پاورپوینت کامل انقلاب، امام و رهبری ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انقلاب، امام و رهبری ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انقلاب، امام و رهبری ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انقلاب، امام و رهبری ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
در گفت و گوی «پاسدار اسلام» با آیت الله محمدعلی گرامی قمی سعه صدر رهبر انقلاب کم نظیر است
درآمد:
سابقه طولانی در مبارزات و همراهی با نهضت امام خمینی(ره) از نخستین روزهای نهضت، تحمل زندان ها و تبعیدهای مکرر در راه به ثمر رسیدن انقلاب، تحقیق و تدریس مستمر و تالیف کتب متعدد در زمینه تبیین احکام و مسائل اسلامی، از ویژگی های بارز آیت الله گرامی است. با سپاس از فرصتی که ایشان در اختیار «پاسدار اسلام» قرار دادند، ما حصل این گفتگو تقدیم امت «پاسداراسلام» می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از وقتی که در اختیار پاسدار اسلام قرار دادید. سئوال نخست ما در باره آشنایی حضرتعالی با حضرت امام(ره) است. از چه سالی و چگونه با امام آشنا شدید؟
آشنایی اجمالی بنده با حضرت امام پیش از رفتن به درس خارج ایشان بود. قبل از آن گاهی ایشان را دیده و مطالبی را به صورت اجمالی در باره ایشان شنیده بودم، ولی در سال ۱۳۳۵ یا ۱۳۳۶ش. بود که به درس ایشان رفتم و این آشنایی بیشتر شد.
امام تازه اصول و مکاسب محرمه را شروع کرده بودند و ما هر دو درس را از اول با ایشان شروع کردیم. در نتیجه رفت و آمدمان بیشتر شد و انس بیشتری با ایشان پیدا کردیم. بنده غیر از درس در جلسات خصوصی منزل ایشان هم شرکت می کردم که بسیار مفید بودند.
از چه مقطعی وارد مبارزه و نهضت امام شدید؟ آیا در این مسیر متحمل تبعید و زندان هم شدید؟
از همان روزهای نخست مبارزات بنده در جریان بودم و حضور داشتم. خاطرم هست که یک شب از منزل آقای گلپایگانی تا منزل امام در خدمتشان آمدیم. فردای آن شب قرار بود شاه به قم بیاید و اسناد مالکیت زمین ها را بدهد. ایام رفراندوم کذایی شاه بود. امام به بنده فرمودند به طلبه ها بگویید هیچ کسی پای صحبت های شاه نیاید. به ما گزارش داده اند که قرار است کسی با لباس طلبگی سنگی به سمت او پرتاب کند و آنها به این بهانه به خانه های مراجع و علما بریزند.
قبل از رفراندوم، در مورد انجمن های ایالتی و ولایتی هم فعال بودیم. اعلامیه آن در کتاب های متعددی چاپ شده و امضای ما هم هست.
اولین گرفتاری ام در سال ۴۴ بود. پس از تبعید امام به ترکیه، من هم به گنبد کاووس تبعید شدم که البته آن سفر منشاء خدمات زیادی هم شد و از یک سفر معمولی تبلیغی هم بیشتر کار شد. از جمله با بهایی ها درگیری پیدا کردم و اقدامات زیادی انجام دادم و چند نفرشان را به زندان انداختم که شرحش مفصل است.
اولین زندانم در سال ۱۳۵۱ بود و یک ماه در زندان قزل قلعه بودم. بعد از اینکه آزاد شدم، آقای هاشمی رفسنجانی در تهران مرا در خیابان دید و از ماشینش پیاده شد و پیش آمد و گفت: «زندان به این بابرکتی ندیده بودم». ما پنج نفر بودیم که با هم گرفتار شدیم. من و آقایان ربانی املشی، یزدی، آذری و جنتی. بعد از آن باز در سال ۵۲ گرفتار شدم که نزدیک به چهار سال طول کشید. محکومیت ما دو سال بود، اما رئیس جمهور وقت امریکا سفارش کرده بود که مدت زندانی زندانی های سیاسی که تمام شد آزادشان نکنید، لذا دو سال زندان ما که تمام شد، ما را به زندان اوین و بندی بردند که به آن «بند فرجی ها» می گفتند.. غرض اینکه این بار زندان ما نزدیک به چهار سال طول کشید.
چه سالی آزاد شدید؟
اواخر ۱۳۵۵. یک سال بیشتر آزاد نبودیم که دو باره گرفتار شدیم و این بار ما را به تبعید فرستادند. اتهام ما برای زندانی شدن به همکاری با گروه های مسلح مربوط می شد. هم همکاری فکری و هم کمک پولی. البته قضیه وکالت امام و سخنرانی ها و صحبت های سرِ درس و کتاب ها هم بود، اما اینها جزو فرعیات قضیه بود. اصل قضیه برای آنها همکاری با گروه های مسلح بود. قضایا از طریق گروهی که الان با رجوی هستند کشف شده بود که شرحش مفصل است.
تبعید ما به خاطر جریان مراسم ختم حاج آقا مصطفی[خمینی] بود که سخنرانی مفصلی در کرمانشاه کردم و شبانه ما را فراری دادند. تبعید ما اول در شهرستان شوشتر خوزستان بود و از آنجا هم ما را به جیرفت فرستادند. الان بعد از نزدیک به ۴۰ سال، اهالی این دو شهر با ما ارتباط دارند و رفت و آمد می کنند.
در جیرفت بودیم تا موقع رفتن امام به پاریس که دیگر منتظر نشدیم شهربانی اعلام کند که آزاد هستیم و خودمان به قم آمدیم. بعد هم که دیگر اعلامیه نوشتن ها، سخنرانی ها و فعالیت های مربوط به انقلاب بود.
به نظر حضرتعالی نهضت امام غیر از تحولاتی که در ایران پدید آورد، در مسیر تاریخ جهان چه تغییراتی را ایجاد کرد؟
اصلاً یک چیز غیرعادی بود که یک مملکت بتواند هم بر اساس مذهب، انقلاب و هم کشور را مدیریت کند. مثلاً در کامبوج و ویتنام روحانیون بودایی خیلی همکاری کردند، به حدی که کاهنان بودائی در مراکز عمده شهر سایگون روی خودشان بنزین یا نفت می ریختند و برای تحریک جامعه علیه گروه اشغالگر، خود را آتش می زدند، ولی آنها نتوانستند مدیریت کشور را به دست بگیرند، اما اینکه انقلابی بر اساس مذهب صورت بگیرد و بر اساس فقه مدوّن برنامه داشته باشد و بتواند آن را مبنای مدیریت جامعه قرار بدهد و مهم تر از همه اینکه بتواند رهبری جامعه را مشخص کند، امر بی سابقه ای بود. مسئله ولایت فقیه اگر هم قبلاً مطرح شده بود، در کتاب ها بود و در سطح جامعه مطرح نبود. امام موضوع ولایت فقیه را در نجف مطرح کردند. این باعث شد بسیاری از مذهبیون کشورهای دیگر، بلکه غیرمذهبی ها هم برای انجام چنین اقداماتی به هیجان بیایند. احتمالاً بعد از زندان امام و قبل از تبعید ایشان بود که به ایشان عرض کردم بعضی از خوانین شیراز پیغام داده اند اگر جنابعالی اعلامیه ای بدهید که دیگر آنها را به نام راهزن نشناسند، شش ساعته شیراز را می گیرند و بعد به تهران می آیند. این را که به امام عرض کردم، فرمود: «نه، اینها می آیند و هرج و مرج درست می کنند.» گفتم: «شما با چه نیرویی می خواهید کار را پیش ببرید؟ با اعلامیه که نمی شود. الان گلدواتر می خواهد رئیس جمهور شود و صحبت از حمله اتمی می کند.» ایشان گفتند: «او رئیس جمهور نمی شود.» گفتم: «فرانسه که می گویند مهد تمدن است، هنوز الجزایر را آزاد نکرده است.» آن موقع هنوز الجزایر آزاد نشده بود. ایشان گفتند: «نخیر! من با همین اعلامیه و همین قم و تهران کار را درست می کنم.» خیلی هم قاطع گفتند.
هنوز تبعید نشده بودند. قاطعیت ایشان عجیب و غریب بود. من در هیچ یک از استادانم چنین قاطعیتی را سراغ نداشتم. این موجب شد که انقلاب ایران بر ملل اسلامی و غیر اسلامی، بلکه مذهبی و غیرمذهبی هم تأثیر بگذارد.
هرچندما در بین خودمان انتقاداتی هم داریم، اما نزد نهضت های آزادی بخش جهانی ابداً نمی شود از ایران انتقاد کرد و حرفی زد. ما بعضی جاها این مطلب را امتحان کرده ایم. همین که کسی ایرادی از ایران بگوید، قیافه شان در هم می رود. چرا؟ چون امیدشان به اینجاست و دوست ندارند امیدشان لکه دار شود. این مسئله بسیار باارزشی است.
در گذشته مواردی از مدیریت روحانیون بوده و مثلاً گفته می شود که محقق کَرکی چندین ماه مملکت را اداره کرد ولی او هم عملاً با نیابت از شاه طهماسب این کار را کرد. گرچه از نظر فقهی شاه نائب از محقق بود و یا گفته می شود که علویان در طبرستان حکومت کردند، اما به هر حال محدود بوده است.
به این ترتیب که چنین انقلاب بزرگی صورت بگیرد و حدود و ثغور کشور به همان نحو سابق حفظ شود و قسمت هایی هم از ایران جدا نشود ـ کما اینکه در اواخر قاجار جدا شد ـ امر بی سابقه ای است. اینکه انقلابی بر اساس مذهب باشد که وجدان مردم را تأمین و ایمانشان را تقویت کند و در عین حال مرزهای کشور هم به همان صورت باقی بماند، بسیار مسئله مهمی است.
درست است که ازاختلافات سیاسی خیلی ها ناراحت اند، ولی همین ها را در شب های قدر ماه رمضان، ایام عاشورا، ایام شهادت ها و اربعین ببینید که چه می کنند. با همه انتقادهایی که دارند، راه پیمایی ها را می آیند. این نشان می دهد که همه در مجموع نظام را قبول دارند.
بنده معتقدم انقلاب اسلامی ایران روی تمام کشورهایی که در صدد انقلاب بوده اند، حسن تأثیر داشته و آنها متوجه شده اند که با دست خالی هم می شود انقلاب کرد.
در آن گرفتاری اولیه سال ۵۱ هم که ما یک ماه زندان بودیم، امام به خاطر ما پنج نفر از نجف اعلامیه دادند. درست است که ما در پی اعتراض به اعدام گروه اول مجاهدین گرفتار شده بودیم، اما امام به این نکته اشاره ای نداشتند، بلکه آقای دعایی بود که در رادیوی نهضت روحانیت در عراق صحبت کرد و این دو موضوع را به هم پیوند داد، در حالی که امام اعلامیه شان را روی این پیوند ندادند. بنابراین روش ایشان به هیچ وجه قیام مسلحانه نبود.
این که شخصی با این شیوه موفق شود و کار به جایی برسد که شاه مملکت با گریه بگذارد برود، از اتفاقات نادر و بسیار عجیب است، چون آن روزها حتی تهدید به بمباران تهران هم می کردند و این پیروزی به هیچ وجه امکا ن پذیر نبود، الا با روحیه خدایی و اتکا به ذات احدیت و همگامی ملت. همه ملت تحت تأثیر روحیه امام حرکت کردند.
نظر حضرتعالی در باره پایگاه و جایگاه مفهومی ولایت فقیه از لحاظ علمی چیست؟
ما در جلد سوم «المعلقات علی العروه الوثقی» به عنوان ادله روایی حدوداً ۳۰ مدرک برای بحث ولایت فقیه آورده ایم. منظور از ولایت فقیه هم که معلوم است، یعنی کسی که علاوه بر قدرت مدیریت، اسلام شناس هم باشد. عقل هم همین را حکم می کند. اگر دو نفر هستند و هر دو هم مدیریت دارند، اما یکی از آنها اسلام شناس نیست، چون مردم ما مسلمانند و می خواهند قوا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 