پاورپوینت کامل پیامبر اکرم «ص» سراج منیر ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیامبر اکرم «ص» سراج منیر ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامبر اکرم «ص» سراج منیر ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامبر اکرم «ص» سراج منیر ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
وجود مبارک خاتم الانبیاء سراج منیر است. به تعبیر قرآن شریف و سراجاً منیرا. این چراغ الهی نور می دهد و این ایمان های ما همه فروغ پرتوهائی از آن نورند. این عبادات ما، کمال ما، توجه ما، شعبه و شعله ای از آن نورند و این مجلس ما روزنه ای از آن نور است.
هر بوی که از مشک و قرنفل شنوی
از دولت آن زلف چو سنبل شنوی
چون نغمه بلبل ز پی گل شنوی
گل گفته بود هر چه ز بلبل شنوی
اینها همه برکات آن وجود مقدس است. قرآن شریف را نور نامیده اند. این نور از آن مصباح، از آن مشکات، از آن چراغ الهی است. نور وقتی باید خودش را نشان بدهد، چراغ می خواهد، محمل می خواهد، مظهر می خواهد، قابل می خواهد. هر دلی و هر چراغ وجودی نمی تواند مثل قرآن نور بدهد. این نور از آن چراغ منشعب می شود. خیلی روح بزرگ و عظیمی می خواهد که در نوری چون قرآن شریف از آن چراغ استفاده شود. قلب خاتم الانبیاء می خواهد. روح حضرت مصطفی می خواهد. بر بنده خود این نور را نازل فرمود. از این چراغ نوری می درخشد تا زبان اعتراض شما بر ما دراز نباشد. این نور را داده ایم، این آیات بینات را داده ایم: « یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُر» تا مردم را از تاریکی ها و ظلمت ها به در ببرد و به نور برساند، به قرآن برساند، به خدا برساند. به آنی که الله نورالسموات و الارض است برساند.
حیف است که در ظلمتکده طبیعت باشید. بیا به عالم نور. بیا به جهان نور، به یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُر». این نورهای ظاهری چه می کنند؟ آفتاب که طلوع کرد، موجودات را می نگری، اشیاء را مشاهده می کنی، راه و چاه را از یکدیگر تمیز می دهی. اینها حکایت سایه ای هستند از نور حقیقت. بگذار ابرها از آسمان جان ات کنار بروند، آن هم ابرهای تیره و سیاهی که متراکم شده اند. بگذار آفتاب حقیقت بتابد تا ببینی که آن آفتاب چه نوری می دهد. ما سعادت می خواهیم و ما زندگی می خواهیم. ما دنیا و آخرت می خواهیم. ما مسیر مستقیم می خواهیم. ما خدا می خواهیم.
قدر خود را بشناس. راه را بپا، از یمین و یسار، چپ و راست رهزن ها فراوانند. صراط مستقیم یکی بیش نیست. بین دو نقطه یک خط مستقیم بیش نیست. بیش از یک خط مستقیم تصورشدنی نیست. آن خط مستقیم اقرب طرق است. کمترین مسافت است. بین آن دو نقطه، بقیه طرق، مسافت شان بیشتر. گم کننده حیرت آور. دنبال این و آن نروید. این ور و آن ور نروید که اگر از صراط مستقیم به در رفتی، کجی است، اعوجاج است، گم شدن است. از حق در رفتی، باطل است. از نور در رفتی، ظلمت است. یا حق است یا باطل، یا نور است یا ظلمت، سومی ندارد. از حق و از راستی و درستی بگذری، ضلال است و گمراهی.
خداوند عالمیان در چندین جا در قرآن مجید وصف نور می کند. از قرآنش به نور تعبیر و وصف می فرماید. بیایید به این نور نزدیک بشوید. از این نور فروغ و پرتو بگیرید تا از ظلمت ها و وزر و وبال ها به در آیید.
حالا آیات را مرور کنیم تا ببینیم سبکباریم یا به تعبیر قرآن شریف زیر بار غل ها، زنجیرها و وزر و وبال ها خیال می کنیم که آسوده ایم. آسودگی نداشته ایم و لذت آسایش را نچشیده ایم.
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس لذت نخوانی
در آیه سوره اعراف آمده است: «فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُون». نور این قرآن با رسول الله نازل شد، چون قرآن علم است و علم نور است و نور را هر موطنی نمی گیرد. اقبال می خواهد. هر دلی که نور نمی گیرد.
علم نور است، آن قلبی که قابل است، اقتضا دارد، زنگ هوا و هوس، او را از بین نبرده، تیر گی های گناه، لجن های گناه رویش را نگرفته، آن دل نور علم را می گیرد، نه اینکه شعر بگوید و کتاب داشته باشد و در لباس من باشد و چندین زبان بداند و قرآن را از بر باشد، اینها نیست. ای بسا کسانی که همه اینها را دارند و علم ندارند. خدا رحمت کند جناب شیخ بهایی را:
علمی بطلب که تو را فانی
سازد ز علائق جسمانی
آن وقتی که علائق دنیا را از تو گرفت، آن وقتی که حرام، شکارت نکرد، آن وقتی که الهی و ربانی شدی، حالا این علمت نفع می رساند و به کارت می آید. امر به معروف و نهی از منکر بکنی زهی سعادت. عمده آن است. بیدار باش و عقلت را به کار بیاور.
حضرت رسول الله«ص» فرمود که خدای متعال، عقل را میزان، معیار و ترازو برایت قرار داد که با این معیار حق را از باطل تمیز بدهی. اول اندیشه، وانگهی گفتار و کردار و رفتار وکسب و کار و شهادت و امضاء و تصدیق. این علم است که نجات ات می دهد، بیدارت می کند، سر تو را می شوراند، اهل درد می شوی، دنبال درمان می روی. تا درد پیدا نکردی، ارزش نداری، قدر و قیمت نداری. آن دردی که روز اولیاءالله است و در دل شب ها و وقت سحر، سوز و گدازت می دهد. آن دردی که فوج فوج ملائکه بگویند چه فرمایشی داری از این سوز و گدازت؟
شما به من و درد من و دل من چه کار داری؟ من که به شما کاری ندارم. همه تان را دوست دارم. همه کلماتِ جناب دوست من هستید. همه آثار جنابِ دوست من هستید. هریک به حد خود، به نوبه خود، بسیار خوبید. قدر و قیمت دارید. از آن روی که آثار دوست من هستید، دوست تان دارم. چون نامه دوست من هستید، دوست تان دارم، اما مستقیماً به شما عرضی ندارم. التفات فرمودید آقا؟ هر دلی می تواند این درد را کسب کند.
اوحدی شصت سال سختی دید
تا شبی روی نیکبختی دید
شصت سال خدا خدا کرد تا این درد را یافت. آنهایی که پیرو این نور شدند، از این نور فروغ گرفتند، «وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُون»، رستگاران فقط همین فرقه اند و بس. بقیه فقط حرکتی دارند، نفسی می کشند، دمی برمی آورند، شب و روزی دارند.
ای که عاشق نه ای حرامت باد
زندگانی که می دهی بر باد
اگر گیرنده نیستی یک خرده زحمت بکش. «وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُون». فقط اینها رستگارند و بس. بقیه حیاتی دارند، حرکتی دارند مذبوحانه. به حالشان باید استرحام کرد. باید دلسوز بود. نه به نظر بدبینی. نخیر، دلت به حالشان بسوزد.
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او چو مرده به فتوای من نماز کنید
نماز یعنی دعا کردن. این بیچاره ای را که مرده دل است، دعا کنید که توفیق بیداری پیدا کند. «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ». نیست مگر رحمت و نور و سفره نعمت او. هر چه که هست، همه و همه از زمین تا آسمان ها، تا کهکشان ها، عوالم برای تو «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» است.
خود جنابعالی رحمت خدایی. این زمین رحمت خداست. نفس کشیدن شما رحمت خداست. طلوع و غروب ستارگان رحمت خداست. بودتان رحمت خداست. آنچه که در دار وجود است، رحمت خداست. همه رحمت الله اند و ما در کنار یک چنین سفره گسترده ای که همه اش رحمت است، غریق هستیم در دریای رحمت. درد و حسرت نیست که غرق در میان دریا باشیم و خشک لب از اینجا برویم؟
«للَّذِینَ یَتَّقُون». رحمت می خواهی؟ تقوا می خواهد. آن رحمت عام همه را فراگرفت. می خواهی نزدیک تر بشوی و رحمت خاص نصیب تو بشود، محرم حریم کبریای الهی بشوی، آنجایی بشوی، عنداللهی بشوی، «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیک مُّقْتَدِر» بشوی؟ کاسب حبیب الله باشی؟ پس یَتَّقُون و پرهیزکار باش. این پرهیزکاری می دانی چیست؟ این پرهیزکاری است که تسبیح در دستش هست و بس بس می کند، اما به وقتش مثل زالو خون می خورد و سر امام و پیغمبر را می برّد و کار شمر و یزید را می کند؟ نه. از این بس بس گوها بترس. مقدسِ عاقل باش، خیلی عاقل.
نعمت الله جهان را فراگرفته. دنبال چی هستید؟ دارید چه کار می کنید؟ بخوانید آیه را ببینیم خبائثی که می فرماید چیست؟ لجن خواری ها چیست؟ کثافت کاری ها چیست؟ کفتار و کرکس به جای انسان ها خجالت می کشند. سگ خجالت می کشد. سگ که خوب است و حفظ و حراست می کند و امین است. سگ امین باشد و ما نباشیم؟ گرسنه و حیوان و درنده است، اما صاحبش شکار را زده، می رود و می گردد و پیدا می کند و می آورد بدون خیانتی و حتی یک دندان زدنی پیش صاحبش می گذارد. ای حیوان بینوا! تو که گرسنه ات بود چرا نخوردی؟ برای حفظ مقام امانت. چه چیزی در دل این سگ بود؟ چی فهمید و ادراک کرد که آن را برگرسنگی، هواپرستی، نفس پرستی و خودکامی اش ترجیح داد؟ سگ است.
یک مقدار به خود بیاییم. شاید دیگر رویمان نشود از سگ اجتناب کنیم و بگوییم اگر تو ظاهرت نجس است، ما که ظاهر و باطن به کلی. به خصوص جانمان که به کلی. چطور از تو اجتناب کنیم که ما یک چنین جان کثیف و آلوده داریم. چه چیزی وادار کرد حیوان مفترس را که حفظ امانت کند و خیانت نکند. حال که نوبت به انسان رسید، او باید از ما اجتناب کند یا ما باید از او اجتناب کنیم؟
«فَسَأَکتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ وَیؤْتُونَ الزَّکـاهَ وَالَّذِینَ هُم بِآیاتِنَا یؤْمِنُونَ» آن رحمت خاصه برای این سلسله مردم است. « الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیل» پیروی می کنند آن نوری را که نامش در تورات و انجیل بود. یهودی و نصارا می دانستند. عیسی«ع» به آنها مژده داد که رسولی پس از من به نام احمد«ص» می آید و او را می شناختند.
این قرآن، این همه اخبار از انسانی که مدرسه ندیده، از کجا آمده؟ چطور مدرسه دیده ها بعد از سال دیدن رشته ها و علوم و اساتید ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 