پاورپوینت کامل اگر پیشگوئی آیه اللّه خمینی را جدی می گرفتیم! ۷۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اگر پیشگوئی آیه اللّه خمینی را جدی می گرفتیم! ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اگر پیشگوئی آیه اللّه خمینی را جدی می گرفتیم! ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل اگر پیشگوئی آیه اللّه خمینی را جدی می گرفتیم! ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

حضرت امام در پاسخ سؤال مقام معظم رهبری «مدظله» حضرت آیه اللّه خامنه ای که شما از چه زمانی به فکر تشکیل حکومت اسلامی افتادید؟ بعد از تأملی کوتاه فرموده بودند: به یاد ندارم ولی من در هر زمانی فقط در صدد این بوده ام که تکلیف شرعی ام چیست؟ همان را انجام داده ام.

کسی که همواره فقط به دنبال تکلیف شرعی باشد و جز رضای حق را نطلبد اولاً بر اساس: «اَلَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا»(۱) خداوند متعال دست او را می گیرد و راه حق را به او می نمایاند. ثانیاً کاری که منطبق با حق و در مسیر حق بود به طور طبیعی خواص حق بر آن مترتب می شود و از آنجا که حق، پایدار، جذاب، روشن و روشنی بخش و جلوه ای از حق مطلق است، بنابراین مجموعه کارهای حق، خود به خود با هم پیوسته و منسجم و هماهنگ بوده و به دور از هرگونه ناهمگونی، تضاد و تناقص، جای خود را در مجموعه نظام اَتَمِّ حق، پیدا می کند.

همانگونه که در نظام تشریع الهی این انسجام و هماهنگی وجود دارد و پیوستگی و هماهنگی بین سوره ها، آیات، جملات، و کلمات قرآن و همسویی احادیث معتبر معصومین و ادعیه مأثوره با قرآن و همچنین پیوستگی و هماهنگی بین مجموعه نظام هستی نمودی از این حقیقت بزرگ است که: «وَ ما خَلَقنَا السَّمواتِ وَ الأرضَ وَ ما بَینَهُما اِلاّ بِالحَقِّ»(۲)؛ «وَ لَو کانَ مِن عِندِ غَیر اللّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اِختِلافاً کثیراً»(۳).

خلاصه آن که حق مطلق، خداست: «ذلِک بِاَنَّ اللّهَ هُوَ الحقّ»(۴)؛ و هر آنچه از دایره حق بیرون است باطل است: «وَ اَنَّ ما یدعوُنَ مِن دونِهِ هُوَ الباطل»(۵) و گمراهی است: «فَماذا بَعدَ الحَقِّ اِلاَّ الضَّلال»(۶) و سرچشمه همه حقها، خداست: «اَلحَقُّ مِن رَبِّک»(۷) و خدا حق را بر سر باطل می کوبد تا آن را نابود سازد و بدینسان باطل، محو و نابود می شود:«بَل نَقذِف بِالحَقِّ عَلَی الباطِلِ فَیدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِقٌ»(۸) و چنین است که: خداوند قوی شکست ناپذیر، پیروزی و غلبه قطعی خود و رسولانش را سرنوشت محتوم جهان دانسته است: «کتَبَ اللّهُ لأغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی اِنَّ اللّه قَوِی عَزیزٌ»(۹) و…

به این ترتیب هر کس به هر اندازه که برای حق و با حق باشد، از ویژگیهای حق برخوردار می شود و امام خمینی بعد از معصومین علیهم السلام که به طور کامل با حق بودند و ایشان بین خود و معصومین فاصله ای طی ناشدنی را اعتقاد داشت، از زمره مؤمنانی بود که با همه وجود تلاش می کرد در همه شئون زندگی به حق نزدیک شود و جز حق را نخواهد. امام، قرآن و عترت را آئینه تمام نمای حق می دید و همه چیز را از منظر این آئینه حق نما می نگریست و به اندازه ای که در این سیر سلوک الهی راه سپرده بود، به حق نزدیک و از ویژگیهای شگفت انگیز آن، برخوردار شده بود.

فرزانگی، پایداری و انسجام در ابعاد زندگی امام به خصوص در صحنه اجتماعی و نیز ثبات قدم، استواری و شفافیت در مواضع، پایداری و عدم اعوجاج، تناقض و تضاد، فرود و فراز و مجامله در رفتارها در طول مدت دهها سال زندگی امام را می توان از نشانه های عبودیت حق و پیوند ایشان با خداوند متعال از طریق قرآن و معصومین علیهم السلام برشمرد.

بی گمان یکی از دستاوردهای این حق جویی تجلی امدادهای غیبی در آینده نگریهای شگفت انگیز امام بود که به وفور می توان در مواضع و بیانات امام مشاهده کرد. نمونه هایی از این مقوله را حقیر در کتاب «در سایه آفتاب» در مورد یک شب استثنایی که امام به طور غیر مترقبه به حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) مشرف نشدند و همچنین آیه ای که در آغاز پیام حج خونین در سال ۱۳۶۶ شمسی آورده بودند، ذکر کرده ام و در اینجا نیز چند نمونه دیگر را مرور می کنیم.

در کنار شهیدان

آنگاه که امام فرمود: «از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد»(۱۰) آنچه از این جمله به ذهن متبادر می شد این بود که دعای امام ناظر به محشور شدن با شهدا در روز قیامت است اما بعد از رحلت امام و دفن ایشان در کنار بهشت زهرا که بزرگترین مجموعه شهدا را در خود جای داده است، معنی دیگری نیز از این دعای امام معلوم گردید. جالب این که در شبی که امام رحلت کرد ناظر بودم که هر یک از مسئولان بلند پایه کشور پیشنهادهایی از قبیل قم، جمکران، دشت احمد در نزدیکی قم، پادگان قلعه مرغی، محدوده نیروی هوایی و… را مطرح کردند اما خواست خدا این بود که نهایتاً امام در محل فعلی دفن شود و علاوه بر مفهوم اول برای سخن و دعای امام معنی دیگری نیز تحقق یافت.

همانند مطلب فوق را در این بیت که در پایان یکی از غزلهای امام آمده است می توان دید:

«سالها می گذرد، حادثه ها می آید

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم»(۱۱)

هر چند از این بیت معنایی متناسب با سیاق غزل استنباط می شد که آن هم معما گونه است اما حادثه رحلت امام در آستانه نیمه خرداد، این شعر را با مضمون دیگری نیز منطبق ساخت!

اگر پیشگویی آیه اللّه خمینی را جدی تر می گرفتیم

حضرت امام در تاریخ ۱۱/۱۰/۶۷ خطاب به گورباچف(دبیر کل حزب کمونیست و صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و رهبر ابر قدرت شرق که حدود نیمی از جهان و از جمله اروپای شرقی تحت سلطه او بود) پیامی فرستاد که جملاتی از آن را مرور می کنیم.

– جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد…

– شما اگر بخواهید در این مقطع، تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن، به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند!…

– چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل – البته به شکل دیگر – و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است!

– باید به حقیقت رو آورد، مشکل اصلی کشور شما مسأله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده یا خواهد کشید.

-. ..از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.

-. .. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم ولی از شما جدّاً می خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید.

-. .. امروز دیگر دولتهای همسو با شما که… هرگز حاضر نخواهند شد، بیش از این، منابع… کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم – که صدای شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است – مصرف کنند!…

در این مجال از سایر مضامین این پیام امام که حضرت آیه اللّه جوادی آملی آن را طی کتابی شرح داده اند می گذریم اما در مورد بخشهای فوق اگر بخواهیم به عظمت کار امام برسیم، مستلزم مرور و بازخوانی اوضاع و شرایط شوروی و جهان در آن زمان و سیر تحولات و حوادث بزرگی است که در سالهای بعد پیش آمد.

شوروی همچنان که یکی از دو ابرقدرت حاکم بر جهان و قطب بلوک شرق بود و کرملین در هاله ای افسانه ای از قدرت و سلطه در رقابتی تنگاتنگ در برابر کاخ سفید، شناخته می شد و گورباچف هنوز به عنوان مرد اول کاخ کرملین بر مسند قدرت تکیه زده بود و… در چنین شرایطی، چشمه سار معرفت، حکمت، واقع بینی و آینده نگری از روح الهی می جوشد و این پیام آسمانی را می نگارد. برخی از کسانی که قبل از ارسال، از متن پیام آگاهی می یابند نظرهای متفاوتی می دهند. بخشهایی از پیام را به مصلحت نمی دانند. لیکن امام ترتیب اثر نداده و عین پیام را توسط هیئتی به سرپرستی حضرت آیه اللّه جوادی آملی برای گورباچف می فرستند و بعد از آن گورباچف پاسخ خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی – که بعد از فروپاشی رئیس جمهوری گرجستان شد – برای امام ارسال می کند – اینجانب شاهد این ملاقات بودم و جزئیات آن را در کتاب «در سایه آفتاب» نوشته ام.

پاسخ گورباچف تقریباً هیچ ارتباطی با پیام امام نداشت و امام نیز در پایان قرائت آن به وسیله رئیس دیپلماسی کرملین از این نکته اظهار تأسف کرد و در حالی که مترجم این جمله امام را ترجمه می کرد با سرعت و بدون خداحافظی اتاق ملاقات را به سوی اندرونی ترک و باز هم شگفتی آفرید. بگونه ای که بعد از جلسه، برخی از دیپلمات های خودی نتوانستند نگرانی و اضطراب خود را از پی آمدهای احتمالی این برخورد امام کتمان کنند!

روح خدا بر فراز آسمان معنویت، تا دورترین افقها را نگران بود اما دبیر کل حزب کمونیست شوروی، در چاه تاریک طبیعت به جای پر کشیدن به عالم بالا و رهایی از تنگنای مارکسیسم، گویی چاره بیچارگیها را در شکستن دیواره همان چاه و فرو افتادن در چاله سرمایه داری غرب می جست پروستاریکا و گلاسنوست گورباچف راه به جائی نبرد و جهان شاهد بود که چند سال بعد ابرقدرت شرق فرو پاشید. دیوار برلین فرو ریخت و کشورهای اروپای شرقی که اقمار شوروی بودند همراه با قطعات تجزیه شده از شوروی به لقمه های لذیذ برای بلعیده شدن در کام غرب و آمریکا تبدیل شدند و…

امّا حدود ده سال بعد گورباچف چنین می گوید:

«پیام آیه اللّه خمینی از نظر من به همه اعصار در طول تاریخ بود… آیه اللّه خمینی توانست اثر بزرگی در تاریخ نوین جهان بگذارد. ما زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم برای اعضای حزب که نیمی از جهان را در اختیار داشتند بسیار غیر منتظره بود… من متأسفم که در آن مقطع نتوانستم به ایران سفر کنم و از نزدیک با ایشان ملاقات نمایم. به هر حال من امروز از ایشان با احترام عظیم یاد می کنم و معتقدم که آیه اللّه خمینی فراتر از زمان می اندیشید و در بعد مکان نمی گنجید.»

«اما امروز که من شاهد این اوضاع هستم پیام آیه اللّه خمینی در ذهنم نقش می بندد که او گفته بود من مارکسیسم را به زودی در موزه های تاریخ می بینم… اگر آن روز ما پیشگویی آیه اللّه خمینی را جدی تر می گرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم و اجازه نمی دادیم که وضعیت کشور بدین شکل درآید.»(۱۲)

ده سال بعد

به جملاتی از پیام تاریخی امام در تاریخ ۳/۱۲/۶۷ که به منشور روحانیت معروف شد دقت می کنیم:

«…روحانیون و مردم عزیز حزب اللّه و خانواده های محترم شهداء حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست، خون عزیزانشان پایمال نشود.

ترس من از این است که تحلیل گران امروز ده سال دیگر، بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که: باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی، مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟! و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و مکتب بگذریم!».

خلاصه کلام این که ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآئیم»(۱۳)

درست ده سال بعد، این پیش بینی امام به وقوع پیوست و کینه های پنهانی بیمار دلان و شیفتگان ف