پاورپوینت کامل من بدین در، نه پی حشمت و جاه آمده ام . . . ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل من بدین در، نه پی حشمت و جاه آمده ام . . . ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل من بدین در، نه پی حشمت و جاه آمده ام . . . ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل من بدین در، نه پی حشمت و جاه آمده ام . . . ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

دختری هستم دچار مشکلات شدید، دانشجو شدنم را از خدا دارم و می دانم خدا می خواسته که من دچار این مشکلات شوم .
گرفتاری هایم مرا آزار می دهد و دچار افت شدید تحصیلی کرده است تا جایی که مشروطی زیر ده شده ام . پدر ندارم و از دلسوزی
که به ما می کنند به شدت متنفرم . وقتی که دبیرستان بودم دچار افسردگی شدم، تا جایی که دو سه دفعه دست به خودکشی زدم
اما موفق نشدم . بعد از دبیرستان ترک تحصیل کردم . البته این مسائل بعد از شهادت نامزدم بود . وقتی که دبیرستانی بودم،
مفقود الاثر شد، تا در سال اول دانشگاه جسدش را آوردند . در حالی که از این مساله رنج می بردم، به اصرار خانواده مجبور شدم به
خواستگارهایم جواب بدهم . اما همین که کار به جای اصلی می رسید به دلیل دخالت بی جای دیگران کار خراب می شد .

به دلیل این شکست ها احساس کردم در دید مردم جایی ندارم . اکنون با ۳۰ سال عمری که از خدا گرفته ام مجردم و از زخم زبان
دیگران در رنجم . از افسردگی رنج می برم . چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم، افکار دیگری هم به ذهنم آمده است . حتی
گاهی تصمیم می گیردم به سیگار رو بیاورم . فکرم مشغول است . از همه می ترسم . گرچه خدا را قبول دارم، باز بی پناه و بی یار
هستم . دوست دارم دیگر نباشم . . . مرا راهنمایی کنید .

سمیه – ن – شیراز

سمیه خانم; سلام!

همراز تو امیدوار است بتواند سنگ صبوری برای گرفتاری ها و مشکلات تو باشد .

وقتی دانشجویی برای من نامه می نویسد و درد دل می کند، احساس من این است که چون با فردی از قشر تحصیل کرده جامعه
طرف هستم راحت تر و مطمئن تر می توانم حرف بزنم!

انتظار این است که دانشجو بتواند با ابزاری که در اختیار دارد و در طول سال ها تحصیل و مطالعه به دست آورده، مشکلات و
مسائل خود را درست تر تحلیل کند و در انجام کارهای خود نیز بین عقل و احساس، عقل را بپذیرد .

از افسردگی خویش گفته ای . یک برگ کاغذ بردار و عواملی را که باعث این افسردگی شده اند یک به یک بر روی آن بنویس . من
هم کمکت می کنم .

چطور است از مرگ پدر آغاز کنی، آنگاه شهادت نامزدت، سپس بالا رفتن سن ازدواج و در نهایت افت تحصیلی! درست شمردم؟
اگر چیزی را از قلم انداخته ام، تو خود در فهرست خویش آن را بنویس .

نمی دانم چند ساله بوده ای که پدرت را از دست داده ای! چنین حادثه ای به خصوص اگر در سنین کودکی اتفاق بیفتد، به شدت بر
روحیه فرزند – آن هم دختر – تاثیر می گذارد .

در چنین مواردی لازم است، اولا انسان واقعیت را بپذیرد، ثانیا خلا عاطفی خویش را از طریق مادر، خانواده، دوستان وفادار،
معلمان و . . . پر کند، ثالثا از این موقعیت برای رشد خویش و استحکام شخصیت خود بهره ببرد .

نمی دانم تو چه کرده ای و از چه شیوه ای سود جسته ای، اما راه همان است که گفتم . فقدان پدر یک محرومیت است اما هیچگاه
دلیلی برای جلب ترحم دیگران نیست . من به تو حق می دهم که از این امر متنفر باشی، همچنان که بسیاری از دیگر کسانی که
همچون تو محرومیتی را تحمل کرده اند نیز از این امر رنج می برند .

اما پیرامون شهادت نامزدت; باز برایم نگفته ای که چند وقت با هم نامزد بوده اید و یا میزان وابستگی روحی تو به او چقدر بوده
است؟ اما کاملا بدیهی است که تو در یک دوره از زندگی به او دل سپرده بودی و او را همه آمال و آرزوی خود می دانستی اما چاره
چیست؟ می شود یک عمر با خاطرات او زندگی کرد؟ می شود هر که را که به عنوان خواستگار در خانه آدم را زد، با فرد قبلی
مقایسه کرد؟

<