا شد که با یورش وحشیانه نیروهای شاه به خاک و خون کشیده شد.() امام خمینی در پیامی فرمودند: تأسف از سرکوب کردن ملت مظلوم و هجوم به دانشگاههای سراسر کشور، تأسف از واقعه جانسوز هفدهم خرداد ۱۳۵۴ مدرسه فیضیه که واقعه قتل عام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ش را زنده کرد. در سال ۱۳۵۵ ش به مناسبت پنجاهمین سال سلطنت پهلوی جشن هایی برپا شد که همزمان با عید سعید فطر بود. امام در فراز پیامی خاطرنشان ساختند: «برای مسلمین در وضع حاضر عیدی نمانده است… ایران مرکز تاخت و تازِ اجانب خصوصاً آمریکا و ایادی خبیثه آن است».() امام هیچگاه در برابر دشمنان اسلام کرنش و تواضع نکردند و سعی نمودند غیرت اسلامی خویش را به آنان نشان دهند و در راهی که برگزیده بودند با قاطعیت و صلابت پیش می رفتند و تردید به دل راه نمی دادند یک بار فرستاده ای از سوی رژیم، به خدمت امام آمد و ایشان را تهدید کرد و گفت فکر نکنید پیروز میشوید! امام با عصبانیت فرمودند«:این را بدانید تا زنده هستم اگر در خانه ام را هم به رویم ببندید از پای نخواهم نشست و با این نیش قلم علیه شما خواهم نوشت و اگر نشد از شکاف در سخنم را به مردم خواهم رساند.»() تصمیم جدّی و قاطع به همراه همّت امام در مورد هرچه که آن را وظیفه و تکلیف شرعی تشخیص می دادند تا بدان حد بود که اگر دنیا و اهلش با ایشان مخالفت میکردند از آن منصرف نمیشدند و به سرزنش ملامتگران ذرّه ای اعتنا نمیکردند، در دوران نهضت مقدسی که رهبری کردند مدّتی تنها، اعلامیه علیه طاغوت دادند و در رسیدن به اهداف مقدّس هرگز یأس به خود راه ندادند. آیه اللّه شهید سید محمد رضا سعیدی نقل کرده اند: خدمت امام عرض کردم شما را تنها میگذارند! فرمود، اگر جن و انس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.