پاورپوینت کامل روش علامه طباطبایی در تفسیر قرآن به قرآن ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روش علامه طباطبایی در تفسیر قرآن به قرآن ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش علامه طباطبایی در تفسیر قرآن به قرآن ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روش علامه طباطبایی در تفسیر قرآن به قرآن ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
امیدوارم خدای متعال به همه ما توفیق دهد که از این موهبت الهی(یعنی قرآن کریم) که به عنایت خدای متعال و به برکت زحمات پیغمبر اکرم و اهل بیت گرامی ایشان «ص» و بعد هم علما و دانشمندان امروز به عنوان یک میراث بسیار گرانبها در اختیار ماست، حداکثر استفاده را ببریم و در پرتو انوار این کتاب الهی، راه سعادت خود و سایر انسان ها را بیابیم و به مدد الهی این راه را بپیماییم.
مقابله با تفسیر به رأی، انگیزه تألیف تفسیر المیزان
سخن گفتن درباره تفسیر المیزان و مؤلف گرانقدر آن مرحوم علامه بزرگوار آیت الله سید محمدحسین طباطبایی تبریزی«ره» کار آسانی نیست، اما به اجمال اشاره می کنم که در اطراف این دو موضوع که به هم مربوطند جای مطالعات و تحقیقات بیشتری است که ان شاءالله دوستان جوان، پرانرژی، خوش ذوق و با نشاط این کارها را دنبال می کنند و به نتایج ارزنده تری خواهیم رسید.
اما انگیزه مرحوم آیت الله طباطبایی برای نوشتن این تفسیر چه بود و اصلاً این اندیشه از کجا شروع شد و چه عاملی باعث شد که ایشان این کار را عهده دار شوند و با اینکه زمینه پیشرفت در بسیاری از علوم دیگر در ایشان بود، عمده وقت خویش ـ دست کم نیمی از وقت شریف علمی شان ـ را صرف این تفسیر کردند؟ ویژگی های این تفسیر چه بود؟ مسلماً این ویژگی ها تابع آن هدفی بود که ایشان برای این تفسیر در نظر گرفته بودند. ایشان خود برای این تفسیر چه امتیازاتی قائل بودند؟ و سئوال بعد اینکه آیا این اهداف کاملاً تحقق پیدا کردند یا هنوز برای دستیابی به آن اهداف نیاز به کار و تلاش هست؟
ایشان در مقدمه تفسیر المیزان به تاریخچه تفسیر از صدر اسلام تا عصر حاضر اشاره می کنند تا نشان دهند که چه گرایش هایی در دانش تفسیر پیدا شده، تحقیقات تفسیری چه تحولاتی پیدا کرده، چه مذاهب تفسیری ای شکل گرفته اند و ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف هرکدام از آنها چیست. ایشان می نویسند که عوامل مختلفی که عمده آن اختلاط فرهنگ ها بود، باعث شد مسائل جدیدی برای مسلمانان مطرح شود و چون قرآن کریم مهم ترین منبع و اصلی ترین خزانه پاسخ گویی به مشکلات مسلمانان به شمار می رفت، هر گروهی تلاش کرد نیازهای خود را از این کتاب مقدس تأمین کند، اما هرکدام از ایشان در استفاده از این کتاب مقدس بیشتر بر مسائلی تمرکز پیدا کردند که برای خودشان اهمیت داشت و در آن رشته تخصص داشتند.
برای مثال متکلمان تلاش داشتند در باره آیاتی بحث کنند که سئوالات کلامی آنها را پاسخ می داد و طرفداران هر مکتبی به طور طبیعی آیات را بر اساس درک و پسند خود تفسیر می کردند. برای مثال معتزله بیشتر بر آیاتی تأکید می کردند که با مذهب خودشان سازگاری داشت و اشاعره بر بخش دیگری از آیات اصرار می ورزیدند که عقایدشان را تأیید می کرد. همچنین فرهنگ های دیگری که احیاناً از مشرق زمین، به خصوص از فرهنگ هندی به جامعه مسلمانان انتقال یافته بودند، مسائلی را مطرح کرده بودند و متفکران، حل آنها را از آیات قرآن می خواستند، اما غالباً گرایش های خاص آنها بر استفاده بی طرفانه از قرآن کریم غالب می شد.
سرانجام نوبت عصر حاضر رسید. در دو قرن اخیر، پیشرفت علوم مادی، تکنولوژی و علوم انسانی در مغرب زمین و ایجاد مذاهب مختلف، برای مسلمان ها سئوالات مهمی را مطرح کرد و گروه های متأثر از این تحولات، با توجه به گرایشات خاصی که داشتند، سعی کردند از قرآن برای تأیید آن گرایش ها استفاده کنند.
علامه طباطبایی به نقطه ضعف مشترک همه این مذاهب، یعنی نوعی تفسیر به رأی اشاره می کند، به این معنا که کسانی پیش از آنکه نظر قطعی قرآن را از خود قرآن بگیرند، در پی انطباق پسند خود با آیات قرآن بوده اند و هستند. این در واقع تفسیر نیست، بلکه تطبیق است
بنده به طور شفاهی از مرحوم علامه شنیدم که انحرافاتی که در یک قرن اخیر در بین مسلمانان در زمینه تفسیر پیدا شدند، مهم ترین عامل برای پرداختن ایشان به بحث های تفسیری بود. شاید بهترین نمونه این نوع تفاسیر در مصر بود که ارتباط نزدیک تری با کشورهای اروپایی داشت و فرانسه و بعد سایر کشورهای اروپایی بر آنجا مسلط شدند و مراودات فرهنگی مصری ها با اروپا زیاد شد. از جمله دانشجویان خود را برای تحصیل به پاریس فرستادند و اساتید فرانسوی هم به مصر سفر کردند. این امر زمینه گرایش به علوم طبیعی روز و علوم انسانی با دیدگاه های غربی را در آنجا رواج داد و حتی در بین علمای الأزهر اساتیدی که علی القاعده باید مدافع اسلام و قرآن می بودند، به تفسیر به رأی و تطبیق آیات قرآن بر دستاوردهای علوم غربی، به ویژه دستاوردهای علوم تجربی تمایل پیدا کردند.
با رشد این گرایش در کشورهای اسلامی، به خصوص در ایران، مرحوم علامه طباطبایی احساس خطر کرد که اگر این روش ادامه پیدا کند، ما ابتدا دستاوردهای علوم غربی را می پذیریم و سپس تلاش می کنیم آیات قرآن را بر آنها منطبق کنیم.
روش تفسیر قرآن به قرآن
به اعتقاد ایشان ما باید از قرآن با روشی متقن استفاده کنیم تا از این گونه لغزش ها برکنار بمانیم. ایشان این حقیقت را از روش اهل بیت«ع» الهام گرفتند که شبهات مطرح شده در باره بعضی از آیات را با آیات دیگری که معنای روشن تری دارند، پاسخ می دادند و به تعبیر معروف، قرآن را با قرآن تفسیر می کردند. علامه تلاش می کردند ابهامات آیات قرآن کریم را با استفاده از آیات دیگر برطرف کنند و بزرگ ترین ویژگی تفسیر ایشان اتخاذ این روش بود.
با اینکه بیش از نیم قرن از شروع کار ایشان در درس تفسیر و نوشتن تفسیر المیزان با این روش می گذرد، هنوز هم برای بسیاری ابهام هایی در معنا و مفهوم و چگونگی این روش وجود دارد و با تعجب سئوال می کنند که تفسیر قرآن به قرآن به چه معناست؟ بعضی تصور می کنند هر جا هر ابهامی داشته باشیم، حتماً آیه دیگری هست که آن ابهام را رفع می کند و اگر مطلبی با آیه دیگری روشن نشد، هیچ اعتباری ندارد. لذا با چنین تصوری، این روش را مورد مناقشه قرار می دهند و به خصوص با استفاده از آرای علمای بزرگ و مفسران قدیم و جدید می گویند این کار شدنی نیست و در بسیاری از موارد به مشکل برمی خوریم.
بعضی دیگر اندکی مسئله را بسط می دهند و با مقداری مسامحه سعی می کنند برداشتی را که از آیه ای دارند، با برداشت دیگری از آیه دیگر تکمیل کنند و توضیح بدهند، به این معنا که وقتی می خواهند ابهامی را از آیه ای رفع کنند، به سراغ آیه دیگری می روند و اگر آن آیه ابهام داشته باشد و معنای آن روشن نباشد، مسئله دوم را با برداشت شخصی خود حل می کنند، در حالی که اگر قرار است خود ما برداشت کنیم، از ابتدا آیه اول را بر اساس برداشت خودمان تفسیر می کنیم. چه نیازی به آیات دیگر داریم؟ و اگر این کار صحیح نیست، پس ابهامی را که در آیه دوم هست چگونه برطرف کنیم؟
مثالی روشن از روش تفسیر قرآن به قرآن
بد نیست اشاره ای به یک مثال واضح از روایات داشته باشیم. در سوره حمد می خوانیم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم». منظور از « الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ» چه کسانی هستند؟ برخی گفته اند مقصود همین نعمت های دنیاست و «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» یعنی راه کسانی که ثروت های مادی، علوم مادی و صنایع پیشرفته دارند. ما هم در این سوره دعا می کنیم که خدا آن راه را به ما نشان بدهد!
اما وقتی به خود قرآن مراجعه می کنیم (به خصوص به بعضی از روایات)، قرآن در آیه ای می فرماید: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا»؛[۱] چهار طایفه را اسم می برد که اینها «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» هستند: نبیین، صدیقین، شهدا و صالحین. بعد برای ترغیب دیگران می گوید: «وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا»؛ آنها کسانی هستند که خدا نعمت به آنها داده است، اما شما می توانید رفیق آنها شوید. اگر می خواهید رفیق آنها باشید، راهش این است: «مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم»[۲]: اطاعت از خدا و پیغمبر«ص».
وقتی این دو آیه را کنار هم بگذاریم خیلی واضح نشان می دهد که وقتی ما می گوییم: « اهْدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم»، اینان نبیین، صدیقین، شهدا و صالحین هستند. این نعمت ها نعمت های مادی نیستند. خدا به پیامبرش می فرماید: «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا فِی الاخِرَهِ إِلاَّ مَتاعٌ». نعمت های مادی چیزی نیستند که هر روز در سوره حمد پنج مرتبه از خدا بخواهیم آنها را به ما بدهد. قرآن راهی را می گوید که ما را به انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین ملحق و ترغیبمان کند که رفیق آنها شویم و سعی کنیم با آنها باشیم.
این مصداق روشنی از تفسیر قرآن به قرآن است و مرحوم علامه طباطبایی چنین روشی را به کار می بردند، اما ایشان ادعا نکرده اند که این شیوه در باره تمام آیات میسر است.
اولین گام تفسیر
استفاده از قواعد زبان و اصول عقلایی
آیا هیچ راه دیگری برای تفسیر قرآن غیر از آیات دیگر وجود ندارد؟ ایشان هرگز چنین چیزی نمی گوید. پس منظور از این روش این است که تا جایی که ممکن است و تا آنجا که معانی آیات و ارتباط آنها را به طور روشن و عقل پسند درک می کنیم، از خود قرآن برای رفع ابهام از آیات مبهم استفاده کنیم، نه اینکه چیزی را با زحمت و تکلف بر قرآن تحمیل کنیم. آیاتی وجود دارند که وقتی عقلای آشنای به زبان و اصول عقلایی محاوره، آنها را کنار هم می گذارند، می فهمند که یکی ناظر به دیگری است و آن را تفسیر می کنند. تا این گونه آیات را داریم، نباید به سراغ روش دیگری برویم.
در محاورات عقلایی هم وقتی از درس استاد، سخنران یا خطیبب ماهری استفاده می کنیم، گاهی با تعبیرات مطلقی برخورد می کنیم که معنای واقعی آنها باید با قرائن دیگری از کلام ایشان روشن شود. به عنوان مثال شاید چند مرتبه از حضرت امام«ره» شنیده ایم که در باره چند چیز فرموده اند که این در رأس امور است. آیا این بدان معناست که این امر مانند نقطه واحدی است و همه چیز تحت الشعاع او قرار دارد؟ پس چرا چند چیز را در رأس امور دانستند؟
پاسخ این است که این سخن در مقام اطلاق نیست. به عبارت دیگر این رأسیت نسبی و اضافی است و نسبت به مطالب مورد بحث بوده است. در چنین مواردی اصول فهم محاورات عرفی اقتضا می کند که ما قرائن را در نظر بگیریم. هر کلامی برای ما انسان ها قرائن لفظی یا مقامی دارد که همه می فهمند.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 