پاورپوینت کامل انتظار، همه چیز را حل می کند;بررسی نسبت هنر و ایدئولوژی در گفت و گو با نادر طالب زاده ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انتظار، همه چیز را حل می کند;بررسی نسبت هنر و ایدئولوژی در گفت و گو با نادر طالب زاده ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انتظار، همه چیز را حل می کند;بررسی نسبت هنر و ایدئولوژی در گفت و گو با نادر طالب زاده ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انتظار، همه چیز را حل می کند;بررسی نسبت هنر و ایدئولوژی در گفت و گو با نادر طالب زاده ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

۸

«نسبت هنر و ایدئولوژی» از موضوعات بحث انگیزی است که همواره مورد مناقشه بسیاری از
اهالی هنر، سیاستمداران و مردم عادی قرار گرفته است. این که آیا اساساً ایدئولوژی
(اعم از ایدئولوژی سیاسی، فلسفی، دینی و …) حق ورود به محدوده هنر را دارد و این
که در صورت ورود، آیا اصالت هنر را دارد و آیا اصالت هنر مورد تهدید قرار می گیرد
یا نه، محور اصلی موضوعی است که آن را در گفت وگو با نادر طالب زاده به عنوان
سینماگری که رویکردی ایدئولوژیک به هنر دارد، مورد بازکاوی قرار داده ایم.

طالب زاده، متولد ۱۳۳۲ تهران، دارای مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی از دانشگاه
راندولف میکن و کارشناس ارشد کارگردانی سینما از دانشگاه کلمبیاست. او فعالیت
هنری اش را از سال ۱۳۵۹ با ساخت فیلم های مستند برای تلویزیون آغاز کرد. فیلم
مسیح علیه السلام که آخرین اثر سینمایی اوست، به تازگی به اکران درآمده است.

قبل از این که به بحث اصلی یعنی نسبت هنر و ایدئولوژی بپردازیم، ابتدا بفرمایید که
تعریف شما از هنر چیست؟

هنر در واقع، یک نوع الهام و تراوش است و به عبارتی، دریافت انسان از عالم و بیان
دوباره آن که همان خلق هنری است و هنرمند همه آن را مدیون الهام است؛ الهامی که به
واسطه اعتقاد به دین الهی حاصل می شود و در حالت منفی اش هم می تواند الهام شیطانی
باشد.

یعنی نوعی مکاشفه است؟

شاید بتوان گفت که مکاشفه است؛ البته در مکاشفه، چیزی برای انسان کشف می شود؛ یعنی
فقط کشف می شود و این تنها یک مرحله است؛ اما مرحله دوم، خیلی مهم است که در واقع،
بیان هنری آن الهام است. ممکن است آدم خیلی چیزها دریافت کند؛ اما آن را به بیان
هنری تبدیل نکند؛ به این دلیل که مثلاً حالش نیست یا آن زبان تبدیلش نیست و… اما
به هر حال، هنر، یک تبدیل هم می خواهد؛ برای مثال، ممکن است ادبیات من خیلی خوب
باشد؛ اما نتوانم آن را تبدیل به بیانی زیبا کنم که وزن و ریتم و آهنگ داشته باشد.

تعبیر من برای خودم همیشه این است که هنر در ابتدا، یک الهام است و در مرحله بعد،
تبدیل آن الهام به یک قالب زیباست؛ ضمن این که بین این الهام و تبدیل، می تواند
اتفاقات زیادی هم بیفتد؛ مثل این که آن الهام در فرآیند تبدیل، ناقص بماند یا انسان
فن این تبدیل را نداند و اثر ناقص بماند. اثری کامل است که هم یک الهام قوی با
عناصر پرقدرت داشته باشد و هم این که فرد، توفیق تبدیل آن الهام را داشته باشد.
وقتی همه اینها یک جا جمع شوند، اثر هنری، اثری ماندگار می شود. البته گاهی وقت ها
تجلی هنر را می توان در افرادی مشاهده کرد که اسماً هم هنرمند نیستند؛ اما آن قدر
متوجه حقیقت هستی اند که به شهود لحظه رسیده اند و در لحظه حاضرند؛ برای مثال،
شخصیتی مثل امام خمینی(ره)، صرف موجودیتش، یک اثر هنری بود. بعضی وقت ها هم به
کسانی بر می خوریم که نام هنرمند به آنها اطلاق می شود؛ اما کوچک ترین جذابیتی برای
آدم ندارند؛ به طوری که آدم حتی دلش نمی خواهد به سمتشان برود؛ شاید به این دلیل که
وصل نیستند. بنابراین، باز همه چیز برمی گردد به آن الهام الهی. من در مورد خودم هم
ادعایی ندارم؛ چون هیچ اثر ماندگاری خلق نکرده ام؛ اما بر اساس تجربه ای که
داشته ام، این را فهمیده ام که هنرمندان زیادی وجود دارند، که هیچ اثر هنری ندارند؛
اما وجود و حضورشان به خودی خود هنر است. هنرمند، کسی است که به آن منبع الهام
الهی وصل باشد. گاهی برخی افراد به دلیل درجه بالای اخلاصشان، به مرحله ای از درک و
دریافت و درجه ای از سیالیت می رسند که نمی توانند کنترلش کنند و البته غالباً هم
درست درک نمی شوند و سرانجام، هنرشان، خودشان را می سوزاند. ما هم در ایران
از این نوابغ زیاد داریم؛ نوابغی که جاودانه اند و متأسفانه اغلب بعد از مرگشان
مورد تکریم قرار می گیرند!

شما براساس تعریفی که از هنر ارائه دادید، اذعان دارید که هنر، نوعی الهام و کشف و
شهود است؛ حالا سؤال این است که با توجه به این که ایدئولوژی با نوعی پیش داوری
همراه است و از طرفی، ویژگی مکاشفه این است که اساساً خالی از پیش داوری است؛ یعنی
هنرمند در حین مکاشفه و الهام، نمی داند به چه چیزی قرار است برسد؛ به این
ترتیب، آیا مصادره کردن مکاشفه به نفع یک ایدئولوژی، حقیقت هنر را مخدوش نمی کند؟

اگر منظورتان از ایدئولوژی، کمال گرایی و غایت نگری است، به نظرم این چیز بدی نیست
و خود هنر هم به این معنا، یک ایدئولوژی است؛ یعنی یک ایده عالی و فکرگرایانه؛ اما
اگر منظورتان این است که بخواهد دولتی شود و شأنش کنترل شود، در این صورت، بحث
جدایی دارد.

نه، فرق نمی کند این ایدئولوژی از چه نوعی باشد؛ اگر با مصداق بخواهم اشاره کنم،
مثال بارزش فیلم ۳۰۰ است. بعد از ساخته شدن این فیلم، در این طرف هم عده ای گفتند
حالا ما برای مقابله با آن، باید یک فیلم درباره عظمت دوره هخامنشی بسازیم. سؤال من
دقیقاً این است که ما چقدر مجازیم که هنر را وارد این دعواها کنیم؟

آنها فیلم ۳۰۰ را در واکنش به حضور پرحیات یک فکر جدید یعنی اسلام ساختند و… .

منظور من، اصلاً نفس این کار است؛ یعنی چه کسی بخواهد مثل غرب با ابزار هنر علیه یک
ایدئولوژی بجنگد و چه این که مثلاً ما بخواهیم در جهت رواج یک ایدئولوژی، از هنر به
عنوان یک ابزار استفاده کنیم.

من معتقدم که این کار، باید به صورت طبیعی انجام شود؛ مثلاً ممکن است بنا به یک
سفارش، مسجدی ساخته شود؛ اما چه تضمینی است که این مسجد، چهار صد سال دیگر هم مثل
مسجد شیخ لطف الله ستایش شود؛ ضمن این که گریزی هم از کار سفارشی نیست. وقتی
یک نفر می خواهد یک اثر معماری زیبا بسازد، باید به او بودجه و امکانات بدهند تا
ایده اش را عملی کند؛ مثلاً در مورد کار خودم، یعنی ساختن فیلم مسیح علیه السلام،
باید پول و امکاناتی در اختیارم بگذارند تا این کار را بکنم؛ ضمن این که با
کار بی روحِ خشک سفارشی هم مخالفم.

فیلم ۳۰۰، یک فیلم من درآوردی است که آنها از سر نفرت و با الهامات شیطانی، آن را
ساختند. همان طور که در ابتدای صحبت هایم گفتم، یک سری الهامات، الهی است و یک سری
هم شیطانی است و این الهامات شیطانی هم مکاشفات خاص خودش را دارد. ساختن فیلم ۳۰۰،
یک عکس العمل در مقابل رویش حق بود. اتهام آنها به ما این بود که اینها پیرو یک
آدمند؛ اما ما پیرو مردم هستیم. بنابراین، اینها باید نابود شوند.

بنابراین، می خواهم بگویم که ما این را به نفع حق مصادره کردیم. ما کاری کردیم که
آنها آن فیلم را ساختند! آیا هیچ وقت به این فکر کرده اید که ما اصلاً نمی توانیم
بمب درست کنیم؟ ما ان. پی . تی را امضا کردیم و هر چه آنها گفتند، انجام دادیم؛ اما
چرا باز ما را تهدید می کنند؟ چون یک ایدئولوژی پدید آمده و این، نکته ای است که
آمریکا یی ها نمی فهمند؛ اما اسراییلی ها، کاهنان و احبار یهود می فهمند و
این جاست که زبان هنر، نقش جدیدی را ایفا می کند. ما با زبان هنر می توانیم حرف های
ایدئولوژیک را بزنیم؛ نه غیرطبیعی و نه سفارشی. آنها هم دارند عکس العمل شدید نشان
می دهند که بعضی هایش هنری است؛ مثل فیلم ۳۰۰ و بعضی نظامی است؛ مثل موشک! این،
واقعیتی است که پیش روی ماست.

آیا شما فیلم مسیح را با این انگیزه و آن نگاه خیر و شری خاصِ خودتان ساختید؟

بله، من احساس کردم که این کار، کار من است و کس دیگری این اطلاعات را ندارد. من در
شرایطی بزرگ شده ام که اینها را خوب می شناسم. من می خواستم قصه مسیح علیه السلام
را از نگاه قرآن و نگاه انجیل برنابا برای آنها تعریف کنم. ما با این کار، موضوع
گفت وگو را مطرح می کنیم..

پس هنر؟

من به وسیله هنر، این کار را می کنم.

به عنوان ابزار؟

بله، همین طور است.

پس تکلیف کشف و شهود چه می شود؟

اصلاً خود این کار، کشف و شهود است. من وقتی می خواهم بازیگرم را انتخاب کنم، یک
سال صبر می کنم و وقتی می خواهم گروه پژوهش گر اهل پیدا کنم، یک سال صبر می کنم و
بهترین آدم ها و بهترین شاهدان، پای کار می آیند. آدمی مثل آوینی دو سال وقت
می گذارد و فیلم نامه اش را می نویسد و با هم، یک سال و نیم نشستیم و در این
باره حرف زدیم؛ زمانی که ما در این باره حرف می زدیم، اصلاً کسی مرتضی آوینی را در
ایران نمی شناخت! مدیران زیادی از سازمان تلاش کردند تا این هنر درست از کار درآید.
ما در هفت هشت محفل در غرب، آن را نمایش دادیم و آزمایش کردیم و با زبان هنر این
کار را کردیم. ما همه زندگی مان را گذاشتیم تا این هنر را کامل کنیم؛ تا اثر داشته
باشد. این را هم به یاد داشته باشیم که تا خدا نخواهد، هیچ کاری انجام نمی گیرد؛
اما گاهی در بعضی معادله ها، خدا فراموش می شود و آدم ها فکر می کنند که خودشان
دارند کار می کنند. بعضی وقت ها هم شر کمک می کند تا ما به خیر رو بیاوریم؛ برای
مثال، کسی تا قبل از فیلم ۳۰۰، به فکر بین المللی کردن سینما نبود؛ اما وقتی
این فیلم ساخته شد، عده ای به این نتیجه رسیدند که باید با ایدئولوژی حرف بزنند و
فهمیدند که فیلم هایی مثل طعم گیلاس، دایره و …، برای پر کردن چاله چوله های
صهیونیستی جشنواره هاست.

اگر ما در این عصر بتوانیم آثار مولانا را منتشر کنیم، کاری مهم انجام داده ایم.
امروزه در آمریکا، در هر خانه ای، می توانید اشعار مولوی را پیدا کنید؛ در صورتی که
در گذشته این طور نبود. بعد از ۱۱ سپتامبر در آمریکا، در هر خانه ای قرآن پیدا
می شود. ما زمانی کار کردیم کهخواستیم اثری خلق کنیم تا همه آن را ببینند؛ اثری که
هم حرف حق را بگوید و هم آمیخته با هنر ناب باشد.

من گاهی به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.