پاورپوینت کامل سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

تعارض آموزه های دینی با یافته های علمی در پوشیدن لباس سیاه و سیاه پوش کردن تکایا و محافل چه توجیهی دارد؟یافته های علمیحکایت از تأثیر مثبت لباس های روشن در نشاط و شادی و ارتقاء فعالیت های انسانی و تأثیر منفی لباس سیاه دراین امور دارد که با سنت رایجدینی در محافل مذهبی مبنی بر پاورپوینت کامل سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن ۸۹ اسلاید در PowerPoint در تعارض است به این تعارض چگونه پاسخ می دهید؟

اکرم رحمتی

تکیه عمده و اساسی این سوءال و ابهام ذهنی، تعارض یافته های علمی با آموزه های دینی در پوشیدن لباس سیاه و سیاه پوش کردن است. در مقام جواب وزدودن ابهام، اولین گام آن است که آیا چنین تعارضی واقعیت دارد و آیا یافته های علمی پوشیدن لباس سیاه را به صورت کلی و در تمام حالات و موقعیت یکپوشش نامناسب می شمارد؟

واقعیت آن است که چنین تعارضی بین یافته های علمی و روان شناسی با آموزه های دینی به چشم نمی خورد، و این دو منبع شناخت در این مورد ـ پوشیدن لباسسیاه ـ با یکدیگر ناسازگاری ندارند. درست است که از دیدگاه روان شناسی رنگ سیاه به خودی خود نفی هرگونه رنگ است و نمایان گر مرزهای مطلقی است کهدر پشت آنها دیگر زندگی وجود ندارد و حیات متوقف می شود و رنگ سیاه به معنای انهدام، نیستی و پوچی است و نفی دیگر رنگها می باشد؛۱ اما این نظریه،گوشه ای از یافته های روان شناسی است.

یاد آوری این نکته لازم است که پذیرش تأثیر رنگ ها به این معنا نیست که رنگ ها در انسان تأثیری شدید دارند و سریع بر جهت گیری ذهنی و رفتاری افرادموءثر واقع می شوند؛ مثلاً اگر رنگ آبی تأثیر تسکینی و آرامش بخشی دارد، نمی توان از آن به عنوان یک داروی مسکن برای تسکین سریع آن استفاده کرد و یا ازرنگ قرمز در ایجاد تحریک سریع بهره جست؛ بلکه تأثیر پذیرفته شده رنگ ها یک تأثیر جزیی است که در مدت زمان طولانی فرصت بروز پیدا می کنند.

گوشه ای دیگر یافته های روان شناسی، گویای این حقیقت است که آن گاه رنگ سیاه مفهوم نیستی و پوچی و پایان یافتن را تداعی می کند که به عنوان انتخاباول و یا یکی از سه انتخاب اول باشد؛ یعنی در تمام حالات، اولین رنگ انتخاب شده و یا یکی از سه رنگ انتخابی اول برای زندگی (اعم از لباس…)باشد و اگررنگ سیاه در رتبه هشتم قرار بگیرد، یعنی آخرین رنگ انتخابی در زندگی، رنگ سیاه باشد و در موقعیت های نادر و استثنایی مورد استفاده قرار بگیرد، یکتمایل طبیعی، نابهنجار را نمایش می دهد و نشان دهنده مهار اعمال و تصمیم فرد بر کنترل اوضاع۲ و نشان دهنده مهار اعمال و تصمیمات فرد در زمانی می باشدکه بروز اضطراب قطعی است. محرومیت از چیزی و یااز دست دادن شخصی و یاموقعیتی، انسان را در لبه یک تعارض غیر قابل انکار قرار می دهد و در این حالت،وی برای به دست آوردن موقعیت قبلی و کنترل اوضاع دست به اقدامات کنترلی می زند. پوشیدن لباس سیاه، حکایت از تدبیر انسان در چنین موقعیتی دارد؛یعنی از اقدامات مناسب، طبیعی و بهنجاری است که موجب می شود انسان بتواند بر اوضاع کنترل داشته باشد؛ زیرا نوعی سکون، سکوت و کاهش تحریک را درپی دارد.۳

بنابر این از دیدگاه علمی، پوشیدن لباس سیاه و استفاده از رنگ سیاه، حتی در غیر پوشش، همیشه نامناسب نمی باشد و به معنای رسیدن به پایان زندگی و خطپایان عمر و تسلیم شدن نیست و تأثیر منفی و تخریب روانی را در پی ندارد. از این رو پوشیدن لباس سیاه در عزا داری ها و برای شخص مصیبت زده ای کهاحساس غمگینی می کند، یک نوع تسکین است و او را در اضطراب ناشی از فقدان شخص محبوب، به سمت سکوت و سکون دعوت می کند و افزون بر اینموجب هم سو ساختن احساسات درونی با فضای بیرون موجب آرامش می گردد.۴ شخص غم زده درآغاز قطع دل بستگی، اگر در فضای شادی آفرین قرار بگیرد،بین حالت درونی خود و وضعیت خارجی، تعارض را مشاهده می کند و این تعارض هرگز به نفع او نیست. از این رو باید به سمت هم سویی و هماهنگ ساختندرون وبرون برآییم و انتخاب رنگ سیاه در این موقعیت های نادر و استثنایی زندگی (یعنی در رتبه هشتم)، چنین تأثیری دارد. این رنگ، اگر در رتبه هشتم وانتخاب پایانی قرار بگیرد، بر خلاف رنگ سفید، سکوت و سکون و عدم ایجاد هر گونه تحریک روانی و جسمانی و کاهش سایر فعالیت ها و کندی و سستی رادرپی دارد۵ که جملگی برای انسان مبتلا به رنج فراق و فرو رفته در درد قطع دل بستگی مفید است و به او آرامش و سکون می بخشد.

پس، از دیدگاه علمی، رنگ سیاه تأثیری منفی و نامناسب بر روان و روح آدمی ندارد و در مصائب، کاهش دهنده آلام می باشد و این گونه نیست که علم آن را کاملاًطرد کند؛ ولی سنت های دینی به آن اهمیت داده، دینداران را به استفاده از آن توصیه کند.

از جهت دیگر، درباره تعارض موهوم آموزه های دینی، باید بررسی کرد که آیا اسلام برای همیشه و در تمام حالات رنگ سیاه را توصیه می کند و به تعبیرروان شناختی، برای اولین انتخاب ها و یا سه انتخاب اول، رنگ سیاه را برمی گزیند و مسلمانان را نیز به این انتخاب دعوت می نماید؟

باید گفت که نگاه آغازین اسلام به رنگ سیاه، یک نگاه منفی است از این رو هرگز آن را در حالات عادی و زمینه های روزمره زندگی، به عنوان یک رنگ برنمیگزیند و آن را رنگ شیطان و فرعون و سمبل طغیان گری، ظلم و ظلمت معرفی می کند و می فرماید:«لباس سیاه نپوشید که لباس فرعون است».۶

رنگ برگزیده و انتخاب اول اسلام ـ همانند علم ـ رنگ سفید است که امام باقرعلیه السلام می فرماید: هیچ لباسی بهتر از لباس سفید نیست.۷ بعد از رنگ سفیدرنگ های زرد و سبز از طرف اولیای دین توصیه و از جانب اسلام رنگ های برگزیده هستند. در واقع رنگ سیاه نه انتخاب اول و نه یکی از سه انتخاب اول اسلام،بلکه فقط در موقعیت خاص مانند مصائب و به هنگام ابتلا به غم فراق توصیه شده است از نظر اسلام، رنگ زندگی، حیات، حرکت و تلاش رنگ سفید می باشد وآرامش بعد از تلاش و کوشش در رنگ سیاه (شب) می باشد. رنگ سیاه، یعنی همان رنگ شب، موجب آرامش می شود. تا نفوس را از تعب و رنج روز که در پیتلاش و کوشش به آن دچار گشته است، پناه دهد و آرام سازد.۸

خداوند نیز در قرآن سیاهی شب را مایه آرامش و روشنایی روز را زمینه تلاش ذکر کرده است.۹

رنگ سیاه در مکتب اهل بیت، فقط و فقط در مصائب و سوگواری ها مورد استفاده قرار گرفته است؛ یعنی یک انتخاب نادر و استثنایی بوده است و نه انتخابیهمیشگی. بنابر نقل ابن ابی الحدید، امام حسن ـعلیه السلام در سوگ امیر الموءمنین علی ـعلیه السلام جامه سیاه برتن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد وبرای آنها خطبه خواند.۱۰ درنگاه ابتدایی رنگ سیاه، یک رنگ مکروه و ناپسند تلقی می شود در نماز، لباس سیاه پوشیدن مکروه می باشد.۱۱

در قطب دوم و جبهه دوم تعارض، یعنی آموزه های دینی نیز لباس سیاه نه تنها صد در صد مورد پذیرش واقع نشده است و آن را مفید و انتخاب اول نیست و به آنتوصیه نمی شود، بلکه سیاه تنها در رتبه هشتم و آخرین انتخاب قرار می گیرد. از این رو تنها در عزای ائمه هدی ـ علیه السلام پوشیدن این رنگ ممنوع نیست،آن هم از این جهت که به واسطه تأثیر روانی آن، موجب سکوت و سکون و آرامش گشته، شخص مضطرب را از مصیبت و حزن به یک آرامش روانی می رساند ویاحداقل در این زمینه بسیار تأثیر دارد.

پی نوشت:

۱. ماکس لوچه، ترجمه منیره روانی پور، ۱۳۶۸.

۲. ماکس لوچه، ترجمه منیره روانی پور،۱۳۶۸.

۳. اکبر زاده، ۱۳۷۴.

۴. رمضان زاده،۱۳۷۱.

۵. اکبر زاده،۱۳۷۴.

۶. مجلسی، بحارالانوار،ج ۸۳،ص ۲۴۸.

۷. همان،ج ۷۸،ص ۳۳۰؛ ری شهری،میزان الحکمه، ج ۸،ص ۴۷۲.

۸. نذیر الحمدان،۲۰۰۲.

۹. قصص(۲۸)، آیه ۷۳؛اسراء(۱۷)آیه ۱۷؛ فرقان(۲۵)آیه ۴۷؛ یونس(۱۰)آیه ۶۷.

۱۰. ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه، ج ۱۶،ص ۲۲.

۱۱. طریقه دار،۱۳۸۰.

آیا در شب عاشورا، کسی از یاران امام علیه السلام او را ترک کرد و تعداد یاران امام علیه السلام در صحنه نبرد عاشورا چند نفر بودند؟

نسرین یونسی/الکترونیک

این سوءال دو بخش دارد که باید جداگانه به آنها پرداخت. درباره بخش اول باید گفت که منابع متقدّم، هنگام ذکر وقایع شب عاشورا، این نکته را متذکر شده اند کههنگام درخواست امام علیه السلام از اصحاب و خویشان خود، مبنی بر ترک او و واگذاشتنش در مقابل دشمن، اصحاب و خویشان به اتفاق با سخنان حماسی وشورانگیز خود، مراتب جان فشانی خود در رکاب امام علیه السلام را یادآور شده، هیچ کدام حاضر به ترک او نشدند و در این جا بود که امام علیه السلام فرمود: «…فانی لا اعلم اصحاباً اولی و لا خیراً من اصحابی و لااهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتی؛۱ من یارانی برتر و بهتر از یاران خود نمی شناسم و همین طور خاندانی رانیکوکارتر و مفیدتر به صله رحم از خاندان خود نمی دانم».

در مقابل، همین منابع، خبر پراکنده شدن تعداد زیادی از یاران امام علیه السلام را در منزل زباله و هنگام شنیدن خبر شهادت برادر رضاعی امام، عبدالله بن یقطرنقل کرده اند و پس از شنیدن این خبر ناامیدکننده، امام علیه السلام طی نوشته ای که در میان سپاهش پخش شد، ضمن اعلام خبر شهادت مسلم، هانی و عبداللهچنین آورده بود: «… و قد خذلتنا شیعتنا فمن احبّ منکم الانصراف فلینصرف لیس علیه منا ذمام؛۲ شیعیان ما، خوارمان کردند؛ پس هر کس که دوست دارد، ما راترک کند، چنین کند که ما بیعت خود را از شما برداشتیم».

در این هنگام بود که گروه گروه سپاهیان آن حضرت علیه السلام جدا شدند و عاقبت تعداد اندکی با امام علیه السلام ماندند که این تعداد اغلب همان هایی بودند کهاز مدینه با امام علیه السلام حرکت کرده بودند.

آنان که امام علیه السلام را ترک کردند، اعرابی بودند که به خیال آن که امام علیه السلام به شهری آرام و آماده اطاعت می رود و در آن جا حکومت خود را به راهمی اندازد، به دنبال امام علیه السلام به راه افتاده بودند۳ و البته چنین جدایی طبیعی می نمود.

در منابع معتبر، از این منزل به بعد، سخنی از ترک یاران نیست؛ اما در نوشته های متأخّر، گزارشی از کتابی غیرمعتبر و مجهول به نام نورالعیون نقل شده که در آناز قول سکینه، دختر امام حسین علیه السلام، سخن از ترک دسته جمعی سپاه به صورت دسته های ده تایی و بیست تایی به میان آمده است که در پایان نفرینسکینه را به دنبال دارند.۴

واضح است که این روایت ضعیف و متأخّر نمی تواند در برابر آن همه گزارش های معتبر با ذکر سلسله سند مقاومت نماید؛ به ویژه آن که این گزارش جعلی باسخنان اصحاب و خاندان امام علیه السلام در شب عاشورا و نیز عبارت مشهور امام علیه السلام در مدح آنها منافات دارد.

درباره بخش دوّم سوءال، یعنی تعداد یاران امام علیه السلام در روز عاشورا،

منابع مختلف تعداد یاران امام علیه السلام را متفاوت ذکر کرده اند.۵ برخی مانند طبری، این تعداد را نزدیک صد نفر دانسته اند که در میان آنها پنج نفر از فرزندانامام علی علیه السلام، شانزده نفر از بنی هاشم و تعدادی دیگر از قبایل مختلف دیده می شوند.۶

و برخی مانند ابن شهر آشوب این تعداد را هشتاد و دو نفر ذکر کرده اند.۷

ابن نما از بزرگان شیعه در قرن ششم و هفتم، اصحاب امام علیه السلام را صد پیاده و چهل و پنج سواره می داند.۸ همین تعداد از سوی سبط ابن جوزی نیز موردتأیید قرار می گیرد۹ و در روایتی از امام باقرعلیه السلام که در جوامع روایی شیعه نقل شده، این قول تأیید شده است.۱۰

عجیب تر از همه، قول مسعودی است که تا هنگام نزول امام علیه السلام در کربلا، تعداد یاران آن حضرت علیه السلام را پانصد سواره و صد پیاده ذکر می کند.۱۱

قول مشهور که هم اکنون نیز دارای شهرت عظیمی است، آن است که تعداد یاران امام علیه السلام در کربلا، هفتاد و دو نفر بودند که سی و دو سواره و چهل پیادهبودند.۱۲

پی نوشت:

۱. ابی مخنف وقعه الطف، ص ۱۹۷؛ طبقات ابن سعد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، ج ۵، ص ۹۹؛ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۱۸؛ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه شیخ محمدباقر ساعدی خراسانی، ص ۴۴۲.

۲. وقعه الطف، ص ۱۶۶.

۳. همان.

۴. اکسیرالعبادات فی اسرار الشهادات، ج ۲، ص ۱۸۲.

۵. از این جا تا پایان این پرسش، همه منابع به نقل از کتاب تاریخ امام حسین علیه السلام ج۳، ص ۲۴۲ـ۲۵۰ نقل شده است.

۶. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۳۹۳.

۷. ابن شهر آشوب، المناقب، ج ۴، ص ۹۸.

۸. ابن نما، مثیر الاجزان، ص۲۷ـ۲۸.

۹. ابن جوزی، تذکره الخواص، ص ۱۴۳.

۱۰. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴.

۱۱. مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۷۰.

۱۲. دینودی، الاخبار الطوال، ص ۲۵۴؛ ابن اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۱۸۳؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴؛ قتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۱۵۸.

ثواب عزاداری

محمد رضا کاشفی

وجود روایاتی که ثواب عزاداری برای امام حسین علیه السلام را بی شمار ذکر می کند تاچه اندازه صحیح است؟

موسی بشارتی/ادبیات فارسی

عزاداری برای سالار شهیدان، آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام از بزرگ ترین اسباب تقرب به خداوند و دارای اجر و ثواب فراوان می باشد. روایات بسیاری در اینخصوص، در کتاب های معتبر وارد شده که در میان آنها، احادیث دارای اعتبار کافی و قابل اعتماد نیز فراوان است.

دراین مورد چند نکته اساسی را بایددر نظر گرفت:

۱. این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و غیرصحیح هستند.

۲. مقصود از روایت هایی که آثار خاصی را برای بعضی از اعمال ذکر کرده اند، این نیست که فلان عمل علت تامه آن اثر است؛ بلکه مقصود اقتضای اثر است. علتتامه، مجموع علل موءثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است. تأثیر چنین علتی بر معلول، حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلّف پذیر نیست؛ در حالی کهمقتضی، یکی از شرایط موءثر بر یک پدیده است که در صورت نبودِ موانع، می تواند اثر کند؛ ولی اگر مانعی بر سر راه آن قرار گیرد، توان تأثیر ندارد. چنین چیزی درجهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعی نیز هست؛ مثلاً اگر گفته شود که آتش سبب احتراق چوب است، به نحو مقتضی است؛ یعنی تا دیگر شرایط مانند وجوداکسیژن پدیدار نشود و موانع بر طرف نگردد، عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابراین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.