پاورپوینت کامل دین و سیاست در رویکرد امام خمینی(ره) به قرآن ۹۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دین و سیاست در رویکرد امام خمینی(ره) به قرآن ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دین و سیاست در رویکرد امام خمینی(ره) به قرآن ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دین و سیاست در رویکرد امام خمینی(ره) به قرآن ۹۲ اسلاید در PowerPoint :

مسأله دین و سیاست از اصلی ترین مباحث و مبانی اندیشه های سیاسی امام است. دو پدیده ی خطرناک باعث گردید تا این موضوع در نظر امام مهم جلوه کند و پیش از هر اقدام و نظری به شرح و بحث پیرامون آن بپردازند:

۱. تلاش بیگانگان و قدرتمندان برای القای این تفکر که سیاست عندالاقتضاء از دین جداست و پیوند این دو حاصلی جز ویرانی و عقب ماندگی ندارد.

۲. اهمال پاره ای از مسلمانان خصوصاً صاحب نظرانی که تقدّس و معنویت دین از جمله اسلام را منافی توجه به سیاست و سیاستگذاری فرض کرده اند و با پرهیز از عمل و اقدام سیاسی، دین را در انزوا و حاشیه جستجو نموده و می کنند.

امام با هر دو تلقی به مخالفت برخاست. هم با دلایل عقلی از پیوند میان سیاست و دیانت دفاع کرد و هم قرآن را به صحنه آورد و مبانی و استدلالات خود را به وحی (در برگیرنده ی روش ها، اهداف و احکام) یعنی نصّ خداوند منضم و مستند ساخت.

هدف اصلی این نوشتار نیز روشن ساختن استنادات آیات وحی در اندیشه وی است. در حقیقت امام نیز همان کار رسول اللَّه(ص) را انجام داد: همّ و اهتمام امام معطوف راهی شد که در آن راه مسلمانان بیدار و آگاه شدند.

اسلام دربردارنده همه جهات آدمیان است

قرآن در منظر امام، کتابی است که آحاد جامعه را به تعالی و تحرّک می رساند. هم عادات اجتماعی بشر را معین ساخته و هم عبادات آدمیان را بی جهت نگذاشته است. این کتاب الهی به تحرّک و بیداری مردم می انجامد و همین عاملی است برای ایجاد عدالت اجتماعی. در این باره امام معتقد است:

«اسلام مکتب تحرّک است و قرآن کریم کتاب تحرّک، تحرّک از طبیعت به غیب، تحرّک از مادیت به معنویت، تحرّک در راه عدالت، تحرک در برقراری حکومت عدل و مع الاسف آنهایی که می خواستند شرق را غارت کنند و ملت های مسلمان را به اسارت بکشند آن ها تبلیغاتی کردند که حتی خود شرقی ها هم، آنها که غافل بودند از اسلام و از مکتب های توحیدی، باورشان آمد. آنها بعکس آن چیزی که مکتب های توحیدی هست که همه مکتب تحرک بودند، گفته اند دیانت افیون جامعه است.(۱) یعنی دین آمده است که مردم را خواب کند،… مثل یک افیونی که به چرت فرو می رود، مردم را این طور کند تا اینکه آن سرمایه دارها مردم را بچاپند.(۲) بعکس آن، وقتی که تاریخ انبیاء را ملاحظه کنید می بینید که انبیاء آمدند مردم را بیدار کنند، این مردم افیونی را هشیار کنند. موسی(ع) که تفصیل تاریخش در قرآن هم هست و در کتب آسمانی هم هست، ملاحظه می کنید که یک آدمی بوده است، یک شبانی بوده است. شبانِ حضرت شعیب بود مدت ها و با یک عصا مردم را، همین مردم توده را بر ضد فرعون که در زمان او بزرگ ترین قدرت بود بسیج کرد نه اینکه مردم را خواب کرد تا فرعون بچاپد آنها را. مردم را بیدار کرد که فرعون نچاپد آن ها را… آیا اسلام آمده است که مردم را تخدیر کند؟ خواب کند؟ یا اینکه قرآن یک کتاب سلحشوری است، قرآن یک کتاب جنگجویی است در مقابل مشرکین، مشرکینی که قدرتمند بودند، اینکه می فرماید: «قاتلوا المشرکین کافّه»(۳) مشرکین در آن وقت همان قدرتمندها بودند. مشرکین قریش همه ی قدرت دست آنها بود. آیا پیغمبر را مشرکین، قدرتمندها بسیج کردند، درست کردند که مردم را خواب کند و مشرکین بچاپند مردم را؟ یا پیغمبر اسلام مردم را بسیج کرد؟ همین سر و پا برهنه را بسیج کرد بر ضد مشرکین و قتال کرد و جنگ کرد تا مشرکین را دماغشان را به خاک مالید و عدالت اجتماعی را ایجاد کرد. ..».(۴)

امام با بیان مطالب بالا در پی تبیین جامعیت قرآن است. تلقیات باطلی که از سوی پاره ای فیلسوفان غربی و مادّی در جوامع گسترانده شد و اوهام مخدّری که گردا گرد مسلمانان به هاله ای خطرناک در آمده بود امام را بر آن داشت تا به زدودن انحرافات همّت نماید. دغدغه ایشان بیش از همه این است که این نوع تفاسیر اغوا کننده به باور عمومی تبدیل شده است. اصلاح باورهای غلط راههای گوناگونی دارد امّا وی به قرآن استناد می کند و از طریق آموزه های قرآنی به اصلاح و احیاء می پردازد. نگرش امام این است که با قرآن و از طریق فهم دقیق و درست آن می توان سنت رسول اللَّه(ص) و ائمه اطهار(ع) را در جوامع اسلامی احیاء و اجرا کرد. اسلام در بیان امام مکتب تحرّک اجتماعی و انسانی است. انسان در سایه ی قرآن به تعالی و مدارج اکمال می رسد و اجتماع بشر به عدالت منتهی می گردد.

نقد بالا به پالایش نگرشی متمرکز است که با قرار گرفتن در متن مسیحیت و عملکرد کلیسا به نفی مذهب و یا به حاشیه راندن دین رسیده است. یا دین را افیون و تخدیر کننده یافته است و به الغای آن رأی داده است و یا عملکرد عده ای از مذهبیان مسیحی را به حساب تمام دین گذاشته و برای حفظ قداست دین به جدایی آن با سیاست فرمان رانده است. امام هر دو تفکر را به عنوان عوامل خطرناک و ویرانگر نقد می کند. مستندات ایشان، آموزه های قرآن است. «قاتلوا المشرکین کافه» پاسخ به اندیشه ی باطلی است که می گوید دین آمده است مردم را خواب کند تا قدرتمندان و ثروتمندان آرامش داشته باشند و اغنیای ستمگر توسط توده مردم نابود نشوند. به استناد قرآن «همچنان که مشرکان همگی به جنگ شما برخاستند، همگی به جنگ ایشان برخیزید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.» «و قاتلوا المشرکین کافَّه کما یقاتلونکم کافّه و اعلموا انّ اللَّه مع المتّقین»(۵) امام با این آیه، نگرش مارکسیستی مذهب را باطل می کند و اسلام را عامل تحرک، بیداری و عدالت اجتماعی معرفی می کند. تاریخ انبیاء را به استناد قرآن تاریخ بیداری، مقابله با زورمندان و ستمگران و بسیج توده مردم برای ایجاد عدالت می داند. وی با ردّ دو تلقّی گمراه کننده از اسلام که یکی صرفاً به امور معنوی اسلام توجه دارد و دیگری به امور مادّی آن، می گوید:

«این غفلت کردن از اسلام بود که اسلام را به یک ورق شناخته بودند… این دو طایفه،(۶) اسلام را به تمامی معنی نشناختند که اسلام چی است، اسلام نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش به خصوص مادیات است؛ هر دو را دارد. یعنی اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را به همه ی ابعادی که انسان دارد بسازند او را، تربیت کنند او را.»(۷)

به طور کلی در دیدگاه امام «اسلام کافل همه جهات ما»(۸) می باشد. سعادت هر دو جهانِ بشر با تأسّی به قرآن بدست می آید. زیرا قرآن در اندیشه امام «تِبیان کل شی ء»(۹) است یعنی روشنگر همه چیز و همه ی امور است.

دین اسلام در میان مردم غریب است

امام همواره از خاصیت حیاتی و انقلابی قرآن و اسلام دفاع می کرد. دل مشغولی اصلی وی این بود که مسلمانان خصوصاً علمای دینی با تفاسیر و تحلیل های غلط و انحرافی خود مانع از خروش و جنبش و نهضت مردمی و دینی نباشند. وقتی به مباحث آغازین کتاب حکومت اسلامی دقت کنیم به این مهم می رسیم که فغان و آه بلند امام از اعوجاجات چسبیده به اسلام بلند است و فریادهای هشدار دهنده ی او سراسر ناشی از هاله های انبوه شده در اطراف اسلام و قرآن و سنت است. غمی که در دل امام آکنده شد، تماماً به این نکته بر می گردد که عده ای تلاش کردند قرآن و اسلام را از سیاست و اجتماع دور نگه دارند. عمده فعالیت امام صرف باطل کردن این افتراق هولناک شده است. اگر به استدلالات توأم با شِکوه ی ایشان در اسفندماه سال ۱۳۴۸، یعنی در ایامی که در نجف اشرف و در تبعید بود توجه کنید به اهمیت آنچه که مدعای ما را تشکیل داده است پی خواهید بُرد:

«اسلام دین افراد مجاهدی است که به دنبال حق و عدالت اند. دین کسانی است که آزادی و استقلال می خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگری معرفی کرده اند و می کنند. تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه های علمیه عرضه می شود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند تا حکومتی بوجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کند، چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان است. مثلاً تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد. طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتی هم دارد؛ اما راجع به زندگی و اداره ی جامعه چیزی ندارد، تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامه ی مردم، طبقه ی تحصیلکرده چه دانشگاهی و چه بسیاری از محصلین روحانی، اسلام را درست نفهمیده اند و از آن تصور خطایی دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمی شناسند، اسلام را هم نمی شناسند و اسلام در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگی می کند. چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن طور که هست معرفی کند، مردم به این زودی ها باورشان نمی آید، بلکه عمال استعمار در حوزه ها هیاهو و جنجال به پا می کنند.»(۱۰)

امام پس از گفتار فوق برای این که فرق میان اسلام اصیل را با آنچه به عنوان اسلام معرفی می شود، بیان کند به مقایسه میان قرآن و کتب حدیث و رساله های عملیه می پردازد و چنین می گوید:

«قرآن و کتابهای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است، با رساله های عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می شود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی می تواند داشته باشد بکلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت به صد به یک هم بیشتر است.»(۱۱)

مطالب مربوط به اجتماعیات در قرآن از نظر امام شامل اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه است که ۹۹ درصد کل قرآن را در بر می گیرد. این نوع سخنان بیانگر آسیب شناسی دقیق امام در مباحث اساسی مربوط به دین و قرآن است. امام با آسیب شناسی دینی به سراغ این الگو در حرکت بود که اسلام مُدل زندگی است و مکتبی است برای تمام جوامع. هرگونه تلاش برای بقای عالی و زیست پیامبرانه باید در چارچوب احکام مترقی اسلام باشد. تلاشهای سایر کسانی که به جدایی میان دین و سیاست می رسیدند از نظر امام حرکتی خلاف و خائنانه بوده است. غربت اسلام دقیقاً ناشی از باورهای غلط عالمان و عامه است که گمان دارند اسلام صرفاً مکتبی اخلاقی و جدا از اجتماعیات و سیاسیات است. باوری که بیش از همه، امام را خشمگین می کند همین تلقی است که اسلام به سیاست هیچ کاری ندارد. به گفته ی امام «این معنا را که کسی بگوید اسلام به زندگی چه کار دارد، این جنگ با اسلام است؛ این نشناختن اسلام است. اسلام به سیاست چه کار دارد! این جنگِ با اسلام است.»(۱۲) این نکته اوج مخالفت امام با کسانی را نشان می دهد که چه در درون حوزه و چه در دانشگاه و چه در متن جامعه به دنبال عملی ساختن تئوری استعماری «جدایی دین از سیاست» بودند.

اسلام اصلاح کننده فرد و اجتماع

یکی دیگر از پایه های فکری امام که از اهمیت خاصی برخوردار است، این عقیده است که مکتب اسلام به اصلاح فرد و جامعه توجه دارد. از اهداف بنیانی انبیای عظام و از جمله پیامبر اکرم(ص) توجه دادن آدمیان به اصلاح فردی و اجتماعی است. خداوند از طریق رسولان خود این زمینه ها را مهیا ساخت تا بشر از سیر قهقرایی نجات یافته و در مسیر متعالی قرار بگیرد و بهتر زیستن را با بکار گرفتن آموزه های وحیانی و تکاپوی عقلانی پیشه خویش سازد. امام معتقد است که مکتب پیامبر اکرم(ص) در برگیرنده ی تمامی مردم است و خطاب اسلام به همه آدمیان باز می گردد. مهمترین دغدغه ی فرد در آیین محمد(ص) باید رهایی از ضلالت ها و سلطه های غیر باشد. امام در هر دو مورد، بیانش را به آیات الهی مستند می سازد و می گوید:

«اسلام برای همه است. اسلام آمده است تمام بشر را اصلاح کند، اینجور نیست که اسلام برای مسلمین باشد، اسلام آمده است همه مردم را «یا ایها الناس»(۱۳) مردم را دارد دعوت می کند، برای این است که آدم بسازد، آمده است که مردم را از ضلالت و از چنگ طاغوت بیرون بیاورد و به هدایت برساند و همه چیزشان را، دنیاشان را، آخرتشان را اصلاح بکند.»(۱۴)

رهایی انسان از چنگ طاغوت از برنامه های اساسی پیامبران الهی بوده است. اصلاح انسانها هم به رهایی از ضلالت ها و گمراهی ها وابسته است و هم بیرون خزیدن از ورطه هلاکت آمیز طاغوت ها و ستمگران و قدرتمندان سلطه گر. انسان ها مورد خطاب خداوند قرار گرفتند تا زیر سلطه ی غیر نباشند. خداوند به عنوان صاحب اصلی انسان ها هیچگاه اجازه نمی دهند تا موجود احسنِ او زیر سلطه ی زورگویان، طواغیت و ظالمان قرار گیرد. انسان ها آفریده شدند تا به سعادت برسند. یکی از شرایط مهم این هدف، بیداری و آگاهی بشر است که موجب می گردد به راحتی زیر سلطه ی غیر نباشد:

«اسلام می خواهد که هیچ یک از افراد این مملکت اسلامی پیوسته ی به غیر نباشد، تحت نفوذ غیر نباشد…»(۱۵)

از نظر امام این مسأله در آیات مختلف قرآن آمده است و قرآن پر از این مفاهیم است که انسان فقط تحت فرمان و حکومت خداوند باشد. آیه ی نفی سبیل با صراحت خاص، آدمیان را از این مسیر هلاکت بار بر حذر می دارد: «و لَن یجعل اللَّه للْکافرین علی المؤمنینَ سبیلا»(۱۶). «و او هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشوده است.» اندیشه ها و مبارزات سیاسی امام، ملهم از آیاتی است که به صراحت اعلان می کند تحت نفوذ و سلطه ی زورمندان و حکومتهای باطل قرار نگیرید. نه در دوره ی مبارزه بلکه در دوره ی تأسیس و استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز امام، همگان را از این بلیه ویرانگر بر حذر می داشت. از پیام حج وی در مردادماه ۱۳۶۶ چنین بر می آید که آن دغدغه ها و دل مشغولی ها هنوز هم باقی است:

«آیا برای علمای کشورهای اسلامی ننگ آور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانی اسلام و سنت پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامی تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات دیکته شده ی صاحبان زر زور و تزویر و مخالفان واقعی اسلام اجرا می گردد.»(۱۷)

آنچه که در قرآن آمده است، با این هدف وحی شد تا بشر و اجتماع اصلاح شود و حقایق بر جامعه آشکار گردد و صالحان توسط مردم به تنظیم و تدبیر اجتماع مأمور گردند. صلاح و رستگاری بشر و جامعه در این است که با باطل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.