پاورپوینت کامل الزامات طرح جامع تحول در علوم انسانی ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل الزامات طرح جامع تحول در علوم انسانی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل الزامات طرح جامع تحول در علوم انسانی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل الزامات طرح جامع تحول در علوم انسانی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در طول دهه اخیر، بحث های زیادی پیرامون علوم انسانی اسلامی انجام گرفته است و هنوز هم بسیار نیازمند بحث، تحقیق و تبادل نظر است. درباره این عنوان برداشت های مختلفی می شود که جای تأمل دارد.
برداشت های مختلف از علوم انسانی اسلامی
بعضی فکر می کنند که منظور از علوم انسانی اسلامی این است که برای اثبات و حل مسائل علمی مطرح در دنیا، به جای استفاده از روش تجربی، از متون دینی و دلایل تعبدی و نقلی بهره گرفته شود. به نظر ما این برداشت صحیح نیست. شیوه تحقیقات علمای اسلام از زمان های بسیار قدیم نشان می دهد که آنها از روش تجربی در علوم مربوط استفاده می کردند تا آنجا که برخی ادعا کرده اند اروپایی ها در آشنایی با روش تجربی، بیشتر از دانشمندان اسلامی و ایرانی بهره گرفته اند. علاوه بر این، رسالت دین، هدایت انسان ها به سوی سعادت حقیقی است و علوم و تکنولوژی ابزارهایی دائماً در حال تغییر و تکامل هستند که دین نسبت به تعیین آنها رسالتی ندارد، بلکه دین نسبت به روش استفاده از این علوم به صورتی که موجب کمال انسانی باشد نظر می دهد و به عبارت دیگر، وظیفه دین هدایت انسان هاست، نه اینکه جواب سئوالات علمی و طبیعی را بدهد.
برداشت دیگر این است که مطرح کردن شعار علوم انسانی اسلامی در واقع یک پشتوانه سیاسی و یا احیاناً پشتوانه ناسیونالیستی دارد و سیاستمداران، این شعار را پس از پیدایش انقلاب اسلامی ایران و برای تحقق اهداف خودشان مطرح کردند. آنان برای این کار انگیزه سیاسی داشتند و یا می خواستند از گرایش های ناسیونالیستی مردم استفاده کنند و عواطف مردم را در مقابل کسانی که به آنها ظلم و ستم کرده بودند تحریک کنند تا بگویند ما به شما نیازی نداریم، خودمان علم داریم و باید علم بومی داشته باشیم. این برداشت هم صحیح نیست. گرایش های ناسیونالیستی ـ اگر در مواردی هم صحیح و کارآمد باشند ـ در مقام کشف حقیقت و پاسخ دادن به سئوالاتی که برای انسان ها مطرح هستند، کارایی ندارند و نباید در حل مسائل علمی و فلسفی دخالت داده شوند.
برای تبیین مقصود از علوم انسانی اسلامی و نیز مشخص کردن موضع خود در مقابل علوم به اصطلاح غربی، باید هم واژه علوم غربی یا غیراسلامی را در این جا معنا و منظورمان را بیان کنیم و هم اسلامی بودن علوم را توضیح بدهیم.
کشف حقیقت: ارزشی فراملیتی و فرامنطقه ای
برای یک مسلمان، علم به معنای کشف حقیقت، از هر جا، از هر منطقه و از هر کس ناشی بشود، ارزش دارد و بر اساس تعالیم اسلامی باید چنین علمی را در هر کشوری و از هر کسی باشد، جست وجو و کسب کر؛ بنابراین اگر علم به معنای کشف حقیقت دراختیار کسانی باشد که با ما اختلاف نژادی دارند یا در اقلیم های دیگری زندگی می کنند و یا تابع دین و مذهب دیگری هستند، هیچ از ارزش علمی شان نمی کاهد و ما به علم آنها احترام می گذاریم و سعی می کنیم از آن استفاده کنیم.
اگر ما در مقابل علوم غربی موضع می گیریم و می خواهیم دانشگاه هایمان را از بعضی داده های علوم غربی پاکسازی کنیم، به این دلیل است که نقص ها، کمبودها، و احیاناً اشتباهات و مغالطاتی در داده های آنها مشاهده می شود و علاوه بر وظیفه دینی ما، حس حقیقت جوییمان هم اقتضا می کند که با آن کاستی ها و کژی ها مبارزه کنیم تا بتوانیم حقایق را دقیق تر و واقعی تر به دست آوریم. به اعتقاد ما، آموزه های اسلامی دانشمند اسلامی را به گونه ای تربیت می کند که می تواند از این کاستی ها و کژی ها دور و سالم بماند. از این جهت، روشی را که امروزه در دنیای غرب بیشتر غالب است و کمابیش به کشورهای دیگر هم سرایت کرده است، من حیث المجموع روش نادرستی تلقی می کنیم، هرچند عناصر درستی هم دارد و در مقابل آن، روشی را پیشنهاد می کنیم که بتواند جلوی آن آسیب ها و آفت ها را بگیرد و اسمش را به دلیلی که بعداً بیان می شود، «اسلامی» می گذاریم.
تا اینجا عنوان علوم انسانی اسلامی به لحاظ تصور مفهومی توضیح داده شد. حال در باره مبادی تصدیقی اثبات علوم انسانی اسلامی توضیح می دهیم. اثبات کاستی های علوم غربی، یعنی آنچه فعلاً در اکثر محافل علمی غربی رایج است و کمابیش در کشورهایی هم که از آنها متأثرند مشاهده می شود، شناسایی انواع کاستی ها و تبیین چگونگی برخورد با آنها می تواند در فهم این نکته به ما کمک کند که چرا می گوییم باید تحولی که اسمش را تحول اسلامی می گذاریم، در علوم انسانی ایجاد شود.
ضعف مبانی معرفت شناختی علوم غربی
عمده ترین عامل کاستی در علوم غربی از وقتی پدید آمد که دانشمندان آمپریست(۱)، پوزیتویست(۲) و سایر گرایش های حس گرا مدعی شدند علم حقیقی چیزی است که فقط با روش تجربه حسی قابل اثبات باشد و بتوان نتایج تجربه را به دیگران ارائه داد. آنها اسم چنین دانشی را «science» گذاشتند و سایر معارف بشری از قبیل فلسفه، هنر، اخلاق، و به طورکلی متافیزیک را از حوزه علوم خارج دانستند و اعتقاد داشتند که نمی توان در باره آنها نظر قطعی داد، زیرا این دسته از معارف بشری سلیقه ای هستند و هر کس هرجور دوست دارد می تواند یکی از آن نظریه ها را انتخاب کند. به اعتقاد آنها، مسائلی قابل بحث هستند و باید در محافل علمی مورد مناقشه و تحقیق قرار بگیرند که در حوزه علوم تجربی قرار دارند؛ُ بنابراین آنها اسم علم را به علوم تجربی اختصاص دادند و سایر معارف بشری را از حوزه علم خارج کردند.
در مقابل، ما معتقدیم که همه حوزه های معرفتی ای که اشاره شد، اعم از آنچه در اصطلاح غربی ها تحت عنوان «science» قرار می گیرد یا با عنوان «knowledge» و امثال اینها شناخته می شود، قابل تبیین و اثبات هستند و هر کدام متد خاص خودشان را دارند و در روش تجربی خلاصه نمی شوند، زیرا معنای روش تجربی این است که ما چیزهایی را با حواس ظاهری خود درک کنیم، احیاناً موارد متعددش را بررسی و شرایط تحقق آن پدیده ها را ضبط کنیم و نتیجه به دست آمده را تعمیم دهیم. در این صورت یک نظریه علمی مبتنی بر تجربه به دست آورده ایم.
اگر تجربه گرایی براساس مبنای معرفت شناسانه همین دانشمندان مورد توجه قرار بگیرد، روشن می شود که این نظریه اعتباری ندارد، زیرا از یک طرف، مبنای این نظریه آن است که می توان حقایق را به وسیله ادراکات حسی کشف کرد، در حالی که ادراکات حسی از نظر معرفت شناسی قابل مناقشه اند و به دست آوردن نتیجه قطعی از آنها بسیار به سختی امکان پذیر است. از طرف دیگر، این مسئله بر فرض هایی اثبات نشده مبتنی است، زیرا با تحقیق آزمایشگاهی در باره دو پدیده ای که هر دو را با حس درک می کنیم، شاهد این رابطه هستیم که هرگاه پدیده «الف» تحقق پیدا کرد، به دنبالش پدیده «ب» تحقق خواهد یافت و از این راه رابطه علیت بین دو پدیده را کشف می کنیم و اولی را سبب پیدایش دومی می دانیم. این در حالی است که اولاً پذیرفتن رابطه علیت، مسئله ای متافیزیکی و فلسفی است و به نظر خود این دانشمندان، نظریات متافیزیکی اعتبار علمی ندارند و از قبیل اموری هستند که قابلیت ابراز نظریات مختلف در آنها وجود دارد، در حالی که همه تجربیات به این اصل متافیزیکی نیازمندند. ثانیاً، بعد از پذیرفتن اصل علیت، هنگامی می توان این رابطه را بین دو پدیده کشف کرد که شرایط تحقق این دو پدیده کاملاً کنترل شوند، یعنی این نکته باید اثبات شود که در محیط آزمایش، هیچ عامل دیگری دخالت نداشته است، در حالی که چنین چیزی قابل اثبات نیست. کنترل همه عوامل طبیعی، خارج از قدرت ماست و چه بسا عواملی وجود داشته باشند که برای ما شناخته شده نیستند، همچنان که امواج الکترومنیتیک(۳) مدت ها پیش اصلاً ناشناخته بودند و کسی از وجود آنها خبر نداشت و یا امواج رادیویی و الکترونیک که در دنیای امروزه محور بسیاری از علوم و تکنولوژی ها قرار گرفته اند، قبلاً ناشناخته بودند و کسی باور نداشت که چنین چیزی وجود دارد. چه بسا امواج یا عوامل دیگری هم که در تحقق یک پدیده دخالت دارند، هنوز کشف نشده اند؛ بنابراین از آزمایش های حسی نمی توان نتیجه قطعی به دست آورد. نتیجه اینکه استفاده از روش تجربی هیچ گاه نتیجه مطلق نمی دهد و از راه تجربه نمی توان یک نظریه علمی کلی و مطلق را به دست آورد و این خلاف چیزی است که آمپریست ها، پوزیتیویست ها و سایر حس گرایان ادعا می کنند.
ابتنای علوم غربی بر اصول متافیزیکی نادرست
علاوه بر این، بسیاری از مسائلی که به عنوان نظریات علمی در علوم مختلف و مشهور مطرح می شوند و اعتبار جهانی پیدا می کنند، مبتنی بر یک اصل متافیزیکی نادرست هستند. مثلاً در کیهان شناسی، نظریه پیدایش تصادفی عالَم، شهرت جهانی دارد و بر اساس آن، اصل پیدایش جهان به این صورت تبیین می شود که در یک ماده متراکم انفجاری پیدا شده است و کهکشان ها، منظومه های شمسی مختلف، اجرام سماوی، و… بر اثر همین انفجار پدید آمده اند. اگر از آنها سئوال شود که چرا در این ماده انفجار رخ داده است، می گویند تصادفاً چنین اتفاقی افتاده است. معنای این پاسخ، پذیرش این نکته در متافیزیک است که ممکن است بعضی از پدیده ها بدون هیچ علتی به وجود آیند. تصادف به معنای پیدایش پدیده ای بدون علت است، در حالی که ما در متافیزیک به طور قطعی ثابت می کنیم که چنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 