پاورپوینت کامل زندگی و حیات علمی و سیاسی شهید آیت الله غفاری ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زندگی و حیات علمی و سیاسی شهید آیت الله غفاری ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زندگی و حیات علمی و سیاسی شهید آیت الله غفاری ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زندگی و حیات علمی و سیاسی شهید آیت الله غفاری ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

ولادت در بیت قناعت و مقاومت

عباس، کشاورز ساده و فقیری بود که در مزرعه ارباب روستا (در دهخوارقان، آذرشهر کنونی) کار می کرد تا لقمه ای نان حلال برای اهل خانه خویش به دست آورد. او برخلاف تنگناهای مالی، سال ها با عزت و شرافت زیست و هیچ گاه دست نیاز به سوی کسی دراز نکرد، چنان که پدرش علی و جدش احمد این گونه زندگی کردند و آبرومندانه روزگار گذرانیدند.

در جمادی الثانی سال ق مطابق فروردین ش. کودکی در خانه عباس دیده به جهان گشود. عباس به دلیل ارادت خالصانه ای که به ساحت مقدس حضرت امام حسین«ع» داشت، نام این طفل نورسته را حسین گذاشت. مقاومت و پایداری در برابر ستم و تجاوز در این خاندان سابقه داشت. حاج ملاحسین از علمای قرن سیزدهم هجری به شمار می رفت که در نجف نزد استادانی عالیمقام درس خواند تا به درجه اجتهاد رسید. این فقید فرزانه در ستیز با مهاجمان روس که سرزمین آذربایجان را تحت اشغال خود درآورده بود، به شهادت رسید. حاج ملااحمد امین العلماء از دیگر نیاکان حسین غفاری بود که در هدایت و ارشاد مردم دمی نیاسود. هفت نفر از نیاکان مادری شهید غفاری نیز در مبارزه با بیگانگانی که درصدد غارت منابع فرهنگی و مادی ایران بودند، به درجه شهادت نائل گردیدند. مرقد این فداکاران در کنار مسجد حسنلوی آذرشهر زیارتگاه مشتاقان است.[۱]

شهد شکوفایی

حسین در خانه ای کوچک، ساده ولی سرشار از صفا وصمیمیت، در دامان پدری پارسا و مادری پاکدامن بالید. عباس (پدر شهید غفاری) در غیرت دینی و ناسازگاری با ناروایی ها زبانزد اهالی بود. او نمی توانست بهره کشی های زورگویانه اربابان آبادی را تحمل کند، به همین دلیل در برابر کسانی که دسترنج کشاورزان را با بهایی اندک و با روشی ذلت بار از آن خود می کردند به مقابله برخاست و سرانجام جان خویش را در این راه از دست داد.()

در این زمان و به هنگام فقدان پدر، برادر حسین بار سنگین تأمین معاش بازماندگان را بر دوش کشید. حسین که به شش سالگی رسیده بود، همراه برادرش در مزرعه و باغ می رفت و او را در کار زراعت یاری می داد و در عین حال اشتیاق وافری به درس خواندن در وجود خود احساس کرد و درصدد برآمد تا فرصتی به دست آورد و به دنبال تحصیل برود. آرام آرام شروع به خواندن الفبا و فراگیری برخی از مبانی ابتدایی کرد. علاوه بر آنچه در مکتبخانه شیخ علی، پیش نماز دهخوارقانی می آموخت، شب ها به صورت خودآموخته تا دیروقت درس می خواند. یک سال بدین منوال گذشت و حسین متوجه شد این مکتبخانه حرف تازه ای برایش ندارد. شیخ هر چه را که می دانست به ذهن او منتقل کرده بود.

در این میان باخبر شد که یکی از روحانیون دهخوارقان به نام میرزا محمدحسن منطقی برای عده ای اندک جلسه درس برقرار کرده و زبان و ادبیات عرب تعلیم می دهد. به هر ترتیبی بود رضایت این استاد را جلب کرد تا نزدش درس بخواند، غالب شاگردان از او بزرگ تر بودند.[۲]

به سوی تبریز

بروز خشکسالی در دهخوارقان شرایط مشقت باری را به اهالی تحمیل کرده بود. برای حسن برادر بزرگ تر حسین غفاری به خوبی مشخص بود که خانواده او در شرایط جدید وضع اسفباری خواهند داشت، اما ترجیح داد در این باره به مادرش حرفی نزند. او می دانست خیلی ها برای اینکه از عواقب این قحطی درامان بمانند، برای کار و تلاش به شهرهای اطراف می روند.

سرانجام دو برادر با موافقت مادر به تبریز می روند. آن دو برای گذران زندگی مغازه ای کوچک را اجاره می کنند و تصمیم می گیرند با سرمایه ای اندک، درآمد به دست آورند. حسین این فرصت طلایی را غنیمت می شمارد و تصمیم می گیرد در مدرسه طالبیه تبریز تحصیلات حوزوی را دنبال کند. او در این مدرسه جدیت، فراست و همت ویژه ای از خود نشان می دهد و در فراگیری دروس سطح حوزه موفقیت های تحسین برانگیزی دارد. مدتی می گذرد، اما دو برادر می بینند فقرشان به قدری عمیق است که نمی توانند از این راه به زندگی آبرومندانه ای ادامه دهند، از این رو به وطن باز می گردند.[۳]

* جرعه نوش چشمه فقاهت و فضیلت

حاج سیدحسین میرغفاری دایی پدر حسین بود و بسیاری از طلبه های جوان از روستاهای اطراف برای پرسیدن مسایل دشوار شرعی و دینی نزد او می آمدند. حسین وقتی به دهخوارقان بازگشت علاقمند گردید خود را به این محفل برساند و سعی کرد وقتی میرزا محسن با طلاب در باره مسائل گوناگون اعتقادی و فقهی مشغول گفت وگوست، نزد آنان باشد و به سخنانشان گوش بدهد. میرزا محسن اشتیاق حسین را به دانش اندوزی را که دید، پذیرفت به او درس بدهد، به شرط آنکه به کارهایش در مزرعه و باغ لطمه ای وارد نشود.

حسین موفق شد رسایل و مکاسب شیخ انصاری را بیاموزد. برادرش حسن متوجه شد حسین در مواقعی نصف روز کار می کند و در نیم دیگر روز به درس و بحث می پردازد. بنابراین به وی یادآور شد با این شیوه قادر نخواهیم بود چرخ زندگی را بچرخانیم و لازم است در تمام روز کار کنیم. حسین می پذیرد، ولی درس خواندن را رها نمی کند و همراه بقچه نانش که به عنوان ناشتایی به مزرعه می برد، دو کتاب هم برمی دارد و ظهرها که کارگران مشغول استراحت هستند، مشغول مطالعه و بررسی مطالبی می شود که میرزا محسن به او آموزش می دهد.[۴] خودش در باره این ایام می گوید: «در تمام این مدت به خاطر فقر و مخصوصاً فقدان پدر، زیر بار زراعت و کار کردن بودم و درس را اکثراً در مغازه، باغ و منزل در خلال کار، هنگام استراحت و موقع خواب می خواندم.»[۵]

تجربه های درس میرزا محمدحسن منطقی و سیدمحسن میرغفاری، حسین را سخت شیفته تحصیل علوم دینی کرده بود و همواره در این فکر بود که چگونه می تواند مسیر مزبور را دنبال کند. در این ایام مادرش درگذشت و هنوز در سوگ او به سر می برد که اندکی بعد خواهرش هم فوت کرد. دیگر تحمل سکوت مرگبار خانه ای را که در آن عزیزانش از دست داده بود، نداشت. چند روزی در دهخوارقان ماند و بعد از چهلمین روز درگذشت خواهرش تصمیم گرفت به قم برود.[۶]

در محضر مربیان و مدرسان حوزه قم

سال ش بود که حسین به قم رسید. پنج سالی از سقوط ذلت بار رضاخان می گذشت. در این ایام حوزه علمیه قم با شور و نشاط افزون تری فعالیت های علمی و آموزشی خود را از سرگرفته بود. وی ایام جوانی را پشت سر نهاده و به سنین میانسالی گام نهاده و سی ساله شده بود، ولی هیچ زمانی را برای دانش اندوزی دیر نمی دانست. او قبلاً نزد استادانش، همت و قدرت فراگیری خود را محک زده و حتی آموخته های خویش را به دیگران نیز آموزش داده بود. آیت الله سیدعلی میرغفاری گفته است:

«شهید غفاری در جلسات درس فقه و اصول والدم، آیت الله سید محسن میرغفاری حضور می یافت و خیلی وقت ها در درک مباحث و دست یافتن به نکاتی تازه از استادش جلوتر بود.»[۷]

شهید غفاری مقداری از سطح عالی و خارج فقه و اصول را از محضر آیت الله حاج میرزا محمد فیض قمی (ـق) آموخت، سپس به درس خارج آیت الله بروجردی(ره) راه یافت. آیات عظام سید محمد حجت کوه کمره ای، سید احمد خوانساری، سید محمد تقی خوانساری و سید شهاب الدین مرعشی نجفی از دیگر استادان وی در حوزه قم بودند.[۸]

آن شهید در درس مکاسب امام خمینی نیز حاضر شد. برای او حوزه درسی این مربی عالیقدر جاذبه ای خاص داشت، زیرا آن مدرس بزرگ علاوه بر تبحر در علوم عقلی و نقلی و پیشرفت های معنوی و عرفانی، شاگردانی را تربیت می کرد که در عرصه های سیاسی و اجتماعی از شهامت، شجاعت و روحیه ایثارگرانه برخوردار بودند و به همین دلیل موفق گردیدند از حصارهای پولادین اختناق رژیم ستم شاهی عبور کنند و بر خرمن تبهکاران رژیم استبدادی پهلوی حریق افکنند.[۹]

شهید غفاری به موازات شرکت در درس های خارج فقه و اصول، موفق گردید از محفل پربار علامه طباطبایی در حکمت، منطق و تفسیر قرآن استفاده کند. او در حوزه قم با علمایی چون آیات و حجج اسلام ربانی شیرازی، سید محمود طالقانی، سید محمدصادق لواسانی، ملا علی معصومی همدانی، شهید مطهری، شهید قدوسی، شهید قاضی طباطبایی و نیز شهید مدنی روابط دوستانه ای را برقرار کرد.[۱۰]

وی در خلال اقامت در قم، سفری به عتبات عراق داشت و در نجف اشرف نزد آیات عظام سید محمود شاهرودی و سید محسن حکیم در دروس خارج فقه و اصول شاگردی کرد و به قم بازگشت.[۱۱]

منزلت علمی و حوزه درسی

شهید غفاری در سال های نخستین ورود به قم، موفق به دریافت اجازه اجتهاد از علما و مراجع وقت گردید و همز مان با تحصیل، به کار تدریس و پرورش شاگردان شایسته و لایق اهتمام ورزید. در همان دوران در مباحث و علوم قرآنی یادداشت هایی را فراهم آورد و به صورت جزوه ای تدوین کرد و آن را محور بحث های خود قرار داد. از دیگر آثار ارزشمند او حواشی مفصلی است که بر کتاب عروه الوثقی نوشته است.

جلسات پربارش در موضوعات اعتقادی، کلامی و فقهی در قم و نیز در مسجد الهادی و خاتم الاوصیای تهران استمرار پیدا کرد و در مسجد الهادی تهران، طلاب فاضل ضمن تقویت توان فکری، علمی خویش برای پیکار با ستم تربیت می شدند و فضیلت و معنویت را با حماسه و مبارزه توأم می ساختند. این محافل برای ایجاد اتحاد و انسجام بین حوزویان و دانشگاهیان بسیار مؤثر و مفید بودند.[۱۲]

آن جنبه از زندگی علمی و ادبی شهید غفاری که تحت تأثیر مبارزات سیاسی ایشان قرار گرفته است، توانایی آن شهید در نگارش متون فارسی و عربی است. حواشی وی بر برخی از آثار فقهی مبین آن است که آیت الله غفاری در قلمرو قلم از ذوق کافی و اندیشه ای ادیبانه برخوردار بوده است. او آثار مخطوط گوناگونی داشته که در هجوم مکرر ساواک به منزلش از بین رفته است.

شهید غفاری در عرصه بیان نیز هنرمندی ویژه ای داشت و سخنان جذابش، مخاطبان را به هیجان می آورد. در مواعظ و منبرهای جالبش به خوبی مقتضیات زمان، نیاز حاضران و عطش فکری جوانان را در نظر داشت. بنابراین، می توان گفت او مصداقی از «علمه البیان» و نمونه ای از «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ » بود.

ایشان از مرکب شعر کمک می گرفت تا در سرزمین حکمت و معرفت جلو برود و حقایق معنوی و درس آموز را برای مشتاقان معارف نا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.